Untitled Document
آموزش بزرگسالان
مسئله آموزشي بزرگ سالان و افراد محروم از برنامه هاي آموزشي درسال 1940در
تايلند مطرح گرديد.اين تلاشها درهردو بخش يعني سواد آموزي و هم مهارتهاي حرفهاي
ارائه گرديد و بيشترين مخاطبان آن كساني بودند كه از آموزش و يادگيري دور
بودهاند.
تعداد زيادي از مردم فرصت تحصيل كردن در زمان مناسب را پيدا نميكنند. اين مورد
باعث شده است كه EFA به هدف خود نرسد. تايلند، اين گروه مردم را از ياد نبرده است.
تايلند براي اينكه اين مردم بتوانند از آموزشهاي غيررسمي استفاده كنند،
سرمايهگذاري قابل ملاحظهاي انجام داده است. بخش آموزشهاي غيررسمي (DNFE). وزارت
آموزش و پرورش، هسته مركزي مديريت كيفيت اين نوع آموزشها را تشكيل ميدهد كه از
طريق آن هر شهروند تايلندي از آموزشهاي با كيفيت مادامالعمر متناسب با
تواناييها و نيازمنديهايش برخوردارميگردد.اين سرويسهاي آموزشي براي كليه
گروههاي هدف ارائه ميشوندكه عبارتند از:
بزرگسالان ،نظاميان، نظاميان حين خدمت و غيره.
سرويسهاي ارائه شده چند منظوره هستند يعني شامل آموزشهاي كاربردي پايه،
ادامه آموزشهاي عمومي، مهارتآموزي و آموزشهاي غيررسمي با تمركز بر آموزش از طريق
همه انواع رسانههاي جمعي، ماهواره، رسانههاي الكترونيكي، كتابخانههاي عمومي،
مراكز آموزشي شهري و روستايي و غيره ميشوند.بودجه بخش آموزش و پرورش غيررسمي، هر
ساله افزايش يافته است و از 4/1384 ميليون baht در سال 1992، به 76/2896 ميليون
baht در سال 1999 رسيده است. اين مقدار برابر 05/0 درصد GNP است كه عملا بخش كمي از
آنرا تشكيل ميدهد.به هحال نتيجه كار بخش آموزش و پرورش غيررسمي شديدا راضيكننده
بوده و حتي از اهدافي كه توسط اين بخش در نظرگرفته شده بودند نيز فراتر رفته است.
DNFE به طور مستمر توسعه نظارت و شبكهسازي خروجيهاي مختلف NFE و گروههاي هدف را
انجام داده است. در سال 1994، اعضاي اين گروههاي هدف 2.1ميليون نفر بودند و درسال
1995، اين تعداد به 3 ميليون نفر افزايش يافتند.
سياستهاي آموزشي
تشويق افراد بزرگسال به سواد آموزي،اولويت اصلي آموزش پايه قلمداد مي
شود.بنابراين دولت ،سياستي براي پوشش گستردة آموزش هاي پايه درروش هاي مختلف براي
تأ مين نيازگروه هاي هدف مختلف در نظرگرفته است تا نرخ سواد به سطح قابل قبول خود
برسد.
نرخ سواد كار كردي
سواد كار كردي شامل تشويق به سواد آموزي شامل آموزش هاي مهارتي و دانش دربارة در
آمد است.اين نظريه براين اساس شكل گرفته است كه سواد،اززندگي و درآمد وشرايط
اجتماعي،سياسي و اقتصادي آن كه امكان زندگي شاد در اجتماع را به مردم مي دهد ، مجزا
نيست. اين روند با استفادة ابزاري از سواد صورت مي گيرد.يكي از اهداف اصلي برنامة
توسعه اقتصادي اجتماعي ملي هشتم بيان مي كند كه توسعة توانايي هاي مردم در
تفكر منطقي و سواد كار كردي به معني داشتن توانايي خواندن و نوشتن و محاسبه
است كه به كار حل مسائل مي آيد ، افرادي كه قادر باشند به اين سطح توانايي دست
يابند،بايد حداقل5تا6سال را در مدرسه بگذرانند. بنابراين سواد كاركردي به افرادي
مربوط ميشود كه حداقل6سال را به طور رسمي يا غير رسمي درسيستم مدرسه گذرانده
اند.طبق آمار سال 1992مربوط به كودكان و جوانان و اطلاعات جمع آوري شده از جمعيت
بالاي شش سال دربارة بالاترين سطح آموزش هايي كه در يافت كرده اند ، فقط 9 /51 در
صد جمعيت 12 تا 50 ساله هاي كشور داراي سواد كار كردي بودند. به هرحال اين
آمار تا سال 1997به 3/ 57 درصد رشد پيدا نمود .به علاوه دپارتمان تحصيلات
غيررسمي،دوره هاي آموزشي ويژه اي را براي مواردخاصي چون آموزش حين خدمت ارتش
وكاركنان صنايع وكارخانجات سازماندهي كرده است.تأكيد بركساني است كه دورة آموزش
اجباري خود را به پايان نرسانده اند و كساني كه قادر به خواندن و نوشتن نيستند.هدف
اين كار،قادرساختن آنان به خواندن و نوشتن و حل مسائل است .
نرخ سوادآموزي طي سالهاي 1990 تا 1998
آمار سال1990دفتر آمارملي نشان ميدهدكه تعداد افرادبالاي شش سال با سواد برابر
45539111 تا 72 / 92 درصد بوده و آمار مردان با سواد ، اندكي بيشتر از زنان بوده
است .نرخ سواد در بين مردان برابر 47 / 94 درصد و در بين زنان 02/91
درصد بوده است.نرخ سواد در جمعيت 15 تا 24 ساله ها برابر12/ 98درصد برآورد شده كه
اين آمار براي مردان برابر 43 / 98 در صد و براي زنان برابر 81 / 97 در صد
بوده است .
آمار سال1994دفترآمارملي دربارة مواد نشان دادكه از جمعيت بالاي6سال
كشور،46932300 نفر يا 5/91 درصد با سواد بوده اند كه اين آمار براي مردان برابر67 /
93 درصد مرد و براي زنان 38 / 89 درصد بوده است. 28 / 93 درصد افراد بالاي
پانزده سال كشور نيز با سواد بوده اند كه از اين آمار07 / 96 درصد مرد و57 / 90
درصد زن بوده اند.نرخ سواد در جمعيت 15تا 24 ساله هاي كشور نيز57/ 98 بوده كه 67 /
98 درصد آن مربوط به مردان و 47 / 98 در صد مربوط به زنان بوده است .اطلاعات
دپارتمان توسعه جامعه وزارت داخلي نشان دادكه درسال 1998، 7/ 97 درصد جمعيت 14 تا
50 ساله هاي كشور( به استثناي كساني كه ساكن بانكوك بودند ) قادر به خواندن و نوشتن
زبان تايلندي بودند ، اين رقم از هدف تعيين شده براي ا ستا ند ارد كيفيت
زندگي(99درصد ) پايين تربود،مناطقي كه نرخ سواد درآنها بيشتر ازاين هدف بود عبارت
بودند از: مناطق مركزي و شمال شرقي، در مناطق شمالي و جنوبي ، نرخ سواد هنوز پايين
تر از هدف است .
آموزش ويزه محرومين
با وجود اين كه به نظر ميرسد كه آموزش هاي پايه بويژه در بخش تحصيلات
اجباري از نظر كمي پيشرفت هايي داشته است ، هنوز مردمي هستند كه از نظر دستيابي به
امكان تحصيل كمبود دارند ، يا اصلأ اين امكان براي آنها وجود
ندارد.درسال1998،32/91درصد كل جمعيت داراي شرايط سني مدرسه يعني6تا11سال از امكان
تحصيل بر خوردار شده اند. 68/ 8 درصد بقيه حدودأ ششصد هزارنفر هستند كه امكان
دريافت آموزش و پرورش اجباري را نداشته اند.اين كودكان از نظرهاي مختلفي
محروم هستند مثلأ :معلولين،آنهايي كه درنواحي دور افتاده زندگي مي كنند ، كودكان
خياباني ،كودكاني كه مليت ندارند و آنهايي كه فرهنگي متفاوت دارند.
نهادهاي مرکزي
آژانسهاي مختلفي براي كمك به محرومين اقتصادي و اجتماعي تلاش ميكنند.بعضي
از اين آژانسها عبارتند از:
. بخش آموزش عمومي،دفتركميسيون ملي آموزش وپرورش ابتدايي
. بخش آموزشهاي غيررسمي،دفتر كميسيون آموزش و پرورش خصوصي
. بخش رفاه عمومي ، دفتر پليس ملي و خيلي نهادهاي غير دولتي ديگر …
طبق نظردپارتمان آموزش و پرورش عمومي(بخش آموزش وپرورش استثنايي)،كميسيون آموزش
وپرورش خصوصي،دفترملي پليس(گشت مرزي) دپارتمان رفاه عمومي (بخش رفاه كودكان و
جوانان) ،تعداد كودكاني كه براي حضوردرمدرسه ازسطح پيش دبستاني تا راهنمايي
موردحمايت قرارگرفته اند،از33199نفردر سال1990 به 59908 نفر درسال 1998رسيده
اند ، كه اين روندكه به طور مداوم رو به رشد بوده است ،80 درصد رشد را در اين سالها
نشان مي دهد.تعداد كودكان اين گروه كه در ردة پيش دبستاني تحصيل مي كنند
از2179 نفر در سال 1990 به 9002 نفر در سال 1996 رسيده و به عبارتي 313 درصد افزايش
داشته است.اين رقم در ردة ابتدائي از 37839 نفردرسال 1990 به 39676 نفر رسيده
و پنج درصد افزايش د اشته است.در ردة راهنمايي نيزاز3181 نفردرسال 1990 به 11230نفر
درسال 1996رسيده يا 253 درصد افزايش داشته است .اطلاعات فوق الذكرنشان ميدهند كه
هرسال در كيفيت خدمات ارائه شده به محرومين توسط آژانس هاي مسئول ،ارتقاء
وجودداشته است.كودكاني مثل كودكان خياباني كه زيرپل ها يا درايستگاه هاي اتوبوس به
سرميبرند، هنوز ازفرصت ورود به سيستم مدرسه محرومند.سازمانهاي غيردولتي كه درگوشه و
كناركشور قرار دارند، درتلاشند كه موقعيتي را فراهم كنند كه اين كودكان به امكان
تحصيل دست پيدا كنند.تحصيلاتي كه اين سازمانها فراهم ميكنند درسه شاخه ارائه ميشوند
تحصيلات انتخابي كه درآن دانش آموزان ميتوانند دروسي را با توجه به علايق و
استعدادهايشان انتخاب كنند.اصلاحات رفتاري آنان بعدها به روشي طبيعي صورت
خواهد گرفت،مثلأ از طريق مدارس روستايي ، مدارس كارخانه ها و …
آموزش هاي فعال كه دراين روش ، معلمين ،به دنبال كودكاني كه درمراكز عمومي مانند
پاركها ، زيرپل ها، وترمينالهاي اتوبوسراني سرگردانند ميگردند.اين معلمين خياباني،
كودكان خياباني را مييا بند، با آنها دوست ميشوند و به آنان پيشنهاد ميدهند كه
:درخانه هاي مهيا شده توسط زندگي كنند،شغلي بيابند،به مدرسه بروند يا به خانه
برگردند.چنين پروژه هايي شامل مراكز پرورش كودكان و جوانان ، و معلمين
سيارهستند.آموزشهاي غير رسمي كه در آنها و بخش درفراهم كردن آموزش براي
كودكان ، بويژه آنهايي كه كار ميكنند يا جوانان 14تا 25ساله اي كه درمناطق دور
افتاده زندگي ميكنند ، همكاري مينمايند.به هرحال،هنوز به خاطر نبود پايگاه هاي
اطلاعاتي مناسب و يك نقطة متمركز اطلاعات دربارة گروه هاي هدف دوباره كاري وجود
دارد.عليرغم همكاري بخشهاي عمومي و خصوصي،بعضي كودكان هنوزهم
ازچنين خدماتي محروم مي مانند.بنابراين هنوز تقويت سيستم آموزشي غير
رسمي مورد نياز فوري است بويژه در سطح تحصيلات پايه.
هدف اين امر فراهم كردن فرصت هاي تحصيلي بيشتر و ارتقاء سطح آموزش عمومي
مردم است.
|