Untitled Document
تاريخچه آموزشي
دورة سوخوتاي ( 1378 – 1238 A. D. )
مي توان گفت آموزش در تايلند در قرن سيزدهم و در زماني آسوخاتاي پايتخت تايلند
بود شروع شد. درسال 1283 يكي از شاهان سوخاتاي بنام دامكامهانگ اولين الفباي
تايلند را با استفاده از نوشتههاي مون و خمن كه به نوبه خود ازنوشتههاي بوميان
جنوبي مشتق شده بود، خلق كرد.وي براي اولين بار الفباي جديد را در نوشتههاي سنگي
1292در سوخوتاي بكار برد. گر چه تغييرات گستردهاي صورت گرفته است، برخي از
قسمتهاي الفباي اصلي هنوز استفاده مي شود.نوشتههاي سنگي سوخاتاي جنبههاي آموزشي
در زمينههاي اخلاقي، فكري و فرهنگي را ثبت كردهاند. در تمام پادشاهي سو خاتاي، دو
سطح آموزش وجود داشت :
آموزش فراهم شده توسط موسسه پادشاهي ( راجابانديت ) به شاهزادهها و فرزندان
اشراف
آموزش فراهم شده توسط راهبان هند و به افراد عادي
دورة آيوتاهايا ( 1767 – 1350 A. D. )
ساختار اصلي آموزش براي شاهزادهها، پسران اشراف و افراد عادي توسط مجلس و افراد
آيوتاها يا انتخاب شده و در سلطنت اوليه دورة بانگ كوك متداول بود.اگر ارزش ذكر
كردن داشته باشد، در زمان سلطنت پادشاه ناراي يك كتاب براي مطالعه زبان تايلندي تحت
عنوان ( چينداماني Chindavani ) نوشته شد و كتاب عمومي آن زمان شد. اين كتاب تا
زمان سلطنت اج. ام. جولالونگ كورن (1910 – 1868) استفاده مي شد. اين كتاب بهعنوان
اولين كتاب به ربان تايلندي شناخته شده استبا اين وجود بايد توجه كرد كه آموزش يك
نوع آكادميك بود و براي آموزش حرفهاي كه معمولا در خانواده و يا از طريق شاگردي
صورت مي گرفت، فراهم نشده بود.
دورة بانگ كوك ( 1782 A. D. به بعد )
پس ازسقوط حکومت آيوتهايا از سال 1767 و يك دورة كوتاه تونبوري شد، پايتختي بانگ
كوك در سال 1728 توسط شاه راماي اول(1809 – 1782) تاسيس و نباشد. دي تاثيري بر
توسعه آموزش عمومي با تحول كليساي بودايي داشت.
تكنولوژي مدرن بهصورت روند چاپ با آمدن بازرگانان و فراسيونهاي غربي در اواسط
دهه 1800 وارد تايلند شد. براي اولين بار كتابهاي چاپي در زبان تايلندي موجود
شوند.
در سال 1858 شاه راماي چهارم ( 1865 – 1851 ) به دولت دستور داد تا چاپ خانهاي
براي استفاده خود تاسيس و شروع به چاپ گازت يا راجگيت چانوبكيساي سلطنتي كرد كه تا
زمان حال هم ادامه دارد.
در زمان حكومت بانكوك تعدادي قرارداد با قدرتهاي خارجي بيش تر به شكل قرار داد
دولتي و اقتصادي بسته شد. چون زبان انگليسي زبان دوم تجاري خاور دور بود شاه راماي
چهارم تشخيص داد كه شاه آموزش با حمايت دولت و مجلس براي مقامات دولتي آينده
نامناسب است. به همين دليل وي دستور داد كه تصميماتي براي مدرنيزه كردن آموزش كشور
اتخاذ شود و دانش مناهي از زبان انگليسي بخشي از نيازهاي آموزش جديد را تشكيل مي
داد، همان طور كه اين كليد ضروري براي دانش بيش تر به علاوة وسيلهاي براي ارتباط
با خارجيها بود.
سياست مدرنيزه كردن آموزش بعدا توسط شاه راماي پنجم ( 1910 – 1868 ) پيگيري شد.
با تشخيص نياز براي پرسنل بهتر آموزش در خدمات سلطنتي و دولتي وي مدرسهاي را در
كاخ با ذكر تا شاهزادهها و فرزندان اشراف را در سال 1871 آموزش دهد، اين اولين
مدرسه تايلندي به شيوه مدرن بود و ساختمان مدرسهاي خاص با معلمان و جدول زماني
مربوط به خود را داشت.
در سال 1871، بلا فاصله بعد از تاسيس اولين مدرسه، بيانية فرمان مدرسه رفتن براي
اين هدف اعلام شد. گر چه اين جالب است كه بيانيه فرمان مدرسه اهميت شروع آموزش رسمي
را در زمان سلطنت شاه راماي پنجم نشان مي دهد. اين حقيقت باقي مي ماند كه سيستم
آموزش در آن زمان ضرورتا براي افراد مستعد بود.
بلافاصله بعد از آن شاه راماي پنجم يك مدرسه انگليسي را در محل كاخ براي فراهم
آمدن مطالعات در خارج براي شاهزادگان و فرزندان دولت بنا كرد و مدارس زيادي مهم در
خارج كاخ براي آموزش افراد عامي بوجود آمدند.
در سال 1887 شاه راماي پنجم ساختمان آموزش را براي پيش بيني آموزش پادشاهي و
امور خارجي و امور مذهبي تاسيس كرد. در اين زمان ساختمان 24 مدرسه شامل 4 مدرسه پيش
رفته شد در بانكوك و 81 معلم و 994 دانش آموز را زير نظر خود داشت. اهميت واضح و
روشن تاسيس اين ساختمان آموزش در حوزة مسئوليتها نمي گنجد اما اين حقيقي بود كه
تايلند در راه طراحي كردن يك فعاليت گسترده و منظم تر از قبل بود و آموزش هم سخنگوي
مخصوص خود را براي ايراد دلايل و اهميت آموزش داشت.
ظهور وزارت آموزش و پرورش
سازمان آموزش يك وزارت تازه شكل گرفته كامل آموزشي در اول آوريل سال 1892 شد و
اين در نتيجة تصميمات آزمايشي شاه راماي پنجم و تحول سياسي با توجه به تاسيس 13
وزارت خانه بود.
با قدرت بيانية 1892، كنترل مدارس خصوصي در فرم ساختاري و اساسي خود معرفي شد.
توسعهاي در اين زمينه نشان داد كه بخش خصوصي وارد مسووليتهاي آموزش دولت شده است.
ملكه سريبا جاريندرا (Sribajarindra ) مدرسة ساوابها را براي دختران در سال
1892 تاسيس كرد. از اوايل قرن بيستم به بعد توسعه آموزش زنان در تايلند قوي و قوي
تر شد.
در سال 1910 اولين مدرسة دولتي دخترانه (( با مرانگ ويجاساتري )) در بانكوك
نباشد.
در سال 1913 اولين مركز تربيت معلم در مدرسة دخترانه (( بنچاماراجالاي ))
نباشد.
در سال 1898 اولين طرح آموزش اجرا شد.
در سال 1902 سيستم آموزش ملي در سيام تمام سطوح آموزشي مطرح 1898 را در بر گرفت
و آنها را در دو مقوله بازسازي كرد : آموزش عمومي و آموزش حرفهاي و تكنيكي.
ويژگي ديگري اين طرح اين بود كه محدوديتهاي سني متعدد براي پذيرش براي تحريك فارغ
التحصيلي در يك برنامه زمان بندي شده اجباري بود.
در سال 1913 مدرسة هنرهاي عالي و صنايع دستي ( پوه چانگ ) در بانكوك نباشد.
در سال 1916 تحصيلات تكميلي در تايلند بهعنوان دانشگاه چولانگ كورن ظهور كرد كه
4 دانشكده داشت : پزشكي، حقوق و علوم سياسي، مهندسي و ادبيات و علوم پايه.
در سال 1921 طرح آموزش ابتدائي اجباري اعلام شد.
در سال 1932 دورهاي از تغيير تاريخي در تايلند است كه سيستم سلطنتي اساسي
جايگزين سيستم سنتي مطلق سياسي شد. اولين طرح آموزش ملي از طرق توانايي آموزشي شخصي
و بدون توجه به جنس، پيشينة اجتماعي و شرايط فيزيكي قبلي طراحي شد.
در 1960 آموزش اجباري به 7 سال افزايش يافت. به علاوه امكانات خاصي براي اولين
بار براي كودكان ناتوان و معلول كه در ابتدا معاف از آموزش اجباري بودند فراهم آمد
بهطوري كه آنها مي توانند برخي آموزشهاي پايه را علي رغم ناتوانيهاي خود دريافت
كنند.
در سال 1977 سيستم آموزش تايلند از ساختار 2-3-3-4 به سيستم 3-3-6 در 6 سال
آموزش مقدماتي اجباري 3 سال آموزش راهنمايي و 3 سال آموزش دبيرستاني تغيير كرد كه
هنوز هم متداول است.
از سال 1977 مي توان به درستي گفت كه همه تلاشهاي صورت گرفته به سوي يك جهت
يعني خدمات رساني بهعنوان وسيلهاي براي كيفيت بهتر بوده است.
ميتوان گفت كه تازهترين روشهاي آموزشي در اواسط دورة سخوتاي (Sulchothi) قرن
13شروع شده است يعني زماني كه پادشاه رامخانگ (Rankanheg) حروف الفباي تايلندي را
اختراع كرد.كتيبههاي سنگي اين دوره حاكي ازآموزشهاي اخلاقي،عقلاني، وفرهنگي آن
زمان دارد.با اين همه،آموزشهاي نخستين فقط اختصاص به اشراف زادگان و روحانيت بود.
براي يك شاهزاده يا امير واجب بود كه باسواد باشد تا بتواند بر استانها و
ولايتهاي خودش حكومت كرده و با حكومت در پايتخت در تماس باشد.درحالي كه راهبها
نيز براي خواندن كتابهاي مذهبي خويش و هم چنين موعظههاي كه براي مردم ميكردند.
نياز به خواندن و نوشتن داشتند.بقية جامعه نيز يا به كشاورزي مشغول بودند يا تحت
خدمت حكومت كه نياز خيلي كمي به يادگيري و سواد داشتند. پيامهاي مهم نيز بهطور
شفاهي بين دهكدهها رد و بدل ميشد. صومعههاي بودايي تقريبا تنها منبع آموزش نيمه
عمر ميبودند. قسمت خيلي خيلي كمي از جامعه (بيشتر مردان) از آن بهره مند ميشدند.
در زمان پادشاهي پادشاه مونكات (mongkut) بود كه تايلند شاهد تحول و مدرنيزه شدن و
نفوذ فرهنگ غربي بود (سال 1852 تا 1865). اولين دستگاه چاپ و معلم انگليسي براي
آموزش فرزندان خاندان به خدمت گرفته شدند. خود پادشاه كه البته بر انگليسي و لاتين
تسلط داشت.اين سياست نوگرايي در زمان پادشاه چولالونگ كودن (chulalongkorn)
نيزدنبال شد (1868 تا 1910). وي بود كه مدرسهاي را در قصر خويش تأسيس نموده و در
كنار آن يك مدرسه انگليسي نيز براي آماده كردن شاهزادهها و فرزندان براي مطالعه در
خارج تأسيس گرديد. مدارسي هم بعدا به تدريج در خارج از قصر براي انسانهاي عادي
ايجاد گرديد و كتابهاي دولتي در ابتدا براي بانكوك ((پايتخت)) و بعد هم براي ساير
ساير ولايتها فرستاده شد.وزارت آموزش و پرورش در سال 1887 تأسيس گرديد و مسئوليت
ديني و آموزشي كل كشور را به عهده گرفت. و هنگامي كه در سال 1982 بهصورت كاملا
مستقل در آمد به استراتژيهاي جديدي روي آورد كه بيشترين تأكيد را بر آموزش مردمي
داشت. از اين رو بود كه مدارس ابتدائي دولتي تأسيس گرديدند تا سواد و فرهنگ مردمي و
استانداردهاي بالاتري در زندگي را ارائه دهند.ابتداي قرن بيستم شاهد پيشرفتهاي چشم
گيري در تايلند بوده است. درسال 1910، اولين دانشگاه در تايلند با نام چولونك كورن
با چهار دانشگاه داروسازي، علوم حقوقي سياسي، مهندسي و در نهايت هنر افتتاح گرديد.
گسترش مسئوليتها كه باعث حضور بخش خصوصي در آموزش همگاني در سال 1918 انجام گرفت
قانون مدرسه خصوصي را به تصويب رساند. آموزش ابتدائي (مقدماتي) در سال 1921 بهصورت
اجباري اعلام گرديد و اولين مدرسة هنرهاي تجسمي در سال 1922 تأسيس گرديد. بعد از
قبول سيستم پادشاهي مشروطه در سال 1932 يك برنامة الكي از آموزش همگاني ارائه
گرديد. كه موارد زير را بهطور رسمي اعلام ميكرد كه فردي را بدون توجه به جنس،
سابقه اجتماعي و شرايط فيزيكي داراي حق يادگيري و آموزش معرفي ميكرد . اين طرح
بهطور مداوم تحت تجديد نظر قرار ميگرفت تا از دسترسي هر شهروند به چهار فاكتور
آموزشي اخلاقي،وجداني، فيزيكي و كاربردي مطمئن شود.
|