آموزش همگاني
سياستهاي آموزشي
نياز به آموزش مادام العمر به رسميت شناخته شده است و تاكيد آن
بر كودكان، دانشآموزان و بزرگسالان است. تلاشهايي صورت مي گيرد تا به تدريج آموزش
و پرورش را با سياستهاي كلي و راهبردي توسعه پايدار انطباق دهند. در اين راستا
اهداف زير در اولويت قرار دارند که عبارتند از كيفيت بالاي آموزش، آموزش و تعليمات
مدني، آموزش زبانهاي خارجي، فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي. با وجوديکه سياست گذاري
و اجراي برنامه ريزي كلان در حوزه آموزش و پرورش همگاني به هنگام بروز تحولات
اجتماعي، بحران و كمبود منابع مالي بسيار مشكل است. با اين حال، دستاوردهاي فراواني
در عرصه آموزش و پرورش همگاني به دست آمده است.که وضع قوانين جديد و تعيين اولويت
ها و سازوكارهاي لازم سازماني و ساختاري براي مشاركت مؤسسات، اتخاذ سياستهاي كلي و
راهبردي، پياده سازي طرحها و برنامهها مختلف از جمله اين دستاوردهاست و انتظار
ميرود كه اجراي آنها به تحقق كامل، همه جانبه و روز افزون نيازهاي اساسي آموزش
همگاني بيانجامد. فرآيند توسعه که هم بسيار ارزشمند است و هم با دشواري همراه
مي باشد، اولويت بخشيدن به امر آموزش و پرورش همگاني را اجتناب ناپذير مي سازد.
سياست هاي راهبردي و ملي كه در گذشته و آينده در اولويت بوده و خواهد بود به قرار
ذيل است:
- آموزش و پرورش براي تمامي كودكان، بر مبناي سنتهاي بلغارستان
كه با شرايط بين المللي و اروپايي منطبق باشد.
- پيشرفت بيشتر در زمينه برآوردن نيازهاي اساسي آموزشي – تربيتي
براي همگان.
فراهم ساختن زمينه براي آموزش همگاني و ثبت نام از تمامي
دانشآموزان رده سني 16 سال همچنان جزء اولويت اساسي مسئولان آموزشي مدرسه اي،
محلي، منطقهاي است. براي دستيابي به پيشرفت، جامعه بايد شرايط لازم را براي مدارس
تأمين كند تا براي تمام كودكان دستيابي به آموزش و پرورش در حد شکوفائي استعدادها و
ظرفيت هاي آنها محقق شود و در نتيجه رشد شخصيتي و حرفهاي جوانان و ورود موفقيت
آميز آنها به محيط جديد جامعه تصمين شود.
توسعه سياست هاي راهبردي آموزش همگاني
- جذب و به كارگيري وسيعتر دست اندرکاران و سازمانهاي غير
دولتي درفرايند آموزش و پرورش و اعطاي مدرك به بزرگسالان و افراد داراي موقعيت
اجتماعي نابرابر.
- توسعه دامنه آموزش اختصاصي آموزگاران، بزرگسالان، مشاوران
سازماندهندگان دروس آموزشي، متخصصان جهت گيري شغلي و طراحي مشاغل، عاملان خدمات
آموزشي و غيره.
- تعيين ساز و كارهاي تأمين و تخصيص هزينه منطبق با بندهاي
قانون آموزش همگاني، قانون حمايت از بيكاران و افزايش استخدام و قانون آموزش علوم و
مهارتهاي حرفه اي.
نتايج پيش بيني شده تغييرات فوق عبارتند از:
- از يك طرف ارائه شرايط هماهنگ و از طرف ديگر دستيابي به
رويكردي طبقه بندي شده بسته به سن افرادي كه به رهنمودهاي شغلي و آموزش علوم و
مهارتهاي حرفهاي نيازمندند.
- بهبود آموزش كادر آموزشي، اعطاي مدرك و باز بيني و تغيير سطح
مدرك افراد شاغل، بيكار و در معرض بيكاري در انطباق با تغييرات اقتصادي و بازاركار.
- رهنمونهاي زمينه ساز بهبود نحوه تأمين بودجه آموزش و پرورش.
جهت تأمين شرايط بهينه براي پيشرفت آموزش و پرورش، لازم است
برنامه اقتصادي جامعي را ترسيم و تصويب كرد تا از طريق آن:
- حجم منابع لازم را با تقاضاي واقعي براي توسعه آموزش تطبيق
دهيم.
- فناوريهاي مربوط به تأمين هزينه فعاليتهاي آموزشي- تربيتي
را بهبود دهيم.
- هزينه آموزش و پرورش را بر اساس اولويتها تأمين و تعيين
كنيم، يعني در سطح کلان و ملي نسبت هزينههاي تأمين شده از توليد ناخالص ملي را
افزايش دهيم و در سطوح خرد هزينههاي مربوط به آموزش و پرورش و سرمايه گذاري
عمده و اصلي در بودجه شهرداريها را ارتقا دهيم.
- شرايط با ثبات را براي تأمين هزينه آموزش و پرورش تضمين كنيم.
- درجه استقلال اقتصادي و خودكفايي و خودمختاري مدارس را افزايش
دهيم.
- تصويب نظامي كارآمد در زمينه حسابداري در مدارس.
- توسعه بيشتر كاربرد نظام بودجههاي واگذار شده
(anthorized).
- افزايش حقوق و پاداش معلمان در حد مطلوب.
اجرا و پيگيري فعاليتهاي فوق و ساير فعاليتهاي مشابه و مربوطه
شرايط را براي تجهيز منابع مالي موجود و جديد (دولتي، خصوصي و داوطلبانه) تأمين
ميكند. كل جامعه ميتواند به توسعه آموزش همگاني كمك كند، به اين طريق كه آن را به
عنوان بزرگترين سرمايه گذاري در زمينه آينده ملت و كشور به شمار آورد.
فرآيند كلي دموكراسي كردن جامعه از نوامبر1989، جهتگيري به سوي
اقتصاد بازار، تلاشهاي كشور بلغارستان براي انطباق با استانداردهاي اروپايي و
جهاني، پايه ريزي و تثبيت ارزشهاي ملي و جهاني، همه و همه تاثيرات روزافزوني بر
آموزش و پرورش داشته اند. بر اثر همين فرآيندها پايهها و زير بناهاي دموكراتيك
توسعه پيدا ميكنند و تمركز زدايي به طور بارزتر و مشخص تري تحقق مي يابد و
فرصتها و اولويتهاي جديدي در دولت، در سطح منطقهاي و محلي كشور ايجاد مي گردد.
شرايط مساعد براي توسعه جامعه مدني و همچنين براي افزايش مشاركت افراد در اداره و
اجراي امور در اشكال و واحدهاي گوناگون داراي ماهيتهاي متفاوت و سطوح مختلف مي
باشد.
در زمينه همكاري، گفتگو، تبادل نظر و تعامل مدارس با محيط
اجتماعي پيشرفت قابل ملاحظهاي مشاهده شده است مثلا به صورت مشاركت و مسئوليت پذيري
نخبگان فكري و كل جامعه در قبال نتايج آموزش و پرورش و خودكفايي و خودمختاري مؤسسات
آموزش و پرورش. تحليل نتايج توسعه آموزش و پرورش همگاني در ده سال اخير نشان داده
است كه وزارت آموزش و علوم، مؤسسه ملي آموزش، شهرداريها، مدارس، معلمان،
دانشآموزان، والدين و اولياء و كل جامعه فعاليتهاي چند جانبهاي انجام داده اند،
با اين هدف كه كيفيت و كارآمدي نظام آموزش و پرورش بهبود يابد، افزايش آمار ثبت نام
و راهيابي همگان به آموزش همگاني تضمين شود و نهايتاً سطح تحصيلات تمام آحاد ملت
بلغارستان ارتقاء يابد.
اهداف آموزشي
به منظور بهره مندي از راهبردهاي کارآمد و موثر در مديريت
مدرسه، نيل به اهداف ذيل ضروري است:
- تطابق اهداف آموزشي – تربيتي مدارس با علايق، نيازها و
استعدادهاي مختلف و متمايز دانشآموزان
- طراحي فرآيند آموزش و پرورش با هدف فراهم سازي زمينه براي کسب
دانش، مهارتها و توانش مورد نياز در آموزش، از طريق شيوهها و ابزار مناسب
گروههاي مختلف دانشآموزان و تشويق و ترغيب دانشآموزان به سمت دستاوردهاي آموزشي
– پرورشي و توسعه در زمينههايي كه استعداد آن را دارند.
- نظارت بر دستاوردهاي آموزش و پرورش بررسي منظم فعاليت ها براي
تحقق اهداف آموزشي – تربيتي به منظور توسعه و رشد شخصيتي و اجتماعي كودكان.
- برنامه ريزي براي كمك به دانشآموزاني که در امر آموزش و
يادگيري و يا از لحاظ شخصيتي با مسائل حادي روبرو هستند.
- تضمين و تأمين مشاركت فراوان دانشآموزان، والدين و كادر
اداري ومعلمان مدارس در برنامه ريزي هاي مربوط به مديريت مدرسه.
- تلاشهاي فشرده در راستاي افزايش حمايت مالي و اجتماعي از
مدارس.
- برنامه ريزي ويژه براي جذب ترك تحصيليها و اخراجيها
به مدارس و همچنين براي كودكان استثنائي.
- شركت در طرحها و برنامههاي منطقه اي، ملي و بين المللي به
منظور تبادل تجارب ميان معلمان و كادر اداري مدارس در خصوص موضوعات تعليمي – تربيتي
و اجتماعي.
- بسط آموزش زبانهاي خارجي باهدف برآوردن نيازهاي هم گروههاي
سني مطابق با گرايشهاي اروپايي.
آموزش زبانهاي خارجي در همان ابتداي تحصيلات به صورتي
سازماندهي ميشود كه با گرايشهاي اروپايي در زمينه مطالعات رسمي و تسلط بر حداقل
دو زبان خارجي در سنين مدرسه انطباق داشته باشد. اقدامات لازم براي دستيابي به
نتايج بهتر در اين زمينه كه در مدارس ابتدايي (elementary) شروع شده است به قرار
ذيل است:
به هر مدرسه ابتدايي (پايههاي 4-1) راهنمايي (پايههاي
8-1) و تحصيلات عمومي متوسط (پايههاي 12-1) بايد به گونهاي اختيار قانوني
داد كه آموزش زبان خارجي را در ابتداي دوره تحصيلي جزء برنامه هاي آموزشي خود قرار
دهند. براي آموزش زبانهاي خارجي به صورت موثر و کارآمد بايد از کادر مجرب استفاده
کرد انتخاب نوع زبان خارجي عمدتا بسته به علايق وتمايلات دانشآموزان مي باشد.
علاوه بر انگليسي، اسپانيولي، ايتاليايي، آلماني، روسي و فرانسوي، دانشآموزان مي
توانند ساير زبانهاي خارجي را نيز در كلاسهاي اختياري بياموزند.
دستاوردهاي آموزشي
«بيانيه جهاني آموزش همگاني» كه در 1990 در «جامتين» تصويب شد،
يك هدف مطلوب را براي جامعه بشريت ترسيم نمود كه عملا قابل دستيابي هم مي باشد. در
آستانه قرن جديد به وضوح ميتوان ادعا كرد كه برآوردن نيازهاي اساسي در زمينه آموزش
كودكان، نوجوانان، بزرگسالان و برخورداري از آموزش و پرورش با كيفيت بالا به منظور
رشد و توسعه همه جانبه از ضرورتهاي حياتي است. به نظر ما تلاشهاي انجام شده در
دوره مورد بررسي داراي نتايج مثبت بوده است. جمهوري بلغارستان تغييرات ريشهاي و
همه جانبه اين را در زمينههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي در دهه 1990 تجربه کرده
است. گذار به سمت اقتصاد بازار، كشور را در وضعيت اقتصادي دشواري قرار داده است و
اين در حالي است که آموزش همگاني مستلزم توجه و هزينه ويژه است. به رغم مشكلات
اقتصادي، دولت هزينههاي ساختارهاي سازماني و مدارس را تأمين ميكند. ضمن تكيه بر
سنتها، كشور تلاش ميكند با معيارهاي اروپايي هماهنگ و هم سطح گردد. نام
ببريم.آموزش همگاني به عنوان يک هدف اجتماعي مهم، سياست آموزشي جمهوري بلغارستان
داراي ويژگي بارزي همچون توسعه فعال قانونگذاري جديد مصوبه آموزش همگاني (1991)،
مصوبه آموزش عالي(1995) و اصلاحيههاي مربوط به آن، مصوبه آموزش حرفه اي، (1991)
مصوبه آموزش عمومي و برنامه ريزي دروس عمومي (1999) و غيره است. قوانين و مصوبات
مذكور حق كودكان، نوجوانان و بزرگسالان را، مبني بر برخورداري از آموزش با هدف
ارضاي نيازهاي اصلي آنان، تامين و تضمين ميكنند. در زمينه اهميت آموزش همگاني،
وتاثيرگذاري آن بر توسعه ارزشهاي فرهنگي و اخلاقي و ارتقاي ميراث معنوي ملت
بلغارستان، تفاهمي درسطح مؤسسات و جامعه صورت گرفته است با اين حال، تحقق اهداف
تعيين شده به خاطر اختلافات طبقاتي فراوان، انحطاط جهاني ارزشهاي انساني و انحطاط
خود آموزش به عنوان يك ارزش، و پوچ گرائي و كاهش و تنزل فعاليتهاي اجتماعي، با
مشکل روبرو شده است.
قوانين آموزشي
از جمله مهمترين قوانين پيرامون آموزش همگاني مي توان به موارد
ذيل اشاره نمود:
مصوبه آموزش و پرورش همگاني
آموزش عالي اجتماعي اطفال
مصوبه خود مختاري محلي و اداره محلي امور آموزش و پرورش
مصوبه حداقل سطح تحصيلات عمومي و برنامههاي درسي
مصوبه كميتههاي مدارس،
مصوبه قوانين اجرايي آموزش و پرورش همگاني
درسال 1991، (مجمع برزگ ملي بلغارستان) «قانون اساسي جديد
جمهوري بلغارستان» را تصويب كرد كه در«مجله كشور»، شماره 56، در تاريخ 13 ژوئيه سال
1991 منتشر شد اين قانون اساسي متوني دارد كه توجه جامعه وكشور بلغارستان را به
مساله تضمين و تأمين تعليم و تربيت همگاني را نشان ميدهد.طبق ماده 53،بند1 حق فرد
فرد شهروندان در برخورداري از تعليم و تربيت تصريح شده است طبق ماده 53،بندهاي2و3
آموزش و پرورش تمامي كودكان زير سن 16 سال الزامي است و همچنين حق برخوداري از
آموزش رايگان در سطوح ابتدايي و متوسطه تصريح شده است. اين متون قانون اساسي جديد
زير بناي قوانين جديد مدارس بلغارستان است.
مصوبه جديدآموزش همگاني در سال 1991، از سوي مجمع ملي كشور
تشريح و تصويب شد. اين مصوبه ماهيت دموكراتيك تغييرات در جامعه و نظام آموزش و
پرورش كشور، اصول دموكراتيك عملكرد نظام مذكور، تمركز زدايي مديريت اين نظام و
نهايتاً ترويج و بسط خودگراني و خودكفايي مدارس را تصريح ميكند. حق برخورداري از
تعليم و تربيت و افزايش مداوم خدمات آموزش و پرورش و همچنين افزايش مداوم سطح
صلاحيتها و قابليتهاي افراد از طريق از قانون تضمين ميشود.بر طبق ماده4، بند1
هيچگونه محدوديت يا مزيتي، بر اساس نژاد، مليت، جنسيت، خاستگاههاي قومي يا
اجتماعي، مذهب وجايگاه اجتماع پذيرفتني نيست، (مصوبه آموزش همگاني
(1991))
هم بر پايه سنتها وهم مقتضيات زمان، راه حلهايي را در مورد
مقولات زير بنايي نظام آموزش و پرورش ارائه ميكند:
براساس ماده پنجم قانون مذكور تعليم و تربيت بايد جدا از
علقههاي مذهبي باشد؛ آموزش و پرورش در مدارس زيرنظر دولت و شهرداريها، صرف
نظر از سن دانشآموزان، بايد رايگان باشد (ماده6 ). در سنين مشمول آموزش الزامي،
دانشآموزان كتب درسي را سالانه به صورت رايگان در يافت ميكنند؛ تا سن
16 سالگي، تحصيلات در مدرسه الزامي است (ماده7، بند1 ).
كساني كه مردود شوند، يا تمايلي به ادامه تحصيلات نداشته باشند،
در سنين مشمول تحصيل الزامي و يا پس از گذراندن تحصيلات مذكور، اين فرصت در
اختيارشان قرار داده ميشود كه مدركي حرفهاي دريافت كنند و در مشاغلي وارد شوند كه
مستلزم گذراندن تحصيلات ابتدايي است. دانشآموزان سنين مذكور ممكن است متمايل
باشند. اشكال جايگزين آموزشي از قبيل مكاتبه، آموزش خصوصي و يا آموزش انفرادي و
شخصي را طي كنند؛ منتها اين تحت شرايط خاصي امكان پذير است. تحصيل در مدرسه درسن 6
يا7 سالگي، بسته به انتخاب والدين يا اوليا ي كودك آغاز ميشود ( ماده 7، بند 2 ).
زبان رسمي مدارس وكودكستانها بلغاري است. براي دانشآموزاني كه زبان مادر يشان
بلغاري نيست، شرايط مطالعه زبان مادري، در كنار زبان بلغاري، در مدارس زير نظر
شهرداري و با نظارت و حمايت دولت، تأمين ميشود (ماده8، بندهاي 1و2 ).
شهروندان محقند كه مدرسه مورد نظر ونوع آموزش را براساس سلايق و
امكانات شخصي انتخاب كنند. مصوبه آموزش همگاني، براي نمامي كودكان حق بر خورداري
مساوي از تحصيلات را از طريق تأمين شرايط وتضمين عملي اين امر محقق ميكند و
امكانات پيشرفت بيشتر ودستيابي به سطح
بالايي از دانشرا در نظام آموزش متوسطه تأمين ميكند.
مدارس و كودكستانها سه دستهاند :دولتي، زير نظر شهرداري
وخصوصي (ماده 10، بند 1).
اهميت ويژهاي براي مدارس زير نظر شهر داري در نظر گرفته
ميشود. واين نوع، نوع غالب مدارس در كشور است. اكثر مدارس مر بوط به آموزش عمومي
از همين دسته است: اين مدارس تحصيلات ابتدايي پايه و يا متوسطه ارائه ميكنند.
نظام آموزش خصوصي در مدارس به عنوان جايگزيني جهت نظام آموزش
دولتي حفظ شده است. نظام آموزشي خصوصي به هنگام (ورود)(از لحظه وروددانش آموز به
مدرسه ) و(خروج) (با صدور مجوز دولتي براي ادامه تحصيلات تكميلي) مورد نظارت وكنترل
قرارميگيرند مدارس خصوصي و مدارس تحت نظارت شهرداريها، كودكستانها وهمچنين
واحدهاي خدماتي هويت حقوقي دارند. بنا برقانون، اين مدارس حق دارند كه در مورد
اعلام زمان آغاز شدن سال تحصيلي تصميم گيري كنند. مدرسه و كودكستان شرايط را براي
رشد طبيعي جسماني و روحي كودكان ودانشآموزان فراهم ميكنند. (ماده 14 ).اما اين
اجازه داده نميشود كه در مورد كودكان و دانشآموزان در مدرسه تنبيه بدني اعمال شود
ويا به آنها توهين شود. (تاتنبيه روحي شوند).حق كودك و دانشآموز مبني بر احترام،
حمايت و مراقبتهاي بهداشتي وتوجه به رشد آنها تضمين ميشود. مصوبه آموزش و پرورش
همگاني تصريح ميكند كه تعليم و تربيت بر اساس شرايط آموزشي تثبيت شده كشور اجرا
شود (ماده 16). اين شرايط در برگيرنده موارد ذيل است: متحواي موارد درسي، نوع مدرسه
نظام نمره دهي، اعطاي مدارك، كتب درسي، فعالينهاي خارج از كلاس و خارج ازمدرسه،
مطالب و مواد آموزشي، شرايط فرهنگي ومحيطي، مراقبتهاي پزشكي و آموزشهاي پزشكي
وبهداشتي كه در مدارس و كودكستانها ارائه ميشود. ساختار آموزش وپرورش همگاني، بر
اساس مصوبه آموزش همگاني كه در سال 1991 تصويب شد، شامل سطوح آموزشي ذيل ميشود :
تحصيلات ابتدايي(به مدت چهار سال )
تحصيلات پيش متوسطه (چهار سال بيش از تحصيلات ابتدايي)
تحصيلات متوسطه (5-4 سال بيش از تحصيلات پيش از متوسطه)
تحصيلات پيش دانشگاهي (سه سال بيش از تحصيلات متوسطه)
تحصيلات عالي (5-4 سال بيش از تحصيلات متوسطه، يا 3-2 سال بيش
از تحصيلات پيش دانشگاهي ):
تعليم وتربيت در مدارس بر دو نوع عمومي وحرفهاي است (ماده22 ).
آموزش حرفهاي بايد پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، ويا همزمان
با تحصيلات متوسطه يا پايه ويا پس از اتمام دو سطح اخير ارائه شود. آموزش حرفهاي
كسب قابليت وتوانايي حرفهاي را در زمينه كار در بيش از 250 شغل تضمين ميكند.
در سنين معمول تحصيلات الزامي، دانشآموز به صورت روزانه در
مدرسه حضور مييابد. افراد بالاتر از اين سنين (16 سال )حق دارند به صورت شبانه،
مكاتبه و يا خصوصي تحصيل كنند.
پس از اتمام سطوح تحصيلي، مدارك مربوط به هر سطح اعطا ميشود؛
پس از اتمام هر يك از سطوح تحصيلي ابتدايي،پايه ومتوسطه يك مدرك (ديپلم)اعطاءمي
شود.
بسته به نوع وسطح تحصيلات، انواع مدارس وجود دارد :ابتدايي –از
پايه اول تا چهارم؛ پيش از متوسطه –از پايه پنجم تا هشتم؛ پايه – از پايه اول تا
هشتم؛ حر فهاي – براي دانشآموزان بالاتر از 13 سال كه تحصيلات ابتدايي يا پايه
را طي كردهاند و بايد در اين مرحله به كسب مهارتهاي شغلي ويا شغل مورد نظر خود
دست يا بند؛ دبيرستان – از پايه نهم تا يازدهم، دوازدهم يا سيزدهم؛ متوسطه – از
پايه اول تا آخرين پايه (يازدهم، دوازدهم يا سيزدهم )(ماده26 بند 1 ).
گذار از يك نوع مدرسه به مدرسه نوع ديگر بر طبق شرايط و
نيازهاي دولت و كشور در زمينه تعليم و تربيت.
به منظور برخورداري كودكان مبتلا به بيماريهاي مزمن و انواع
معلوليتها از تحصيلات، مدارسي از نوع شبانه روزي وجود دارد كه در آن مراقبت زيادي
از دانشآموزان ميشود. تعداد دانشآموزان كلاسهاي اين نوع از مدارس بر اساس
استانداردهاي انعطاف پذيري تعيين ميشود. پذيرش در اين مدارس بنابر روالي صورت
ميگيرد كه وزارت آموزش و پرورش همگاني توصيف كرده است. همچنين مسولان معتبر كشوري
و شوراهاي شهر در اين زمينه تصميمگيري ميكنند.
براي زندانياني كه تحصيلات متوسطه را به اتمام نرساندهاند،
مدارس خاصي در نظر گرفته ميشود تا تحصيلات خود را ادامه دهند.
موسسات ديني نيز حق افتتاح مدرسه را با اجازه وزير آموزش و
پرورش همگاني دارند. تحصيلات اعتقادي با تحصيلات غير ديني وزارت آموزش وپرورش
همگاني در يك پايه و مجموعه مجاز ومسير است با اين شرط كه معيارهاي كلي كشور رعايت
شود(ماده30، بندهاي 2و1).
مصوبه آموزش و پرورش همگاني مقرر كرده است كه آموزش عملي جهت
كسب مهارتها در شرايط كاري زيان آور و پر مخاطره، پس از 15 سالگي آغاز شود (ماده
32، بند2).
با توجه به علايق و تواناييهاي كودكان و دانشآموزان،
آموزشهاي علمي را ميتوان در فعاليتهاي اوقات فراغت در مدرسه و واحدهاي خدماتي،
در حوزههاي هنر، علم، فن،توليد و ورزش گنجاند.
هدف تمامي اين شرايط ويژه، كه در مصوبه آموزش و پرورش همگاني
پيشبيني شده است، اين است كه به ميزان بسيار زيادي به نيازها واستعدادهاي
دانشآموزان پاسخ دهند. تمامي كودكان – چه پسر وچه دختر- بايد تا جايي كه استعداد
دارند، در مدرسه دلخواه، مطالعه كند و تواناييهايش را رشد دهند و به فعليت
برسانند.
قوانين جديد مدارس دانشآموز را در جايگاه جديدي قرار داد: او
به عنصر فعالي در زمينه آموزش و پرورش تبديل شد و براي اينكه احساس آرامش كند و در
زمينه تعليم و تربيت و رشد خويش پيشرفت كند، از لحاظ سازماني، رواني و استانداردهاي
سازماني،در مدرسه از او مراقبتبه عمل مي آيد. اين شرايط پيش شرط حل مسايل مربوط به
آموزش وپرورش همگاني است. به شهرداريها اين وظيفه را محول كردهاند كه بر آموزش و
پرورش الزامي نظارت كنندو از اخراج يا خوداري از ثبت نام دانشآموز جلوگيري كنند
(ماده 36، بند 1، مصوبه آموزش وپرورش همگاني ).
والدين و اوليايي كه امكان حضور فرزندان/ كودكان يا نوجوانان
تحت تكفل خود را در آموزش الزامي فراهم نميكنند، به موجب مصوبه آموزش وپرورش
همگاني مجازاتهاي سنگيني برايشان در نظر گرفته ميشود. اين مجازات را نهادهاي
اجرائي مربوط بر طبق مصوبه مجازات نقض قوانين آموزش الزامي وضع ميكنند. اين
اقدامات همچنين به آموزش و پرورش همگاني و روند كلي ثبت نام از كودكاني كه به سن
مدرسه رسيدهاند مربوط است. در مصوبه آموزش وپرورش همگاني، بخش ويژهاي به تخصيص
بودجه جهت انجام فعاليتهاي مربوطه در آموزش وپرورش اختصاص داده شده است.
علاوه بر مبالغ اختصاص داده شده از بودجه كشور كه از مجراي وزارت آموزش وپرورش
همگاني وساير وزارتخانهها ومؤسسات تأمين ميشود،وطبق ماده 41 مبالغي از
بودجههاي استاني نيز از مجراي شوراها ي شهر اختصاص مييابد
طبق قانون مذكور، پيشبيني شده است كه وزارت آموزش وپرورش سرانه
هر دانشآموز را بر طبق نيازها وشرايط آموزش كشور تعيين كند.وطبق ماده 42،بند1 وبين
سطوح تحصيلي، نوع مدرسه (دولتي، خصوصي، وغيره) وشرايط زندگي در مناطق آموزش وپرورش
تمايز قايل شود بودجه آموزش وپرورش در هر مدرسه را به صورت جداگانه به اين ترتيب
تعيين ميكنند كه رقم حاصل (سرانه هر دانشآموز) را در تعداد دانشآموزان ضرب
ميكنند. (متاسفانه تابه حال بودجههاي مذكور را از اين طريق محاسبه و تعيين
نكردهاند).
تصويب قانون آموزش وپرورش همگاني در سال 1991 و قوانيني كه به
تبع آن وضع شده است براي توسعه و كار كرد آموزش و پرورش زير بناي مستحكمي را
ايجاده كرده است. اهميت اين زير بنا در زمينه سازماندهي و به كار انداختن نظام
آموزش وپرورش كه يكي از مهمترين حوزههاي فعاليتهاي اجتماعي است غير قابل
انكار است.
مجموعه معروف به (كتاب سفيد) در زمينه آموزش و پرورش و علوم
بلغارستان درسال 1992 به طور مفصل منتشر شد. اين كتاب حاوي تحليل موقعيت، نتايج
اساسي و تفاسير مربوط به گرايشها و حوزههاي اصلاحات، برنامههاي خاص
و وضع قوانين جديد است. رويكردهاي مختلقي در زمينه آموزش وپرورش در اين كتاب
پيشنهاد شده است: غلبه برروند افراطي تمركز اداري، كاهش دخالت مستقيم و غيرمستقيم
دولت در آموزش وپروزش، و واگذاري اختيارات و مسوليتها از وزارت آموزش و علوم به
مؤسسات مديريتي و استاني، شهرداريها يا شوراهاي شهر ومدارس.
(كتاب سفيد) طي دوره 1992-1990 به صورت مفصل تدوين شد. اين كتاب
براساس مصوبه آموزش وپرورش همگاني تنظيم شده است و مقولاتي دارد كه در زمينه نظام
آموزش و پرورش اهميت ويژهاي دارند. كتاب سفيد به مرور وبررسي اصول دموكراتيك تعليم
و تربيت الزامي و رايگان و ماهيت غيرديني 1 آموزش و پرورش ميپردازد كه در مصوبه
آموزش و پرورش همگاني پيشبيني و لحاظ شده است.
تأمين حقوق آموزشي
همانطور كه در ماده53 قانون اساسي جمهوري بلغارستان تصريح شده
است، قانون دستيابي مساوي و عادلانه به آموزش و پرورش را براي تك تك افراد تضمين
ميكند. تمامي كودكان در برابر قانون مساويند. لازم است تمام تلاشها را به عمل
آورد تا دانشآموزان را، به دور از تبعيضات و اختلافات نژادي، اقتصادي وغيره. در
مدارس گرد هم آوريم و نا رسايي و عقب ماندگيها را با ارتقاء مدارك دانشحرفه اي،و
مهارت و انگيزه معلمان برطرف كنيم.وارد كرن برخي تغييرات درنظام مصوب اعطاء پاداش و
حقوق و برقراري منابع جايگزين سرمايه گذاري و هزينه براي ايجاد انگيزو تحرك
معلمان،,مديران و و تشكلهاي مربوط به مدرسه لازم است.برخي از سنتها و شيوههاي
نهادينه شده در زمينه اداره امور، امكانبرخورداري از تصور ي جديداز مدرسه راسلب مي
كند. براي اقدامات و فعاليتهاي اصلاحي و در سطح ملي، منطقهاي و شهري به صورت
هدفدار، نياز و شديد وجود دارد.
در برخي از مناطق يا مدارس معين شرايط لازم تأمين نشده
است(كمبود معلمان داراي مدرك و توانايي لازم، هزنيه،غيره) و سطح مطلوب و جهاني
آموزش و تحصيلات به ميزان تعيين زده شده تحقق پيدا نكرده است. دلايل آن داراي
ماهيتي متقاوت است و منشا آن مسايل اقتصادي و اجتماعي است كه حل نشده است و يا تازه
بوجود آمده است. برخي از آنها به دليل وجود ضعفهاي خاصي در ديد گاهها و نظرات
حرفهاي و معيارهاي معلمان و انتظارات والدين و محيط اجتماعي بروز پيدا كرده
است.اعتبارات آموزشي بسيار نا چيز ونا كافي مخصوصاً در خصوص آموزش همگاني عمده ترين
مشكل نظام آموزشي مي باشد سهم نظام آموزش وپرورش از توليد نا خالص ملي كه در سال
1992معادل06/6%در صد بود در سال 1997-98به 2/3%كاهش يافت.اين به دليل مشكلاتي است
كه اقتصاد بلغارستان درحال حاضر با آن مواجه است. محدوديتهاي مالي تاثيري منفي بر
كاركرد وراندمان آموزش و پرورش دارد: هزينههاي نا كافي تحقيقات و ارزشيابيها
در سطح ملي و مدرسه كه بر تصميمات اداري و اجرايي تاثير منفي ميگذارد. به علاوه،
اين محدوديتها باعث ميشود كه نظام آموزش و پرورش در زمينه نوآوري و نوسازي
تجهيزات دچار كمبود باشد. حقوق معلمان پايين است و در برخي مناطق به طور منظم
پرداخت نميشود كه باعث ميشود معلمان به نحو احسن انجام وظيفه نكنند. هيچ هزينهاي
براي گسترش و ارائه پيوسته پروژههاي ملي ضروري جهت آموزش پايهاي تخصيص
نيافته است.
هيچ ساختار ملي براي ارزشيابي دستاوردهاي دانشآموزان تاسيس
نشده است. هيچ هزينه اي هم براي خدمات مشاورهاي و سازماندهي فعاليتهاي خارج از
مدرسه و فوق برنامه كه براي كودكان جالب و جذاب هم مي باشد تخصيص نيافته است.
اصلاحات آموزشي
در بلغارستان، فعاليت در زمينه اهداف اعلان شده از سوي اعلاميه
جهاني در مورد آموزش وپرورش همگاني كه نيازهاي اساسي يادگيري، كودكان، جوانان و
يزرگسالان را بر آورده مي سازد با دوره اصلاحات گسترده ملي در زمينه زندگي اجتماعي
–سياسي و اجتماعي - اقتصادي همزمان شد.
در ابتداي دهه 1990، تغييرات سريع وهمه جانبه وتمام عيار در
آموزش وپرورش جهت رسيدن به وضعيتي آزاد از گرايشهاي سياسي و پيوندهاي نزديكتر با
سنتهاي ملي وارزشهاي جهاني انساني عموما مورد انتظار بود نظام آموزش وپرورش قرار
بود يكي از ابزارهاي زير بنايي براي الحاق به جهان پيشرو در گرايشهاي علمي و
فرهنگي باشد براي آموز گاران، عاملان سازماندهي آموزش وپرورش و براي توده مردم
آشكار شد كه اصلاحات آموزش وپرورش روندي كند، سخت و غير يكنواخت است. مشكلات حاكم
بر نظام آموزش وپرورش و بحران مداوم مالي كه طي سالهاي اخير با آن مواجه بوده است
فرصتهاي بسيار معدودي جهت تغييرات سريع و مهم در اختيار اين اصلاحات قرار ميدهد.
اما اصلاحات را نه ميتوان متوقف كرد ونه به تاخير انداخت.
مساله واقعي اين است كه چگونه ميتوان به صورت بهينه اين اصلاحات را با سنتهاي ملي
و مسايل و گرايشهاي جديد بوجود آمده در عرصه هاي اقتصادي،فرهنگي وسازماندهي زندگي
اجتماعي در آميخت وسازگار ساخت
آمار آموزشي
نرخ قبوليهاي پايه چهارم
دادهها نشان ميدهد كه در صد دانشآموزاني كه پايه چهارم را در
طول دوره مورد بررسي به اتمام رسانده اند. بالغ بر %90 ميشود، و در مورد سالهاي
جداگانه به سقف %71/95-80/94 ميرسد. اين دستاوردي بسيار ارزشمند در مدارس ابتدايي
بلغارستان است.
نتايج مفيد آن حاصل نظام سنتي بوده و تا حد بسيار زيادي به دليل
دانشحرفهاي معلمان ابتدايي و مسئوليت و توجه بالاي آنها به تك تك كودكان حاصل
شده است. اين نتايج همچنين حاكي از قابليت فهم محتويات درسي پايه چهارم در سالهاي
اخير بوده است.همان طور كه از داده ها بر مي آيد درصد مردوديها از %68/4 در 94-93
تا %98/2 در 98-97 در نوسان بوده است.تعداد دانشآموزان اخراجي و ترك تحصيلي طي
دوره 1998-1993 چندان زياد نيست. درصد آنها بين %18/1 و %89/5 تغيير ميكند، اما
پس از چند سال، اين مقدار به تقليل مي يابد.دانشآموزاني كه با موفقيت پايه چهارم
را به اتمام رسانده اند، دانش، مهارتهاو توانشهاي رياضيات، تاريخ ملي و تاريخ
طبيعي، مؤسيقي، هنرهاي زيبا، سبك زندگي و فناوريها و فرهنگ تربيت بدني و ورزش را
كسب ميكنند. در بسياري از مدارس، تحصيل زبانهاي خارجي در همان پايههاي اول
شروع شده است: ساير مدارس در زمينه ورزش تخصصي شده اند. نتايج كسب شده آموزشي از
طرق مختلف بررسي و ارزشيابي ميشود. اين بررسيها را معلمان انجام
ميدهند و در 98-97 ارزشيابيها و در سطح ملي در زمينه زبان و ادبيات بلغاري و
رياضيات صورت پذيرفت كه دانشآموزان پايه چهارم را نيز تحت پوشش قرار داد. تحليل
نتايج اين سنجشها، ارزشيابيها و نتيجه گيريهاي انجام شده كار آمدي تحصيلات
ابتدايي را، تاييد ميكند، اما به طور كلي درصد دانشآموزاني كه پايه چهارم
را با موفقيت به اتمام رساندهاند پايينتر است.
سطح سواد افراد رده هاي سني24-15 سال
بنابر قانون معتبر مربوط به آموزش همگاني، آموزش تا سن 16 سال
اجباري است.
اين همچنين دليل اين واقعيت است كه تعداد افراد بي سواد در
جمهوري بلغارستان ناچيز است. عشق وعلاقه وافر بلغاريها به يادگيري و آموزش و تلاش
براي تحصيل و مطالعه ضرب المثل شده است. در همان اوايل دهه 1950، فعاليتهايي براي
با سواد كردن جمعيت بزرگسالاني انجام شد كه سواد خواندن و نوشتن نداشتند. اين روند
باعث شد كه تا سال 1990 افراد بي سواد تعداد شان بسيار محدود بود. تعداد جمعيت
سنين24-15 در 1992، 1228613 نفر بوده است كه 601996 نفر خود را باسواد معرفي
كردهاند كه البته 1264 نفرشان جزءافراد بيسوادبوده اند اما در ستون ((بي
سوادان)نشاني بر جاي نگذاشته اند. سطح سواد در سال 1992 در سنين 24-15 % 2/99 بوده
است.
تعداد جمعيت باسواد، سنين 24-15 بدون احتساب تعداد افرادي كه به
سئوال مربوط به سواد پاسخ نداده اند، %2/99 است. بر مبناي اين دادهها،
ميتوانيم تعيين كنيم كه درصد زنان بي سواد سنين 24-15 در 1992 %8/0 است. و سطح
سواد مردان اين گونه است: افراد بي سواد %7/0 و سطح با سوادان%28/099 بنابراين
شاخص، دادههاي مربوط در مورد شهرها و روستاها به شرح ذيل است.
درشهرها:
كل جمعيت :906005 نفر
بي سوادي:5516 نفر
درصد افراد بي سواد در شهرها:%6/0
كه از اين تعداد،كل مردان عبارت است از : 455664 نفر
افراد بي سواد مذكر :2375 نفر
كل زنان :450341 نفر
افراد بي سواد مونث : 3141 نفر
درصد زنان بي سواد در شهرها :%7/0
در روستاها:
كل جمعيت :322608 نفر
افراد بي سواد :4291 نفر
درصد افراد بي سواد در روستاها: %3/1
كه كل افراد مذكر آنها عبارت است از :170953 نفر
افراد بي سواد مذكر: 2086 نفر
درصد بي سوادان مذكر در روستاها:%2/1
كل زنان :151655 نفر
بي سوادان مونث :2205 نفر
درصد زنان بي سواد در روستاها :%45/1
دادهها يي كه به شرح فوق ارائه شده است، نشان ميدهد كه سطح
سواد در جمعيت در سنين 24-15 سال بالا است. اين سنين، «سنين فعال» براي كسب تحصيلات
متوسطه، كالج و تحصيلات عالي و همچنين كسب و توسعه مدارك و قابليتها و
تواناييهاي شغلي محسوب مي گردد.از كل تعداد جمعيت بين 24-15 نفر، در گروه سني
19-15 سال، 387 نفر (%06/0) تحصيلات كالج 56843 نفر(%43/8) تحصيلات تخصصي متوسطه
را، 120984 نفر(%03/19)تحصيلات عمومي متوسطه را، 403834 نفر (%5/63) تحصيلات
ابتدايي را، 40763 نفر(%4/6) تحصيلات مقدماتي را به اتمام رساندهاند و 6956
نفر(%1/1)داراي تحصيلات ناقص مقدماتي هستند.(8). در گروه سني 24-20سال،15792 نفر
(%66/2)تحصيلات عالي (دانشگاهي) را، 21703 نفر(%66/3) تحصيلات كالج را، 19145
نفر(%22/3) تحصيلات تخصصي متوسطه را، و 237309 نفر (%02/40) تحصيلات عمومي متوسط را
به اتمام رسانده اند. 102328 نفر(%26/17) تحصيلات ابتدايي را، 16550 نفر(%8/2)
تحصيلات مقدماتي elementary3978 نفر (%007/0) داري تحصيلات ناقص مقدماتي هستند(8).
بالاترين در صد مربوط به درصد زنان بي سواد در روستاها
معادل%45/1 را مي گردد در مقايسه با شهرها، آمار بي سوادي در روستاها حدودا دو
برابر بيشتر است.
اين هم ويژگي تعداد كل جمعيت است و هم ويژگي نسبت جمعيت شهربه
روستا در مورد مردان و زنان خاطر نشان مي گردد كه مردان شهر دو برابر مردان روستا و
زنان شهر دوبرابر زنان روستا با سوادند.با اين حال احتمال ديگري نيز متصور است: بخش
عظيمي از جمعيتي كه خود را به عنوان بي سواد معرفي كرده است ممكن است علاوه بر زبان
بلغاري به زبان ديگري تكلم كنند متاسفانه اطلاعاتي مبني بر اين كه اين افراد آيا
قادر به خواندن و نوشتن، مثلا به زبان تركي، عربي و يا زباني ديگر، كه در حقيقت
ممكن است زبان مادري آنها باشد،در دست نيست.در پايان بايد گفت كه جمعيت سنين24-15
سال از سطح سواد بسيار بالايي برخورداراست و به ميزان قابل توجهي از زمينه لازم به
منظور بر خورداري از مدارج عاليه علمي بهره مندند.
حمايت هاي بين المللي آموزش همگاني
حمايت هاي بين المللي به صورت پروژههاي مشاركتي در قالب
همكاري هاي يونسكو، بانك جهاني، اتحاديه اروپا،PHARE «جامعه باز»، «(نهاد)
سقراط(Socrates) وغيره تاثيري بسيار مثبت بر آموزش همگاني داشته است. اين پروژهها
بر مقولات ذيل متمركزند: آموزش و اعطاي مدرك به نوجوانان و بزرگسالان، تبادل تجارب
و آموزش و اعطاي مدارك به معلمان مدارس و اساتيد دانشگاه و محققان. گردهماييهاي
گوناگون بين المللي با حفظ همکاري هاي دولتي و غيردولتي به اتخاذ سياستي كارآمد در
برنامه هاي آموزشي كمك ميكنند. در اين رابطه بايد از تجربه هاي كشورهاي ديگر در
حوزه آموزش همگاني از طريق گزينش ماهرانه عناصر مناسب، هدفمند، مطابق با
علايق ملي، سنتهاي تاريخي و ماهيت و شرايط آموزش و پرورش بلغارستان استفاده نمود.
پيشرفت چند جانبه علمي و فني و حل مسايل جهاني جامعه بشريت،
لزوم مسئوليت اجتماعي، دموكراتيك كردن جامعه انساني و تغيير بنيادين شكل و ماهيت
نظام آموزش و پرورش را اجتناب ناپذير مي کند.