New Page 1
دستاوردهاي آموزشي
از جمله مهمترين دستاودهاي آموزشي کشور فنلاند مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- تبديل کشور فنلاند به يکي ازجوامع علمي برجسته جهان تا سال 2004
2- حصول موفقيتهاي آموزشي برمبناي اجراي کامل سياست برخورداري همگاني از فرصتهاي
مساوي درزمينة مطالعاتي، پيشرفت تواناييهاي عقلاني و گسترش منابع اطلاعاتي مورد
استفاده و خدمات آموزشي
3- تضمين كيفيت بالاي اخلاقي و اقتصادي درروند تحقيق و تدريس شبكه اي
4- برخورداري کليه شهروندان فنلاندي ازمهارتها ومعلومات بنيادي درجهت فهم
اطلاعات و تكنيكهاي ارتباطي و بهره گيري از اين قبيل مهارتها به عنوان ابزاري در
يادگيري ، تحقيق ، كار و اوقات بيكاري
5- نيل به سطح مطلوبي ازبرخورداري زنان و مردان از فرصتهاي برابر آموزشي
6- تجهيز100درصد مؤسسات آموزشي فنلاند به رايانه و دستيابي اين مراکزبه
شبکه هاي مختلف اطلاع رساني با حمايت دولت طي دهة 1990
7- اتصال90%از مدارس جامع،95% ازمدارس تکميلي متوسطه عمومي و10% مدارس فني و
حرفه اي ، به شبكه اينترنت از سال1999
8- تحقق پيشرفت در توليد محتوايي دروس آموزشي، تربيت مدرسين ماهرو بهره گيري از
شبكه هاي اطلاعاتي
9- ارائه آموزشهاي چند زبانه به دانش آموزان با وجود برخورداري كشورفنلانداز
محدودة زباني كوچك
درحقيقت کليه دانش آموزان فنلاندي، طي دوره آموزش پايه، به آموزش2زبان خارجي
علاوه برآموزش زبان مادري نائل مي آيند.ازسال1996،طرح ملي 5ساله اي با هدف ارائه
متنوع برنامه هاي آموزشي به زبانهاي مختلف،به مورداجراگذارده شده است. درانتخاب
زبانهاي آموزشي، توجه خاصي برويژگيهاي منطقه اي و اعطاي فرصتهاي برابربه دانش
آموزان معطوف گرديده است.
نرخ تسلط دانش آموزان مدارس متوسطه بر
زبانهاي خارجي طي سالهاي 98/1999
5 يا 6
زبان |
4 زبان |
3 زبان |
2 زبان |
%2 |
%13 |
%48 |
%37 |
ارزيابي تحصيلي
ارزيابي آموزشي در فنلاند طي اصلاحات آموزشي وسيعي در دهة 1960 و1970 آغاز
گرديد.اين ارزيابي در رابطه با اصلاحات آموزشي و بر اساس اجراي اصل تمركز زدايي و
سياست اصلاحي منطقي( تصميم گيري ، توسعه ، آزمايش ، اجراء و ارزيابي )به مورد
اجرادرآمد.ازدهة1980 چهارچوب اساسي ارزيابي فرو پاشيده و شكل جديدي به خود گرفت،كه
ناشي ازسنجش نبوده بلكه ازتغييرات اعمال شده درمديريت آموزشي (تغييرتمركز از هدايت
اجباري به هدايت آموزنده)منتج گرديد.اعمال سيستم تصميم گيري مديريت مركزي از اواخر
دهة80 به ايجاد سيستم هدايتي جديدي منجر گرديد.ازجمله ويژگي هاي اساسي سيستم فوق مي
توان به افزايش قدرت تصميم گيري در سطح اجرايي، اختصاص بودجه هاي دولتي ويزه
مديريتي و ارزيابي نتايج آموزشي اشاره نمود.خود ارزيابي هاي تحصيلي به طور گسترده
با بودجة دولتي و برنامه هاي آموزشي هدايت شده متناسب مي باشد. تحت قانون جديد
مؤسسات آموزشي ملزم به سنجش عملكردها و تأثيرات خود مي باشند.ارزيابي ملي آموزشي به
طور جزئي بر اساس خود ارزيابي مؤسسات صورت مي گيرد كه اين خود به منظور بهتر كردن
نتايج آموزشي است.در سطح بومي شهرداريها و مؤسسات آموزشي با همکاري متصديان محلي
مسئوليت گسترش و تامين امکانات آموزشي تحصيل براساس شرايط بومي را دارند.ارزشيابي
اساساً از اهداف آموزشي مديريت آموزش شهري بر اساس اهداف ملي نشأت يافته
است.درنتيجة استقلال زياد مؤسسات آموزشي و گروههاي طرفدار آنها مؤسسات آموزشي تفاوت
پيدا كرده و دامنه انتخابي اين موسسات چندين برابر شده است كه اين امر تا حدودي
نياز براي كسب اطلاعات از طريق ارزيابي را افزايش داده است.در سطح بومي ارزيابي
آموزشي برقابليت دسترسي افراد به آموزش، مسئوليت مالي مؤسسات، تحقق اهداف آموزشي و
تدابير فرهنگي و تفاوتهاي موجود ميان مؤسسات آموزشي مشتمل مي گردد.اين در حاليست که
در سطح آموزشگاهي،ارزيابي آموزشي بر دسترسي به اهداف آموزشي،اعمال اصلاحات آموزشي و
اجراي برنامه هاي درسي و بهره گيري از منابع آموزشي مشتمل مي گردد. در سطح ملي نيز
كنترل و ارزيابي آموزشي بر اتخاذ سياست تصميم گيري آموزشي و طراحي برنامه هاي هسته
اي آموزشي استوار گرديده است.سه زمينة اصلي سيستم ارزيابي ملي ، سنجش نتايج
يادگيري، توليد شاخص ها و تغيير صورت ارزشيابي مي باشد.وظيفة متصديان ارزيابي فهم
سياستهاي آموزشي، اجراي تغييرات ساختاري و بررسي تأثيرات آن مي باشد.علاوه بر اين
مسئولين عهده دار مسئوليت سنجش برخورداري افراد از فرصتهاي يکسان آموزشي و برقراري
امنيت در حوزه آموزش مي باشند.به طور کلي ميتوان گفت که از يك سو، هدف اصلي ارزيابي
آموزشي،حمايت از مؤسسات آموزشي و معلمين درجريان اصلاحات مداوم آموزشي و توليد و
بررسي چند جانبه اطلاعات مورد اطمينان درخصوص كارايي و چگونگي عملکرد مؤسسات آموزشي
از سوي ديگر است.
|