New Page 1
اصول واهداف آموزشي
تحصيل براي همة افراد جامعه ، يكي از اصول كليدي است كه توسط قانون اساسي جمهوري
ايتاليا بيان شده است.بند اصل شمارة 30 تأكيد مي كند كه « تربيت كردن ، آموزش
دادن و تحصيل بچه ها وظيفة حق والدين بچه هاست » .
بند اصل شمارة 33 بيان مي كند كه « حكومت جمهوري قوانين كلي براي تحصيل را وضع
مي كند و مداس دولتي را در همة سطوح آموزشي پايه گذاري مي كند » .
بنابراين ، اين حقي كه بر گردن شهروندان است با وظيفه اي كه بر عهدة دولت است و
آن فراهم كردن خدمات تحصيلي مناسب مي باشد . مطابقت مي كند البته عليرغم ابزار فردي
بدون هيچگونه تفاوت و تبعيض براي رسيدن به بالاترين سطح تحصيلي همانطور كه در بند
شمارة 34 تأكيد شده است.علاوه بر اين قانون اساسي بازگو مي كند كه تحصيل مي تواند
مستقيماً توسط دولت و ديگر سازمانها و نهادها كه شامل مؤسسات خصوصي و غير انتفاعي
است فراهم شود.به اين ترتيب حق والدين بچه هاست كه براي فرزندانشان كه يك مدرسة
دولتي يا غير دولتي انتخاب كنند به طورصريح شناخته شده است .
طبق قانون اساسي ، تحصيل در مدارس دولتي ، اجباري و رايگان است براي همة
شهروندان براي حداقل 8 سال از سن 6 تا 14 سالگي ، تاريخچة اخير سيستم مدرسة ايتاليا
نشان مي دهد كه شناخت رسمي حقوق شهروندان و وظيفة دولت فقط نقطة عطف قانوني
براي تعريف اهداف به تحصيل براي همه براي طراحي و زمان بندي اجراي اين مرحله
بود كه منجر به رسيدن به چنان اهدافي ميشود.دراين چارچوب ، قانون وضع شده به
طور تدريجي ، ساختار افقي و عمودي سيستم آموزشي را با اختصاص دادن اهدافش براي هر
سطح تحصيلي تعريف كرد.همانطور كه براي تحصيل اساسي و پايه اي ، مهمترين قدم ها ،
اصلاح برنامة آموزشي مقطع ابتدايي در سال 1995، اصلاح مقطع متوسطه بود كه
حضوردر اين مقطع هاي آموزشي در سال 1992 اجباري شد ولي برپايي و تأسيس مدارس پيش
دبستاني دولتي در سال 1968 اجباري نبود.اگر « آموزش اساسي » به معناي حضور افراد
بين 3 تا 14 سال در يك محيط آموزشي است تا سال 1990 ، آموزش بنيادي يك واقعيت و
اصلي براي تقريباً كل جمعيت كشور ايتاليا خواهد بود.درحقيقت ، حدود %95 از جمعيت
جوان در سن مقطع پيش دبستاني . در نوعي محيط آموزشي مشابه مقط پيش دبستاني حضور
يافته و %100 از بچه هاي 6 تا 14 ساله تحصيل رسمي در مدارس پيش دبستاني و متوسطة
سطح پايين تر داشته اند . فرا گير كردن . تحصيل و آموزش بنيادي پيامد اصلي سياست
آموزشي ده هاي اخير بود .طي دهة 90 سياست آموزشي ( با در نظر گرفتن آموزش بنيادي )
بر روي 3 هدف اصلي متمركز شده است :
مبارزه با افت تحصيلي بويژه در مورد ترك تحصيل كننده ها ، فراهم كردن آموزش
اصولي و بنيادي براي آن دسته از افراد بزرگسالي كه موفق به كسب چنين آموزشي در
دوران تحصيليشان نبوده اند و نيز بالابردن كيفيت آموزشي در همة سطوح تحصيلي .
تا سال 2000 ، تقريباً همة بچه ها 3 تا 35 ساله آموزش پيش دبستاني را پشت سر
گذاردند.( اين نسبت %1/95 در سال 1998 بود ) .
در مورد افراد بالغ بي سواد يا افرادي با كمبوبد جدي در زمينة آموزش اساسي شان
يك برنامه ملي با عنوان« Centri Territorial Perman» از سال 1998 شروع شد با هدف
فراهم كردن فرصتي براي اين دسته از افراد براي رسيدن به آموزش بنيادي و اساسي و نيز
بالا بردن ميزان معلومات ، تواناييها و مهارتهايشان .
سومين هدف ذكر شده بالا بردن كيفيت تحصيل در همة سطوح آموزشي ـ از طريق
ابتكاراتي دنبال شده مثلاً از طريق اصلاح ساختار و برنامة آموزشي مدارس ، طرح
جديدي براي تربيت مدرس ، تأسيس مؤسسة ملي براي ارزيابي سيستم آموزشي و مؤسسه ارائة
اسناد ملي براي تحقيق و نوآوريهاي آموزشي .
طي دهة 90 ، بحثهاي پر كشمكش و فشرده اي ـ در سال 1999 ـ منجر به گسترش آموزش
اجباري تا سن 15 سال شد يعني براي يك دورة 9 ساله .
اصلاحات كنوني انتظار مي رود كه ساختار سيستم آموزشي را تغيير اساسي مي دهد از
طريق معرفي يك دورة آموزش اساس 7 ساله و به دنبال آن يك دوره آموزش متوسطة 5 ساله ،
تا انيكه 9 سال آموزش اجباري دورة آموزش بنيادي و نيز 2 سال اول مقطع متوسطه را
پوشش دهد.در همين راستا بايستي آموزش اجباري پاره وقت تا سن 18 سال معرفي شود براي
آن دسته از افراديكه تحصيل رسمي را بعد از اتمام دورة آموزش اجباري ادامه نخواهند
داد كه مرحلة اصلاح و بازبيني بايستي تا سال 2000 خاتمه يابد .
بديهي است كه به اين ترتيب تلقي اي كه از آموزش بينادي مي شد تغيير يافته كه اين
تغيير نه تنها شامل مقطع پيش دبستاني ، ابتدايي متوسطة مقدماتي است بلكه نخستين
دورة مقطع تكميلي متوسطة و آشنا سازي حرفه اي را هم شامل مي شود .
به اين معني كه آموزش اساسي ، بايستي براي همة افراد جوان . دانش و مهارت و تبحر
و كارداني لازم را به منظور گسترش و توسعة تواناييهاي بچه ها در همة زمينه هاي
اخلاقي ، اجتماعي ، عقلاني وعملي وخلاقيت فراهم كند تا اينكه فعالانه در زندگي
فرهنگي و اجتماعي شركت كرد و بطور مثبت پاسخگوي خواسته هاي بازار كار باشند .
از جمله مهترين اصول آموزشي ايتاليا ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
. طراحي نقشه ساختارهاي پايه اي آموزش كه براي پيشرفت مهارتها و توانائيهاي
مختلف در آينده لازم است.
. پايه گذاري زمينة آموزشي كه در آن نقش و ارزش نا كار آمد روشهاي سنتي نشان
داده شده و درعين حال با اصول اساسي ومهم فرهنگي و اجتماعي پيوند خورده باشد.
. اطمينان از وجود روند ارتباطي مداوم بين آموزش و يادگيري و آيندة كاري جوانان
نظير ارتباط ميان قابليتهاي مهارتي و توانائيهاي بدست آمده در مدرسه و آنچه كه در
بازار كار مورد نياز است.
. ايجاد استقلال داخلي مؤسسه هاي آموزشي
. ارزيابي مقررات آموزشي
|