New Page 2
آموزش همگاني
سياستهاي آموزشي
سياست دولت ايتاليا به منظور رسيدن به هدف فراگير كردن و بهينه سازي تحصيل اساسي
در سال 1990طي كنفرانس ملي تعليم و تربيت درشهر رم در تاريخ 30 ژانويه تا اول فورية
1990 طرح ريزي شده است .
نتايج اصلي اين گردهمائي ، ميتواند اين طور طرح ريزي شود كه يك سري ايده ها و
نظرات جديد در مورد آموزش و تحصيل به طور گسترده در سطح كشور ارائه شده بويژه كه :
. مدرسه تنها به سازمان مسئول در امر تحصيل نيست بلكه آن بخشي از يك سيستم
آموزشي گسترده است به اين معني كه يك « سازگاري (توافق ) اجتماعي بايد بين مدرسه و
جامعه براي نيل به اهداف مشترك پايه گذاري شود :
. مديريت اجتماعي مؤسسات آموزشي ، بايد به طور مؤثر و كارا اجراء شود و
فقط در قاعده و قانون خلاصه نشود .
. انعطاف ناپذيري ناشي از عملكردهاي اداري در سطح مركزي « به عنوان مابقي در
توسعة مؤسسات آموزشي و توسعة جامعه است » بنابراين خود مخاري مؤسسات آموزشي بايد
شناخته شود .
. براي سطوح مختلف آموزشي بايستي هدف « سابقه » و « استاندارد » شناخته شده و
تعريف شود و خدمات ارزيابي كيفيت سيستم آموزشي چيزي مثل خدمات ارزيابي ملي بايستي
معرفي شود .
. ردة سني آموزش اجباري بايستي هماهنگ و مطابق با استانداردهاي اروپايي باشد .
. برنامه هاي آموزشي مدارس بايستي به منظور پاسخگويي به خواسته هاي جديد توسعه
اقتصادي و اجتماعي تجديد نظر شود .
به دنبال سياست طرح شده توسط مجمع ملي آموزش ، نوآوريهاي مهمي معرفي شده است .
در سطح مقطع ابتدايي ، مقررات جديدي با قانون شمارة 148 ، 5 ژوئن 1990 معرفي شده
كه اين قانون راهها و ابزار ويژه ي را معرفي مي كند كه از طريق آنها زمينه
براي فعاليتهاي اموزشي مداوم در سطح مقطع پيش دبستاني ، دبستاني و متوسطة فراهم شده
و حكم ما و فرامين منظم و آموزشي جديدي را در مقطع ابتدايي طراحي مي كند و اجازة
تطابقهاي طرح شده ار بر اساس پيچيدگيها و دشواريهاي فرهنگي و نيازهاي اجتماعي مي
دهد .
با توجه به اين سازمان ، سيستمي با بيش از يك معلم براي كلاسهاي درسي ، طبق
ساختاري تحت عنوان Modulo معرفي شده است . كه اين قانون امكان وجود 3 معلم
براي هر دو كلاس و 4 معلم براي هر سه كلاس را فراهم مي كند .علاوه بر كلاسهاي واحدي
، كلاسهاي تمام وقت هم وجود دارند كه برنامة اين كلاسها بمدت 40 ساعت در هفته هم
صبحها و هم بعد از ظهرها تنظيم شده است.درمورد مقطع مقدماتي دبيرستان، در سال
1994 ، كه شامل يك مرحلة آزمايشي طولاني مدت مي باشد كه از سال 1977 شروع شده ،
معيارهاي جديدي براي سنجش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان معرفي شده است . كه سيستم
قديمي را منسخوخ كرده و آن را با ارزيابي هاي تركيبي و تحليلي جايگزين نموده است .
از سال 1990 به اين طرف ، برنامة آموزشي جديدي براي نخستين مقطع تكميلي متوسطة
سطح بالاتر آزمايش شده و مرتباً كنترل و ارزيابي شده است .
چنان آزمايش و تجربه اي در سال 1992 باعث اصلاح برنامة آموزشي حرفه اي ( شغلي )
شده و انتظار مي رود كه در اصلاح كلي سيستم آموزشي تا سال 2000 مؤثر واقع شود .
به دنبال قانون شمارة 341 ( 19 نوامبر ، 1990 ) سيستم جديد آموزش معلم دبستاني و
پيش دبستاني پايه ريزي و اجرا شده است كه مطابق با حكم رئيس جمهوري شمارة 471 از 31
جولاي 1999 و حكم درون وزارتخانه اي 10 مارس 1997 است كه معلمان آموزش پيش دبستاني
و ابتدايي ، كه از سال تحصيلي 99 – 1998 شروع مي شود ، يك دورة دانشگاهي 4 سالة
ويژه اي دنبال خواهند كرد .
همين قانون اصل جديدي را در زمينة آموزش و تربيت دبير مقطع دبيرستان معرفي مي
كند به اين معني كه معلمان آتي بعد از اينكه مدرك دانشگاهي در زمينة رشتة
تحصيلي مورد نظرشان را گرفتند ، مي توانند در يك دورة تخصصي 2 ساله ، دورة آمادگي
كارشناسي ارشد شركت كرده و در پايان هر يك از اين دوره ها آنها مدرك مي گيرند و با
داشتن اين مدرك آنها واجد شرايط براي شركت در رقابهاي آزاد بريا مقام معلم مهار در
مدارس دولتي خواهند بود .
حكمهاي وزارتي شمارة 50 از 21 ژانويه 1997 و شمارة 84 از 5 فورية 1997 ، يك
كميتة علمي و فني جديدي را تعيين كرده كه وظيفه اش مشخص كردن دانش و مهارت اساسي
بدست آمده از طريق آموزش در مقطع مدارس در آيندة يزديك مي باشد .
نتيجة اصلي اين كميته ( مجمع ) ايجاد يك روش جديدي در زمينة تلقي از تحصيل و نقش
اصلي آن است كه بايستي ضامن پيشرفت كامل استعدادها و تواناييهاي دانش آموزان باشد
به منظور تطبيق دادن خودشان با دنياي پيرامونشان تا به يك توازن پويا و فعال با
محيط پيرامونشان برسند و نيز بتوانند از طريق همگون سازي و توسعة قابليتهايشان براي
درك بيشتر و بالا بردن ميزان معلوماتشان قادر به اعتبار بخشيدن به تجارت خود گردند
.
در اين چارچوب ، مؤسسات آموزشي بايد وظايف زير را انجام دهند :
1 ) طراحي برنامه اي با ساختارهاي فرهنگي بنيادي كه براي پيشرفت آتي تواناييها و
قابليتهاي متعدد ضروري است : كه شامل ادارك ، اجراء ، تصميم گيري ، طرح ريزي ،
اجراي مراحل تلفيقي اجتماعي و فرهنگي است .
2 ) پي ريزي يك چارچوب آموزشي درست است كه در آن ارزش ضروري نسبت تاريخي شناخته
شده كه منتاسب با عصر حاضر و بافت فرهنگي و اجتماعي باشد .
3 ) هماهنگي بين روشهاي آموزشي و دورنماي شغلي نسل جوان يعني ميان مهارتها و
تواناييها و قابليتاي كسب شده در مدرسه و آن قابليتهاي مورد نياز در محيط كار .
اصل خود مختاري آموزشي توسط قانون شمارة 59 از 15 مارس 1997 ، بازگو شده كه ارزش
قانوني به هر مدرسه و محيط آموزش مي دهد كه با خود مختاري تعليمي و سيستماتيك
برخوردار شده و اين قانون مؤثر واقع شده در راستاي مقررات صادر شده در مارس 1999 .
( حكم رئيس جمهوري شمارة 275 از 8 مارس 1999 ) .
هدف اصلي خود مختاري آموزشي ، انعطاف پذيري بيشتر و هماهنگي برنامة آموزشي مدرسه
با نيازهاي واقعي جامعه است
دراين چارچوب، مؤسسات آموزشي برهم و قدرتهاي محلي تأثيرگذاشته و رابطة نزديكي
ميان نيازها و استعدادهاي فردي از يك طرف و اهداف ملي سيتم آموزشي از طرف ديگر را
ترويج مي دهند.خودمختاري آموزشي در سال 2000 اجراء خواهد شد و ضمناً برنامة آزمايشي
گسترده اي آغاز شده است به اين ترتيب كه :
مؤسسات آموزشي غير انتفاعي ممكن است مسئوليتهايي را انجام بدهند كه در ارتباط
با خود مختاري واقعي است كه آنها در آيندة نزديك از آن بهره مند خواهند شد .
چنان فرصت داده شده به مدارس توسط دولت بوده كه حمايت مالي مشخصي را به
نوآوريهاي تحصيلي در جهات نيل به غني سازي و توسعة آمادگي تحصيلي اختصاص مي
دهد.قانون شمارة 9 از 20 ژانوية 1999 ، آموزش اجباري را از قبل از 8 سالگي تا 9
سالگي گسترش داده يعني از 6 تا 15 سالگي و قانون شمارة 144 ، 17 مي 1999 از
آغاز سال تحصيلي 2000 ـ 1999 اعلام كرده كه آموزش اجباري و آموزش حرفه اي تا
سن 18 سالگي اجباري خواهد بود.در4 جولاي 1997 ، لايحه اي دربارة اصلاح دوره هاي
تحصيلي به پارلمان واگذار شده بود كه در شكل حاضرش ( سپتامبر 1999 ) اين لايحه شامل
طرحاي جدييدي از ساختارهاي معماري سيستم آموزشي است اين طرحها . معيارها و الكوهايي
براي اصلاح كلي برنامة آموزشي مدارس ر همة سطوح تحصيلي ارائه مي دهد .
هدف از اين اصلاح برنامه . افزايش كمي و كيفي منابع انساني براي دانش آموزان است
و با هدف ترويج و گسترش موفقيتهاي تحصيلي همگان مي باشد و نيز ارتقاي سطح فرهنگي
شهروندان ، افزايش نيروي كار انساني در شكلهاي مختلف ، هماهنگي بين اموزش حرفه اي ،
رشد آگاهي جامعه ، توسعة فرهنگ جامعه بر اساس افزايش تفاوتها و ارزشهاي چند گرائي و
آزادي است.ويژگيهاي اصلي اين طرح شامل : 3 سال آموزش پيش دبستاني از سن 3 تا 6
سالگي ـ 7 سال آموزش ابتدائي از سن 6 تا 13 5 سال مقطع متوسطه از 13 تا 18 سالگي ،
آموزش حرفه اي اجباري تا سن 18 سال براي آن دسته از دانش آموزاني كه بعد از پايان
دورة آموزش اجباري ، ديگر ادامه تحصيل نخواهند داد كه اين 9 سال طول خواهد كشيد
يعني از 6 سالگي تا 15 سالگي كه شامل تحصيل اساسي و 2 سال اول مقطع متوسطه مي
باشد.با حكم وزارتي شمارة 307 سالگياز 31 مي 1997 ، خدمات ملي براي كيفيت آموزشي
نباشد كه اين خدمت حائز اهميت است چراكه اين اصلاحات اين امكان را براي مدارس فراهم
مي آورد كه حمايت درستي در سطوح فني و علمي را فراهم كرده به منظور اينكه نيازهاي
ارزيابي مختلفي را در متن خود مختاري بر آورده سازد و همينطور دسترسي به اطلاعات در
زمينة عملكرد سيستم آموزشي امكان پذير خواهد بود .
اين خدمات انتظار مي رود كه الگو هايي براي معيارهاي رفتاري در رابطه با فعاليت
آموزشي مدارس و بافت منظم ، اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي آن ترويج و گسترش دهد
اين خدمات اخيراً بوسيلة حكم شمارة ( 258 ، 20 ژولاي 1999 ) در مدرسة ملي ،
ارزيابي سيستم آموزشي تغيير شكل داده كه جايگزين سيستم مركزي سابق خواهد شد كه همين
حكم ، مؤسسه ارائة اسناد ملي براي تحقيق و نوآوري آموزشي كه در واقع در فلورانس
پايه گذاري كرد .با حكم وزارتي OM ، شمارة 455 ، 29 جولاي 1997 ، Centri
Territorial Permanenti بنا نهاده شده كه هدفش اين است كه فرصت لازم براي دستيابي
به سواد و آموزش پايه اي در سطوح ابتدايي و متوسطه و حتي بالاتر را براي افراديكه
فاقد تحصيلات اوليه هستند فراهم سازد.جوانها و افراد بزرگسال با چنان كمبودهاي
آموزشي و تحصيلي يكي از گروههاي مورد نظر و اوليه در سياست جاري دولت است كه هدفش
توسعة فرصتهاي برابر و با ارزش بريا همة شهروندان مي باشد .
|