نظام آموزشي كشورهاي جهان

صفحه اصلی سایت محشر بخش سرگرمی تفریحی محشر اس ام اس جوک و لطیفه های جدید فارسی مطالب و عکس های جالب خواندنی دیدنی عکس ایرانی و خارجی خطای دید - به چشمان خود اعتماد نکنید اتاق چت روم فارسی گفتگو دوستیابی عاشقانه متن زیبا ساز محشر نکته های زیبایی آرایشی و بهداشتی کاملترین مرجع انواع فال ، طالع بینی و آدم شناسی به سبک های مختلف آموزش آشپزی ، تهیه انواع ترشیجات دسر شیرینی غذای ايرانی غذای فرنگی غذای کودک و نوشیدنی اطلاعات راهنما تلفن کل کشور نقشه جهان نقشه تهران فرهنگ اسامي پسر و دختر ایرانی آموزش انواع داستان و رمان در کتابخانه محشر سایتهای اینترنتی فارسی لینک های مختلف ایرانی و خارجی ارسال رایگان کارت تبریک های عکس و فلش برای مناسبت های عاشقانه ولنتاین تولد و غیره ترجمه تصویر های عاشقانه عشق یعنی ... محاسبه گر عشق ابزارهاي موبايل جدید ترین اخبار ایران و جهان اطلاعات غذایی تغذيه رژیم و سلامتي جدیدترین رکورد ها و ترین ها گالری عکس های جالب غیر ایرانی ضرب المثل های فارسی ايران همراه با عکس قرآن به سه زبان فارسي عربي انگليسي ترفند هاي كارآمد اینترنتی کامپیوتر و موبایل بخش بين الملل در محشر چك كردن عکس و وضعيت اي دي ياهو در مسنجر با امکانات جالب دانلود رايگان نقشه کامل شهر تهران براي تمامي موبايل هاي سامسونگ - سونی اریکسون - نوکيا پخش زنده و مستقیم شبکه های راديو و تلويزيون آنلاين معرفی شهر های ایران تبليغات در محبوبترین سایت فارسی نقشه سایت

ساختار آموزشي > آموزش متوسطه


New Page 1

آموزش متوسطه

ساختار آموزشي

اين مقطع از دبيرستانهاي عمومي،فني‌وحرفه‌‌اي،مذهبي،خدماتي واستثنايي تشكيل شده‌است.در دبيرستان به ارتقاء دانش و توسعه مهارتهاي دانش‌آموزان اهميت ويژه‌اي داده‌مي‌شودوآنها را براي ادامه تحصيل درسطوح بالاتر آموزشي آماده مي‌كند.در مدارس فني‌وحرفه‌‌اي توسعه مهارتهاي حرفه‌اي در اولويت قرار مي‌گيردوبر آمادگي دانش‌آموزان براي ورود به بازار كار تاكيد مي‌شود.

دبيرستانهاي مذهبي براي كسب مهارت دراينگونه علوم اهميت قائلند.آموزش خدماتي بريادگيري وتثبيت توانائيهاي دانش‌آموزان دراجراي خدمات شهري تاكيد مي‌ورزدودبيرستانهاي استثنايي براي آموزش دانش‌آموزاني درنظرگرفته شده‌اند كه معلوليت جسمي و ذهني دارند.

به طور كلي ميتوان گفت كه نظام متوسطه به دو مقطع مقدماتي و تکميلي متوسطه و آموزش فني و حرفه‌اي تقسيم مي‌شود.دوره راهنمايي سه سال بطول مي‌انجامدو همچنين قسمتي از برنامه آموزش عمومي است و دوره6ساله ابتدايي راتحت‌ الشعاع قرارمي‌دهد.مدارس انواع مختلفي دارند،دبيرستان به دو دوره سه ساله تقسيم مي‌شود.درسه سال اول دانش‌آموزان مي‌تواننديكي از رشته‌‌هاي علوم‌ زيستي،علوم‌اجتماعي و زبان را انتخاب كنند.به فارغ‌‌التحصيلان مقطع دبيرستان ديپله متوسطه اعطا مي‌شود وايندوره شرط لازم جهت ورودبه دانشگاه است(همچنين قبولي درامتحان ورودي).آموزش فني وحرفه‌اي شامل دروس تجاري،خانه‌داري وسه تا4سال يادگيري رشته‌هاي دبيرستان مي‌باشد و دانش‌آموزان در امور تجاري مهارت كسب مي‌كنند.

آموزش مقدماتي متوسطه

ساختار آموزشي

طول دوره آموزش مقدماتي متوسطه3سال است که ازسن12سالگي آغاز گرديده و تا سن15سالگي به طول مي انجامد.اين مقطع آموزشي در زمره آموزش رسمي بوده وگذراندن آن براي افراد اجباري است. نسبت معلمين به  دانش آموزان 1/16است.

تعداد معلمان زن
تعداد كل معلمان
تعداد دختران ثبت نامي
تعداد كل ثبت نامي
سال تحصيلي
-
-
4882717
10965430
1990
282717
806384
4875804
10920580
1991
276943
793558
4838238
10969305
1992
288355
806396
5132921
11360349
1993
321859
864587
5556730
12223753
1994

برنامه هاي آموزشي

تعداد ساعت هفتگي بر مبناي پايه هاي تحصيلي

پايه 3
پايه 2
پايه 1
موضوعات
2
2
2
آموزش پنكاسيلا
2
2
2
ديني
6
6
6
زبان اندونزيايي
6
6
6
رياضيات
6
6
6
علوم
6
6
6
علوم اجتماعي
2
2
2
صنايع دستي و هنر
2
2
2
بهداشت و ورزش
4
4
4
زبان انگليسي
6
6
6
مطالب محلي
42
42
42
جمع

اهداف آموزشي

هدف آموزش راهنمايي اين است كه مهارتهايي اساسي در اختيار دانش آموزان قرار دهد تا از اين طريق بتوانند مهارتها و آگاهاهايي را كه در مقطع ابتدايي به دست آورده‌اند را افزايش و گسترش دهند و اين خود براي پيشرفت آنها به عنوان افراد جامعه و به عنوان انسان به فراخور رشد و كمالشان مفيد خواهد بود و همچنين سودمند تا تحصيلات بالاتري را با ورود به مقطع متوسطه دنبال كنند.برنامه آموزشي پايه از طريق آموزش پايه 9 ساله هدايت مي‌شود تا جامعة اندونزيايي با فرهنگ را در دانش و مهاتهاي اساسي و لازم تجر يافته را توسعه دهد. بنابراين سازمان آموزش پايه 9 ساله، نه تنها براي فراهم كردن دسترسي برابر به آموزش پايه بلكه همچنين براي اصلاح كيفي آموزش پايه كه در حال حاضر فراتر حد مورد نياز است، داير شده است. طرح دسترسي به آموزش پايه براي همه،درسالهاي 2004/.2003به خاطر بحران پولي كه كشوراندونزي متحمل شد به سال 2007/2006 موكول شد.

توسعه آموزشي

برنامة توسعه و فرصت استفادة برابر از مدارس راهنمايي(SLTP)، از طريق موارد زير اجرا مي‌شود: 

1-ساختن مدارس ابتدايي جديد(UCB)، و كلاسهاي جديد(RKB)،ساختن آزمايشگاههايي براي علوم دقيقه و علوم طبيعي، ساختن سالن مطالعه در كتابخانه‌ها، ساختن كارگاه در مدارس راهنمايي، ساختن خانه‌هايي براي مديران مدارس، ساختن پانسيون براي معلمان، خوابگاهاي دانشجويي، كارگاههايي براي علوم دقيقه و علوم طبيعي، بناي مدارس جديد(UGB) و تهيه تجهيزات لازم براي مدارس راهنمايي خصوصي

2-توسعه و راهبري مدارس راهنمايي با سيستم آموزشي باز و مدارس راهنمايي با سيستم آموزشي بسته؛

3-دادن مساعدتهاي ويژه و لازم به مدارس كه در نواحي فقير نشين هستند، هم مدارس خصوصي و هم مدارس دولتي،

4-تهية كمك هزينه‌هاي تحصيلي، و كمك هزينه‌هايي براي مخارج كارهاي عملي در مدارس و كمك در مواقع بلاهاي طبيعي

5-جمع آوري و به رمز درآوردن اطلاعات دربارة همگاني كردن آموزش پاية 9 ساله، برنامه‌ريزي مدارس و نقشه‌اي كه نشان دهندة نتيجة آموزش پاية 9 ساله باشد.

6-تهية تجهيزات و وسائل لازم.

لازم به ذکر است که بهبود وضع كيفي مدارس مقدماتي متوسطه (SLTP) از طريق موارد زير تحقق مي‌يابد:

1-تهية وسائل لازم براي گسترش مهارتها، تهية وسائل هنري، تهية لوازم ورزشي، ارائة نمونه‌هايي از مسائل رياضي، ارائة نمونه‌هايي از علوم اجتماعي، ارائة نمونه‌هاي آزمايشگاهي علوم طبيعي، تهية لوازم و آموزش لازم براي مدارس راهنمايي با سيستم آموزشي باز و مدارس راهنمايي با سيستم آموزشي بسته؛ تهية وسائل لازم در دفاتر مدارس.

2-توسعة برنامه‌هايي مهارتي و تخصصي، تهية تجهيزات و لوازم مورد نياز و مخارج هزينة برنامه‌هاي عملي آموزش، كلاسهاي اضافي براي آموزش نظريه‌ها، نوسازي ساختمانها، و آموزش مهارتهاي حرفه‌اي،

3-تهية كتابهاي درسي، كتابهاي طبقه بندي شده براي مدارسي با سيستم‌هاي آموزشي باز، در دسترسي قرار دادن كتابها از طريق كتابخانه، ارائة راهنمايي‌هاي لازم به دانش آموزان، ارائة كتابهاي آموزشي و درسي لازم براي برنامه‌هاي تخصصي و حرفه‌اي مقطع راهنمايي

4-برنامه‌اي براي توسعة استعدادها و قابليتهاي دانش آموزان، تهية كتابهايي براي آموزش همگاني، ارائة كتابهاي درسي و تهية كتابهاي راهنما براي معلمان،

5-كارآمدتر كردن دانش آموزان مقطع راهنمايي، ارائة آموزشي براي پرورش دانش آموزان كندذهن، باز آموزي مربيان و معلمان متخصص،بالا بردن كارآيي مشاوران و اساتيد راهنما،بالا بردن كارايي مديريت مديران، بالا بردن كارآيي مديران و معاونان داوطلب،سازمان دهي مؤسسات خصوصي براي آموزش و پرورش و طرحي براي آموزش عمومي؛

6-سازمان دهي طرحهاي رقابتي در زمينة آموزش و رهبري خلاقيت و ابتكار دانش آموزان؛

7-بالا بردن كارآيي معلمان و اساتيد راهنمايي OSIS(سازمان دانش آموزي درون مدرسه‌اي)، مديران و مسؤولان مدارس، بالابردن كارآيي تكنسين‌هاي آزمايشگاهي، بالا بردن كارآيي دستياران آزمايشگاهي علوم طبيعي، بالا بردن كارآيي معلمان Pka/spkG و تشكيل مراكز آموزشي و آموزشهاي ورزشي.

8- ياري دادن مدارس راهنمايي خصوصي از طريق تهية كتابهاي درسي، نوسازي وسائل آموزشي، آماده سازي معلمان و تهية اعتبار نامة مدارس خصوصي

9- مطابق بود وسائل ورزشي مدارسي با استاندارد، مطابق بود وسائل ارتباط جمعي آموزشي تجهيزات آزمايشگاهي با استاندارد، ارزشيابي نمونه‌هاي وسائل ارتباط جمعي آموزشي ودستگاهاي مدل و ارزشيابي كتابهاي درسي منتشر شده از طريق مراكز خصوصي

10- فراهم كردن دستگاهاي تلويزيون، راديو، دستگاهاي ضبط صوت علاوه بر كامپيوترهايي به عنوان كمك در مراحل ياد گيري و آموزشي

11- انعطاف پذير كردن مدارس بوسيله رهبري و ايجاد تفاوتهايي مدرسه‌اي

نسبت ناخالص پذيرش

نسبت ناخالص پذيرش مقطع راهنمايي در مناطق شهري و روستايي يك تفاوت جزئي ساده را نشان ميدهد. البته ، نسبت ناخالص پذيرش مقطع راهنمايي در مناطق روستايي افزايش قابل ملاحظه اي داشته است.درسال 1990 نسبت ناخالص پذيرش مقطع راهنمايي در مناطق روستايي به 31/31 درصد مي رسيد و در سال 1995 تا 89/37 درصد افزايش يافت و در سال 1997 به منتها درجه خود يعني 12/49 درصد رسيد. اين رقم در نتيجه بحران پولي در سال 1998 كاهش يافت و به 32/43 درصد رسيد و اين تصور مي رود كه در سال 2000 يك افزايش دوباره داشته باشد و به21/44 درصد برسد.درحالي كه نسبت ناخالص پذيرش (GER) مقاطع راهنمايي در سال1990،54/21درصد بود ،كه10درصد كمتر از مناطق روستايي بود.اين رقم در سال 1995 به 78/24 درصد رسيد و درسال 1998 به 47/28 درصد رسيد.اينطورتصور ميرود كه نسبت ناخالص پذيرش مقطع راهنمايي درمناطق شهري درسال 2000 تا 14/29 درصد افزايش يابد.

نسبت خالص پذيرش

در حالي كه رشد نسبت خالص پذيرش در مقطع راهنمايي روند مشابهي با رشد نسبت ناخالص پذيرش آن دارد (GER) نشان ميدهد درسال 1990نسبت خالص پذيرش مقطع راهنمايي به 24/39 درصد رسد . اين رقم تا 94/46 درصد درسال 1995 و پس از آن تا 03/556 درصد در سال 1997 افزايش يافت .در سال 1998، نسبت خالص پذيرش در مقطع راهنمايي كاهش يافت و به 05/55 درصد رسيد ، و اينطور برآورد مي شود كه اين رقم در سال 2000 افزايش دوباره يافته و به 62/56 درصد برسد.در سال 1994، تنها دو استان توانست به نسبت ناخالص پذيرش80 درصد دست يابد ، استان Diyogyakatra و استان Dkijakarrta . در سال 1997 ، پنج استان به كمترين حد كليت دست يافتند ، استان Diyogyakatra ( % 54/116) ، استان Dkijakarrta (% 61/102) ، استان بالي ( Bali % 52/89) ، استان سوما تراي غربي (west sumatra)  %99/83) و سوماتراي شمالي  North sumatra)  % 36/83 ) اگر ارز جنبه ديگر به اين مسئله نگاه كنيم ، متوجه  خواهيم شد كه حدود 7 استان در همان سال به نسبت ناخالص پذيرش زير 60 درصدي ، درمقطع آموزش پايه اجباري 9ساله دست يافتند:

Westkalimantan (%10/57)( Eaastnusatenggara) NTT (%25/55) Iriaya (% 34/52) و East timor  (%20/41) درسال 1998، وضعيت سطح دست يابي به آموزش پايه اجباري 9 ساله نسبتاً يكسان بود . با وجود اين به جزء 8 استان كه تجربه افزايش نسبت ناخالص پذيرش را هرچند به مقدارخيلي كم، پشت سرگذاشتند دربقيه استانها نسبت ناخالص پذيرش كاهش يافت(حداكثر %1057) اين8استان عبارتند ازDiyogyakarta .. East timor . ivian jaua . Bali . Maluku southeast . sulawesi  

افت تحصيلي

در مقطع مقدماتي متوسطه نسبت ردي هرساله رو به كاهش است ، درسال 1990نسبت ردي مقطع راهنمايي در سطح ملي به 98/0 درصد رسيد .در سال 1995 اين رقم كاهش يافت  و به 55/0 درصد رسيد و در سال 1998 به 44/0درصد رسيد اينطور تصور مي رو د كه اين نسبت ردي به طور پيوسته تا 43/0درصد در سالهاي 1999 و 2000 كاهش يابد :

از نقطه نظر جمعيت نسبت ردي دانش آموزان پسر و دختر شكل كلي مشابهي را نشان مي دهد. نسبت ردي دانش آموزان پسر بيشتر از دانش آموزان دختر است .درسال 1990 نسبت ردي دانش آموزان پسر در مقطع راهنمايي به 17/1 درصد رسيد و درسال 1993 افزايش يافته و به 25/1 درصد رسيد. اين رقم يك كاهش بسيار زياد 74/0 درصدي در سال 1995 و60 /0درصدي در سال 1998 يافت. اينطور تصور مي رود كه اين روند كاهش به 43/0 درصد در سال 1999 و به 42/0 درصد در سال 2000 برسد.نسبت ردي دانش آموزان دختر در مقطع راهنمايي نسبتاً كمتر از دانش آموزان پسر مي باشد.در سال 1990 نسبت ردي دانش آموزان دختر به 74/0 درصد رسيد و درسال 1995 كاهش بيشتري پيدا كرد و به 34/0 درصد رسيد اين كاهش همچنان ادامه پيدا كرد و در سال 1998 به 27/0 درصد رسيده اين رقم در طول 2 سال بعد در 26/0 درصد ثابت باقي ماند .

نسبت معلمين به دانش آموزان

در مقطع راهنمايي ، روند نسبت معلم به دانش آموز طي 10سال گذشته ، دائماً افزايش داشته است درسال 1990 اين نسبت درمقطع راهنمايي 14به يك بود و در سال 1995 و 1998 افزايش يافته ابتدا به نسبت 17به يك رسيد وسپس به نسبت 18به يك رسيد.اين رقم درسال 2000كاهش يافته و به نسبت 17به يك خواهد رسيد.روند نسبت معلم به دانش آموز در مدارس دولتي مقطع راهنمايي همان شكل كلي مقطع ابتدايي را دنبال مي كند.نسبت معلم به دانش آموز در مدارس دولتي ، مقطع راهنمايي بيشتر از مدارس خصوصي است .

در سال 1990، نسبت معلم به دانش آموز در مدارس دولتي 17 به يك بود. در سال 2000 اين رقم افزايش يافته به 19 به يك خواهد رسيد در مدارس خصوصي، مقطع راهنمايي ، نسبت معلم به دانش آموز در سال 1990 يازده به يك بود و درسالهاي 1995 و 1998 افزايش يافته ابتدا به 14 به يك و سپس به پانزده به يك رسيد و تصور ميرود كه اين رقم در سال 2000 كاهش يافته به يك برسد .

ارتقاء تحصيلي

در مقطع راهنمايي نسبت تداوم طي سالهاي اول يك روند رو به رشد را نشان داد اما از سال 1998 به بعد روبه كاهش گذاشت.درسال 1990 نسبت تداوم دانش آموزان در مقطع راهنمايي به 69 درصد رسيد ، و ناگهان با افزايش 1/93 درصدي درسال 1995 و 6/93 درصدي در سال 1997 مواجه شد.سپس در سال 1998 اين رقم كاهش يافته به 7/88 درصد رسيد. افزايش درباره اين رقم تا 7/92 درصد و 4/63 درصد ، در سالهاي 1999 و2000 برآورد شده است .اگر از جنبه وجه و رتبه مدرسه به مسائل نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه نسبت تداوم دانش آموزان در مدارس خصوصي و  دولتي روند نسبتاً مشابهي ازرشد را نشان ميدهد و نسبت تداوم  دانش آموزان در مدارس دولتي بي ثبات است و افزايش  خيلي زيادي در آن ديده  مي شود البته در نسبت  تداوم دانش آموزان مدارس خصوصي افزايش بسيار چشمگيري ديده مي شود.درسال 1990 نسبت تداوم دانش آموزان در مدارس دولتي 2/81 درصد بود كه اين در سال 1995افزايش يافته به 2/94 درصد رسيد و در سال 1997 كاهش يافته به 6/91 درصد رسيد .درسال 1998 به خاطر بحران پولي كه قبلاً به آن اشاره شد كاهش دوباره يافته به 8/86 درصد رسيد.در مدارس خصوصي، مقطع راهنمايي اين نسبت تداوم افزايش چشمگيري نشان داده است.درسال 1990 نسبت تداوم دانش آموزان 4/54 درصد بود كه بطور چشمگيري در سال 1994 افزايش يلفته به 6/93 درصد رسيد و درسال 1996 به منتها درجه خود يعني 9/103درصدرسيد و دوباره درسال 1998كاهش يافته به 4/92 درصد رسيد  و اينطور برآورد مي شود كه در سالهاي 1999 و 2000 افزايش دوباره يافته به 5/96 درصد و 3/97 درصد برسد.نمودار زير درجه نسبت تتداوم دانش آموزان را در سطح ملي آن در مدارس خصوصي و دولتي ، در مقطع راهنمايي (Sltp) نشان مي دهد

مراکز متوسطه دو سويه

مشكلات،روشها و اثرات

عليرغم بحران سياسي واقتصادي درازمدت،برخي از دبيرستانهاي اندونزي با تا‘سيس مدارس دوسويه موافق بوده‌اند و اين پاسخي به موقع به نيازهاي برآورده نشده بود كه كيفيت آموزش مدارس دوسويه از مدارس معمولي بيشتراست.با ورود دبيرستانهاي دوسويه به نظام آموزشي اندونزي شيوه‌هاي جديد وپيشرفته آموزشي نيز بكارگرفته‌شد نظير كاربرد زبان انگليسي بعنوان وسيله ارتباطي و تلفيق برنامه‌هاي درسي مدارس اندونزي با معادل خارجي آنها و يا به اصطلاح واردات برنامه‌ها ازاستراليا.

باتسلط برزبان انگليسي وارتقاء سطح كيفي نظام آموزشي فارغ‌التحصيلان مي‌توانند در كسب مشاغل بين‌المللي موفقيت حاصل كنند.بهر حال اجراي اين برنامه آموزشي در جامعه غيرانگليسي زبان مشكلاتي مي‌آفريند اما تسلط دانش‌آموزان برزبان انگليسي ،شرايط حاكم بر كلاس وشيوه‌هاي يادگيري موجب موفقيت اين برنامه مي‌شود.هدف اين مقاله ارزيابي مشكلات تدريس-يادگيري است كه دردبيرستانهاي دوسويه پيش مي‌آيدوراه‌حلهايي ارائه مي‌شود.دبيرستان دوسويهBINUS   HIGHدر ايجاد چنين مدارسي پيشقدم بود و تجزيه و تحليل SWOTدرمورد موقعيت كنوني مدارس اندونزي در بازارها،محدوديت وميزان رقابتها را نشان مي‌دهد.جهاني شدن و اين حقيقت كه ما در قرن بيست‌ويكم زندگي مي‌كنيم بسياري از مسئولان آموزشي اندونزي را برآن داشته تا به ضرورت پرورش فارغ‌التحصيلان ماهر در دنياي بدون مرز كنوني پي ببرند.درسال 1998 دولت اندونزي در پاسخ به اين نيازها طرحي تصويب كرد كه خارجيان بتوانند برنامه‌هاي آموزشي خود را در مدارس و دانشگاههاي اندونزي پياده كنند. در همان زمان اندونزي هنوز درگير بحران ناشي از اغتشاشات سياسي ماه مي سال 1998بود.با اين‌حال مديران منتخب بعضي از دبيرستانها نسبت به اين طرح عكس‌العمل مثبت نشان دادند و معتقد بودند اجراي برنامه‌هاي آموزشي دوسويه براي بازارهاي اندونزي مثمرثمر واقع مي‌شود. مشكل اساسي هر نظام آموزشي ايجاد حق انتخابهاي زياد براي دانش‌آموزان و فراهم نمودن امكانات آموزشي براي آنها است تا موفق شوند.از اينرو بعضي‌ها عقيده دارند با تركيب برنامه‌هاي آموزشي داخلي و خارجي دانش‌آموزان گواهينامه معتبر كسب مي‌كنند و مي‌توانند به مؤسسات آموزش عالي بين‌المللي راه‌يابند.در جولاي 1998اولين دبيرستان دوسويه با همكاري شوراي برنامه‌ريزي غرب استراليا(WACC)دراندونزي تا‘سيس شد.هدف اصلي اين مدارس پرورش دانش‌آموزاني است كه خواهان آموزش و كسب تجربه با هزينه مناسب و در سطوح بين‌المللي هستند.اين مدارس مزاياي زيادي براي دانش‌آموزان و والدينشان فراهم مي‌كند زيرا كيفيت آموزش اين مدارس بالاتر از مدارس عادي است.زبان انگليسي براي تقويت مهارتهاي ارتباطي و ايجاد اعتمادبه‌نفس در دانش‌آموزان تدريس مي‌شود وآنها را براي ادامه تحصيل در خارج از كشور آماده مي‌كند.شهريه اين مدارس نسبت به شهريه مدارس بين‌المللي موجود در كشور مناسب است.بهرحال اجراي اين برنامه آموزشي در جامعه غيرانگليسي زبان مشكلاتي مي‌آفريند و تسلط دانش‌آموزان برزبان انگليسي،شرايط حاكم بر كلاس و شيوه‌هاي يادگيري موجب موفقيت اين برنامه‌ها مي‌شود.

مشكلات تدريس- يادگيري

تا‘سيس مدارس دوسويه در اندونزي مزاياي زيادي براي دانش‌آموزان،معلمان و مديران فراهم مي‌آورد. بهرحال نمي‌توان بعضي ازمشكلات عمده راناديده گرفت.

تعدادي ازفارغ‌ التحصيلانBINUS HIGH(12نفر)كه درمؤسسات خارجي ادامه تحصيل مي‌دهند و سه نفر از مديران مدارس دوسويه در اين مورد هم‌‌عقيده هستند.البته همه اين افراد مايل بودند نامشان محفوظ بماند.

تسلط بر زبان انگليسي

بدون شك مدارس دوسويه درمراحل آموزشي خود از زبان انگليسي استفاده مي‌كنند. براي فعال بودن در كلاس دانش‌آموزان بايد زبان انگليسي بدانند و اين مسئله براي بسياري از داوطلبان انتظار زيادي است. در حقيقت انگليسي صرفنظر از اينكه زباني بين‌المللي مي‌باشد براي اكثر اندونزيايي‌ها زبان خارجي محسوب مي‌شود.با نگاهي به تاريخ گذشته اندونزي اين موضوع غيرقابل درك است زيرا در كشوري كه تنوع جغرافيايي وسيع و 500زبان و 250 لهجه دارد اين زبانها و لهجه‌ها زبان اصلي و مادري مردم مي‌باشند.بررسي زبانهاي اندونزيايي در سال 1990 نشان مي‌دهد كه تنها 15%مردم از زبان رسمي بهاسا در مكالمات روزمره استفاده مي‌كنند و حتي 17%جمعيت به اين زبان آشنايي ندارند.درنتيجه هدف اصلي دولت ترويج استفاده از زبان اندونزيايي بود.بنابراين انگليسي بعنوان زباني براي دستيابي به اطلاعات و فناوريها كنا نهاده شد و اين نگرش بر تدريس زبان انگليسي در مدارس نيز تا‘ثير گذاشت و در حد خواندن،درك متون،ازبركردن لغات جديد،تمرين قواعد گرامري و تجزيه و تحليل متن محدود شد. به مهارتهاي ارتباطي دانش‌آموزان مانند گفتار و شنيدار اهميتي داده نشد.در نتيجه درك گفته‌هاي معلم براي اكثر دانش‌آموزان دشواربود و نمي‌توانستند بدرستي انگليسي صحبت كنند.اخيرا به نقطه‌ضعفهاي تدريس انگليسي در مدارس اهميت داده‌شد.عليرغم نقاط قوت و ضعف آموزش اين زبان ،در بسياري از شهرهاي بزرگ مؤسسات زبان انگليسي داير شد تا پاسخگوي اين نيازها باشند.والديني كه به اهميت زبان انگليسي در آينده فرزندانشان آگاهند در منزل معلم خصوصي مي‌گيرند يا فرزندان خود را هر چه زودتر به مؤسسات زبان مي‌فرستند.اين حقيقت كه دولت به مدارس دوسويه اجازه فعاليت داد دليلي براين ادعاست كه شايد براي مردم اهميت زبان انگليسي از زبان اندونزيايي بيشتر شود. متا‘سفانه اين شرايط ضعفهاي انگليسي دانش‌آموزان را فورا“ اصلاح نمي‌كند.

در ابتدا براي نام‌نويسي دانش‌آموزاني كه بر انگليسي تسلط ندارند بايد تدابيري انديشيده‌شود و معلمان نيز بايد مشكلات را به‌طور دقيق بررسي كنند. هوروتيز(Horowitz)معتقد است نبايد اين مشكلات را به مقوله‌هاي بزرگي نظير :درك ارتباطي دانش‌آموزان،ترس از قضاوت منفي جامعه و نگراني از متن درسي تقسيم كنيم و بر اين اساس روشهاي خاصي بايد اعمال شود.براي مثال براي آندسته از دانش‌آموزان كه نسبت به مهارت انگليسي خود اطمينان ندارند بايد برنامه‌هاي آموزشي فوق‌العاده در نظر گرفته شود.اين برنامه‌ها در غالب كلاسهاي جبراني جدا از دروس كلاس يا تدريس خصوصي قابل اجراست.روش ديگر اجراي جلسات خواندن در بعضي از روزهاي هفته مي‌باشد و طي اين جتسات دانش‌آموزان مي‌توانند كتابهاي پيشنهادشده توسط معلم يا كتابهاي مورد علاقه خود را انتخاب كنند و معلمان با نظارت بر كار دانش‌آموزان مشكلات خواندن آنها را برطرف كنند.در اين برنامه‌ها بايد به دانش‌آموزان اطلاعاتي در مورد اهداف و وظايف آنها داده‌شود تا بدانند بر چه چيزهايي بايد تا‘كيد كنند و چه انتظاراتي از آنها مي‌رود.در اينجا به اين نكته اشاره مي‌كنيم كه طبق نظريات گريدهاران و انديكور عامل موفقيت در آموزش زبان مشاركت همه دانش‌آموزان در مراحل تدريس مي‌باشد.در مدارس متوسطه BINUS  HIGHاز شيوه‌هاي متفاوتي استفاده مي‌شود.در اين دبيرستان دوسويه تدريس زبانهاي ديگر به جز انگليسي به شدت ممنوع است.هنگاميكه دانش‌آموزان يا كادر آموزشي وارد مدرسه مي‌شوند بايد به انگليسي صحبت كنند و آندسته از افرادي كه از قوانين سرپيچي كنند تنبيه خواهندشد.البته نتايج مثبت سريعا“بدست نخواهد آمد.درمدت يكسال اين دبيرستان در آموزش انگليسي شهرت خوبي كسب كرد و دانش‌آموزان اظهار مي‌كنند كه اجراي دقيق اين قانون به آنها كمك كرد تا وادار شوند به انگليسي صحبت كنند و بينديشند اما اين قانون در مورد تدريس- يادگيري موضوعات مربوط به فلسفه و زبان اندونزيايي اجرا نمي‌شود.دبيرستان BINUS HIGHدر نام‌نويسي قوانين سخت تري وضع كرده است و تنها آندسته از داوطلبان پذيرفته مي‌شوند كه تا حدي انگليسي بدانند.

فرهنگ كلاس

حقيقت اين است كه برنامه‌هاي آموزشي دو سويه با تا‘خير به اجرا درمي‌آيند ودر كلاس به كاربرد علم ودانش بيشتر از تدريس آن اهميت مي‌دهند.درحمايت از اين مرحله واهداف آموزشي كل‌نگر بايد به همه دانش‌آموزان فرصت كسب مهارتهاي علمي ،هنري،ورزشي واجتماعي داده شود ازسوي ديگر،با نگاهي به كلاسهاي درس دراندونزي متوجه مي‌شويم كه از همه مهارتهاي دانش‌آموزان امتحان گرفته‌مي‌شود.در كلاس معلم كمي در مورد موضوع درس توضيح مي‌دهد و چيزهايي بر روي تخته مي‌نويسد و دانش‌آموزان نيز نوشته‌هاي معلم را يادداشت مي‌كنند و در پايان چند تمرين از درس مربوطه به عنوان مشق شب داده مي‌شود.سؤالات امتحان نيز عمدتا“ از نوشته‌هاي معلم برروي تخته است.در نتيجه دانش‌آموزان علمي را كه آموخته‌اند بكار نمي‌گيرند.طي چندين سال اين شيوه‌هاي آموزشي تكرار مي‌شوند.دانش‌آموزان خيلي خوب مطالب درسي را از بر مي‌كنند و ارائه مي‌دهند اما هرگز عادت نكرده‌اند عقايد خود را بيان كنند.علاوه براينها،درمحيط كلاسي كه فرصت ايجاد رابطه بين معلم و دانش‌آموز وجوددارد هيچگونه رابطه‌اي ايجاد نمي‌شود. تنها رابطه ممكن است طي پرسش معلم و پاسخ دانش‌آموز بوجودآيد.معلم با سؤال خود همه كلاس را موردخطاب قرارمي‌دهداما هيچ دانش‌آموزي براي دادن جواب داوطلب نمي‌شود.

درحقيقت،داوطلب شدن يعني خودنمايي در برابر معلم كه منجر به طرد دانش‌آموز از سوي همكلاسيهايش مي‌شود.معلم يكي از آنها را انتخاب مي‌كندو او بايد به پرسش پاسخ دهد.

در فرهنگ دانش‌آموزان داناترين فردكسي است كه سكوت كند و تواضع داشته‌باشد و هركسي كه از اين قانون سرپيچي كند طرد خواهد شد.در واكنش به اين “فرهنگ كلاسي“ بايرام ومورگان معتقدند ناديده انگاشتن دانش‌آموزان و فرهنگ آنها يعني ناديده گرفتن وجود آنها.بعداز ده سال يادگيري در اينگونه كلاسها اكنون براي دانش‌آموزان دشوار است درگفتگوهاي كلاس شركت كنند و عقيده خود را بيان دارند وبا همشاگرديها ويا معلمان خود بحث كنند.نكته جالب اين است كه آنها حتي عقيده‌اي از خود ندارند زيرا در طي اين سالها در كلاس تنها شنونده بودند.فرهنگ و محيط جديد نياز به تغيير الگوهاي موجود درميان دانش‌آموزان و كادرآموزشي دارد.درواقع دانش‌آموزان نياز به وقت دارند تا با فرهنگ كلاسهاي جديد سازگار شوند.آنها بايد احساس مسئوليت بيشتري داشته باشند و به جاي اينكه ازعلم خود بعنوان يك منبع استفاده كنندبايد ابتكار عمل خودرا براي يافتن اطلاعات افزايش دهندو درعين حال معلمان نيز بايد شيوه‌هاي آموزشي خود را تغيير دهند.اين راه‌حلها نه‌تنها براي دانش‌آموزان بلكه براي معلمان نيزبايدبه كاررود.براي مثال:درBINUS HIGHمعلمان بايد بطورمنظم درجلسات مدرسه شركت كنند ودرمورداستقلال دانش‌آموزان و ساختار نظام آموزشي به بحث بپردازند.با اين روش معلمان مي‌توانند درمحيط جديد مشكلات يادگيري دانش‌آموزان را به حداقل برسانند.همچنين طي فعاليتهاي تدريس – يادگيري معلمان بايد نقشهايي را به دانش‌آموزان بدهند براي مثال دانش‌آموز اطلاعات دهد و معلم كمكش كند.

شيوه‌هاي يادگيري

در دبيرستانهاي دوسويه ،ويژگي دوزبانه دروس نياز به ارزيابي مجدد شيوه‌هاي يادگيري دانش‌آموزان و روشهاي تدريس معلمان دارد. شيوه تدريس- يادگيري در مدارس ارتباطي،ابتكاري و دانش‌آموز محور است و معلمان در مراحل تدريس نقش تسهيل‌كننده دارند و دانش‌آموزان تشويق مي‌شوند با تجزيه و تحليل مشكلات خود را حل كنند.در اكثر مدارس اندونزي انگيزه دانش‌آموز از تحصيل گرفتن نمرات خوب است واحتمالا اين مسئله نتيجه اهميتي است كه جامعه به نمره و مدرك مي‌دهد.بيگزومور معتقدند يادگيري ارتباطي است بين انگيزه دانش‌آموز و محيط آموزشي و تجربه تحصيل در مدرسه بر انتخاب شيوه يادگيري دانش‌آموز تا‘ثير مي‌گذارد.

راچمان معتقد است درمدارس اندونزي رشدويادگيري دانش‌آموز نسبت به نمره وGPAدرمقام دوم قراردارد.بنابراين دانش‌آموز به سمت امتحان دادن سوق داده مي‌شود تا در مدرسه هدفي را به او نشان دهد.او نيز بايد از اين اهداف پيروي كند.ازسوي ديگر دانش‌آموز روشهايي را مي‌يابد كه با كمترين تلاش نمرات خوبي بگيرد.نظام مدرسه طوري به ذهنيت آنها شكل مي‌دهد كه فكر كنند هدف از آمدن به مدرسه گرفتن نمرات خوب و مدرك است.آنها به يافتن مفاهيم و دانشي كه مي‌آموزند علاقه خاصي نشان نمي‌دهند. و جاي تعجب نيست كه بهترين روش يادگيري در مدارس اندونزي شيوه‌اي سطحي است.گاهي اوقات براي كاهش مشكلات درمدرسه حال و هوا ومفهوم يادگيري مستقلي بوجود مي‌آيد.دانش‌آموزان بايد بدانند كه سهل‌انگاري كمكي به پيشرفت علمي آنها نمي‌كند.شيرن و ديويس بر ترويج يادگيري مستقل تا‘كيد دارندو معتقدند نه تنها دانش‌آموزان مسئوليت يادگيري خود را بر عهده مي‌ گيرند بلكه شيوه‌هاي يادگيري مؤثري را نيز مي‌آموزند.

درBINUS HIGHمعلمان بويژه آنهايي كه با كلاسهاي زبان سروكار دارند ساعتي را به يادگيري خودخواسته (SDL)دانش‌آموزان اختصاص مي‌دهد.در طول جلسه SDL،معلمان عمدتا“اهداف خاصي را دنبال مي‌كنند و براي رسيدن به اين اهداف دانش‌آموزان مي‌توانند از امكانات آموزشي موجود در مدرسه استفاده كنند.براي مثال مي‌توانند به كتابخانه بروند و كتابهاي مربوط به درس خود را مطالعه كنند يا به بخش كامپيوتر بروند و مقالاتي را ازطريق اينترنت جستجو كنند.بعضي از آنها نيزگروهي تشكيل مي‌دهند وبه بحث مي‌پردازند.گاهي اوقات آنها مي‌توانند بااجازه مسئول آزمايشگاه علوم،آزمايشات علمي انجام دهند.براجراي برنامهSDLاكثرمعلمان پذيرفته‌اند كه دانش‌آموزان از ضرورت يادگيري مستقل و فعال آگاهند.طي مرحله تدريس- يادگيري ،تعداد دانش‌آموزاني كه فعالانه در بحثها شركت مي‌كنند رو به افزايش است.همچنين آنها انتظار ندارند معلم همه چيز را توضيح دهد و مهمتراينكه آنها تشخيص داده‌اند كه شركت درمرحله تدريس- يادگيري با ارزش است.

نقاط ضعف و قدرت

قابل انكار نيست كه مدارس دوسويه نيازهاي بازار نيز برآورده مي‌سازند.هر ساله اجراي برنامه‌هاي آموزش زبان انگليسي،فراهم بودن تسهيلات آموزشي وشهرت اينگونه مدارس موجب جذب دانش‌آموزان جديد مي‌شود.سطح كيفي اين مدارس نشان‌دهنده حس مسئوليت مديران توسعه و اداره آنها است.درحمايت از پرورش خلاقيت دانش‌آموزان امكانات آموزشي بسياري فراهم شده نظيركلاسهايي بادستگاه تهويه مطبوع،كتابخانه مجهز،آزمايشگاههاي كامپيوتر،فيزيك،شيمي،زيست شناسي،زبان و ابزاركمك آموزشي (OHP و ديگر وسايل سمعي و بصري در هر كلاس) وخدمات آزاد اينترنت درداخل و خارج از مدرسه،همچنين هر معلم قبل از پيوستن به كادر آموزشي بايد مهارت بالايي در نوشتن و صحبت كردن انگليسي داشته باشد تا كيفيت تدريس كاهش نيابد.مسئولان داخلي و خارجي برنامه‌هاي آموزشي بر اجراي آنها نظارت مي‌كنند.گروهي از بازرسان مدارس در هيئتهاي محلي و گروهي از رؤساي خارجي براي اطمينان از اجراي صحيح برنامه‌ها از مدارس بازديد بعمل مي‌آورند و همچنين اين گروهها ارزيابي يادگيري و تدريس و نظارت بر امتحانات را برعهده دارند.ازسوي ديگر ماهيت متمايز ،اين تشكيلات را به بخشهاي كوچگتري محدود مي‌كند تعريف كلاك از“مدرسه ايده‌ال“ است كه داوطلبان زيادي راجذب اما پذيرش آنها را به ارتباط مؤثر معلم- دانش‌آموز محدود مي‌نمايد.تعداد دانش‌آموزاني كه در اين مدارس پذيرفته‌مي‌شوند در هر پذيرش 100نفر هستند و اين تعداد اندك موجب افزايش سطح كيفي آموزش مي‌شود.

فرصتها و خطرات

موفقيت آموزشي مدارس دوسويه در استفاده از برنامه‌هاي خارجي فرصتهاي ديگري را براي اين مدارس بطور اخص ونظام آموزشي كشور به طوراعم بوجودمي‌آورد.از يك سو،وزارت آموزش اين فرصتها را براي مدارس محلي تبليغ مي‌كند و ازسوي ديگر ممكنست مؤسسات آموزش عالي مالزي ،سنگاپور،استراليا،انگلستان،آمريكا و كانادا متوجه بازار مالي اندونزي شوند.

اين همكاريهاي بالقوه ديدگاههاي بين‌المللي رانسبت به بازارهاي كشوربهبودمي‌بخشدو سرمايه‌گذاريهاي ديگري رانيز جذب مي‌كند.بهرحال،تغيير دولت يا كادر اداري مستقيما“برفعاليتهاي مدارس دوسويه تا‘ثير خواهد گذاشت.حتي اگر دولت با اجراي برنامه‌هاي آموزشي خارجي درمدارس اندونزي موافق باشد بازهم ترجيح مي‌دهد برنامه‌هاي داخلي به عنوان دروس اصلي و برنامه‌هاي وارداتي به‌صورت جنبي عمل كنند.ازسوي ديگر گروههاي خارجي مي‌گويند اجراي كامل برنامه‌هاي آنها براي ارائه گواهينامه به دانش‌آموزان ضروريست.براي اين نكات مبهم بايد راه‌حلي ارائه شود زيرا بر دانش‌آموزان تا‘ثيرمنفي مي‌گذارد.

اثرات احتمالي بر مؤسسات آموزشي داخلي و خارجي

همانطور كه قبلا“ بحث شددر سال 1998 تنها يك مدرسه دوسويه بنام BINUS HIGHبا همكاري شوراي آموزشي غرب استراليا WACC/مشغول فعاليت بود.

درسال 1999تعداد اين مدارس افزايش يافت. براي مثال: هم‌اكنون در جاكارتا حداقل پنج دبيرستان محلي وجود دارد كه برنامه‌هاي آموزشي آنها تلفيقي از برنامه‌هاي محلي و استراليايي است.در حاليكه پنج دبيرستان ديگر برنامه‌هاي دوسويه را با همكاري مقامات آموزشي سنگاپور،انگلستان و آمريكا ارائه مي‌دهند. بهرحال وجود دبيرستانهاي دوسويه در اندونزي تهديدي براي مؤسسات آموزشي ديگر است زيرا برنامه‌هاي آموزشي آنها از سطح علمي و كيفي بالاتري برخوردارند.از لحاظ اقتصادي نيز اين مسئله تهديدي براي دبيرستانهاي كشورهاي همسايه است زيرا تعداد دانش‌آموزاني كه از اندونزي مي‌آيند بطور چشمگيري كاهش مي‌يابد.شايد بعضي از والدين فرزندان خود را به مدارس محلي بفرستند كه با هزينه اندك سطح علمي بالايي ارائه مي‌دهند.علاوه بر اينها،سودي را كه مدارس دوسويه براي تعدادي از مؤسسات آموزش عالي خارجي فراهم مي‌كنند قابل انكار نيست زيرا دانش‌آموزاني كه از اين مدارس فارغ‌التحصيل مي‌شوند ترجيح مي‌دهنددردانشگاههاي خارجي ادامه تحصيل دهند بويژه درمؤسسات پيش‌دانشگاهي خارجي كه نظام آموزشي مشابه‌اي با مدارس دوسويه دارد وگواهينامه اين دانش‌آموزان را نيز به رسميت مي‌شناسند.برخي از مدارس دوسويه رابطه نزديكي با دبيرستانهاي خارجي برقرار كرده‌اند تابرنامه‌هاي تبادل دانشجورا توسعه دهند زيرادانشجوياني كه ازدبيرستانهاي خارجي فارغ‌التحصيل شده‌اند با مشكلات كمتري مواجه‌مي‌شوند و براحتي با نظام آموزشي سازگاري مي‌يابند.

نتيجه گيري

ورود دبيرستانهاي دوسويه در نظام آموزشي اندونزي سبك جديدي از دبيرستانهاي پيشرفته و مدرن را با خود به ارمغان آورد. بهرحال اجراي چنين برنامه‌هايي داراي نقاط ضعفي نيزهست بويژه درحوزه تدريس و يادگيري كه دانش‌آموزان بيشتر تحت‌تا‘ثير قرار مي‌گيرند. عليرغم معايب ومزاياي اجراي برنامه‌هاي آموزشي دوسويه تعداد اين مدارس رو به افزايش است و اين امر نشان مي‌دهد كه روند جديد متقاضيان خود را دارد.اگرچه در بعضي موارد اين اصول آموزشي هماهنگ نيستند اما پيش‌بيني مي‌شود اين روند در آينده تا حذف كامل نظام آموزشي دولتي ادامه يابد.

ارزيابي تحصيلي

سيستم نمره‌‌دهي

ميانگين نمرات:10-1

بالاترين نمره:10

نمره قبولي:6

پايين‌ترين نمره:1

آموزش تكميلي متوسطه

   ساختار آموزشي

طول دوره آموزش مقدماتي متوسطه3سال است که ازسن16سالگي آغاز گرديده و تا سن18سالگي به طول مي انجامد.اين مقطع آموزشي در زمره آموزش رسمي بوده وگذراندن آن براي افراد اجباري نيست. نسبت معلمين به  دانش آموزان 1/16است. مدت هر جلسه 45 دقيقه است.

برنامه هاي آموزشي

تعداد جلسات هفتگي آموزشي برمبناي  پايه هاي تحصيلي

تخصصي
عمومي
پايه هاي تحصيلي
نوع 3
نوع
موضوعات
اجتماعي
علوم
زبان
نوع2
نوع 1
عمومي 
2
2
2
2
2
آموزش پنكاسيلا
2
2
2
2
2
ديني
3
3
3
5
5
زبان اندونزيايي و ادبيات
2
2
2
2
2
تاريخ ملي و عمومي
5
5
5
4
4
زبان انگليسي
(2)
(2)
(2)
2
2
ورزش و بهداشت
-
-
-
6
6
رياضيات
-
-
-
5
5
علوم : فيزيك
-
-
-
4
4
زيست شناسي 
-
-
-
3
3
شيمي
-
-
-
3
3
علوم اجتماعي : اقتصاد
-
-
-
2
-
جامعه شناسي
-
-
-
-
2
جغرافيا
-
-
-
-
2
 هنر
-
-
-
-
-
  اختصاصي
-
-
8
-
-
 زبان : زبان اندونزيايي و ادبيات
-
-
6
-
-
زبان انگليسي
-
-
9
-
-
زبان خارجي
-
-
5
-
-
تاريخ و فرهنگ
-
7
-
-
-
علوم : فيزيك
-
7
-
-
-
زيست شناسي
-
6
-
-
-
شيمي
-
8
-
-
-
رياضيات
10
-
-
-
-
علوم اجتماعي : اقتصاد
6
-
-
-
-
جامعه شناسي
6
-
-
-
-
علوم اجتماعي
6
-
-
-
-
انسان شناسي

اهداف آموزشي

توسعه دانش دانش آموزان بر اساس پيشرفت علم ، تكنولوژي و هنر

توانا ساختن آنان براي ادامه تحصيل در مراتب بالاتر

توسعه توانايي دانش آموزان به عنوان عضوي از جامعه و در تعامل با شرايط اجتماعي ، فرهنگي و محيط زيست