آموزش استثنايي
آموزش استثنايي
ساختار آموزشي
طبق آمارسال 95-1994،تعداد مدارس استثنايي بر 644 مدرسه ،تعداد معلمين اين مراکز
بر 7444 نفر و تعداد دانش آموزان ثبت نامي بر31884 نفر بالغ مي گردد.
اهداف آموزشي
كمك به دانش آموزان مواجه با ناتوانائيهاي جسماني و ذهني درجهت برقراري ارتباط
با محيط طبيعي، فرهنگي و اجتماعي
ارتقاء ظرفيت رقابت دانش آموزان مواجه با ناتوانائيهاي جسماني و ذهني در بازار
كار و ادامه تحصيل در سطوح مختلف تحصيلي
تقسيم بندي كودكان استثنايي
نابينايي و يا ضعف بينايي
اختلالات شنوايي
ناتوانائيهاي فيزيكي
اختلالات ذهني ( كم – متوسط )
اختلالات رفتاري
آموزش كودكان عقب ماندة ذهني و داراي نقص عضو
به منظور مساعدت كودكاني كه عقب ماندة ذهني هستند و نقص عضو دارند مدارس پيش
دبستاني ويژهاي درنظر گرفته شده است. هدف اين مدارس اين است كه اين كودكان ياري
دهد تا نگرش و شناخت خود را گسترش دهند و با محيط اطراف خود ارتباط برقرار كنند
مدارس پيش دبستاني ويژه از دورههاي 3ساله تشكيل شده است. اين مدارس غالباً از سوي
بخشهاي خصوصي اداره ميشوند. بطوريكه تعداد كل دانش آموزاني كه در مدارس خصوصي
تحصيل ميكنند بيشتر از تعداد كساني است كه در مدارس دولتي تحصيل ميكنند، تعداد
آنها در حدود 93درصد يا 549/6 درصد از984/6درصد درسالهاي 1996 و 1997 بوده است.
وجود چنين وضعيتي شانس كمي براي ورود به مدارس ويژه به كودكان كه عقب ماندة ذهني
هستند ميدهد چرا كه تعداد مدارس ويژهاي كه از جانب دولت اداره ميشود بسيار محدود
است.افزايش شركت كنندگان به مدارس ويژه كه مابين سالهاي 96/1993 تا 97/1996 نشان
ميدهد كه ريشه نامحسوس 18/1 درصدي در تعداد شركت كنندگان در اين نوع مدارس وجود
داشته است.اين رقم در سالهاي 94/1993 حدود 990/6دانش آموز بوده و در سالهاي 96/1995
7073 دانش آموز، ولي به هرحال در سالهاي97/1996 يك كاهش 25/1درصد در تعداد آنها
وجود داشته است.
توسعه آموزشي
طرح توسعه آموزشي
در روزدوم مي(May) كه روزسوادآموزي بينالمللي است(روز تعليم و تربيت دركشور
اندونزي)، رئيسجمهور جمهوري اندونزي، بيانيهاي سياسي ايراد ميكند كه شامل طرح
توسعه آموزشي 25ساله، در كشور اندونزي است. طرحEFA و برنامة كار آن برطبق
بيانيههايي كه رئيس جمهور ايراد كردند تنظيم شده است. اين بيانيهها طي جلسات
كميسيون كه نمايندة“رفاه مردم” آن را دوباره تنظيم ميكند ميشوند كه اين كميته خود
شامل 3 كميته فرعي ميشود كه عبارتند از: كميته فرعي بسيج منابع انساني، كميته فرعي
خدمات آموزشي، كميته فرعي وسائل ارتباط جمعي و تكنولوژي.
اين كميسيون هر 6 ماه يك بار جلسات را برقرار ميكند تا طرحها و برنامهها را
بررسي و كنترل كند. هريك از اعضاء وزارتخانهها در هر5سال اين طرحها و پروژهها
را مورد بررسي مجدد قرار ميدهد و در سال توسط“هيئت برنامهريزي ملي” مورد بازبيني
قرار ميگيرند.
طرح هاي آموزشي
طرح توسعة بهداشت جامعه
برنامة توسعة مراقبتهاي بهداشتي جامعه( PKM) برنامهاي است كه جهت اصلاح وضع
بهداشت مردم، بويژه در نواحي روستا نشين اجرا ميشود. يكي از اين فعاليتها شامل
برنامهاي است كه به طور زيادي به مراقبتهاي بهداشتي مادران و كودكان كم سنوسال
مربوط ميشود و Posyandu نام دارد(Pos Pelayuanan Kesehatan Terpadu يا تلاش
مشترك“هيئت سازمان دهندة طرح خانوادة ملي”(BKKBN)،“وزارت بهداشت” و “وزارت امور
داخلي”). برنامة Posyandu كه توسط جامعه، به خاطر خود جامعه به اجرا در ميآيد،
تحقق بخش برنامههاي بهداشتي اساسي است كه شامل طرحريزي خانواده، بهداشت مادران و
كودكان، تغذيه، ايجاد مصونيت، و فائق آمدن بر بيماريهاي اسهال و شكم رفت مادران و
نوزادانشان است. هدف اصلي اين طرح كاهش ميزان مرگ و مير نوزادان و اصلاح وضع بهداشت
و تغذيه نوزادان است. موفقيت اين طرح را ميتوان در كاهش ميزان مرگ و مير نوزادان
كه در بالا به آن اشاره شد مشاهده كرد.شرايط تغذية نوزادان در كشور اندونزي نشان
ميدهد كه بيش از نيمي از نوزادان اين كشور درسال 1995متعلق به گروهي هستند كه
ازتغذيه مناسب برخوردارند(86/63 درصد).
علاوه بر اين،اطلاعات جمعآوري شده نشان ميدهد كه طي
سالهاي1995-1989،شمارنوزاداني كه ازشرايط غذايي مناسبي برخوردارند افزايش
داشته.ازطرف ديگر،شمار نوزاداني كه ازشرايط غذايي نامناسب يا ناكافي برخوردار
بودهاند از5/11درصد درسال 1989 به 8/9درصد درسال 1992 كاهش يافته است. در سالهاي
96/1995، به هر حال اين تعداد دوباره تا 6/14 درصد افزايش پيدا كرده است.
شرايط غذايي نوزادان درسال1996،دراستانها بهبود يافت. بيشتر از50 درصد نوزادان
هر استان از شرايط غذايي مناسب برخوردار هستند. بالاترين درصد نوزاداني كه ازتغذيه
مناسب برخوردار هستند متعلق است به مستعمرة ويژة يوگ يا كارتا(The Special
Territory(DI)of Yoggakarta)(1/78 درصد) و پايينترين درصد متعلق است به
كاليمانتان غربي(West Kalimantan) كه حدود 79/49 درصد است(الحاق جدول 3 را نگاه
كنيد) به منظور فائق آمدن بر علت مرگ و مير كودكان و نوزادان، طرح تهية ويتامين و
ايجاد مصونيت براي كودكان، از طريق اصلاح تغذية خانواده(UPGK) و طرح ايجاد مصونيت
ملي(PIN).
افزايش درصد نوزاداني كه از مصونيت كامل برخوردار هستند را ميتوان مشاهده كرد
كه درصدشان طي سالهاي 1995-1992، 15/19 درصد بود. اين طور بيان ميشود كه در سال
1992، در كل سطح كشور شمار نوزاداني كه از مصونيت برخوردار بودهاند بالغ 99/73
درصد ميشده درحاليكه درسال 1996اين رقم به 16/88 درصد بالغ شد.درصد نوزاداني كه از
مصونيت برخوردار هستند هم در سال 1992 وهم در سال 1996 در نواحي روستانشين كمتر از
نواحي شهر نشين بود.درسال 1992درصد نوزادان 64/69درصد بود درحالي كه در نواحي شهر
نشين بالغ بر21/84درصد بود.درسال 1996اين رقم به 24/86 در نواحي شهر نشين و73درصد
در نواحي روستانشين افزايش يافت.وضعيتي كه در بالا به آن اشاره شد ممكن است به
خاطر فقدان آگاهي و معرفت جوامع روستا نشين دربارة اهميت ايجاد مصونيت باشد، در
حاليكه مردمي كه در نواحي شهري زندگي ميكنند.اطلاعات جمع آوري شده در سالهاي
1997/1996 نمايانگر اين است كه شمار طرحهاي Posyandu در اين سالها بالغ بر 107/244
طرح ميشده است و براي داير كردن طرح Posyandu در همة روستاها كافي نبوده است. اگر
اين وضعيت را با وضعيت دو سال قبل از آن مقايسه كنيم متوجه خواهيم شد كه شمار
طرحهاي Posyandu رو به كاهش بوده است.درسالهاي 1995/1994تعداد طرحهايPosyandu بالغ
بر250.025 طرح بوده است وسپس اين رقم درسالهاي1996/1995به 244.470طرح كاهش يافته
است.يكي ازعوامل كه باعث كاهش تعداد طرحهايPosyandu شده است، كاهش تعداد نوزادان و
همچنين فعاليتهاي وقتگير خود طرح Posyandu بوده است.
طرح آموزش خانواده(BKB)
طرح BKB،مادران را در روستاها آموزش ميدهد تا مهارتها نگرشها و دانش و آگاهي
خود را نسبت به روش پرورش نوزادان و كودكان و بزرگترشان را وسعت دهند. طرح مادران،
نوزادان وكودكان از سوي دولت پشتيباني شده و در سرتاسر كشوراندونزي گسترش يافته
است. اين طرح اساساً براي خانوادههايي است كه در برنامة طرح ريزي خانواده شركت
ميكنند و نوزاد و كودك خردسال دارند. به منظور پشتيباني از اين طرح، BKB قبلاً
داوطلباني را به عنوان كادرهاي BKB آموزش داده است تا به والديني كه قادر به تربيت
و پرورش صحيح كودكان خود نيستند، كمك رساند. در پايان آموزش، اميد آن ميرود كه
والدين بتوانند نوزادان و كودكان خود را تربيت كرده و بر رشد آنها از همان سالهاي
اوليه تولد تا سن 3 سالگي نظارت داشته باشند. اطلاعات جمع آوري شده مابين
سالهاي 1991تا 1997 نشان دهندة اين است كه افزايشي بي وقفه در گروههاي برنامة BKB
يا در تعداد شركت كنندگان در اين برنامه وجود داشته است. افزايش زيادي را در تعداد
اين گروهها در سال 1993 ميتوان مشاهده كرد، در سال 1991 تعداد 7.431 گروه يا
119.800 شركت كننده در آنها وجود داشته است و اين رقم در سال 1993 به 67.148 گروه
با 237.488 شركت كننده در آنها، تغيير يافته است.درسال 1996 تعداد شركت كنندگان تا
سقف 3.929.669 نفر افزايش پيدا كرد. وجود چنين شرايط نتيجة فعال بودن برنامة
طرحريزي خانواده درآن زمان بوده است.سپس،درسال 1997كاهشي 4درصدي در تعداد شركت
كنندگان بوجود آمد. اين كاهش ميتوانست نتيجة وجود بحران اقتصادي دركشور اندونزي
باشد.درسال 1998افزايش 15درصدي مجددي در تعداد شركت كنندگان برنامة BKB داشتهايم.
اين وضعيت نشان ميدهد كه تلاشي جدي جهت افزايش تسهيلات برنامة BKB و افزايش شركت
كنندگان در آن صورت گرفته است
اطلاعات مربوط به اعضاء طرح BKB در سال 1995و 1996 قابل دسترسي نيست.
در زير به تعدادي از مسائل و موضوعات برنامة BKB اشاره ميشود.
1) اگر چه شمار BKB نشان ميدهدكه از اين لحاظ به مقصود خود نائل شده است، اما
درآمد خانوادههايي كه در اين برنامه شركت كردهاند كم نيست بلكه اين خانوادهها كه
از طريق برنامه ريزي خانواده داير شدهاند همگي از درآمدهايي متوسط يا زير حد متوسط
برخوردار هستند.
2) تقريباً همة مربيان BKB از ميان افراد داوطلب هستند و شغل آنها ميتواند به
طور پيوسته تجديد شود. آنها تجربه لازم براي حمايت از توسعه و رشد شناخت كودكان را
ندارند.
طرح توسعة برنامه هاي مراقبتي كودكان
كودكان به عنوان نسل آينده، منابع انساني بسيار مهمي براي تضمين موفقيت توسعه
ملي به شمار ميروند. به منظور داشتن نسلي خوب، اين كودكان بايد ازهمان سالهاي
اولية كودكي طوري راهبري وهدايت شوند كه بتوانند در سالهاي بعدي زندگي خود به خوبي
رشد كرده و پيشرفت كنند. رشد كودك درسالهاي اوليه تولد بسيار مهم است چرا كه اين
سن، شروع شكلگيري شخصيت و خصوصيات اخلاقي جسماني كودكان به شمار ميرود.
بنابراين، علاوه بر تعليم و تربيت، رهبري و مراقبتهاي بهداشتي لازم نيز بايد براي
آنها فراهم شود. در كشور اندونزي،شمارنوزادان درسال 1996درحدود 11درصد كل جمعيت
كشور بود. به هر حال اين تعداد در بر گيرندة ميزان مرگ و مير نوزادان نميباشد.
ميزان مرگ و مير نوزادان( JMR)سال به سال رو به كاهش است.طي سالهاي 1998-1990 ميزان
مرگ و مير كودكان(IMR)حدود 58/29 درصد كاهش يافت،درسال 1990 از هر 1000 نوزاد متولد
شده 71 نفر ميمردند و در سال 1998 ازهر 1000 نوزاد متولد شده 50 نوزاد ميمردند.از
آن طرف، ميزان اميد به زنده ماندن نوزادان 01/8درصد در طي هشت سال گذشته افزايش
داشته، به عنوان نمونه از 8/59 سال در سال 1990 به 059/64سال در سال 1998 افزايش
داشته است. بطوركلي، ميزان اميد به زنده ماندن نوزادان مذكر كمتر از نوزادان مؤنث
است، و ميگويند: كاهش ميزان مرگ و مير(IMR) در همة استانهاي كشور اندونزي بوقوع
پيوست، اگر چه ميزان اين كاهش بين اين استانها متفاوت است. در ميان استانهاي كشور
اندونزي نوسا تنگارا غربي(West Nusa Tenggara NTB) يكي از استانهايي است كه هنوز
بالاتري ميزان مرگ و مير نوزادان را نشان ميدهد. ميزان مرگ و مير نوزادان در اين
استان(NTB) در سال 1998 در حدود 90 نوزاد از هر 1000 نوزاد متولد شده تخمين زده شد.
در مقايسه با سالهاي قبل اين تعداد به نظر ميآيد كه كاهش يافته باشد.كاهش مرگ و
مير نوزادان ميتواند متناسب با نواحي روستايي و شهري مورد بررسي قرار بگيرد. ميزان
مرگ و مير نوزادان در اين نواحي بسيار متفاوت است، نواحي كه در سال 1998، 16 قوم و
ملت متفاوت در آنها وجود داشتند. اين مسئله همچنين ميتواند از جنبه نفر مورد بررسي
قراربگيرد كه نوزادان مؤنث شانس بيشتري براي جشن گرفتن روز تولدشان در سن1سالگي
داشتند. شانس رسيدن به سن يك سالگي مابين نوزادان پسر و دختر، هم در نواحي روستايي
و هم درنواحي شهري متفاوت به نظر ميرسد.
ميزان مرگ و مير كودكان زير5سال(UMR) نيز به طور زيادي از218 نفر درهر هزار
نفر،در سال 1971 به 86 نفر در هر هزار نفر در سال 1990 كاهش داشته است و پنج سال
بعد نيز به 73 نفر در هر 1000 نفر رسيده است.به عبارت ديگرطي سالهاي1971تا
1995،كاهش ميزان مرگ وميركودكان زيرپنج سال(UMR) به 5/66 درصد رسيد و درسال 1996اين
رقم كاهش دوباره پيدا كرده به 70 نفر در هر1000 نفررسيد.همانند ميزان مرگ و مير
نوزادان،كاهش ميزان مرگ و ميركودكان زير5سال نيز درهر استان متفاوت است.به عنوان
مثال استان NTB را ميتوانيم درباره يكي از استانهايي بدانيم كه بالاترين ميزان مرگ
و ميركودكان زير پنج سال را داراست، اگر چه هرساله اين ميزان به طور زيادي در هر
حال كاهش است. درسال 1990، از هر1000كودك 182 كودك جان ميباخت كه اين رقم در سال
1995 به 146 كودك در هر 1000 كودك كاهش يافت.
|