New Page 1
ملاحظات تاريخي
سرزميني كه امروزه آن رابنام سوئيس ميشناسيم درگذشته هاي دورهلوتيا. (HELVETIA)
نام داشت.هلوتيا درسال 58 قبل از ميلاد به تصرف فاتحان امپراطوري روم درآمد و يكي
از ايالات آن تمدن عظيم گشت. درسال 395 ميلادي با تجزيه امپراطوري روم، سوئيس قسمتي
از روم غربي شد. در قرن پنجم، بوسيله اقوام ژرمن آلماني و بورگوني فتح و اداره
شد.درقرن6قوم فرانك برسوئيس مسلط گشت.درقرن نهم،به تصرف سوابيا وبورگوني عليا
درآمد.
درسالهاي1033سوئيس قسمتي از امپراطوري مقدس روم گرديد و وحدت يافت و بعداٌ
خاندانهاي فئودال برآن تسلط يافتند.درقرن13عمده ترين اين خاندانها،خاندان هاپسبورگ
وساووا بودند.
درنتيجه تجاوزخاندان هاپسبورگ به حقوق ملي درسال1291،نواحي (كانتونهاي)
اونتروالدن، اوري وشويتس، يك اتحاديه دفاعي منعقد ساختند كه اساس كنفدراسيون فعلي
سوئيس است.اين اتحاديه دفاعي منعقد ساختند كه اساس كنفدراسيون فعلي سوئيس است. اين
اتحاديه در سال 1315 در ناحيه مورگاتن بر متجاوزان اتريشي (هاپسبورگ) غلبه يافت و
پس از الحاق نواحي لوسرن، زوريخ، تسوگ، گلاروس و برن به خود، اتريشيها را در نواحي
زمپاخ و نفلس (به ترتيب در سالهاي 1386 و 88) شكست كلي داد و دست خاندان هاپسبورگ
را از سوئيس كوتاه نمود.در قرن پانزدهم،سوئيس از لحاظ قدرت نظامي تبديل به يكي
ازممالك مقتدر اروپا گرديد. سوئيسيها پس ازتصرف نواحي آرگاو،تورگاو و تيچينو، بر
قواي امپراطوري مقدس روم پيروزي يافتند و امپراطور ماكسيميليان اول پادشاه وقت
مجبور به رسميت شناختن سوئيس درسال1499گرديد.سوئيس طي سالهاي 15 – 1510درجنگهاي
ايتاليا دخالت كرد وطي سالهاي 13–1510با اخراج فرانسويان از ناحيه لومباردي، آن را
به تصرف درآورد، ولي سرانجا در سال 1515 در ناحيه مارينيانو شكست خورده و با فرانسه
پيمان صلح نواين را منعقد ساختنند و از آن پس، سوئيس مقام خود را بعنوان يك قدرت
مهم اروپايي از دست داد و سياست بيطرفي پيشيه كرد. اصلاح ديني كه اولريش تسوينگلي
در زوريخ، و ژان كالون در ژنو آن را تبليغ مي كردند،باعث جنگهاي داخلي
شدووحدت،بمدت2قرن ازسوئيس رخت بربست.
سوئيسيها طي جنگهاي سي ساله (48 – 1618) دراروپا، بيطرفي خود را حفظ كردند از
اينرو درسال1648درپيمان صلح و ستفالي كه درپايان جنگها منعقد شد،استقلال سوئيس به
رسميت شناخته شد.طي يك قرن ونيم(درقرون هفده و هجده)،حكومت كانتونهاي سوئيس به دست
طبقات ممتازافتاد.درقرن هجدهم، سوئيس بكلي اهميت سياسي خود را در اروپا از دست داد
ولي در عوض از لحاظ فرهنگي و مادي پيشرفتهاي زيادي نمود. در دوره انقلاب فرانسه در
اواخر قرن هجدهم ، فرانسويان سرزمين سوئيس را تحت عنوان جمهوري هلوتيا جبراٌ متحد
ساختند. اين جمهوري وحدتي بيش از كنفدراسيون سست پيوند سابق داشت ولي درسال 1803
فرمان ميانيگري ناپلئون، كنفدراسيون سابق را تجديدحيات داد.
درسال 1815دركنفرانسهاي اروپايي وين و پاريس بيطرفي هميشگي به سوئيس اعطا
شد.دردهه چهارم قرن نوزدهم،حزب راديكال درسوئيس تأسيس گشت.دربيشتر كانتونها حكومت
دموكراسي را برقرار كرد ولي كاتوليكها سر به مخالفت برداشتند و اين امر موجب وقوع
جنگ زوندربوند درسال 1847 گرديد كه با پيروزي راديكالها پايان يافت و آنها در طي
قانون اساسي سال 1848، اتحاديه سابق را به يك مملكت متحد تبديل كردند و بدنبال آن
سوئيس به سرعت به پيشرفتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي فراواني نائل آمد.
سوئيس درجنگ جهاني اول بيطرف ماند ولي با مواجه با مشكلات فراواني از لحاظ
موادغذايي و موادخام گرديد وبهمين خاطر پيمانهايي با آلمان و همچنين متفقين منعقد
ساخت و تعهد كرد كه كالاهاي وارد شده از آنان را به هيچيك از طرفين متخاصم صادر
نكند. درجنگ جهاني دوم نيز سوئيس بيطرف ماند.در همان جنگ متفقين اشتباهاٌ قسمتهايي
ازشمال سوئيس (بخصوص شافها وزن)رابمباران كردند.طي جنگ،سوئيس نماينده 23 كشورمخاصم
بوده و پس ازجنگ نيزميعادگاه مذاكرات صلح گرديد.درسالهاي بعدازجنگ اين كشور به
پيشرفت هاي اقتصادي فراواني نائل گرديد وهم اكنون نيز شهرهاي مهم آن
مركزچندين سازمان بين المللي هستند.تا قبل از سال 1979، سوئيس از 25 مملكت متحد (19
كانتون و 6 نيم كانتون) تشكيل يافته بود كه در اين سال نيم كانتونها تبديل به
كانتون شده و ناحيه ژورانيز (كه آنزمان قسمتي از كانتون برن بود ) تبديل به يك
كانتون مجزا گرديدو بدينصورت تعداد تقسيمات كشوري سوئيس به26 رسيد.
ملاحظات جغرافيايي
سوئيس با 293،41كيلومتر مربع وسعت (صد وهجدهمين كشور جهان ) در نيمكره شمالي،
نيمكره شرقي،درمركز قاره اروپا،بدور ازدرياي آزاد،دركوههاي آلپ و درهمسايگي
كشورهاي آلمانغربي در شمال، فرانسه در شمالغربي و غرب، ايتاليا در جنوب و اتريش و
ليختن اشتاين در شرق واقع شده است.سوئيس يكي از كوهستاني ترين و مرتفع ترين كشور
هاي اروپا است. رشته كوه آلپ مهمترين رشته كوه آن است كه حدود 60% خاك سوئيس را در
برگرفته و پس از آن رشته كوه ژوار است كه در غرب واقع شده است. جلگه هاي آن عمدتاٌ
در نواحي شمالي واقع شده اند . از مهمترين رودهاي آن ميتوان از: راين، آر، رون و
اين نامبرد. جنگلها در آن وسعت زيادي دارند. درياچه هاي آن فراوان بوده از جمله:
ژنو (582 كيلومتر مربع)،مادجوره (212 كيلومتر مربع)، بادن و زوريخ. آب و هواي آن
معتدل كوهستاني همراه با بارندگي فراوان است.بلندترين نقطه آن قله دوفواشپيتسه با
633، 4 متر ارتفاع بوده و رود آن آر (295 كيلومتر) نيز طويلترين رود آن پس از رود
راين ميباشد.
ملاحظات سياسي
حكومت سوئيس جمهوري بوده و قدرت اجرايي دراختيار شوراي فدرال كه شامل 7 نفر و
بمدت 4سال توسط مجلس فدرال انتخاب ميشنود ميباشد.هرساله ازبين اعضاء اين شورا يك
رئيس جمهور و معاون انتخاب ميشود. شوراي مزبور كه اعضايش گرداننده هفت وزارتخانه
دولت ميباشند قدرت اصلي اجرايي مملكت را در اختيار دارد. قوه مقننه ازمجلس فدرال
شامل مجلسين شوراي ايالات با 46 عضو با دوره نمايندگي 3 يا 4 سال و شوراي ملي با
200 عضو با دوره نمايندگي 4 سال تشكيل يافته است.قانون اساسي موجود در سال 1848
تدوين شده و در سال 1874 اصلاحاتي بر آن افزوده گرديده است.براساس آخرين تقسيمات
كشوري سوئيس از 26 ايالت(يا كانتون) تشكيل يافته كه هركدام زيرنظر نمايندگان
قانونگذار منتخب مردم اداره شده و هريك به بخشهاي كوچكتري (COMMUNE) تقسيم مي
شوند.كنفدراسيون سوئيس كه درسال1291ايجادشد ازسال 1848 به دولتي فدرال مبدل شده است
كه 26منطقه نسبتاً خودمختار رادرخودجاي ميدهد.اين مناطق،خود به
شهرهايي(كلاًدرحدود3000 شهر)تقسيم ميشوند كه به نوبه خود تا حدودي از خود مختاري
برخوردارند.اصل مردم سالاري مستقيم درقانون اساسي فدرال تصريح شده است كه حتي در
سطوح منطقه اي وشهري نيز اعمال مي شود. رأي دهندگان مكرراحقوق قانوني خويش را
ازطريق انتخاب نمايندگان يا رأي دادن به حق قانونگذار عمومي يا همه پرسي اعمال مي
كنند.مركززدائي ومردم سالاري مستقيم كه از ويژ گيهاي نظام سياسي وآموزشي است به
حوزه هاي نظامي نيز بسط يافته است.درسطح فدرال،پارلمان(مجلس فدرال)از2مجلس با
اختياراتي برابرتشكيل ميشود.مجلس شوراي ملي(200عضو) وشوراي مناطق(46عضو)
شوراي فدرال از7عضو تشكيل ميشود كه به مدت 4 سال توسط مجلس فدرال انتخاب مي شوند
وهرساله يكي ازاعضاي مجلس فدرال باحفظ سمت به عنوان رئيس جمهور كنفدراسيون انتخاب
ميگردد.اساساً سازمان سياسي اداري مناطق (يا ايالات) مشابه سازمان كنفدراسيون است
كه قوه مقننه، مجريه وقضائيه ازخود مختاري مالي واعتباري برخوردارند.ساختارها از يك
منطقه تا منطقه ديگر به دليل، رشد اقتصادي وبويژه بزرگي منطقه تفاوت قابل ملاحظه اي
دارند.به عنوان مثال جمعيت منطقه اي زوريخ 79برابرجمعيت منطقه اي آپن زل اينر رودس
است.
فعاليت احزاب درسوئيس آزاد بوده واحزاب مهم آن عبارتنداز:
. سوسيال دموكرات
. راديكال دموكرات
. دموكرات مسيحي
· حزب خلق سوئيس
. ليبرال دموكرات
. حزب كار (كمونيست)
· جمهوريخواه
كشورسوئيس درسال1648 مستقل شده وروزملي آن اول اوت است.
اين کشوردرسازمانهاي افتا،شوراي اروپا،سي سي دي،آيسم،اسا،فائو،گات،يا
آآ،ايكائو،ايدب،كميته بين المللي صليب سرخ،ايلو،ايمكو،اينتلسات،ايتو،اوااسي
دي،اونكتاد، يونيدو،آندپ، يونسكو، يونيسف، ويپو،ومو، يونيتار، آنروا، يوپو،وهو، وفپ
و رابطه بازرگاني با جامعه اقتصادي اروپا عضويت دارد.
ملاحظات اقتصادي
واحد پول آن فرانك سوئيس (SFr) معادل 100راپن يا100سانتيم است كه هر04/2 فرانك
معادل 1دلار است.ميزان توليد ناخالص ملي در سال 1978 حدود 9/59 ميليارد
دلاربوده(درآمدسرانه 439،9 دلار)كه47% آن ازصنايع،7% ازكشاورزي و46%ازتجارت
وخدمات بدست ميآيد.
نرخ سالانه رشدتوليدناخالص ملي حدود1/0%است.
درآمدبودجه ملي درسال1979درحدود2/8ميليارددلاروهزينه هاي آن معادل6/9
ميليارددلار بوده است.واردات سوئيس درسال1980حدود4/36ميليارددلاربوده كه
بيشترشامل:
موادشيميائي، نفت خام، ماشين آلات، وسائط نقليه و موتوري ، قالي و البسه است و
اكثراٌ ازكشورهاي آلمان(29%)،فرانسه(12%)،ايتاليا(19%)وامريكا(8%) وارد
ميشود.ميزان صادرات اين كشورحدود30ميليارددلاراست.
عمده محصولات صادراتي ماشين آلات،ساعت،موادشيميايي،منسوجات،واشياء لوكس است که
عمدتا به كشورهاي آلمان(18%)،فرانسه(9%)،ايتاليا(7%) و امريكا(7%)صادر ميشود.
مهمترين صنايع كشورعبارتند از: ماشين آلات،شيميايي ،ساعت سازي، ذوب آهن،
الكتريكي،اشياء لوكس،پارچه،لوازم خانگي وغذايي،حبوبات،غلات،سيب زميني،ميوه
سبزيجات،توتون، لبنيات، و شراب نيز مهمترين محصولات كشاورزي و دامپروري آن كشور را
تشكيل داده و سرانه زمين مزروعي براي هر نفر بالغ بر 04/0 هكتار ميباشد توليد
ساليانه گوشت گاو 150هزارتن وگوشت خوك 000،263 تن ميباشد. توليد سالانه نيروي
الكتريسيته نيز معادل 12/44 ميليارد كيلووات ساعت است. توربينهاي آبي درايجاد نيروي
الكتريسيته نقش مهمي را در سوئيس ايفا ميكند.معادن مهم سوئيس عبارتند از: آهن، سرب
و روي، مس، طلا، نقره و نمك.
توان اقتصادي ازيك منطقه تا منطقه ديگربه ميزان قابل ملاظه اي تغييرميكند.
درنتيجه كنفدراسيون ومناطق بايد يك نظام جبران سازي (يارانه ها،طرحهاي توسعه
محلي يا منطقه اي) ويكسان سازي مالي را اجرا كنند.سوئيس هيچگونه منابع طبيعي نداشته
واقتصادش به ميزان زيادي به ديگركشورها وابسته است.طبق آمارسال1993،57%صادرات به
كشورهاي اتحاديه اروپا و73% واردات نيز ازهمين كشوررها صورت گرفته است.
|