Untitled Document
جمعيت
تركيب جمعيتي وپراكندگي آن
پايتخت اين كشور«ورشو» با 1448900 نفر جمعيت وشهرهاي مهم و پرجمعيت آن كراكف
600000 نفر لذا818000 نفر،ورتسلاف693000، پزنان 521000و گدانسك 444000 نفر
ميباشند.براساس تقسيمات كشوري ، لهستان از 49 استان تشكيل شده است كه زير نظر يك
شوراي منتخب مردم و يك رئيس از سوي دولت مركزي اداره مي شوند .
درسال مذكور تراكم جمعيت به ميزان 8/13نفر درهركيلومتر مربع بود و 57درصد مردم
كشورساكن شهرها بودند كه پرجمعيت ترين شهرآن حدود3/4 %كشوررا تشكيل مي داد .از لحاظ
توزيع سني5/25% جمعيت افراد كمتراز 14سال بودند و 21/61%را افراد15تا59سال
و3/13%كشوررا نيزافراد بالاتراز60سال تشكيل داده ومتوسط عمرمردان 67سال و زنان
74سال است.
جمعيت نسبي كشور130نفردرهركيلومتر مربع بوده است زيرا مساحت لهستان بعدازتغيير
مرزهاي اين كشوردرپايان جنگ جهاني 312683كيلومتر مربع وجمعيت آن غريب چهل ويك
ميليون نفربوده است.پراكندگي جمعيت بيشتر درنواحي مركزي ،جنوبي وغربي كشوراست ودرصد
بيشتر جمعيت درنواحي مذكورسكونت دارند.
مردم لهستان سفيد پوست وبيشترازتيره لهستاني(98%)وبقيه ازتيرههاي اوكرايني
،بيلوروسي ،ژرمني و غيره مي باشند.
رشدجمعيت
عواملي كه دررشد جمعيت يك كشورتأثير دارند بين ميزان تولدومرگ و ميزان مهاجرت
داخل وخارج ازآن كشوراست.بطوركلي رشدجمعيت درلهستان پايين است،دردهه هاي
60و70رشدجمعيت حدود1% بودهاست.ازسال 1985م تاكنون سير رشدجمعيت به طرف صفردرحركت
مي باشد.لهستان ازلحاظ جمعيت درجهان بيست وچهارمين و دراروپا هفتمين
كشوراست.درلهستان رشدجمعيت 06/1%است. ميزان تولد19درهزار،ميزان مرگ ومير6/9 درهزار
ميباشد.جمعيت كشور درسال 1988 بالغ بر 8/37ميليون نفر ودرسال 1993م بالغ بر
5/45ميليون بوده است . [1]
مهاجرت
فرازمغزهااز لهستان يكي از گرفتاريهاي عمده اين سرزمين است وموجبات خسارات جبران
ناپذيري را درآينده فراهم مي سازد.بحران اقتصادي حاكم براين كشوروعدم توانايي
دولتها درحل مشكلاتمالي واقتصادي خانواده ها ،باعث تورم فزاينده درسالهاي اخير
وكاهش قدرت خريد حقيقي مردم شده است و اجراي طرحهاي ناقص خصوصي كردن دارايي هاي
دولتي درلهستان ودربرخي مواردسوء استفاده هاي به عمل آمده درتقسيم دارايي ها وگاهي
واگذار كردن اختيارات كامل به شركتهاي خارجي سرمايهگذار درلهستان،منجربه
افزايشانبوهعظيم بيكاران لهستاني تاحدود5/2ميليون نفر شده است.براساس گزارش تحليل
گران اروپايي لهستان بيش از يك چهارم دانشمندان ومحققان خود رااز دست داده است
.فرارمغزهااز لهستان حاكي از آن است كه تاقبل از تحولات سياسي و اقتصادي يك سوم
مهاجران به علل سياسي لهستان را ترك كردهاندولي درسال 1989م وسالهاي بعدتمام
افرادي كه راهي كشورهاي ديگر شدهاندبه علت وضع بدمالي لهستان بوده است.مهاجران
لهستان بيشتر پزشكان ،فيزيكدانان ،متخصصان آمار،زيست شناسان ،حقوق دانان و
اقتصادداناني هستندكه معمولا راهي آمريكا، كاناداوانگليس مي شوند.از شمارمهاجران
لهستاني 30درصد به كارهاي علمي اشتغال دارند وبقيه به كارهاي تجارتي وخدمات
مشاورهاي وحتي كشاورزي سرگرم شده اند.
درسال 91ـ1981م ده درصد كل فارغ التحصيلان لهستان شهرو ديار خودراترك مي كردند
وبه هركاري كه به آنها پيشنهاد ميشد سرگرم ميشدند. آكادمي هاي علوم درمناطق
ورشو،لدز وروسلاف واشلانسك بيشترين ضرراز دست دادن نيروهاي فعال علمي را متحمل شده
اند.
آكادمي علوم لهستان درمنطقه اشلانسك 50درصد ودرمنطقه لدز 40درصد از محققان خودرا
از دست دادند.بنا به گزارش دانشگاه ورشو حقوق ناچيز استادان باعث چنين ضايعه جبران
ناپذيرمي شود.از سوي ديگرامريكايي ها محاسبه كردهاند كه ورودهر محقق با تحصيلات
عاليه 180هزاردلارسودنصيب آمريكا مي كندبه همين جهت كشورهاي غربي بامنتشر كردن
اعلانهايي در دانشگاهها ي مختلف لهستان وبرقراري بورس براي فارغ التحصيلان ممتاز
گام اساسي ومهمي درجذب نيروهاي متخصص لهستاني مينمايند.استعمارغرب معمولازيركانه با
استراتژي جذب،زحمات ملت لهستان ويا مليتهاي درحال توسعه رابه رايگان وبدون زحمت
بدست مي آورند.مشكل لهستان درحال حاضراين است كه حداكثرحقوق يك پروفسور
دردانشگاههاي آن كشورحدود4تا 5 ميليون زلوتي است(اين مبلغ معادل300تا400دلاراست)
ازسوي ديگرمخارج متعارف يك خانواده معمولي لهستاني كه بخواهد ازخانه استيجاري
استفاده كند بيش از يكهزاردلاراست.باتوجه به ادامه اين استراتژي مخرب غرب درخصوص
جذب نيروهاي كارآمد لهستاني ، ازنظر اقتصادي خسارت جبران ناپذيري را براي اين كشور
ودولتهاي مشابه آن خواهدداشت .زيراسود محاسبه شده براي امريكايي ها به ميزان
180هزار دلاربراي هرنفر درجامعه امريكا تأمين مي شود.ازنظر اخلاقي آن سرمايه ها و
اميدهاي آيندة يك جامعه راكه با سرمايه گذاري كلان ومشقات فراوان در جامعه لهستان
به ثمر رسيده اند،اميال اقتصادي و حرص استعمارگران غربي به رايگان شكار ميكنند
بسيار مذموم ،ناپسند ودردناك است.ازنظر مهاجران لهستاني نيز اين حركت بسيار زشت و
زننده است كه متفكران و متخصصان لهستاني باوجود بهره گرفتن از امكانات جامعه و به
جاي اين كه به سرزمين آبا واجدادي ومرزوبوم وميهن عزيز خويش خدمت نمايند ،به جهت
درآمدبيشتر با پشت پا زدن به فرهنگ قومي ، درخدمت بيگانگان قرارگيرند.اين فردتا
عمرداردنمي تواند خودرا از زير بارچنين گناهي رها سازد.بديهي است جامعه تمام تلاش
خود رادرپيشرفت ورشدچنين نيرويي به كار برده وتمام امكانات را درهرشرايط نامساعد
جهت اعتلاي فردي مذاكره وفرد
مهاجر باروي گرداندن از جامعه وزير پاگذاشتن حقوق اجتماعي خودپشت به ملت وكشور
خود كرده وبه جامعه خودخيانت نموده است . [2]
زبان وخط
زبان مردم لهستان از گروه زبانهاي اسلاو وشاخه هند واروپايي است .اين زبان
براساس تلفظ قبايل مختلف كه درقرون نهم ودهم ميلادي دراين سرزمين مي زيسته اند شكل
گرفته است وسابقه چندساله دارد .زبان رسمي لهستان لاتين است خط رايجي كه دارند نيز
لاتيني و بادارا بودن سي وهشت حرف وتركيبات مشكل وضعيت خاص خودرا حائز است.بعضي از
حروف مانند زبانهاي ديگرباصدا وبرخي بيصداهستندوتا اندازه اي فراگرفتن آن خالي
ازاشكال نيست.زبان لهستاني مخلوطي از زبانهاي روسي و آلماني و به طوركلي دوزبان
اخير نيز دربين مردم اين سرزمين به فراواني تكلم مي شودورايج است . [3]
[1]-نصرالله .بيات ،همانجا،ص 7و8 ،همچنين ر.ك.حسين.خاوري پور،همانجا
[2]-نصرالله .بيات،همانجا ص 34و35
[3]-همانجا ،ص7.
|