با توجه به تغييرات هزينه هاي دولت و با توجه به شاخص 7 EFA نشان داده مي شود كه
اهداف دولتي با افزايش مقدار پول خرج شده در آموزش قابل دسترس هستند.
1995
1994
1993
1992
1991
1990
هزينه/سال
2/173
3/156
2/139
4/120
6/99
9/88
هزينه
دولتي در آموزش
4/158
5/142
7/126
5/11
7/93
4/88
هزينه
كنوني دولت
8/14
7/13
5/12
9/8
6
5/4
هزينه اصلي
دولت
6/56
2/51
8/45
1/41
9/34
6/30
هزينه دولت
در آموزش ابتدايي
4/51
3/47
2/42
3/38
3/32
8/28
هزينه
كنوني دولت در آموزش ابتدايي
2/5
4
6/3
8/2
6/2
7/1
هزينه اصلي
دولت در آموزش ابتدايي
مثال مهمي از تغييرات محسوس در هزينه دولتي در مدارس ابتدايي مربوط به حقوق
معلّمان است. در دهه گذشته تلاش به تغيير حقوق معلّمان مدارس ابتدايي شده تا آنها
هم به اندازه معلّمان مدارس متوسطه حقوق بگيرند.ديگر مثال مربوط به آموزشهاي غير
رسمي دولتي است كه در بعد ازظهر وغروب برگذار ميشود وبدليل موضوعاتي كه دارند،
مانند زبانهاي خارجي وعلوم كامپيوتر، احتياج به وسايل ومحيط آموزشي مناسبي دارند.
در تعدادي از كلاسها شهريه گرفته مي شود و دولت باقي هزينه را مي پردازد. دركنار
اين دولت دانش آموزان خوب (10% كل) را هم بورس تحصيلي مي نمايد.