« پ » |
ضرب المثل هاي ايراني |
|
|
پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد ! |
پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو ! |
پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست ! |
پز عالي، جيب خالي ! |
پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه ! |
پس از قرني شنبه به نوروز ميافته ! |
پستان مادرش را گاز گرفته ! |
پسر خاله دسته ديزي ! |
پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان ! |
پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بيگانه خوانش نخوانش پسر ! |
پشت تاپو بزرگ شده ! |
پنج انگشت برادرند، برابر نيستند ! |
پوست خرس نزده ميفروشه ! |
پول است نه جان است كه آسان بتوان داد ! |
پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله ! |
پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور ! |
پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ، |
پول ما سكه عُمَر داره ! |
پياده شو با هم راه بريم ! |
پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده ! |
پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه ! |
پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه ! |
پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت : ترشي بمن نميسازه ! |
پيش از آخوند منبر نرو ! |
پيش رو خاله، پشت سر چاله ! |
پيش قاضي و معلق بازي ! |