«م » |
ضرب المثل هاي ايراني |
|
|
ما از خيك دست برداشتيم خيك از ما دست بر نميداره ! |
ما اينور جوب تو اونور جوب ! |
ما اينور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پيراهن يكي شانزده تومنه ! |
مادر را دل سوزد، دايه را دامن ! |
مادر زن خرم كرده، توبره بر سرم كرده ! |
مادر كه نيست با زن بابا بايد ساخت ! |
مادر مرده را شيون مياموز ! |
مارا باش كه از بز دنبه ميخواهيم ! |
مار بد بهتر بود از يار بد ! |
مار پوست خودشو ول ميكنه اما خوي خودشو ول نميكنه ! |
مار تا راست نشه بسوراخ نميره ! |
مار خورده افعي شده ! |
مار خيلي از پونه خوشش مياد دم لونه اش سبز ميشه ! |
مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسه ! |
مار گير را آخرش مار ميكشه ! |
مار مهره، هر ماري نداره ! |
مار هر كجا كج بره توي لونه خودش راست ميره ! |
ماست را كه خوردي كاسه شو زير سرت بزار ! |
ماستها را كيسه كردند ! |
ماست مالي كردن ! |
ماستي كه ترشه از تغارش پيداست ! |
ماست نيستي كه انگشتت بزنند ! |
ما صد نفر بوديم تنها، اونها سه نفر بودند همراه ! |
ما كه خورديم اما نگي يارو خر بود سيرابيت نپخته بود ! |
ما كه در جهنم هستيم يك پله پائين تر ! |
ما كه رسواي جهانيم غم عالم پشمه ! |
مال است نه جان است كه آسان بتوان داد ! |
مال بد بيخ ريش صاحبش ! |
مال به يكجا ميره ايمون به هزار جا ! |
مالت را خار كن خودت را عزيز كن ! |
مال خودت را محكم نگهدار همسايه را دزد نكن ! |
مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم ! |
مال دنيا وبال آخرته ! |
مال ما گل مناره، مال مردم زير تغاره ! |
مال مفت صرافي نداره ! |
پول باد آورده چند و چون نداره ! |
مال ممسك ميراث ظالمه ! |
مال همه ماله، مال من بيت الماله ! |
ماما آورده را مرده شور ميبره ! |
ماما كه دو تا شد سر بچه كج در مياد ! |
ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنون --- او بمطلب ها رسيد و ما هنوز آواره ايم . |
ماه درخشنده چو پنهان شود --- شب پره بازيگر ميدان شود ! |
ما هم تون را ميتابيم هم بوق را ميزنيم ! |
ماه هميشه زير ابر پنهان نميمونه ! |
ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه است ! |
ماهي ماهي رو ميخوره، ماهي خوار هر دو را ! |
ماهي و ماست ؟ عزرائيل ميگه بازم تقصير ماست ؟ |
مبارك خوشگل بود ابله هم درآورد ! |
مثقال نمكه خروار هم نمكه ! |
مثل سيبي كه از وسط نصف كرده باشند ! |
مثل كنيز ملا باقر ! |
مرد چهل ساله تازه اول چلچليشه ! |
مرد خردمند هنر پيشه را --- عمر دو بايست در اين روزگار *** تا به يكي تجربه آموختن --- با دگري تجربه بردن بكار . [[ سعدي ]] |
مرد كه تنبوتش دو تا شد بفكر زن نو ميافته ! |
مرده را رو كه رو بدي بكفن خودش ميرينه ! |
مردي را پاي دار ميبردند زنش ميگفت : يه شليته گلي براي من بيار ! |
مردي كه نون نداره اينهمه زبون نداره ! |
مرغ بيوقت خوان را بايد سر بريد ! |
مرغ زيرك كه ميرميد از دام - با همه زيركي بدام افتاد ! |
مرغ گرسنه ارزن در خواب مي بينه ! |
مرغ، هم تخم ميكمه هم چلغوز! |
مرغ همسايه غازه ! |
مرغي را كه در هواست نبايد به سيخ كشيد ! |
مرغ يه پا داره ! |
مرغي كه انجير ميخوره نوكش كجه ! |
مرگ براي من، گلابي براي بيمار ! |
مرگ به فقير و غني نگاه نميكنه ! |
مرگ خر عروسي سگه ! |
مرگ خوبه اما براي همسايه ! |
مرگ ميخواهي برو گيلان ! |
مرگ يه بار شيون يه بار ! |
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد ! (( نابرده رنج گنج ميسر نمي شود ... )) [[ سعدي ]] |
مزد خر سور چروني خر سواريست ! |
مزد دست مهتر چس يابوست ! |
مسجد نساخته گدا درش ايستاده ! |
مشتري آخر شب خونش پاي خودشه ! |
مشك خالي و پرهيز آب ! |
معامله با خودي غصه داره ! |
معامله نقد بوي مشك ميده ! |
معما چو حل گشت آسان شود ! |
مغز خر خورده ! |
مفرداتش خوبه اما مرده شور تركيبشو ببره ! |
مگس به فضله ش بشينه تا مورچه خور دنبالش ميدوه ! |
مگه سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟! |
مگه كاشونه كه كپه با فعله است ؟ |
ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشكل ! |
ملا نصرالدين صنار ميگرفت سگ اخته ميكرد يكعباسي ميداد ميرفت حموم ! |
من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم --- تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال . [[ سعدي ]] |
من از بيگانگان هرگز ننالم --- كه با من هر چه كرد آن آشنا كرد . [[ حافظ]] |
من كجا و خليفه در بغداد ! |
من ميگم خواجه ام تو ميگي چند تا چه داري ؟! |
من ميگم نره تو ميگي بدوش ! |
من ميگم انف، تو نگو انف، تو بگو انف ! |
من نميگويم سمندر باش يا پروانه باش --- چون بفكر سوختن افتاده اي مردانه باش . [[ مرتضي قليخان شاملو]] |
من نوكر حاكمم نه نوكر بادنجان ! |
موريانه همه چيز خونه را ميخوره جز غم صاحب خونه را ! |
موش به سوراخ نميرفت جارو به دم بست ! |
موش چيه كه كله پاچش باشه ! |
موش زنده بهتر از گربه مرده است ! |
موش به همبونه ( انبار) كار نداره همبونه به موش كار داره ! |
موش و گربه كه با هم بسازند دكان بقالي خراب ميشه ! |
مهتاب نرخ ماست را ميشكنه ! |
مهره مار داره ! |
مه فشاند نور و سگ عوعو كند --- هر كسي بر طينت خود مي تند ! [[ مولوي ]] |
مهمون بايد خنده رو باشه اگر چه صاحب خونه، خون گريه كنه ! |
مهمون تا سه روز عزيزه ! |
مهمون خر صاحبخونه است ! |
مهمون كه يكي شد صاحبخونه گاو ميكشه ! |
مهمون مهمون و نميتونه ببينه صاحبخونه هر دو را ! |
مهمون ناخونده خرجش پاي خودشه ! |
مهمون هر كي ، و در خونه هر چي ! |
ميون حق و باطل چهار انگشته ! |
ميون دعوا حلوا خير نمي كنند ! |
ميون دعوا نرخ معين ميكنه ! |
مي بخور، منبر بسوزان، مردم آزاري مكن ! |
ميخواي عزيز بشي يا دور شو يا كور شو ! |
ميراث خرس به كفتار ميرسه ! |
ميراث خوار بهتر از چشته خوره ! |
ميوه خوب نصيب شغال ميشه ! |
ميهمان راحت جان است و ليكن چو نفس --- خفه سازد كه فرود آيد و بيرون نرود ! |