:: افقي
1- آبشار زدن در اسکواش – پاسي در فوتبال 2- پرتاب کردن توپ و لمس آن قبل از اينکه با دست بسکتباليست ديگر و يا زمين تماس پيدانمايد – سه کيلو 3- جوي خون – مکر – همسر عروس 4- قلعه مستحکم طريق – دايم 5- از بيماريهاي جلدي – ارزوها – شايسته 6- صحرا – دوست – فرمان 7- پيشه – نااميدي 8- تعداد يک تيم فوتبال – اتش عربي – بيچاره و درمانده 9- زبان آور – نام ” نوازي ” از استقلال – بيرق 10- چاپار – تبليغ کننده – هموار 11- جمع تربيه به معني استخوان سينه – پرخور شوربا 12- صورت – نوعي کرال دو ضربه ئي در شنا 13- در وزنه برداري اخد يک امتياز که منجر به مساوي شدن امتيازات ميگردد – هافبگ گلزن تيم ملي هلند .
:: عمودي
1- جمع درک – پرش کوتاه و سريع شمشير باز به جلو که متعاقب آن يک حمله انجام ميگردد 2- معادل فارسي کاپيتان – ضربه با کنترل در اسکواش 3- نت سوم موسيقي – شکاف يا گودي د رکوه در اصطلاح کوهنوردي – نغمه 4- سياهي جسم که از دور به نظر آيد – وسيله تيراندازي – پول قهرمان جان ملتهاي آسيا 96 5- پول ميزبان جام جهاني 1990 – پارسنگ ترازو – چه بسيار 6- دلاور ورزشي – شفقت – خط کش هندسي 7- جمع وهم = جنگجو 8 پسوند شباهت لجن ته آب – معادل فارسي اصطلاح کشتي کانتر 9- نيرنگ – ارسال توپ ا زميان دو پاي حريف – موجود مهيب افسانه اي 10- هوس بانوي باردار – هر دوره بوکس – لغزنده 11- خزنده گزنده – حمله – اشاره به دور 12 ورزشکار غير حرفه اي – اصطلاحي متداول در فوتبال 13- بازيکن هندبال – داور وسط کاراته .