:: افقي
1- پهلوان نامدار شاهنامه – شهر ساحلي 2- دلير و رستگار – جاي درس خواندن 3- حمام بخار – درس کشيدني – پارچه ابريشمي 4- ساکت و بي صدا – از مصالح ساختماني 5- نشريه يوميه 6- استفاده – روبرو و برابر – دزد خانگي 7- مظهر اباداني است – تازه و جديد 8- از نيکان به جا ماند – افتاده و بي تکبر – نبرد و پيکار 9- نگهباني از جاده 10- دگذشته و آمرزيده – اجير 11- موهاي پشت لب مرد – بانگ و آوا – هميشه 12- موسس و بنيانگذار – دنباله کشتي براي حرکت 13- زشت و خوار کننده – علامت و مدال .
:: عمودي
1- استوار و برجا – عضو بويائي 2- با پشتک ميزنند – گرفتاران در بند 3- زمزمه زير لب – ابزار صياد – سلاح جنگي 4- رايزن و هم صحبت – نوا رگيسوان 5- منحوس و نامبارک – رنگ و مانند 6- ماه شب چهاردهم – پسر زال و برادر رستم – خوب و پسنديده 7- لقب بوعلي – دوستي و محبت 8- امر و فرمان – نام دخترانه ايراني – شير تازي 9- زهر آلود – لطيف 10- ظرف مسي – پروردگار 11- باد خنک – خيزاب دريا – فرهنگ .و آگاهي 12- ديوار قلعه – ملاح و کشتيران 13- روح جاري – کتاب داستان .