چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل
کاریزما چیست؟
فَرَهْمَندی یا کاریزما (به یونانی: χάρισμα یا «خاریسما») در لغت به معنی جذابیت غیرعادی و دارا بودن صفتهای ویژه و ممتاز و منحصربهفردی است که مورد پسند و ستایش تعداد زیادی از دیگر انسانهاست. جاذبهای انفرادی (فردی) که اثری اجتماعی (جمعی) دارد.
چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم
واژه کاریزما برگرفته از خاریسمای یونانی به معنای جاذبه ذاتی است که خود از خاریتاس به معنای متانت، جذابیت، برکت، و موهبت میآمد. خاریسما در دوره باستان و پیش از سده بیستم کاربرد محدودی داشت و در دو معنا بکار میرفت: در معنای اول به جاذبههای ظاهری یک نفر اطلاق میشد که خصلتی دنیوی داشت، و در معنای دوم از فرهمندی الوهی یا برخورداری از موهبتی آسمانی حکایت میکرد و امری اساطیری یا الاهیاتی بود. این کاربرد در فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی نزدیک به فر ایزدی یا شکوه آسمانی است.
از اواسط قرن بیستم و در ادبیات سیاسی و اجتماعی٬ واژه کاریزما به تعبیر غالبی در توصیف چهرههای سیاسی برجسته بدل شد، چهرههای مثبت یا منفی که جذابیت مقاومتناپذیری برای تودهها داشته، توان اثرگذاری بیمانندی بر آنها یافته بودند.
ماکس وبر (حقوقدان، سیاستمدار، تاریخدان و جامعهشناس آلمانی) با طرح اقتدار کاریزماتیک باعث گسترش کاربرد این واژه شد.
کاریزما چه سودی برای شما دارد؟
تصور کنید که زندگی شما چگونه خواهد بود:
اگر در آن لحظه ای که وارد یک اتاق می شوید، دیگران بلافاصله متوجه تان شوند، مایل به شنیدن حرف های شما، و مشتاق گرفتن تأییدتان باشند. این یک سبک زندگی افراد کاریزماتیک است. کاریزما باعث می شود دیگران دوست تان داشته باشند، به شما اعتماد کنند، و بخواهند که تحت رهبری تان کار کنند. همین ویژگی است که تعیین می کند: شما یک رهبر هستید یا یک دنباله رو. ایده هاتان فراگیر می شوند یا خیر. و اینکه پروژه های شما به خوبی اجرا خواهند شد یا نه.
چه شما خوش تان بیاید یا نیاید، این کاریزما است که می تواند دنیا را به جلو ببرد. می تواند افراد را به انجام آنچه که شما از ایشان می خواهید وادار کند. و البته، داشتن کاریزما در حیطه شغلی هم بسیار حیاتی است. چه برای یک شغل جدید ثبت نام کرده باشید، و چه بخواهید در سازمان تان پیشرفت کنید، کاریزماتیک بودن برای نیل به هدف کمک تان می کند. مطالعات و تحقیقات مختلف نشان داده اند که افراد کاریزماتیک نمرات شغلی بالاتری می گیرند و از دید مافوق ها و زیردستان، آدم های مؤثرتری هستند.
کاریزماتک چیست؟
کاریزماتیک بودن به معنی فرد موفق یا پولدار بودن نیست. حتی به معنیِ نحوه ارائه مطلبی و یا نوع پوشش ما هم نیست.
کاریزماتیک بودن یعنی انجام یک سری کارهای خاص…
- بعضی از افراد با کارهایی که میکنند احساس مهم بودن در ما ایجاد میکنند.
- بعضی از افراد با کارهایی که میکنند احساس خاص بودن به ما دست میدهد.
- بعضی از افراد زمانی که وارد جایی میشوند تمام توجه ها را به سمت خود جذب میکنند.
- بعضی از افراد ناخودآگاه و بر حسب عادت کارهایی انجام میدهند که دیگران دوست دارند وقت بیشتری با آنها سپری کنند،بیشتر با آنها صحبت کنند و یا حداقل کنار انها باشند.تا توجهات نیز به آنها انتقال پیدا کند.
کاریزما چیست؟
کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است. این اصطلاح اغلب در علوم سیاسی و جامعهشناسی به کار برده میشود تا زیرمجموعهای از رهبرانی را که با استفاده از نیروی توانایی شخصی خود میتوانند تأثیراتی عمیق و استثنایی در پیروان خود داشته باشند، توصیف کنند.
اما خبر خوب اینجاست : کاریزما یک خصیصه ذاتی و اکتسابی است. شما اگر فرد کاریزماتیکی هستید میتوانید آنرا تقویت کنید تا همچنان قدرتش را حفظ کند و اگر فرد کاریزماتیکی نیستید میتوانید آنرا بدست آورید… خیلی ساده.
افراد موفق تنها عادت های موفقی دارند. افراد کاریزماتیک نیز، فقط عادت های کاریزماتیک دارند.
شخصیت کاریزماتیک یا شخص کاریزماتیک
شخصیت کاریزماتیک، به کاراکتری گفته می شود که به سبب داشتن برخی ویژگی ها الگوی سایرین محسوب می شود و حتی می تواند برای آنها الهام بخش هم باشد. شخصیت های کاریزماتیک که در دنیا زیاد پیدا نمی شوند، افرادی هستند که می توانند با قدرت خود جمعیت زیادی را تحت تاثیر قرار دهند و آنها را به سمت و سوی خود جذب کنند.
وبر، کاریزما را چنین توصیف میکند:
ویژگی خاصی از یک شخصیت پدیده رهبری
کاریزماتیک یا رهبری مبتنیبر جاذبه استثنایی، بهگونهای از رهبری گفته میشود که دارای قدرت و توانایی الهامبخشی به پیروان باشد و این در حالی است که تواناییها صرفاً از نیروی شخصیت و تعهد فرد سرچشمه گرفته باشد. در این نوع رهبری، رابطهای بدون استفاده از پاداشهای مالی و اعمال زور برقرار میشود
اگر شما رهبر یک گروه هستید یا می خواهید باشید، کاریزما اهمیت زیادی دارد. زیرا به شما یک مزیت رقابتی، برای جذب و حفظ نخبه ها می دهد. تحقیقات نشان داده که افراد زیر نظر یک رهبر کاریزماتیک، بهتر عمل می کنند، کارشان را مؤثرتر از کار دیگران تلقی می کنند، و نسبت به کسانی که زیردست یک مدیر اثرگذار ولی فاقد کاریزما هستند، اعتماد بیشتری به مافوق خود دارند.
رابرت هاوس (پروفسور دانشکده تجارت وارتو) می گوید که کاریزمای رهبر «باعث می شود زیردستانش هدف او را بسیار جدی بگیرند، از خودگذشتگی های مهمی انجام دهند، و بالاتر و فراتر از ندای وظیفه شان عمل کنند.» آن چیزی که باعث می شود یک فروشنده، پنج برابر همکارانش فروش کند، کاریزما است. این کاریزما است که تفاوت میان نوآورانی که سرمایه گذاران را پشت در منتظر نگاه می دارند و دیگرانی که برای یک وام به بانک التماس می کنند را مشخص می کند.
رابطه شخصیت کاریزماتیک و موفقیت
داشتن شخصیت کاریزماتیک می تواند نقش مثبتی در مدیریت موفق داشته باشد. اما برای داشتن چنین شخصیتی باید ویژگی هایی را داشت که در گزارش پیش رو به تعدادی از آنها اشاره می شود:
1. صدا
شاید تعجب آور باشد اما خیلی وقت ها بخصوص در برخورد اول صدای شما می تواند تاثیر زیادی بر مخاطب بگذارد و تا حدی به وی کمک کند تا شخصیت و کاراکتر شما را بشناسد. صدای قاطع و باصلابت یکی از رکن های کاریزماتیک بودن است، چراکه لحن صحبت شما و نوع ریتمی که به حرف زدن خود می دهید، می تواند مخاطب را جذب یا دفع کند. پر واضح است که در این میان هر چه صدا زیباتر باشد، تاثیرگذاری اش هم بیشتر خواهد بود.
2. تجسم کردن
قدرت تصویرسازی و تجسم کردن آنچه می خواهید انجام دهید به شما کمک می کند تا در کارتان موفق شوید و در نتیجه این امر در داشتن شخصیتی کاریزماتیک و الهام بخش به شما کمک می کند. تصور و تجسم کاری که قصد انجام آن در آینده را دارید، باعث می شود حساب شده تر هم پیش بروید و حساب شده پیش رفتن یک پای کاریزماتیک شدن است.
3. ثبات کاریزماتیک ها
هر باوری که داشته باشند در آن ثابت قدم هستند و به اصطلاح توپ هم باورشان را تکان نمی دهد! آنها از این شاخه به آن شاخه پریدن را نه دوست دارند و نه بلدند. برای آنها عقیده و باورشان و استواری و پافشاری بر آن از هر چیزی مهمتر و پررنگ تر است.
4. اهمیت دادن به فناوری
کاریزماتیک ها برای اینکه از دیگران جا نمانند، در کنار سه ویژگی دیگری که در بالا گفته شد، از فناوری و به روز بودن هم غافل نیستند. برای آنها مهم است که از تازه ترین پیشرفت های فناوری اطلاع پیدا کنند و حتی از آنها به طور کامل استفاده کنند.
به روز بودن و با فناوری های روز پیش رفتن یکی از مهمترین اقداماتی است که در ایجاد شخصیت کاریزماتیک در روزگار ما نقش زیادی ایفا می کند.
کاریزما سحر و جادو نیست، مجموعه ای از رفتارهای یادگرفتنی است
بر خلاف نظر عموم مردم، هیچ کس به طور مادرزادی کاریزماتیک نیست. اگر کاریزما یک ویژگی ذاتی بود، آدم های کاریزماتیک همیشه مسحورکننده بودند، ولی این طور نیست. حتی برای یک فوق ستاره هم، کاریزما می تواند یک لحظه حضور داشته باشد و لحظه ای بعد خیر. برخی از این افراد می توانند کاریزمای خودشان را به سادگی فشردن یک دکمه خاموش کنند و کاملاً از رادار محو شوند. برای روشن کردن آن نیز کافی است تغییراتی را در زبان بدن خود (Body Language) ایجاد کند.
در سال های اخیر یک تحقیق گسترده انجام شده که نشان می دهد کاریزما نتیجهٔ رفتارهای خاص غیرشفاهی است، و نه منتج از کیفیت های ذاتی یا جادویی افراد. به همین خاطر است که سطوح کاریزما در نوسانند: حضور آن بستگی دارد به این که آیا فرد مورد نظر، آن رفتارهای خاص را از خود بروز می دهد یا خیر.
آیا هرگز برای شما پیش آمده که کاملاً احساس اطمینان قلب داشته باشید و در یک وضعیت خاص، به اصطلاح «خدایی کنید؟» حالتی که افراد پیرامون تان (حتی اگر برای یک لحظه) کاملاً تحت تأثیر شما قرار گرفته باشند. ما لزوماً این لحظات را به عنوان کاریزما در نظر نمی گیریم و خودمان را هم برخوردار از آن نمی پنداریم. زیرا یک پیش فرض اشتباه داریم: «افراد کاریزماتیک در تمام لحظات و در تمام روزهای زندگی شان، مثل آهن ربا جذب کننده اند.» خیر، نیستند! لطفاً بیدار شوید.
یکی از دلایل اینکه کاریزما به اشتباه پدیده ای ذاتی پنداشته می شود، این است که مثل خیلی از مهارت های اجتماعی دیگر، رفتارهای کاریزماتیک هم به طور کلی در سال های ابتدایی زندگی فرد، آموخته می شوند. در حقیقت، افراد معمولاً متوجه نیستند که دارند آن را می آموزند. بلکه فقط: رفتارهای جدید را امتحان می کنند، نتایج را می بینند، و سپس آنها را بهبود می بخشند. در نتیجه، این رفتارها حالت غریزی به خود می گیرند.
آدم های کاریزماتیک بی شماری را می تواند نام برد که برای به دست آوردن این ویژگی مهم، سخت کار کرده اند و قدم به قدم آن را افزایش داده اند. ولی از آنجا که ما در اوج جذبهٔ فردی شان آنها را شناخته ایم، سخت است که باور کنیم این فوق ستاره ها همیشه به این خوبی نبوده اند. مدیر اجرایی اسبق اپل، استیو جابز، به عنوان یکی از کاریزماتیک ترین مدیران اجرایی دهه اخیر شناخته می شود، و البته که او از ابتدا اینگونه نبود. در حقیقت، اگر نخستین جلسات معرفی محصول او را دوباره تماشا کنید، خواهید دید که خجالتی و بی دست و پا روی صحنه می آمد و حالات رفتاریش، از «بیش از حد نمایشی» تا «کاملاً غیرجذاب» در نوسان بود. ولی او به مرور و در طول سال ها کاریزمای خودش را افزایش داد، و می توانید این پیشرفت تدریجی را در حضورهای بعدی اش به وضوح ببینید.
کاریزما توسط جامعه شناسان، روان شناسان، و محققان علوم رفتاری و فرآیندشناختی، زیر ذره بین مطالعه و تحقیق قرار گرفته و به روش های علمی گوناگون (از تجربه های آزمایشگاهی و مرحله به مرحله گرفته تا پژوهش های زمینه یابی جغرافیایی و تحلیل های تفسیری) بررسی شده است. موضوع این مطالعات، رئیس جهورها، رهبران نظامی، دانشجویان و دانش آموزان، و مدیران تجاری -از سطوح پایین گرفته تا مدیران عامل- بوده اند. به لطف چنین تحقیقاتی، اکنون می دانیم که کاریزما در واقع مجموعه ای از رفتارها است.
رفتار کاریزماتیک چگونه است؟
وقتی که برای اولین بار کسی را ملاقات می کنیم، به طور غریزی بررسی می کنیم تا ببینیم که آیا او یک دوست بالقوه است یا یک دشمن، و اینکه آیا قدرت و قصد ابراز دوستی یا دشمنی خود را دارد یا خیر. قدرت و قصد، چیزهایی هستند که ما در دیگران ارزیابی می کنیم: «آیا می تواند کوه ها را برای من جا به جا کند؟ آیا اصلاً برایش مهم هست که چنین کند؟» اصلاً برای پاسخ دادن به پرسش نخست است که سعی می کنیم بفهمیم او چقدر ما را دوست دارد. به طور مشابه، وقتی یک آدم کاریزماتیک را ملاقات می کنیم، این حس به ما دست می دهد که او قدرت زیادی دارد و ما را هم بسیار دوست می دارد.
معادله ای که کاریزما را برای شما به ارمغان می آورد، بسیار ساده است. تمام کاری که باید بکنید این است که اقتدار و اشتیاق زیادی در رفتارتان داشته باشید، زیرا رفتار کاریزماتیک متشکل از این دو مبحث است. «مبارزه یا فرار؟» مسئله ای از جنس اقتدار است. «دوست یا دشمن؟» نیز مسئله ای از جنس اشتیاق است.
اما یک بعد مهم دیگر وجود دارد که زمینه ساز این دو کیفیت است: حضور فردی. وقتی مردم تجربهٔ دیدن رفتار یک فرد کاریزماتیک را توصیف می کنند، چه آن فرد کالین پاول باشد یا دالایی لاما، آنها اغلب به حضور فوق العادهٔ او اشاره می کنند. در بحث آموزش مدیران اجرایی، «حضور داشتن» مهم ترین جنبه کاریزمای فردی است. زیرا آنها می خواهند حضور اجرایی یا مدیریتی خود را تقویت کنند و این خواسته درستی است: «حضور شما» زیربنای اصلی کاریزمای شما است، زیربنایی که همه چیز بر روی آن سوار خواهد شد. وقتی شما با یکی از بزرگان کاریزماتیک دنیا هستید، نه تنها قدرت و تعهد مشتاقانه او را احساس می کنید، بلکه این حس را نیز دارید که او کاملاً در اتاق با شما است و به معنای واقعی کلمه «حضور» دارد.
چگونه یک شخصيت کاریزماتيك داشته باشيد؟
بله، گفته شد که کاریزما یک ویژگی جادویی نیست، ولی دیگران را جادو می کند! بالا بردن کاریزمای فردی نیازمند تلاش زیادی است. تلاشی که گاهی سخت، ناخوشایند، و یا حتی ترسناک است. ولی نتیجه آن هم فوق العاده است؛ هم از نظر تعریفی که شما از خودتان دارید و هم از نظر تعریفی که دیگران از شما در سر دارند. این تلاش شامل مدیریت اکوسیستم ذهنی شما، درک و مراقبت از نیازهایتان، و همین طور آشنایی با رفتارهایی است که شما را نزد دیگران فردی کاریزماتیک جلوه می دهد (و نحوه هدایت این رفتارها).
پرورش کاریزما، جادویی کاربردی است: شناختی بی همتا متشکل از چندین دانش گوناگون، که به شما نشان می دهد «کاریزما به راستی چیست و چگونه کار می کند». دنیا بدل به آزمایشگاه فردی شما خواهد شد، و هر بار که یک نفر را ملاقات می کنید، فرصت آزمودن اندوخته هایتان را به دست خواهید آورد. می آموزید که چگونه اثرگذارتر، مجاب کننده، و امیدبخش تر شوید.
و خواهید آموخت که چگونه کاریزمای خود را به اطراف بگسترانید، طوری که وقتی وارد اتاق می شوید، مردم بگویند: «وآو، این دیگر کیست؟»
آیا هنوز هم فکر می کنید که از کاریزما بی نیازید، یا توان پرورش آن را در خود ندارید؟
آیا افراد کاریزماتیک مثبت نگر هستند؟
اکثر افراد کاریزماتیک ، مدیران موفق و ثروتمند، موفقیت خود را بیشتر از هر عاملی مدیون خوشبنی و نگرش خوب خود میدانند. اگر نگرش درست و دیدگاه خوشبینانه نداشته باشید، چگونه میتوانید الهام بخش دیگران شوید و بر روی آنها تأثیر بگذارید؟
نگرش شما درباره باران در سفری به شمال کشور میتوانید هم باعث خراب شدن تعطیلات شما شود و هم به گونهای تعطیلاتتان را جالبتر و خاطرهانگیزتر کند. خوشبینی به شما میگوید که مشکلات موقتی هستند و بدبینی مشکلات را دائمی انگاشته و راه خلاصی برای آنها نمیبیند. خوشبینی باعث میشود که دیگران جذب شما شوند.
مطالعات نشان داده است که افراد خوشبین در مدرسه و در شغلشان افراد موفقتری هستند و زندگی طولانیتر دارند. بدبینها با افسردگی دست و پنجه نرم میکنند و به راحتی تسلیم میشوند. خوشبینی و مثبت نگری واقعی چارچوبی ذهنی است که نگاه شما را به دنیا کنترل میکند. خوشبینی یعنی داشتن این دیدگاه و تفکر که همه چیز در نهایت خوب و درست خواهد شد (البته به شرطی که تلاش کنیم) اگر واقعاً خوشبین باشید، میتوانید این حس را به دیگران نیز منتقل کنید و باعث تشویق آنها شوید. خوشبینی یعنی سعی کنید در هر موقعیتی به جنبههای مثبت متمایل باشید (و البته مطمئناً خوشبین و مثبت نگر با فرد بی خیال و احمق تفاوت دارد) و به جای تمرکز بروی نکتههای منفی به دنبال راههایی برای حرکت رو به جلو باشید. مردم به کسانی که نگاهی مثبت به زندگی دارند بیشتر گرایش دارند.
10 عادت افراد کاریزماتیک که باعث میشود دیگران تحت تاثیر قرار بگیرند :
1. آنها بیشتر سکوت میکنند تا حرف بزنند:
سوال بپرسید تماس چشمی برقرار کنید، لبخند بزنید، ناراحتی تان را در چهره تان نشان دهید، سرتان را تکان دهید و کارهای دیگری که بدون صحبت کردن بتوانید احساس درکتان را به طرف مقابل القا کنید. این تمام کارهایی است که نیاز دارید انجام دهید تا به طرف مقابلتان نشان دهید فرد مهمی است. زمانی که صحبت میکنید هرگز نصیحت نکنید!مگر آنکه از شما خواسته شده باشند که پیشنهاد یا نصیحت تان چیست.گوش دادن به صحبت های طرف مقابل تان بیشتر از نصیحت کردنتان برای او مهم است، زیرا زمانی که شروع به نصیحت میکنید اکثر مکالمات به سمت خودتان و درباره شما تغییر جهت میدهد. تنها زمانی صحبت کنید که گفته مهمی برای گفتن دارید و تنها زمانی آنرا اعلام کنید که احساس کنید برای طرف مقابل مهم است.
2. آنها شنیدنی ها را گلچین نمیکنند:
مطمئنا این افراد را در زندگی دارید یا دیدید: زمانی که صحبت میکنید سکوت میکنند و به صحبت های شما تا آخرین کلام گوش میدهند… تا وقتی که از آنها سوالی نپرسید هنوز در حال گوش دادن هستند ! اما کاملا ساکت، بدون حرکت و ثابت. احساس میکنید زمانی که شما در حال صحبت هستید این افراد در حال سفر رویاهایشان هستند… حتی با اینکه حرفی نمیزنند و گوش میدهند اما انگار فقط ادای گوش دادن را در می آورند. افراد کاریزماتیک به شدت با این رفتار مخالفند. آنها عادت دارند حتی به بی اهمیت ترین حرف های طرف مقابلشان گوش دهند. حتی اگر قرار است چندین ساعت به گفتگو بپردازند. افراد کاریزماتیک برایشان مهم نیست مرتبه اجتماعی، حساب بانکی و یا محل سکونت طرف مقابلشان کجاست، آنها به تمام صحبت های آنها گوش میدهند و چنان غرق در صحبت میشوند که انگار واقعا ویژگی های مشترک زیادی باهم دارند.
3. آنها حواس پرتی ها را از خود دور میکنند:
افراد کاریزماتیک به خوبی درک کرده اند که:
شما اگر حواستان به وسایل ارتباطی و سرگرمی های خودتان باشد، هرگز نمیتوانید حواستان را به ارتباط با طرف مقابلتان متمرکز کنید. زمانی که طرف مقابلتان با شما حرف میزند یا شما با او در حال صحبت هستید به تلفن همراهتان خیره نشوید, به مانیتور لپ تاپ تان خیره نشوید، به افراد که در حال گذر هستند نگاه نکنید… فقط و فقط با حواستان را متمرکز کنید به صحبت های طرف مقابلتان. حداکثر تمرکز بر صحبت های طرف مقابلتان بهترین هدیه ای است که میتوانید به او بدهید. در این عصر از زندگی آنقدر وسایلی برای جذب تمرکز حواس وجود دارد که شما اگر غرق در صحبت های طرف مقابلتان شوید کار بزرگی برای او کردید… از خود گذشتگی. شما این هدیه را به طرف مقابلتان بدهید و خواهید دید چطور همیشه دوست خواهد داشت با شما هم صحبت شود یا فقط وقتش را با شما بگذراند.
4. آنها قبل از گرفتن ،میدهند و معمولا هرگز هیچ چیز دریافت نمیکنند:
اگر میخواهید ارتباطات موفق و بلند مدتی داشته باشید؛ همیشه به فکر این باشید که چطور میتوانید به دیگران کمک کنید تا از آنها چیزی دریافت کنید. باید بیشتر به فکر این باشید که چطور میتوانید دیگران را شاد کنید تا اینکه از دیگران استفاده کند. شما زمانی که فکر گرفتن هستید یا به قولی همیشه “دست بگیر” داشته باشید مردم بعد از دو سری معاشرت با شما به خوبی این را خواهند فهمید و به زودی شاهد قطع روابط خواهید بود.
5. آنها طوری رفتار نمیکنند که انگار مهمترین فرد هستند:
تنها افراد که از خودشیفتگی، خودپسندی و اعتماد به نفس کاذب شما خوششان می آید افراد خودشیفته، خودپسند و با اعتماد به نفس کاذب هستند. دیگران نه تنها خوششان نمی آید بلکه گذر وقت با چنین افراد برایشان خسته کننده و همراه با ناراحتی است. و زمانی که این افراد وارد جایی میشوند دیگران احساس خوبی نسبت به آن فرد ندارند…
6. چون فهمیده اند دیگران اهمیت بیشتری دارند:
شما قبلا چیزهایی که باید میدانستید را میدونید. از طرزفکرتان اطلاع دارید, عقاید و اعتقاداتتان را میدانید، نگرشتان را نسبت به دنیا و مردم میدانید. تمام چیزهایی که میدونید مربوط به شما میشود و اصلا مهم نیستند چون برای شما هستند. شما نمیتوانید هیچ چیزی از خودتان یاد بگیرید. اما آیا میدانید دیگران چه چیزهایی میدانند؟ چه تجربیاتی دارند؟ چه ایدئولوژی دارند؟ چه نگرشی به دنیا و مردم دارند؟ عقاید و دانسته های طرف مقابلتان در هنگام گفتگو باید بیشتر از دانسته های خودتان اهمیت داشته باشد زیرا شما در حال یادگیری چیزهای جدیدی خواهید بود… پس دفعه بعد هنگام گفتگو با دوستان یا افراد غریبه بیشتر در مورد عقاید, نقطه نظر, تجربه هایشان سوال بپرسید تا بخواهید عقاید, نقطه نظر و تجربیات خودتان با به طرف مقابل بگویید.
7. آنها نورافکن را بر روی طرف مقابل می اندازند:
هیچکس در این دنیا به اندازه کافی تحسین نشده. نه من، نه شما و نه فردی که قرار است با او هم صحبت شوید. اما این وظیفه (و عادت) شماست که به عنوان یک فرد کاریزماتیک به دیگران بگویید چه کارهایی را به نحو احسن انجام دادند، چه ویژگی های خوبی دارند و چرا مهم هستند. چی؟؟ نمیدونید برای چی مهم هستند؟ نمیدونید چه کارهایی را به نحو احسن انجام دادند؟ یا چه ویژگی های خوبی دارند؟ واقعا شرم آوره… این وظیفه شماست جواب این سوال ها را پیدا کنید، مردم خودشان هم اکثر اوقات نمیدانند چه ویژگی های خوبی دارند. شما اگر این عادت را در خود نهادینه کنید، نه تنها مردم شروع به تحسین ویژگی ها و کارهای شما میکنند بلکه رفتار شما را نیز تحسین میکنند… با این رفتار میتوانید کاری کنید طرف مقابل احساس مهم بودن کند و بخواهد دستآورد های بیشتری داشته باشد (و هرگز شما را فراموش نکند)
8. آنها کلماتشان را از قبل آماده می کنند:
کلمات قدرت باور نکردنی دارند. شما باید به خوبی از این قدرت استفاده کنید زیرا مانند شمشیر دو لبه است. افراد کاریزماتیک به نحو احسن مهارت استفاده از کلمات را فرا گرفته اند. برای مثال شما نباید به قرار ملاقات بروید، شما میخواهید که به سر قرار ملاقات بروید. شما نباید یک ارائه خوب برای مشتری ها آماده کنید، شما میخواهید بهترین ارائه برای تاثیرگذاری بر رویمشتری تان را آماده کنید. شما نباید یک کارمند استخدام کنید، شما میخواهید بهترین فرد متقاضی شغل را وارد تیم کاری خود کنید. شما باید به عنوان یک فرد کاریزماتیک، جملاتتان و کلماتتان سرشار از انرژی، شادی و قدرت باشد. بهتره کلمات ناامید، خسته کننده و ناراحت را از فرهنگ لغات خود پاک کند.
9. آنها در مورد شکست دیگران صحبت نمیکنند:
اگر به شنیدن در مورد شکست دیگران یا پشت سر شخص دیگری حرف زدن برایتان جذاب هست باید بدانید که شاید جذاب باشد… اما لازم نیست. مشکل اینجاست، واقعا داستان شکست و ناکامی های دیگران موضوعی مهم نیست. افراد کاریزماتیک هرگز پای صحبت های افرادی که مدام در حال صحبت در مورد دیگرانند نمی نشینند. آنها میدانند وقتشان ارزش دارد و بهتر است بر روی ایده های نو و راه حل مسائل آنرا استفاده کرد تا گفتگو در مورد شخص سومی که ناکامی یا تجربه ای بد داشته است.
نکته مهم دیگر : زمانی که فردی نزد شما از شخص دیگری بد میگویید بدون شک نزد شخص سومی نیز در مورد شما چنین صحبت هایی خواهد داشت. این اصل را بدانید و بدانید که دیگران هم میدانند…
10. اما شکست های خودشان را میپذیرند:
معمولا هنگامی که از مردم عادی سوال میشود چرا شخصی را کاریزماتیک و تاثیرگذار مینامند جوابشان این است: زیرا اشتباهاتشان را با جرات و نهایت اعتماد می پذیرند
آنها فردی موفق به نظر میرسند.
لغت کلیدی : به نظر میرسند.
بله، افرادی که کاریزماتیک هستند از اشتباه کردن ترسی ندارند و میدانند که فرد کاملی نیستند و امکان دارد اشتباه کنند. آنها اشتباه شان را می پذیرند و برای آن دلیل و بهونه و … نمی آورند. شما نیز برای اینکه فردی کاریزماتیک باشید نیاز نیست حتما موفق یا پولدار باشید.
برای اینکه فردی کاریزماتیک باشید نیاز نیست یک نابغه باشید و هیچ خطایی در کارتان نباشد. برای اینکه فردی کاریزماتیک باشید تنها کاری که باید بکنید داشتن تواضع و قبول شکست هایتان است. اگر کاری را اشتباه انجام دادید آنرا اعلام کنید و بپذیرید که اشتباه کردید. نیاز نیست به کسی جواب پس دهید اما باید قبول کنید که اشتباه کردید.
نکته مهم:
شما هرگز نباید به اشتباهات دیگران بخندید، اما باید همیشه به اشتباهات خودتان بخندید. زیرا مردم نیز به شما نخواهند خندید، بلکه با شما خواهند خندید.
حتما شما هم در زندگی چنین افرادی را می شناسید که نوعی خاص بودن و اعتماد در وجودشان نهفته است. این افراد کاریزماتیک هستند. اما متاسفانه ،کاریزمایی که فرد به طور مادرزادی با خود همراه دارد در گذر زمان قدرت خودش را از دست میدهد. اگر عادات صحیحی برای تقویت آن نداشته باشیم بدون شک در گذر زمان فراموش میشود و قدرت پیشین را نخواهد داشت.
انگار بعضی از انسانها از بدو تولد ژن محبوبیت دارند و بدون اینکه کار خاصی انجام بدهند خود به خود دوست داشتنی هستند، اما بقیه هم میتوانند برای خودشان جذبه داشته باشند.
فارغ از اینکه افراد از نظر کلی چه جور شخصیتی دارند، روشهایی وجود دارد که هر کسی میتواند با بهکارگیری و تمرین آنها پلاگینهایی را به اخلاق خودش اضافه کند که به فرد دلچسبتر، قابل اطمینانتر و با نفوذتری تبدیل شود. این شما و این هم راههایی برای با جذبه شدن:
جذبه اکتسابی است!
اول از همه این را روشن کنیم که منظور ما از جذبه، همان جاذبهی مثبت رفتاری است که باعث میشود فردی در بین افراد دیگر محبوب شود. در این مقاله جذبه ترکیبی از خوش صحبت بودن و خوش مشرب بودن و نیک سرشت بودن و … است تا حسی که از به خاطر آوردن فردی مثل صدام حسین به انسان دست میدهد. اگر دنبال اینجور جذبهی منفی هستید که هیچ ! اما اگر تا بحال کسی را دیدهاید که بدون دلیل خاصی از او خوشتان آمده، در اصل شما اسیر و ابیر جذبهی او شدهاید. با جذبه بودن مثل دوچرخه سواری چیزی یاد گرفتنی است و شما هم میتوانید با جذبه شوید. برای اینکار باید اصلاحاتی در رفتار خود به کار ببرید. ضمیر ناخودآگاه، سرنخهای اجتماعی، حالات فیزیکی و نوع برخورد شما با افراد دیگر نقش تعیین کنندهای در شکل گیری و توسعهی جذبهی شما دارد.
برای شروع بگذارید یک مثال بزنیم. مریلین مونرو را که احتمالاً همهتان میشناسید. در یک روز بسیار شلوغ خانم مونرو دست یک عکاس را گرفت و او را با خود به ایستگاه متروی گراند سنترال در نیویورک برد. در آن روز مترو چنان شلوغ بود که جای سوزن انداختن هم وجود نداشت، اما با این حال هیچ کسی متوجه حضور یکی از معروفترین آدمهای دنیا در آنجا نشده بود. مریلین مونرو سوار قطار شد و بدون اینکه جلب توجه کند یک ایستگاه بعد پیاده شد. هدف از اینکار چه بود؟
متخصص روانشناسی رفتاری اولیویا فاکس کابان در اینباره میگوید: “چیزی که مریلین میخواست به ما نشان دهد این بود که دست خودش بود که خانم مریلین مونروی دلفریب باشد یا اینکه یک آدم معمولی به نام نورما جین بیکر (اسم واقعیاش ) باشد. در داخل مترو او نورما جین بود اما وقتی دوباره از زیر زمین به سطح زمین بازگشت و پا در پیاده روهای نیویورک گذاشت تصمیم گرفت که مریلین مونرو شود. نگاهی به اطراف انداخت و با همان لوندی خاص خودش از عکاس پرسید “میخوای ببینیش؟ مریلین رو میگم؟” و بعد عکاسه گفت که هیچ ژست خاصی در او نمیبیند. تنها کاری که مریلین کرد این بود که دست در موهایش انداخت وموهاشو افشون کرد و سریع یک ژست عکاسی گرفت. با همین حرکت ساده در چشم بر هم زدنی دوباره به همان مریلین مونروی لوند و دلفریب تبدیل شد. انگار که یک چوب جادویی را برداشته باشد و به خودش بزند. ناگهان برای یک لحظه همه چیز از حرکت ایستاد و در تصویری سیاه و سفید چیزی شروع به درخشش کرد. مردمی که از کنارش عبور میکردند تازه شصتشان خبردار شد که ستارهای در میانشان حضور داشته و آنها تاکنون هواسشان به او نبوده. به یکباره نگاه جمعیت به سوی او منعطف شد و …”
مریلین مونرو زن زیبایی بود، اما ثابت کرد چیزی که باعث شهرتش شده نه زیبایی فیزیکیاش، بلکه چیزی درونی بوده است. در اصل شخصیت مریلین مونرو درون نورما جین بیکر وجود داشت و او آنرا بیدار کرد.
منظور از پرورش جذبه این نیست که کلاغ را تشویق کنیم تا به سبک کبک راه برود. چیزی که از آن صحبت میکنیم تقلید از افراد دیگر به قصد عوض کردن شخصیت نیست.
در اصل کسی که میخواهد نیروی جذبه را در خود بپروراند، لایهی سطحی ارتباطی خودش را برای برقراری ارتباط مطلوبتر با سایرین به صورت خودآگاهانه اصلاح میکند.
سکوت کنید!
” سکوت” با فاصلهی کمی نسبت به ” اعتماد به نفس” مهمترین وجه جذبه است. معنی سکوت این است که در جمع گوش نیوش بسپارید به صحبتهای دیگران و کلامشان را قطع نکنید. لازمهی کاریزماتیک بودن این است که به سایر افراد نشان بدهیم تمام حواسمان به آنها هست. اگر اعتماد به نفس نداشته باشید شاید سایرین فکر کنند که شما آدم خجالتی یا توداری هستید و خیلی برایتان بد نمیشود، اما اگر موقعی که دیگران صحبت میکنند بپرید وسط حرفشان، معنیاش این است که قصد خودنمایی دارید. مثل همیشه، بهترین حالت برقراری تعادل است.
در واقع خصلتی که هنر سکوت آنرا بزرگنمایی میکند این است که به یاد داشته باشید اگر میخواهید واقعاً جذبه داشته باشید اول باید اینرا یاد بگیرید که شما همیشه مرکز توجهات نیستید.
در وب سایت هنر مردانگی چنین نوشته شده است:
معنی جذبه یا کاریزما این نیست که خودتان را باحالتر از بقیه جلوه دهید. راز تناقض گونهی جذبه این است که افراد نباید به اثبات بهتر بودن خودشان از بقیه بپردازند، در عوض باید کاری کنند که سایرین در مورد خودشان حس بهتری داشته باشند. جذبهی واقعی آن است که وقتی اشخاص از پیش شما میروند احساس کنند فرد مهمتری هستند.
یک آدم معمولی اول از همه خودش را دوست دارد و علاقه دارد که درباره خودش صحبت کند. اما یک آدم دوست داشتنی و کاریزماتیک به افراد اجازه میدهد که درباره خودشان صحبت کنند. شق القمری که افراد دوست داشتنی انجام میدهند این است که روحیهی مثبت گرایانهای دارند، منیت را کنار میگذارند و با سکوتشان به طرف مقابل توجه میکنند!
به تک تک لغاتی که از دهان طرف مقابل در میآید توجه کنید. تصور کنید که دارید یک فیلم تماشا میکنید یا یک کتاب میخوانید و آهسته آهسته با شخصیت اصلی داستان آشنا میشوید. تمام هوش و هواستان را به نقش اصلی بدهید. در عین حال، موقعی که دیالوگهای او را میشنوید پارازیت نیندازید. ممکن است که اینکار به نظر منفعلانه بیاید که فقط یک نفر حرف بزند و شما صرفاً گوش کنید اما اگر لای هر نفس کشیدنِ طرف شما بخواهید جوابیهای برای او صادر کنید و یا هنوز خاطرهی طرف تمام نشده شروع کنید ماجرای خودتان را تعریف کنید به طرف مقابل این حس دست میدهد که گوشهای شما دکوری است و فقط منتظرید تا صدای او قطع شود تا خودتان حرف بزنید.
طرف در جمع نشسته و با کلی آب و تاب از اینکه مجبور بوده در دوران سربازیاش آب شور قُم را بخورد تعریف میکند و انتظار دارد که بقیه به حرفهایش گوش بدهند اما هنوز نفسش فرو نرفته که یک نفر در جمع میگوید: “پس دوغ شتر نخوردی …!!! ” البته منظور این نیست که در هر جمعی یک متکلم وحده انقدر حرف بزند که دور دهانش کف کند و بقیه هم او را مثل جغد نگاه کنند. هر چیزی حد وسطش خوب است. صبر کنید تا حرف نفر مقابل تمام شود و نتیجهی مورد نظرش را از باز کردن دهانش بگیرد سپس با طمأنینه حرف خودتان را شروع کنید.
اعتماد به نفستان را بپرورانید
اعتماد به نفس داشتن یک پای کاریزماتیک بودن است، اما پروراندن آن مثل آب خوردن نیست. افراد نه میخواهند آدم پرافاده و متکبری به نظر برسند و نه فرد خجالتی و ترسویی. این حسی است که از درون به آدم منتقل میشود. آدم میتواند با ورزش کردن مداوم یا تیپ زدن و صحبت کردن در مورد اطلاعاتی که از اینور و آنور دارد احساس خوبی را به خودش منتقل کند. بعدازظهر یک ساعت به باشگاه میروید و یک حال اساسی به سیکس پک و جلو بازو و کول و ساق پا میدهید، بعد میروید خانه و یک دوش حسابی میگیرید و تیپ اسپرت میزنید و یک ادکلن خوشبو روی خود خالی میکنید و میروید پاتوق دوستانتان و آخرین فیلم جیمز باند را برایشان کارشناسی میکنید. از ته دل احساس میکنید که هیچکسی جلودارتان نیست.
اما این درست نیست که خوره بازی در بیاورید. برای جذبه داشتن بد نیست به بقیه هم اجازه صحبت کردن بدهید تا نشان دهید که برای دانستن چیزهای جدید آدم کنجکاوی هستید. افراد معمولی در هنگامی که چیزی از بحث سر در نیاورند بجای اینکه کنجکاوی به خرج دهند، سریع به وضعیت دفاعی در میآیند و سعی میکنند جریان بحث کردن را به سمت چیزهایی که خودشان از آن سر در میآورند عوض کنند. اما داشتن روحیه کنجکاوی به فرد این اجازه را میدهد که نه تنها اعتماد به نفس خود را از دست ندهد، بلکه چیزی به اطلاعات خود بیفزاید و باعث شود سایرین هم از بیان اطلاعات خود احساس خوبی داشته باشند و در نهایت جذبهی خود را بالا ببرد.
از طرف دیگر، افراد با جذبه و با اعتماد به نفس با هدف خود زندگی میکنند. تشخیص اینکه بعضی افراد در کار خود سرگردان و بی هدف هستند کار چندان سختی نیست. حلقهی گم شده در اینجا فقدان یک ” عاملِ-به-جلو-راننده “ است. شور و اشتیاق یک چیز است و اعتماد به نفس یک چیز دیگر. اگر انسان یک ماشین باشد، شور و اشتیاق ضبط آن است، و اعتماد به نفس موتور آن.
جردن لیجوان پایهگذار وبسایت معتبر High Existence اعتقاد دارد بدون انگیزه کاری از پیش نمیرود. او در اینباره میگوید : ” دلیلی، هدفی، تفکری … را بردارید و با آن زندگی کنید. آدمیزاد به هدفگذاری زنده است. اگر به چیزی شدیداً باور داشته باشید دیگر نیازی نیست کسی شما را به سمت آن هل بدهد. خودتان به صورت طبیعی به سمت آن میروید. همیشه از خودتان مطمئن باشید. حتی اگر به چیزی شک دارید آنرا مثل طاعون بین همه پخش نکنید. طوری رفتار کنید که انگار ۱۰۰ درصد از کارتان مطمئن هستید. ”
هیچکسی نیست که همیشه بداند کارش به کجا ختم میشود، اما آدمی کارش درست است که پایش را محکم بردارد. فکر کنید یک بازیگر تئاتر هستید که حتی اگر روی سِن یک لحظه نمایشنامه از یادتان رفت باید طوری بازی کنید که هیچکسی این را متوجه نشود. همه ما در زندگی لحظاتی را داریم که پیش خودمان میگوییم فلان جا عجب گندی زدم. اینها را فراموش کنید! حتی یک اپسیلون ثانیه فکر کردن به این لحظات باعث میشود که شما تمرکز خود را از دست بدهید که این از دید دور و بریهای شما پنهان نمیماند. اعتماد به نفس یعنی اینکه آدم شخصیت خود و کاری که میکند را قبول داشته باشد و به بقیهی مسائل توجه نکند. مردم از آدم با اعتماد به نفس خوششان میآید، حتی اگر این آدم از لحاظ سایر خصوصیات اخلاقی چندان جالب نباشد. اگر توانستید اعتماد به نفس خود را بدست بیاورید، بیشتر راه با جذبه بودن را طی کردهاید.
خوش صحبت باشید
افراد با جذبه بلدند که چگونه با مردم صحبت کنند. آنها میدانند که چطور یک بحث را شروع کنند، به آن مسیر بدهند و طوری صحبت کنند که به سایرین احساس آرامش بدهند. اگر این چیزها را بلد نیستید، باید تمرین کنید. کسی هم نمیگوید کسب مهارت در این زمینه کار آسانی است اما اگر شجاعتش را داشته باشید که از دیوار ذهنی خود عبور کنید و خود را در این زمینه ارتقاء دهید، بعداً پاداشش را خواهید گرفت. اوایلش کمی به شما سخت خواهد گذشت، اما بهتر شدن همیشه از طریق سخت گذراندن حاصل میشود.
اگر نمیدانید که چطور یک گفتگو را آغاز کنید ، خلاقیت به خرج دهید. اول به این بیندیشید که دوست دارید درباره چه چیزهایی صحبت کنید و از صحبت کردن درباره چه مسائلی بدتان میآید. اگر چیزی باشد که شما از صحبت کردن درباره آن معذب شوید، احتمالاً این مطلب آنهای دیگر را هم معذب میکند. نکتهی دیگری که باعث میشود شما آدم خوش صحبتی به نظر برسید این است که بجای اینکه زور بزنید خود را فرد باهوشی نشان دهید، سعی کنید آدم مهربانی باشید. البته اگر جایزه نقدی میدهند حتماً تلاش خودتان را بکنید که با کل کل کردن طرفتان را از رو ببرید، اما اگر در گفتگوهای روزمرهتان با مردم مهربان باشید به فرد با جذبهای تبدیل میشوید.
آقایان محترم و خانمهای عزیز لباس تنها یک کالای بی استفاده و تزئینی نیست. اگر لباس درستی انتخاب کنید، هویت اجتماعی شما تحت تاثیر قرار میگیرد.
بنابراین وقت را هدرندهید و سری به مجموعه لباسهای فروشگاههای معتبر مد و فشن بزنید.
وقتی به فرض همکارتان را در آسانسور میبینید و هیچ حرفی برای گفتن ندارید ناگهان سکوت آزار دهندهای بین شما ایجاد میشود. اگر برای شروع گفتگو چیزی به ذهنتان نمیرسد نگران نباشید. از قانون تاریخ-فلسفه-استعاره استفاده کنید و هیچوقت در نمانید. هر کاری از دستتان بر میآید بکنید تا از سکوت آزار دهنده جلوگیری کنید.
افراد خوش صحبت بلدند که چطور خود و همصحبتهایشان را داخل یک قایق بنشانند. اینجور افراد وسط گفتگو از تجربههایشان میگویند و لای صحبتهایشان داستانی از شِل سیلوراشتاین را به یکی از قصههای کلیله و دمنه میچسبانند و با تعریف کردن جوک در جای مناسب، رنگ و لعابی به حرفهایشان میدهند تا به شما گوشزد کنند خوش صحبتی فراتر از اطلاع رسانی خشک و خالی است. به کار گیری جوک و شوخ طبعی در حین صحبت کردن مهارت خاصی را میطلبد. اگر قصد دارید ماجرای خندهداری را برای کسی تعریف کنید بهتر است، علاوه بر اینکه آنرا بدون مِن مِن کردن بیان میکنید، ربطی هم به سر و ته بحث داشته باشد. در کل برخورداری از حس شوخ طبعی میتواند شما را به فرد محبوبی در جمع تبدیل کند به شرط آنکه ظرافتهای استفاده از آن را رعایت کنید.
آخرین مورد در خوش صحبت بودن این است که سؤال بپرسید. کسی که صحبت میکند دوست دارد که سایرین گوش به حرفهایش بسپارند.
سیمون رینولدز از مجلهی معروف فوربس میگوید سؤال پرسیدن بهترین فرصت را برای محبوب شدن در اختیار میگذارد: ” آدمی که سؤال میپرسد جلسهی گفتگو را کنترل میکند و کسی که سؤالهای معقولانه و هوشمندانهای بپرسد خودش را بهعنوان یک آدم خوشفکر و باهوش جا میاندازد – صفتی که باعث میشود فردی جذبه پیدا کند. جالبیاش اینجاست که پرسیدن یک سؤال خوب نسبت به ارائهی یک پاسخ مناسب، دانش کمتری را میطلبد و در اصل همهی تحسینها باید به سمت فرد پاسخگو سرازیر شود اما با اینحال آن کسی که سؤال خوبی بپرسد وجههی بسیار خوبی از خود بهجا میگذارد. ”
نمونه برخی از اسخاص با جذبه و کاریزماتیک که شما میشناسید
یادش بخیر. شادروان منوچهر نوذری بازیگر بود، دوبلور بود، در رادیو فعالیت میکرد و همچنین برنامههای زیادی را در تلویزیون اجرا کرده بود اما بیشتر از همه اینها به خاطر مسابقهی تلویزیونی جالبی که اجرا میکرد معروف شده بود. این مسابقه نامش ” مسابقهی هفته” بود و مرحوم نوذری یک برگه دستش بود و با لحن جالبی یک سری سؤالاتی از شرکت کنندهها میپرسید تا اطلاعات عمومیشان را بسنجد. عبارت معروفی که در این مسابقه بارها و بارها از زبان منوچهر نوذری بیان میشد ” از کی بپرسم؟ ” بود.
من به شخصه، جذبهای که منوچهر نوذری در این مسابقه داشت را در هیچ احد و الناسی ندیدم.
از نسل فعلی هم میتوانید عادل فردوسیپور یا علی ضیاء را در نظر بگیرد که مجریهای باحالی هستند. اغراق نیست اگر بگوییم این دو جزو محبوبترین و با جذبه ترین آدمهای این مملکت هستند و کارشان را تا حدود زیادی خوب انجام میدهند. شاید بگویید که این محبوبیت به خاطر بامزه بودنشان است اما در واقع چیزی که آنها را متمایز میکند این است که از مهمانان برنامهشان سؤالهای خوبی میپرسند و به طرز دوست داشتنیای کنترل بحث را در اختیار میگیرند. جذبه داشتن بیشتر بر این اساس است که دربارهی سایرین چیز یاد بگیریم تا اینکه سایرین چیزی درباره ما یاد بگیرند.
ارتباط چشمی را تقویت کنید
بعضی وقتها یک چشم در چشم شدن کوتاه بهتر از یک ساعت حرف زدن است. برقراری ارتباط چشمی مناسب به این معنی است که شما به حرف طرف مقابل گوش میدهید و برای او اهمیت قائل هستید و او را فرد محترمی میدانید. از بالا به پایین نگاه کردن یا چرخاندن مداوم سر در هنگام صحبت کردن طرف نشانگر این است که شما علاقهای به صحبت کردن با آن فرد ندارید و هوش و هواس شما به جای دیگری است.
با این حال تمرین ارتباط چشمی مبحث دو دو تا چهارتایی نیست. ارتباط چشمی زیاد میتواند دفع کننده باشد و از آن طرف کمش هم خوب نیست. اگر میخواهید به اندازه مناسب ارتباط چشمی برقرار کنید باید حسابی تمرین کنید.
بعد از اینکه مدتی تمرین کردید، قلقش دستتان میآید که چقدر چشم در چشم شوید. اما ارتباط چشمی فقط به زمان آن بستگی ندارد. نحوهی چشم در چشم شدن هم مهم است. اگر میترسید که در حین نگاه کردن به چشم طرف، مثل آدمهای روانی فیلمهای راب زامبی به نظر برسید، فکری برای این قضیه بکنید. برای نمونه میتوانید به رنگ چشم افرادی که روبرویتان قرار دارند دقت کنید و از این قضیه برای خودتان عادتی بسازید. بعضی از افراد موقع حرف زدن طوری به مخاطبانشان نگاه میکنند که روباه مکار به پینوکیو نگاه نمیکرد.
زبان بدن را به کار بیندازید
آدمهای با جذبه احساساتشان را به چندین شیوه بروز میدهند. استفاده از بدن برای تأکید کردن در مورد موضوعات مختلف، یکی از این شیوههاست. فکر کنم با من موافق باشید که اگر کسی مثل چوب خشک بایستد و بدون هیچ حرکتی بخواهد چیزی را برایتان بگوید به دقیقهی دوم نکشیده حوصلهتان را سر میبرد.
حتماً دکتر حمیدرضا صدر را در تلویزیون دیدهاید که میتوان گفت در بین کارشناسان فوتبال، مهیج ترین اجراها متعلق به اوست زیرا دائم دست و بالش در حرکت است که اینکار شور و هیجان خاصی به صحبتهایش میبخشد. بر عکس آقای مرتضی محصص را میبینم که با وجود اطلاعات فنی بسیار بالا، اما به این دلیل که خیلی یکنواخت و بدون حرکت صحبت میکند، بیننده را جذب نمیکند.
اگر میخواهید زبان بدن خود را تقویت کنید از لبخند زدن شروع کنید. آدمهایی که دائم لبخند بر لبانشان است بیشتر از کسانی که چهرهای خشک و اخمو دارند به دل مینشینند. جناب سیمز ویث، یکی از افراد مشهور در حوزه رسانههای اینترنتی، توصیه میکند که برای تقویت زبان بدن به یاد آدمها یا حیواناتی که میشناسید و حرکات فیزیکیای که انجام میدهند بیفتید. وی میگوید: به مادربزرگتان فکر کنید که وقتی بعد از مدتها شما را میبیند آغوشش را برایتان باز میکند و لبخند میزند یا اگر در مزرعهتان سگی نگهمیدارید، به او فکر کنید که وقتی آخر شب به مزرعه بر میگردید با هیجان تمام به سمتتان میدود و گوشتان را لیس میزند. ”
مردم از آدمهایی که موقع حرف زدن خیلی پر شور و نشاط هستند خوششان میآید. البته حرکات بدن میبایست متناسب با موضوع بحث باشد. مثلاً در یک جلسه کاری کسی نمیآید با بالا گرفتن دستها و چرخاندن کمرش همزمان با قهقهه زدن، چرخهی عرضه و تقاضا را نمایش دهد. این کار را کاسبی انجام میدهد که کالایی را خریده و انبار کرده و حالا قیمت دلار افزایش یافته است.
بعضی مواقع حرکات بدن به جای اینکه باعث خیر شوند بانی شر میشوند. فردی دارد صحبت میکند و شما در حال سر تکان دادن مبنی بر تأیید حرفهایش هستید، اما اگر بیش از حد سر تکان بدهید انگار که مسخره گیر آوردهاید. فرد مقابل این صحنه را میبیند و یاد آن سگ تزئینیها که مردم روی داشبورد ماشینشان میگذراند میافتد و دیگر دل و دماغی برای حرف زدن برایش باقی نمیماند. بد نیست که از دوستانتان در این زمینه مشورت بگیرید که اگر هر یک از حرکاتتان مانند همین سر تکان دادن بیش از حد توهین آمیز به نظر میرسد، دیگر آنرا اجرا نکنید.
تقلید جایز است؟
شنیدهاید که میگویند مؤمن آینهی مؤمن است؟ در راستای تلاش برای با جذبه شدن گاهی اوقات لازم است که بعضی از افراد را الگو قرار دهید. سعی کنید جذابیتهای افراد مختلف را برای خودتان مصادره کنید. البته لازم نیست با تمام افکار و عقاید فرد مقابل موافق باشید. صرفاً از بخشی از حرکات و سکنات آنها برای ارتقاء وجوه خارجی شخصیت خود استفاده کنید.
چه بسا که اگر بخواهیم بر اساس کتاب مرحوم داروین و الگوهای رفتاری مد نظر وی در جانداران صحبت کنیم، این امر خودش به صورت اتوماتیک اتفاق میافتد. اما هدف ما از الگوبرداری، کپی برداری نیست.
کلینت ایستوود در جوانی فیلمهای وسترن زیاد بازی میکرد و در اکثر این فیلمها نقش فردی را بازی میکرد که هفت تیر کش بسیار سریعی بود اما بیشتر از اینکه مردم به قدرت هفت تیر کشی او احترام بگذارند کلاهشان را به خاطر جذبهی او از سر برمیداشتند، زیرا او جوانمردی بود که از کسی نمیترسید و البته زیاد هم حرف نمیزد. اگر پایش میافتاد قادر بود ۱۰-۲۰ نفر را افقی کند. این شخصیت برای مردم جذاب و دوست داشتنی بود. برای الهام گیری از جذابیتهای کلینت ایستوود لازم نبود که روی کسی هفت تیر بکشی. همینکه آدم نترسی بودی و خیلی مختصر و شمرده حرف میزدی تو هم به فرد با جذبه و محبوبی تبدیل میشدی.
مخلص کلام اینکه داشتن جذبه و برخورداری از محبوبیت کار محالی نیست. هر کسی میتواند با مقداری تمرین جذبهی خود را ارتقاء دهد و به همان میزان در بین مردم محبوبیت کسب کند. امیدواریم این مطلب برای شما مفید واقع شود و بتوانید به خوبی آن را در زندگی خود به کار ببندید. موفق باشید.
تقلید روش سادهای برای کاریزماتیک شدن در لحظه است. با تطبیق رفتارهای فیزیکی و میزان انرژی طرف مقابل با خودتان، متوجه عکسالعمل مثبت او خواهید شد. لازم نیست که با همهی حرفها یا کارهای او موافق باشید، فقط باید تا حدی به روش او عمل کنید. این اتفاق به طور طبیعی رخ میدهد البته بسته به شرایط اجتماعی، اما برای بالا بردن محبوبیت روشی ساده است.
شما همچنین میتوانید از رفتارهای دوست داشتنی دیگران تقلید کنید. در موضوع کاریزما، مشاهده، یک عامل کلیدی است و همانطور که جویس نیومن (Joyce Newman)، رئیس گروه نیومن، اظهار میکند شما باید به افرادی نگاه کنید که به نظرتان کاریزماتیک هستند:
لازم نیست که از روی آنها الگو برداری کنید، اما باید رازهایشان را یاد بگیرید، آنها را امتحان کنید و مطابق با شرایط خودتان تنظیم کنید تا با شما تناسب پیدا کنند. این یک فرایند آزمون و خطاست.
به هالیوود یا هرجایی که به نظر شما پر از افراد کاریزماتیک است، دقت کنید و نحوهی رفتار و کردار آنها را زیر نظر بگیرید. مطمئنا بعضی از آنها ممکن است خیلی خودگرا باشند اما باز هم میتوانید خصوصیات کاریزماتیک و تاثیرگذار آنها را دریافت کنید و از آنها بهره بگیرید. از افرادی که فکر میکنید دوستداشتنی هستند پیروی کنید، به این ترتیب یک یا دو راه دوستداشتنی شدن را یاد خواهید گرفت.
شما این توانایی را دارید که دوستداشتنیتر و کاریزماتیکتر بشوید، و تغییراتی که در این راه باید اِعمال کنید به آن اندازه که به نظر میرسند بزرگ نیستند. حاضر و آماده و مطمئن باشید و به آرامی بر رفتارتان تسلط پیدا کنید، آنگاه میبینید که چگونه به درک و دریافت دیگران از خودتان شکل میدهید.
شما هم، نظر خودتونو بنویسید
محشر دات کام سایتی قدیمی و پربازدید!. تبلیغات در محشر دات کام به صورت کلیکی، گزینه خیلی خوب و مقرون به صرفه ای برای تبلبغات است. هر کلیک فقط 100 تومان!اگر مطلب "چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل" برای شما مفید بوده است با کلیک بر روی آگهی های زیر از ما حمایت کنید و در صورت تمایل برای درج آگهی در صفحه مربوط به: چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل در وب سایت محشر، با شماره 09123833830 تماس بگیرید و یا واتس آپ پیام بدید
مطلب چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل را برای دوستان خود ارسال کنید
ارسال چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل در فیسبوکارسال چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل در تویتر
ارسال چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل در واتس آپ
ارسال چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل در تلگرام
خبرخوان چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل
Comments are closed.