از سال 1972، با طراحي برنامة آموزش همگاني توسط نخست وزير، اولويت خاصي به سوادآموزي
همگاني و برخورداري کليه شهروندان از امكانات تحصيلي يكسانمعطوف گرديده است. اما براي
دست يابي به چنين امكاناتي سال ها وقت لازم است.در پاكستان هزاران مدرسة ابتدايي وجود
داشته و هزاران مدرسة ديگرنيزتوسط دولت به اين تعداد افزوده گرديده است.سياست اصلي
آموزش کشور به برطرف سازي كمبود تعداد معلم تمرکز يافته است چراکه بسياري از مدارس
ابتدايي تنها به مسجد روستاها متصل بوده و از هيچ معلمي جز امام يا روحاني برخوردارنمي
باشند.برخي از خانواده هاي روستايي نيز از حضور فرزندان خود در مدارس خودداري مي نمايند.از
جمله مهمترين سياستهاي آموزشي دولت پاکستان مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- برقراري نظام آموزشي ليبرال دمکراتيک برپايه پلوراليسم سياسي،رفاه اجتماعي،رفع
تبعيض ملي، فرهنگي، مذهبي، جنسي و نژادي
2- کاربرد زبان اردو بعنوان زبان رسمي و ارتباطي مراکز آموزشي کشور
3-ـ تأمين آزادي بيان، قلم، انديشه و آزادي تشکلهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و صنفي
4-برقراري همکاري و همياري هاي آموزشي ميان اقوام مختلف کشور با توجه به برقراري
احترام متقابل، برابري ملي و همزيستي مسالمت آميز ميان اين اقوام
5- برقراري همکاريهاي آموزشي با ملتهاي همجوار وساير کشورها برمبناي مصوبات سازمان
ملل متحد و اعلاميه جهاني حقوق بشر
6- احترام به سرمايه گذاران بخش خصوصي آموزش و برقراري اقتصاد آزاد در اين حوزه
7- فراهم سازي امکانات آموزشي، پرورشي و تفريحاتي براي نوجوانان و جوانان
8- تاسيس اتحاديه ها و انجمن هاي دانشجويي و دانش آموزيي
9- تشويق شهروندان پاکستاني به تحصيل به زبان اردو از دوره ابتدايي تا سطح عالي
اين در حاليست که در مناطقي که اکثريت مردم به زبانهاي ديگري به عوض زبان اردو تکلم
مي نمايند، زبان اکثريت بعنوان زبان آموزشي مد نظر قرار مي گيرد.
10-گسترش برنامه هاي آموزش زبانهاي ارتباطي بين المللي از سطح ابتدايي
11- ريشه کن سازي بيسوادي
12- احداث تأسيسات ورزشي و تربيتي در مراکز سطوح مختلف آموزشي با کيفيت مناسب
13- اجباري و رايگان سازي برنامه هاي آموزش پايه تا پايان دوره تکميلي متوسطه
سياستهاي آموزشي دهه1990
از جمله مهمترين سياستهاي آموزشي پاکستان طي دهة1990، مي توان به موارد ذيل اشاره
نمود :
1- خصوصي سازي مدارس ملي شده طي دهة 1970
2-بهره گيري مجدد از زبان انگليسي به عنوان زبان تدريس در برخي از مدارس خصوصي
3- لغو قانون تدريس اجباري زبان اردو مصوب سال1970
4- تأكيد مداوم بر مطالعة علوم اسلامي و تاريخ ملي در برنامه هاي آموزشي
5- حضورفرزندان طبقات پايين جامعه در مدارس خصوصي از دهة 1990
تا اواخر دهة 1970، بخش زيادي از بودجه آموزش و پرورش صرف تأمين مخارج تحصيل طبقات
متوسط و مرفه جامعه مي گرديد.دردورة استعمار، آموزش و پرورش درزمينه خدمت به استعمارگران
و تامين منافع طبقات حاكم قرار داشت.درحال حاضر نيز علي رغم اقدامات اصلاحي صورت گرفته،
اين ويژگي در حوزه آموزش و پرورش كشور مشاهده مي گردد.اگرچه از دهة 1980تا دهة 1990،
فرزندان طبقات پايين جامعه به مدارس خصوصي راه يافتند، اما طبق اظهارات آموزگاران و
مديران،كيفيت برنامه هاي آموزشي کاهش يافت.همچنين بنظرمي رسد كه در حال حاضر، بيش از
سابق تعدادي ازفرزندان افراد طبقات مرفه جامعه براي تحصيلات دانشگاهي حتي به منظور
احراز ديپلم متوسطه به خارج از كشورمهاجرت مي نمايند.بهره مندي تعداد بيشتري ازمردم
از سواد موجب شده است كه طبقه كارگر در جهت نيل به برخي از خواسته هاي طبقه متوسط از
جمله برخورداري از اتومبيل و دادن جهيزيه به دختران خود تلاش نمايند.
6- تجهيزمدارس ويزه دختران و زنان، به امکانات خوابگاهي درجهت برخورداري آنان از
امنيت
7- افزايش تعداد مدارس فني، دانشكده هاي بازرگاني و پلي تكنيك در جهت حل مسئله بيكاري
از اوائل دهة 1980