شبه قاره هند و پاكستان سرزميني است كه بيش از يك ميليارد جمعيت با گذشته درخشان
و خيره كننده در آن زندگي كرده و در بسياري از موارد به منزله مادر تمام دنيا محسوب
مي گردد. در مدتي به طول 15قرن موجب پيدايش مردان والاگهري چون (بودا) و گاندي بوده
كه با وجود خود، جهان انسانيت و عرصه علم و دانش را زينت بخشيده اند.درحال حاضر پاكستان
شامل مناطقي است كه از ديرباز مهد تمدن و فرهنگ بوده و تمدن دره سند از برخي جهات مقارن
با تمدن بين النهرين است.(گوردن چايلد)معتقد است كه در دره سند در حدود 3هزار سال پيش
از ميلاد مسيح يك نوع تمدن شهري وجود داشته است.فاصله بين زندگي روستايي و شهري آنقدرسريع
پيموده شد كه اثرات خارجي را نمي توان ناديده گرفت و اين تمدن به مرحله اي از رشد رسيد
كه داراي دولت و طبقات منظمي شده بود. اكتشافات (موهنجودارو) و (هاراپا) خودشاهدي بر
اين مدعي است.در حدود نيمه هزاره دوم اين تمدن دوران انحطاط خود را آغاز نموده،(هاراپا)
و(موهنجودارو) خالي از سكنه گرديده و اين تمدن به وسيله هجوم اقوام آريايي در هم شكسته
شد.واقعه مهم تاريخي كه پس از تداول تمدن وادي سند رخ داد، اسكان نهايي آرياها در پنجاب
بود. اصالت تمدن دادي سند تنها در مناطق جنوبي اين قسمت حفظ شده و تا هزاره اول پش
از ميلاد ادامه داشته است.در حدود سال 512پيش از ميلاد ، داريوش اول بخشي از سند را
تصرف نموده و به جزء امپراطوري هخامنشي الحاق نمود.پس از هخامنشيان اسكندر مقدوني به
علت رقابت شاهان هند با يكديگر،شاه پنجاب (پوروس) را شكست داد.طي دوره عظمت اشكانيان
حدود كشور آنان تا پنجاب فرا رفت ، اما اين حد در دوره كمال و عظمت اشكاني بوده است.دردورة
ساسانيان اين كشور جزئي از ايران يا دست نشانده ايران به شمارميرفت.جمعيت فعلي پاكستان
مخلوطي ازنژادهاي آريايي،مغول،سالتن ياشاك،ترك، ايراني،عرب،يوناني،دراويدي واروپايي
است كه بصورت اقوام پشتو(پتان)،بلوچ، سندي و پنجابي در ايالات مختلف پاكستان به سر
مي برند. شبه قاره هند كه پاكستان نيز قسمتي از آن است، داراي سابقه طولاني تمدن مي
باشد كه قدمت آن به چند هزار سال پيش از ميلاد مسيح باز مي گردد. اين تمدن در اطراف
درة سند شكوفايي داشته است.در قرن ششم قبل از ميلاد بود كه بودا آيين خود را در نواحي
شمال غربي هندوستان(حدود پاكستان امروزي) رايج ساخت.طي اين قرن و در حدود سال512پيش
از ميلاد، داريوش اول قسمتي از سند را تصرف نموده و آن را جزو خاك امپراطوري هخامنشي
نمود. همچنين اسكندر نيز بخش هايي از خاك اين شبه جزيره را تصرف نموده و ساسانيان نيز
توانستند متصرفات خود را تا رود سند گسترش دهند. اما درهر حال در خود شبه قاره، حكومت
پادشاهي با صنعت و قوت وجود داشته است.با فتح ايران توسط مسلمانان و ورود دين مبين
اسلام به اين منطقه، راه براي دستيابي به هند هموار گرديد.در اين مسير بدون شك هدف
اول، شمال غربي شبه قارة هند(پاكستان امروزي) بوده است. اولين لشكركشي در زمان حضرت
علي (ع) به ناحيه سند ثبت شده است، اما علماي تاريخ و مردم پاكستان فتح قطعي و ورود
اسلام به اين كشور را در زمان خلافت وليدبن عبدالملك، توسط جواني به نام(محمدبن قاسم)
داماد و پسرعموي حجاج بن يوسف ثقفي مي دانند.پس از اين فتوحات و در دوره هاي بعد نيز
حملاتي به هند صورت گرفت.اكثر سلسله هاي ايراني پس از اسلام تا قاجاريه، تمامي يا قسمتي
از پاكستان را تحت تسلط و نفوذ داشته اند. از جمله حملات مهم، مي توان به يورش يعقوب
ليث صفاري، طي سال 256 هجري اشاره نمودكه تا قسمت علياي رودخانه سند پيش رفت. لشكركشي
هاي عمدة بعدي از جانب (محمود غزنوي) بود كه درسال392 هجري (اواخر قرن10ميلادي) آغاز
گرديده و پس از چند نوبت حمله، قسمت اعظم شمال غربي هندوستان (پاكستان امروزي) كه در
ترويج دين اسلام نيز مؤثر بود به تصرف درآمد.دراين حملات (ابوريحان بيروني)نيز محمد
را همراهي كرد و كتاب (ماللهند) اثر معروف وي نيز مربوط به همين مسافرت است.دراين دوران
بود كه شهرقديمي(لاهور)به عنوان مركزفرهنگي مسلمانان هندمعرفي گرديد.هجوم مغولان منجر
به تسخير كامل شبه قاره هند گرديد و اين درحالي است كه قبل از آن سلسلة اسلامي غوريان
(آل شنسب) كه خود، غزنويان را بركار كرده بودند، بر قسمت هايي از آن حاكميت داشتند.
پس از مغولان، نوبت به تيموريان رسيد.ظهيرالدين بابر(كه مسجد بابري در هند به نام او
است) يكي از شاهزادگان تيموري مقارن تشكيل سلسلة صفويه در ايران با مغلوب نمودن آخرين
پادشاه خانواده(لودي)درسال 1526، به پادشاهي شبه قاره جلوس نموده و جانشينان وي بيش
از سه قرن بر اين منطقه تسلط و حكمراني داشتند.جانشين بابر(همايون شاه) به پاس كمك
شاه طهماسب صفوي در اعاده سلطنتش قول به گسترش مذهب تشيع در هندوستان داد.نادرشاه
افشار در زمان محمدشاه به هندوستان حمله نمود و در سال1739وي را شكست داد. اما پس از
غارت دهلي، تاج و تخت را به وي بازگردانيد.
ملاحظات جغرافيايي
کشورپاكستان در نيمه جنوبي منطقه معتدله شمالي و درجنوب قاره آسيا بين مدارهاي30/23درجه
تا45/36درجه شمالي و61درجه تا31/75درجة شرقي ازنصف النهارگرينويچ قرارگرفته است.مساحت
اين کشور بر796095كيلومترمربع بالغ مي گردد.به عبارت ديگر اين كشور از لحاظ وسعت سي
و پنجمين كشوربزرگ جهان است.كشورپاكستان ازغرب با ايران(805كيلومتر)وافغانستان(2252كيلومتر)ازشمال
باكشورچين(585كيلومتر)،ازشرق(درقسمت پنجاب وراجستان)باكشورهندوستان(1610كيلومتر)،مرزمشترك
دارد.درجنوب پاكستان درياي عمان قرار گرفته و طول دريايي اين کشور885كيلومتراست.آب
و هواي پاكستان در نواحي مختلف كاملا متفاوت است. مقدار بارش ساليانه باران بسيار ناچيز
است.اين در حالي است که درسراشيب هاي جنوبي هيماليا مقدار بارش باران بين 30 تا 35
اينج است.خشك ترين ناحيه کشور پاكستان، منطقه بلوچستان است.درپاكستان3رشته كوه به نامهاي(قراقروم)،(هيماليا)و(سليمان)وجود
دارد.امتدادكوه هاي قراقروم و هيماليا در شمال كشمير نيز به سمت شمال باختري پاكستان
كشيده شده و با كوه هاي سليمان كه دنباله جبال هندوكيش است بهم پيوسته و به سمت جنوب
و جنوب باختري پاكستان امتداد يافته اند.كوه هاي سليمان از خاك افغانستان آغاز مي گردد
که هرچه به سمت خاور پيش مي رود پست تر شده و تاجلگه سند و جلگه هاي اطراف آن ميرسد.کشورپاكستان
ازفلات استان بلوچستان(جزئي از فلات بزرگ ايران) و نيز فلات پوتهوار مشتمل بر مناطق
اسلام آباد،راولپندي، جهلم،چكوال، اتك وكوهستان نمك درشمال غرب استان پنجاب و نيز جلگه
رودسند وصحراي تارتهر(منطقه ريگستاني ميان هند وپاكستان)متشکل مي گردد.ازجمله مهمترين
صحراهاي بزرگ پاكستان ميتوان به صحراي تهر و چولستان دراستان پنجاب،صحراي تاردراستان
سند و صحراي سيمان دراستان بلوچستان اشاره نمود.از جمله مهمترين رودهاي پاكستان ميتوان
به سند،جهلم، چناب، راوي وستلج اشاره نمود.رود سند بزرگترين و طولاني ترين رود پاكستان
و يكي از رودهاي مهم جهان به شمار مي رود. رود سند به آباسين (پدر رودها) شهرت داشته
و بر80كيلومتر بالغ ميگردد.اين رود از درياچه مانسرو در تبت چين سرچشمه گرفته و از
طريق كهرمنگ بلتستان وارد پاكستان شده و پس از طي مسير طولاني به درياي عمان مي ريزد.رودهاي
چناب و جلهم نيز ازكشمير و ستلج و راوي هند وارد پاكستان شده و به رود بزرگ سند مي
پيوندند.کشور پاكستان از نقطه نظر وضعيت طبيعي به6ناحيه به شرح ذيل قابل تقسيم است
:
1-ناحيه جبال
2-فلات پتوار و رشته كوه هاي نمك
3-كوهپايه هاي غربي هيماليا
4-جلگه هاي پايين رود سند
5-فلات بلوچستان
6-كوير تهاراتل
کشور پاكستان از نقطه نظر تقسيمات كشوري نيز از6منطقه پنجاب،سند، بلوچستان، سرحد
مناطق قبيله اي و پايتخت و حومه متشکل ميگردد.ازجمله پرجمعيتترين شهرهاي کشورنيزميتوان
به كراچي،لاهور،شهر پيشاور،شهرستان گيلگيت،دره پاره چنار و ملتان اشاره نمود.
ملاحظات سياسي
قانون اساسي
نخستين قانون اساسي پاكستان درسال 1956به تصويب رسيده و براساس سيستم جمهوري پارلماني
در پاكستان برقرار گرديد.باكودتاي ايوب خان در سال 1958 ميلادي،قانون اساسي مذكور ملغي
شد.دومين قانون اساسي؛ در سال 1962ميلادي، توسط ايوبخان و همكارانش تدوين گرديد. در
اين اثنا،تمركز قدرت در دست رئيس جمهوري بود، اما پس از اغتشاشات و بركناري ايوب خان
درسال1969 و استقرار حكومت نظامي، اين قانون لغو گرديد. در قانون اساسي ايوب خان،
حقوق اساسي مردم تضمين نگرديده بود اما به علت مطالبه شديد احزاب سياسي و عده اي از
اعضاي رژيم حاكم، نخستين تغيير در قانون اساسي کشور به تصويب رسيده و طبق آن حقوق اساسي
مردم از جمله موضوعات لايحه ارجاع به دادگاه مورد توجه گرفت.در آوريل سال1969، يحيي
خان طي فرماني دستور داد كه با وجود آنكه قانون اساسي1962، لغو گرديده است، امور قانوني
كشور در حدود همان قانون اساسي اداره خواهد شد، تا اقدامات دولت فاقد اعتبار قانوني
نباشد.
قوه مقننه
پاكستان از نظامي شبيه انگلستان (نظام پارلمانتاريستي) برخوردار بوده و طبق قانون
اساسي به شكل فدرال اداره ميگردد.بطور كلي پاكستان از2مجلس عمومي تحت عناوين مجلس شوراي
ملي و مجلس سنا در مركز برخورداربوده و هريك از ايالات نيزداراي يك مجلس مربوط به خود
مي باشد. نخست وزير كه قدرت اجرايي را در دست دارد ، رئيس حزب يا ائتلاف حاكم بر مجلس
شوراست. ايالات کشور نيز از حكومت محلي برخوردار مي باشند.قانونگذاري در پاكستان توسط
دو مجلس ملي و سنا صورت مي پذيرد. هريك از وزرا مي بايست عضو يكي از اين دو مجلس باشند.اعضاي
مجلس شوراي ملي طي انتخابات سراسري از سوي مردم براي مدت 5 سال انتخاب مي شوند.اين
مجلس را رئيس جمهور- طبق مادة 8 قانون اساسي- ميتواند منحل نمايد.طبق قانون اساسي سال
1973،10كرسي نيز براي نمايندگان زن در نظر گرفته شده بود .تعدادي از كرسي هاي مجلس
شوراي ملي نيز به اقليت هاي هندو،سيك، بودايي و پارسي تعلق دارد. طق آمار سال 1989
، مجلس شوراي ملي از 237 نماينده برخوردار بوده است.تعداد نمايندگان مجلس سنا نيز87نفرمي
باشند.اين تعداد توسط اعضاي مجلس ايالتي سند، پنجاب ،سرحد و بلوچستان براي مدت5سال
انتخاب مي گردند.اين مجلس قابل انحلال نيست.مصوبات مجلس ملي پس از تاييد مجلس سنا،
با توشيح(امضاء) رئيس جمهور قابل اجرا مي باشد.مجلس سنا همچنين مي تواند لوايحي را
كه به تصويب رسانده است جهت تاييد به مجلس ملي ارائه نمايد.هر يک از ايالات پاكستان
نيز از مجلس ايالتي برخوردارمي باشند كه اعضاء آن مسقيما توسط مردم ايالتي انتخاب ميگردند.رئيس
الورزا (سر وزير حكومت محلي)هر ايالت توسط اين مجلس انتخاب مي گردد. نمايندگان مجالس
ايالتي براي مدت 5 سال انتخاب ميشوند. مجلس شوراي فدرال با288نماينده،به تشکيل نخستين
نشست خود طي سال1983،درشهر اسلام آباد مبادرت نمود.اين مجلس3سال بعد طي سال 1985،پس
ازانتخابات منحل گرديد.
قوه قضائيه
نظام قضايي پاكستان بر ديوان عالي، دادگاه عالي، دادگاه فدرال و دادگاه هاي خاص
استوار است.
ديوان عالي بالاترين مرجع قضايي كشوراست.رئيس ديوان عالي توسط رئيس جمهور انتصاب
و عزل مي گردد.قضات ديوانعالي توسط رئيس جمهور با مشورت با رئيس ديوانعالي نصب مي گردند.
در صورت وجود اختلاف ميان3قوه و عدم رفع اختلاف، ديوان عالي كشور صادر كننده رأي نهايي
خواهد بود.مركز ديوان عالي در شهر اسلام آباد است که از4نمايندگي درشهرهاي لاهور و
دو نمايندگي در شهر كراچي برخورداراست.درهر استان يك دادگاه عالي مرجع رسيدگي به دعاوي
و شكايات است.دادگاه هاي عالي از رئيس و تعدادي قاضي برخوردارمي باشند.رياست اين دادگاه
(چيف جاستيك)عنوان دارد.رؤساي دادگاه هاي عالي توسط رئيس جمهور و قضات دادگاه هاي مذكورتوسط
رئيس جمهور با مشورت با رئيس ديوانعالي، فرماندار ايالت مربوطه و رئيس دادگاه عالي
منصوب مي گردند.دادگاه هاي عالي بر دادگاه هاي تحت نظارت خود نظارت و كنترل بعمل مي
آورند.دادگستري درشهرستان ها؛ نيز تابع دادگاه عالي ايالتي است.در حال حاضر4دادگاه
عالي در شهرهاي لاهور،پيشاور،كويته وكراچي وجود دارد.محل تشكيل دادگاه شريعت دردادگاه
عالي كشور است.در جلسات اين دادگاه علاوه بر مقام رياست آن، هفت قاضي-كه3 تن از آنان
از ميان علماء برگزيده مي شود- حضور دارند.دادگاه خاص نيز بنا بر احساس نياز و فوريت
تشكيل مي گردد.
سياست خارجي
تصميم گيري درسياست خارجي ازجمله مسئوليتهاي دولت فدرال است که باتوافق جمهوريهاي
ملي در اختيار آن گذارده مي شود. اين سياست بايد بر مبناي استقلال و عدم تعهد استوار
باشد. دولت فدرال ملزم به اجراي امور ذيل است :
1- احترام به منشور سازمان ملل متحد واعلاميه جهاني حقوق بشر.
2- مشورت با جمهوريها در امورسياست خارجي وانعقاد هرگونه قرارداد
3-دولت فدرال با حفظ حسن همجواري ملزم به فراهم سازي شرايطي است،تا همکاري فرهنگي
و آموزشي ميان جوامع مختلف کشور برقرارگردد.
4- حمايت از جنبشهاي رهائي بخش و دمکراتيک
نهادهاي سياست گذار
رابطه دولت فدرال و جمهوريهاي ملي
روابط مابين دولت فدرال و جمهوريهاي فدرال بر اساس اصول ذيل تعيين مي گردد :
1-حاکميت ملي صلاحيت ها و اختيارات اصلي در حيطه اختيارات جمهوريهاي ملي است. قانون
اساسي فدرال صلاحيتها و اختيارات دولت فدرال را مشخص ميکند. دولت فدرال داراي صلاحيتهاي
انحصاري در اموري است که کليه جمهوريها ي ملي در اختيار آن قرار مي دهند. از جمله صلاحيتها
و اختيارات دولت فدرال ميتوان به دردست داشتن"اموردفاعي"،"امورخارجه"،"سياستهاي اقتصادي
بين المللي"، "ارتباطات و راه وترابري" اشاره نمود. جمهوريهاي ملي نيز ازساير صلاحيتها
و اختيارات و تصميم گيري در اموري که به دولت فدرال واگذار نگرديده است،برخوردار مي
باشند. مجري قوانين وتصميمات دولت فدرال در جمهوريها، کارگذاران جمهوري ها مي باشند.
2-دمکراسي پارلماني در سطوح مختلف تصميم گيري دولت فدرال و جمهوريهاي ملي برقرار
است.
3-مهوريهاي ملي دربالاترين نهادهاي دولت فدرال، قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضائيه
صرفنظر ازميزان جمعيت و يا وسعت جغرافيايي ازسهم برابر و حقوق مساوي برخوردارند.
4-قوانين اساسي دولت فدرال و جمهوريهاي ملي مدون با قوانين و تبصرهاي مشخص براي
تقسيم قدرت به شکل افقي تفکيک قواي مقننه، اجرائي، قضائي و تقسيم عمودي قدرت مابين
دولت فدرال و دولتهاي ايالتي مي باشد. اين مانع خود مانع از تمرکز قدرت ديکتاتوري و
يا اقليت مي گردد.
5-لاحيتهاي اخذماليات ميان دولت فدرال و جمهوريها به گونه اي تقسيم مي گرددکه
جمهوريهاي ملي در اداره امورداخلي خود از حق تصميم گيري برخوردار بوده و به صرف
مالياتهاي ماخوذه در امورداخلي خود مبادرت نمايند.مازاد درآمد مالياتي دولت فدرال
نيز درجهت تأمين رفاه اجتماعي و توسعه اقتصادي جمهوريهاي ملي بر حسب نياز تقسيم
مي گردد.
ملاحظات اقتصادي
رشد توليد ناخالص ملي پاكستان،8/4% برابر با 104ميليارد روپيه پاکستاني است.توليد
ناخالص داخلي، 1017ميليارد روپيه،درآمد سرانه 9218روپيه (حدود 368 دلار) و بدهي خارجي
بين 16الي 17ميليارد دلار است. بنابر نظر منابع مستقل، اين ميزان بين 25-18ميليارد
دلار مي باشد كه به نظر ديپلمات هاي خارجي مقيم كراچي رقم 32 ميليارد دلار به واقعيت
نزديكتر است.بدهي رسمي داخلي؛ بنا به اظهار سناتور پروفسور خورشيد احمد 6/17 ميليارد
دلار (440 ميليارد روپيه ) است. كل صادرات پاكستان نيز بر1/6ميليارد دلار و واردات
آن بر63/7ميليارد دلار بالغ مي گردد.در بررسي سيستم اقتصادي پاكستان، نوعي سيستم مختلط
به چشم مي خورد، زيرا علاوه بر دخالت بخش بخصوص،بخش دولتي نيز بطورمستقيم و غيرمستقيم
در اداره اقتصاد كشور دخالت و نظارت دارد. از نقطه نظر تاريخي،در طول حيات كشور پاكستان
از سال 1947تاكنون ميتوان چهار مرحله را براي اقتصاد اين كشور در نظر گرفت :
1-دوره استقلال کشور طي سال1947تا روي كارآمدن ايوب خان طي سال 1958
مشخصه اين مرحله جانشين كردن كالاهاي داخلي بجاي كالاهاي وارداتي و اعمال سياست
هاي حمايتي شديد از صنايع داخلي بود كه به رشد نسبتا سريع اقتصادي کشورمنجرگرديد. اين
دوران مصادف با سال هاي اوليه استقلال کشور و توأم با ناآرامي هاي شديد بود.
2-دوره بين سالهاي 1958 تا 1971مقارن با تجزيه کشوربنگلادش
مشخصه اين دوره تاكيد فراوان دولت بر تمركز مالكيت صنايع از طريق ايجاد انگيزه هاي
متعدد توليدي و صادراتي و حفظ سياستهاي حمايتي جهت پشتيباني از واحدهاي داخلي استواربود.
3-دوران زمامداري ذوالفقار علي بوتوطي سالهاي1971تا 1977
وي با تمايلات سوسياليستي خود تغييرعمده اي درسياست صنعتي كشور پديد آورد.از جمله
مديريت مستقيم صنايع را بدست گرفته و به ملي سازي بسياري از واحدهاي بزرگ صنعتي،بانك
ها و شركت هاي بيمه عمر داخلي طي سال 1974مبادرت نمود.در اين اثنا، دولت پاکستان برنامه
سرمايه گذاري دولتي بر روي طرح هاي توليدي صنعتي كوچك درسطح گسترده را دراهم فعاليتهاي
خود قرار داد.در اين اثنا همچنين،سهم بخش خصوصي از90 درصد طي سال1973به 26 درصد طي
سال 1978كاهش يافت.
4- دوره كودتاي ضياء الحق تا حال حاضر
اين مرحله با تغييراتي همچنان ادامه دارد.مشخصه بارز اين دوره ، بازگردانيدن نقش
عمده به بخش خصوصي در اقتصاد و گشايش راه براي سرمايه گذاري خارجي و محدود سازي دامنه
فعاليتي بخش دولتي به برخي فعاليت ها و نظارت بر روند كلي اجراي برنامه هاي اقتصادي
است.قابل ذكر است كه مقامات اقتصادي پاكستان كرارا مدعي شده اند كه سيستم اقتصادي اين
كشور بر پايه اقتصاد اسلامي بنا گذارده شده است،اگرچه تاکنون گام هاي مهم و عملي در
اين راه اتخاذ نگرديده است.
ارکان اقتصاد
اركان اقتصاد كشور پاكستان بر چهار ركن معدن، صنعت، كشاورزي و صيد و دامپروري استوار
است.
بخش معدن
1- نفت
ميزان استخراج نفت درحدود70هزاربشكه در روز است.اين مقدار تنها جوابگوي10درصد مصارف
داخلي است. لذا قسمت اعظم نيازهاي نفتي و فرآورده اي آن خارج از كشور تامين مي شود.چاه
هاي نفت پاكستان در استان هاي سند و پنجاب قرار دارند.
2-گاز طبيعي
35 درصد سوخت كشور توسط گاز تأمين مي شود. پاكستان داراي ذخاير وسيع گاز است. اين
ميزان قريب به 15706 ميليارد فوت مكعب تخمين زده شده است. منابع گاز طبيعي کشور نيز
در استان بلوچستان و خيرپور،مرزاني،ساري، هندي،كندكوت و سارنگ در استان سند و دهواك،
پركوه، دهليان و ميال در استان پنجاب قرار دارند.
3-زغال سنگ
معادن زغال سنگ در نقاط مختلف پاكستان وجود دارد. اين معادن صرفا 10درصد نياز سوختي
كشور را تامين مي كنند.مزيد بر اينكه نوع زغال سنگ توليدي مرغوب نيست. بزرگترين معدن
زغال سنگ پاكستان در استان پنجاب در محل مكروال واقع در كوهستان نمك قرار گرفته است.
4- آهن
16 درصد نياز آهن كشور از معادن داخلي تامين مي گردد.بزرگترين معادن آهن در منطقه
كالاباغ (شهرستان ميان والي)كشف شده است.آهن معادن چترال(استان سرحد)ونوكندي (استان
بلوچستان) از نوع مرغوب است. مواد اوليه كارخانه ذوب آهن كراچي از خارج كشور تامين
مي گردد.
5-كروم
بزرگترين معادن كروم جهان در پاكستان واقع است.كروم استخراج شده به خارج ازكشور
نيز صادر مي گردد. مهمترين معادن كروم در استان بلوچستان و استان سرحد قرار دارد.
6-سنگ آهك
سنگ آهك بزرگترين معادن پاكستان را تشكيل ميدهد.اين معادن دراكثر نقاط پاكستان يافت
مي گردد.معادن وسيع سنگ آهك درمناطق اندوت،(اوودخيل) واه، روهري،حيدرآباد وكراچي قرار
گرفته اند.
بخش صنايع
پس ازاستقلال، کشورپاكستان ازصنعتي عقب مانده و بيمار برخورداربوده و معدود كارخانه
هاي موجود کشور نيز توليد مطلوبي نداشتند.ازاين روي،دولت نوپاي پاكستان طي سال 1948،مبادرت
به اعلان سياست صنعتي خود نموده وجهت بهبود وضع صنعت کشور، به تقويت سرمايه گذاري دربخش
خصوصي مبادرت نمود.طي سال 1972،صنايع مهم کشور اعم از ذوب آهن، فلزات، ابزار برقي،ماشين
سازي،تراكتورسازي،صنايع شيميايي،فرآورده هاي نفتي،سيمان سازي، ذخاير نفت ،گاز و برق
ملي شد.
1-ذوب آهن
هنگام تشكيل حكومت پاكستان چندين كارخانه كوچك ذوب آهن با فعاليت و توليدات محدود
وجود داشت.تا اينکه طي سال1973، با همكاري دولت شوروي سابق،كارخانه بزرگ ذوب آهن در
بندر قاسم نزديك شهر كراچي تأسيس گرديد. در حال حاضر اكثر بخش هاي اين كارخانه فعال
است.
2-ماشين سازي
كارخانه بزرگ ماشين سازي با همكاري دولت چين درشهرك تكسيلا حومه شهر راولپندي تأسيس
گرديده است.توليدات اين كارخانه اغلب برماشين آلات و لوازم برقي و ابزار مهندسي مشتمل
مي گردد.
واگن قطار،موتورماشين آلات سنگين جاده سازي،ماشين آلات كارخانجات سيمان،شكرسازي،كودشيميايي
و فرآورده هاي نفتي از جمله توليدات مهم اين كارخانه به شمار مي آيد.
3-اسلحه سازي
طي سال1951، نخستين كارخانه اسلحه سازي پاكستان در پادگان (واه) حومه شهر راولپندي
تأسيس گرديد.بعدهاكارخانه هاي ديگر توليد اسلحه در شهر واه تأسيس گرديد كه به توليد
ابزار آلات غيرنظامي مي پرداختند. صنعت ساخت سلاح هاي سبك پاكستان به مرحله خودكفايي
رسيده و به صدور اسلحه به برخي از كشورهاي اسلامي منتتهي گرديده است.
4-كشتي سازي
دركارخانه كشتي سازي بندركراچي انواع كشتي هاي كوچك و بزرگ توليد ميگردد. اين توليدات
به كشورهاي عربستان و امارات متحده عربي،ايران(كشتي هاي ماهيگيري) صادر مي گردد. اين
كارخانه علاوه برساخت كشتي،ازامكانات تعمير و بازسازي كشتي نيزبرخورداراست.در منطقه
گداني استان بلوچستان (سواحل درياي عمان) كشتي هاي بزرگ و كهنه اوراق شده و ورقه
هاي آهن و فلزات آن در كارخانه هاي ذوب آهن و فولاد كشور مورد استفاده قرار مي گيرد.
5-پالايشگاه نفت
دو پالايشگاه نفت در شهرهاي راولپندي و ملتان و دو پالايشگاه ديگر در شهر كراچي
قرار دارند. در پالايشگاه ها نفت استخراج شده از چاه هاي شهرستان هاي اتك، چكوال وجهلم
تصفيه مي شود.طبق قرارداد منعقده ميان دولتهاي ايران و پاکستان طي سال 1994، پالايشگاه
ديگري در شهر كراچي در دست تأسيس است.
6-صنايع دستي
صنايع دستي پاكستان به لحاظ وجهة هنري در داخل و خارج از كشور از جايگاه ممتازي
برخوردار است.ازجمله صنايع دستي پاكستان ميتوان به دگمه،شانه،ميزوصندلي ومصنوعات چوبي،
پارچه،رنگ رزي، پارچه،سوزن دوزي،زيورآلات، طناب، قالي و گليم اشاره نمود.ازجمله مهمترين
مراكزصنايع دستي کشورميتوان به كويته،كراچي،لاركاند،حيدرآباد،سكهر،بهاولپور،گجرات،
لاهور،گوجرانوالا،سيالكوت، پيشاور،كوهات،ملتان،سوات،چنيوت،فيصل آباد،جيكب آباد و شهته
اشاره نمود.
بخش كشاورزي
كشاورزي مهمترين بخش اقتصاد پاكستان را تشكيل مي دهد. جلگه سند عليا (استان پنجاب)
و سند سفلي (استان سند)، در اين كشور از جمله مناطق مهم و حاصل خيز جهان بشمار مي آيد.
کشور پاكستان در زمينه توليد محصولاتي نظير پنبه، برنج و نيشگر به خوكفايي رسيده است.
نقش كشاورزي در اقتصاد کشور
بيش از 68 درصد مردم پاكستان در روستاها به سر برده و اغلب به كشاورزي اشتغال دارند.از
اين روي،اقتصادکشور بركشاورزي استوار است.بالغ بر55درصدكل جمعيت كشوردربخش كشاورزي
اشتغال داشته و29درصدتوليدات ناخالص ملي،4/26درصدكل توليدات داخلي و70درصد صادرات کشور
به محصولات و فرآورده هاي كشاورزي تعلق دارد.از جمله صنايع مهم کشورميتوان به صنايع
پنبه پاك كني،شتلي كوبي،ريسندگي و بافندگي، پارچه بافي و برخي صنايع غذايي متكي به
بخش كشاورزي اشاره نمود.
بخش صيد و دامپروري
طبق آمار بدست آمده طي سالهاي اخير، كشور پاكستان از پيشرفت چشمگيري در زمينه دامداري
و دامپروري برخوردار بوده است.ازجمله عوامل اين پيشرفت، ميتوان از بهره گيري مناسب
ازعلوفه، روشهاي مدرن دامداري و دامپروري و اعطاي وامهاي دولتي بلند مدت کم بهره به
دامداران کشور اشاره نمود.
1-ماهيگيري
مهمترين منابع تجاري استانهاي سندو بلوچستان ماهيگيري است. از اين روي،در بلوچستان
و سند و شهر بندري كراچي،بندرماهيگيري احداث گرديده است.صنعت ماهيگيري5/2درصد كل صادرات
كشور به ارزش2/2ميليارد روپيه را به خود اختصاص داده است.بالغ بر200 نوع ماهي آب شيرين
و 1000نوع ماهي دريايي از آبهاي پاكستان صيد مي گردد.درياچه هاي کشوربه ويژه درياچه
هاي سد منگلا، تربيلا و درياچه منجهر از جمله مراكز مهم ماهيگيري کشور به شمار مي آيند.
2-دام
دامهاي پاكستان برگاوميش،گاو، بز،گوسفند، شتروطيورمشتمل مي گردد.ازجمله مهمترين
توليدات دامي کشورپاکستان ميتوان ازشير،گوشت گوسفند،گوشت گاو وگوشت مرغ نام برد.در
حال حاضر،ميزان توليد كارخانه هاي شيرکشوربه 13ميليون ليتر در روز بالغ مي گردد و اين
در حالي است كه طرفيت ميزان کل شير توليدي کشور40 ميليون ليتر در روز است.
ملاحظات علمي
طبق آمار بدست آمده طي سال1995،جمعيت بي سواد رده هاي سني 15سال و بالاتر در کشور
پاکستان بر 48693000 نفر معادل 2/62%جمعيت کل کشور بالغ مي گردد. طبق گزارشات بانك
جهاني، در حال حاضر تنها نيمي از دانش آموزان واجد شرايط پاکستاني در مدارس ابتدايي
حضور مي يابند که اين تعداد با عقب افتاده ترين كشورهاي در حال توسعه،83% قابل
مقايسه است.آمارهاي رسمي گوياي اين حقيقت است كه تنها 24درصد از جمعيت اين كشور
از نعمت خواندن ونوشتن برخوردار بوده و تنها 49درصد از افراد واجب التعليم از برنامه
هاي آموزش ابتدايي بهره برداري مي نمايند.از هر100شهروند پاکستاني نيزتنها 16نفر
به آن دسترسي دارند.طبق آمار بدست آمده طي دهه هاي 1970و19870، نرخ فارغ التحصيلي
دانش آموزان پسر از مدارس ابتدايي50 درصد و نرخ فارغ التحصيلي دانش آموزان دختر
بيش از60درصد مي باشد.