New Page 1
تاريخچه آموزشي
يك ضرب المثل قديمي در كره وجود دارد كه مي گويد : نبايد حتي بر روي ساية معلم
خود پا گذاشت.اين ضرب المثل ميزان احترامي كه بطور سنتي به معلمان ابراز مي شده را
مورد تأييد قرار مي دهد.اگرچه تغييرات زيادي در نظام آموزشي كره از زمان پذيرش
روشهاي آموزشي مدرن بوجود آمده است،بسياري از سنن قديمي هنوز جايگاه خود راحفظ
نموده اند.
آموزش دركرة باستان
عموماً بديهي فرض ميشود كه كره اي ها بطورسنتي اهميت زيادي براي آموزش قائل شده
اند و اين ديدگاهي است كه تا به امروز ادامه دارد.
طبق متون تاريخي باستان،آموزش رسمي دركره طي دوران سه پادشاهي(از57 سال پيش از
ميلاد تا 668 ميلادي) تحت تأثير نظام آموزشي كشورچين بوده است.
درسال 372ميلادي مؤسسه دولتي آموزش عالي با نام TAEHAK( آكادمي ملي كنفوسيوس) در
پادشاهي GOGURYEO (37 سال پيش ازميلاد تا 668 ميلادي) تأسيس گرديد.
مؤسسه مشابه آموزش عالي با نام GUKHAK (كالج ملي كنفوسيوس)درسال 682 دردوران
پادشاهي SILLA (57 سال پيش از ميلاد تا 935 ميلادي) ايجاد گرديد.
دراين اثنا،همچنين سيستم تربيتي منحصربفردي تحت عنوانHWARANGDO(رويش گلهاي جوان)
ايجاد گرديد تا جوانان نخبه اشراف را آموزش دهد.
HWARANGDO درمتحد كردن شبه جزيرة كره طي قرن هفتم ميلادي مؤثربود.پادشاهي
BAEKJE(18سال پيش ازميلاد تا 660 ميلادي) نيزآموزش را مورد تاكيد قرار داد و بسياري
ازدانشمندان را در موضوعات آكادميك گوناگون تربيت نمود، كه بسياري از آنها سهم مهمي
در فرهنگ ابتدايي كشورژاپن ايفا كردند.آموزش عالي در تمامي اين پادشاهي ها تمايل به
تمركز بر مطالعة آثار كلاسيك چيني داشت.اگرچه سلسلة بعدي GORYEO (1392 – 918)
بودائيسم را بعنوان مذهب دولتي برگزيد، مطالعات كنفوسيوس همچنان تأثيرمهمي بر جوامع
آكادميك و نظام آموزشي داشتند.نهادينه شدن خدمت دولتي درنيمة قرن دهم الگوي رفرم
آموزشي راايجادنموده و نقش آموزش را بسوي آماده نمودن افراد جوان جهت خدمت
عمومي سوق داد.
GORYEO مؤسـسه اي دولتي جهت آموزش عالي با نام GUKJAGAM (دانشگاه ملي) در سال
992 در پايتخت خود GAESEONG بنيان گذاري نمود.
تقريباً در همين زمان بود كه دولت مركزي شروع به گسيل كردن دانشمندان به نواحي
استاني كرد تا آموزش جهت ساكنان محلي را به اجراء در آورد.با اينحال تا پايان قرن
چهاردهم ميلادي بودائيسم بتدريج رنگ باخت.مؤسسين سلسلة JOSEON (1910– 1392) درعوض
به عنوان منبع اصول اساسي براي سياست و اخلاق ملي و نهادهاي اجتماعي به كنفوسيونيسم
گرويدند.عاليترين مؤسسه آموزشي طي دوران JOSEON كه با نام Seonggyungwan(آدمي
كنفوسيوس) خوانده مي شد بعنوان مركز مطالعات كنفوسيوس عمل مي نمود.
درسطح آموزش متوسطه نيز،2نوع مدرسه وجودداشت:
· Hakdang در پايتخت Han yang (سئول امروزين)
· Hyanggyo در مناطق روستايي
مدارس خصوصي كه Seodang خوانده مي شدند آموزش ابتدايي را به انجام مي رساندند.
آموزش دردوران سلسلة JOSEON عمدتاً بعنوان ابزاري جهت آماده نمودن اشراف جوان
جهت خدمت عمومي آتي نگريسته ميشد.امتحانات چيني كلاسيك معيارهاي اصلي صلاحيتهاي
آموزشي به شمار مي آمد.اين سنت بعنوان پاية نظام آموزشي كره تا اواخر قرن نوزدهم
باقي ماند يعني زماني كه كره درهاي خود را بسمت غرب باز كرد.
ظهور مدارس مدرن
كره در واقع ظهور يك حركت گسترده درجهت مدرنيزه شدن را در اواخر قرن هفدهم و قرن
هجدهم تجربه كرد. گروهي ازدانشمندان جوان گرد هم آمدند تا راههاي عملي را جستجو
كنند تا دانش آكادميك به جهت مدرنيزه نمودن كشورمورد استفاده قرار گيرد.
دانش و فكر آنها بعنوان SILHAK يا «آموزش عملي» خوانده شد.اين دانشمندان پيشرو
تئوريك غير عملي كه در جوامع محافظه كار آكادميك آن زمان غلبه داشت سرخورده شدند.
آنها درجستجوي كاربردعملي دانش درتمامي موضوعات آموزشي شامل تاريخ،سياست، علوم
طبيعي وانساني بودند و كوشش كردند كه آنها را در ساخت يك دولت مدرن مورد استفاده
قرار دهند.اين حقيقت جالب توجه است كه آنها سعي كردند كه ازتجارت كشورچين QING كه
بميزان زيادي از تماس خود با غرب آموخته بود درسهايي بگيرند.
امواج فرهنگ و مدرنيزاسيون غربي كه به ساحل «پادشاهي نفوذ ناپذير» نامي كه
غربيها به كره داده بودند ، رسيد به اندازة كافي قدرت داشتند تا پادشاه GOJONG را
به صورت فرماني در سال 1882 وا دارند كه درهاي مدارس اداره شده توسط دولت را بر روي
شهروندان تمامي طبقات بگشايد.
YUGYEONG - GONGWON كه نخستين مدرسة كره اي در مناي ميون بود در سال 1886 تأسيس
شد.در اين مدرسه معلمين مبلغ آمريكايي به استخدام درآمده بودند كه با كمك مترجمين
انگليسي تدريس ميكردند.مدارس تأسيس شده توسط مبلغين مسيحي كمك زيادي به تكامل اوليه
آموزش مدرن كره نمودند.نخستين مدرسة مبلغين يعنيBAEJAE HAKDANG درسال 1886 توسط
گروه مبلغين كليساي متديست شمالي كه توسط هانري آنپزلراداره ميشدتأسيس گرديد.
GYEONGSHIN كه يك دبيرستان پسرانه بود درسال 1887 توسط يك گروه پرزبيتاري پايه
گذاري شد .
EWHA HAKDANG كه درسال 1886 توسط گروه مبلغ متديست پايه گذاري شد نخستين مدرسة
دخترانة كره اي بود.
پنج مدرسة مبلغين ديگر درشهرهاي عمده درسالهاي بعد تأسيس گرديدند.دردهة 1900
تعداد زيادي از دبيرستانها توسط كره اي هايي كه اغلب اشراف ثروتمندي بودند كه اهميت
آموزش را طي دوران بحراني پيش ازالحاق كره توسط ژاپن درسال 1910 درك كرده بودند
تأسيس گرديد.برجسته ترين آنها مدارس پسرانة YANGJEING , BOSEONG و
HWIMUN بودندكه به ترتيب درسئول،اوسان وPYEONGYANYتأسيس شدند.
مدارسدخترانهSNKMYEONG،JINMYEONY و DONYDEOKنيزتماماً در سئول واقع بودند.
مبلغين مسيحي آمريكايي نيزكالج مسيحيJOSEON را درسال 1905 درسئول تأسيس كردند
كه بعداً به دانشگاه YONSEI تكامل يافت.درسال 1906كالج SNNGSIL را درپيرانگ پايه
گذاري كردند.تكامل آموزش مدرن طي دوران اشغال استعماري ژاپن بين سالهاي 1910 و
1945دچاروقفه گرديد.
اگرچه تعداد مدارس عمومي طي دوران استعماري افزايش چشمگيري داشت، آموزش ارائه
شده توسط اين مدارس بسياري از خواسته هاي روبه رو شدة كره اي ها دور بود.فرصتهاي
آموزشي محدود به تعداد محدودي از كره ايها بود.مثلاَ مدارس ابتدايي تنها 30% تمامي
كودكان سن مدارس مدرسه راپوشش ميداد وتنها يك دانش آموزاز20 دانش آموزدر دبيرستان
ثبت نام ميكردند.همچنين تعداد بسياركمي از كره ايها ميتوانستند دركالج تحصيل كنند.
دوران پس از استقلال
آزاد سازي كره ازاشغال ژاپن درسال1945 نقطة عطفي درتاريخ آموزش بود.زمانيكه كشور
گذار تدريجي از فرمانروايي مستبد به دموكراسي را تجربه نمود، نگراني عمده فراهم
آوردن امكانات آموزشي مساوي براي همه بود.دوران1945تا1970شاهدگسترش چشمگير آموزشي
بود.با وجود تخريب گسترده و مشكلات اقتصادي ايجاد شده توسط جنگ كره،اين كشور قادر
به محو تقريباً كامل بي سوادي گرديد.52 سال پس از آزاد سازي تعداد مدارس از3000 به
19887 وتعداد دانش آموزان از5/1ميليون به7/11(حدود يك چهارم كل جمعيت) افزايش يافت.
امروزه به هر كودك در سن مدرسة ابتدايي آموزش مجاني مطابق با سيستم آموزش اجباري
ارائه مي شود. چنين توسعه سريعي از موقعيتهاي آموزشي طبيعتاً همراه با مشكلاتي بود
كه جدي ترين آنها كاهش كيفي آموزش بود. با اين حال درپايان دهة 1960آموزگاران كره
اي توجه خود رابه اين مشكلات مبذول كرده و پروژه هاي متعددي انجام شدن تا دوره ها و
روشهاي آموزشي بهبوديابند.برجسته ترين اين پيشرفتها لغوامتحان ورودي مقطع مقدماتي
متوسطه طي سال 1968 بود.طي پنج سالة بعدي نسبت دانش آموزان ابتدايي كه به
مدرسة راهنمايي ميرفتند از55 به 75درصد افزايش يافت.چنين تغييرنه فقط به افزايش سطح
آموزش جمعيت كمك كرد بلكه كارگران آموزش ديدة لازم براي صنعتي شدن را فراهم آورد.
درحاليكه سيستم جديد پذيرش دانش آموزان بر اساس ناحية مدرسه منجر به افزايش
توانايي هاي فردي در يك كلاس درس واحد شده است، همچنين مشكلات جديدي براي آموزش
فراهم آورده است.با شناخت نياز اصلاحات آموزشي منشور آموزش ملي درسال 1968 اعلام
شد. اين منشور بر تعادل بين سنت و توسعه و نيزبر نيازهاي فردي و نيازهاي ملي تأكيد
داشت.
دهة 1970 دوران مدرنيزاسيون سريع بود آموزش نقش حياتي دراين جنبش ملي فراگير
توسط توسعة منابع ملي كره ايفا نمود.آموزش فني بويژه بطور فزاينده مورد تأكيد قرار
گرفت زماني كه نيازبه تكنسينها افزايش سريع يافت.اما صنعتي شدن همچنين شكاف اجتناب
ناپذيري بين توسعة شهري و روستايي ببار آورد.
SAEMAEUL UNDONG (جنبش جديد جامعه) كه توسط دولت پارك چونگ هي آغازشد به
كشاورزان كمك كرد تا استانداردهاي زندگي خود را با حمايت ازدرجه اعتماد به نفس ،
تلاش و همكاري متقابل بهبود بخشند.ازتمامي تلاشهاي نوآورانة انجام گرفته درحوزة
آموزش در اوايل دهة 1970 پروژة توسعة مدارس ابتدايي و راهنمايي كه توسط دولت به
عهده گرفته شد اهميت ويژه اي داشت.هدف اين پروژه اين بود كه كيفيت برنامه هاي
ابتدايي و راهنمايي را از طريق بازنگري اهداف آموزشي ، دوره هاي آموزشي و روشهاي
آموزشي بهبود بخشد.تحت اين پروژه رقابت درفراخواني دانش آموزان دبيرستاني به جهت
طبيعي كردن آموزش راهنمايي كه عمدتاً متمركزبرآمادگي براي امتحانات ورودي دبيرستان
ميبود لغو گرديد.كوششهاي بهبودآموزش عالي درهمين زمان با فكراهداف طولاني مدت انجام
گرفت.
كميته مطالعة آموزش عالي درسال 1972تأسيس شد تا مشكلات ونيازهاي آموزش دانشگاهي
را تجربه و تحليل كند و يك طرح توسعه اي تنظيم نمايد.اين منجربه معرفي برنامه هاي
آزمايشي با هدف تقويت آموزش حرفه اي در مؤسسات منتخب گرديد.هدف آماده كردن بهتر
دانشجويان كالجها براي آينده دريك جامعة صنعتي درحال تغيير سريع و تكنولوژي مدار
بود.
بعنوان مثال كالج هاي مهندسي تأسيس شوند تا نيازهاي تخصصي جهت توسعة ملي را هر
چه بيشتر به پيش برند. موفقيت مهم ديگراين دوران آغاز اشكال جديد آموزشي مانند
مدارس مكاتبه اي بود. هدف آنها عمدتاً فراهم آوردن موقعيت آموزش دبيرستاني يا
دانشكده اي براي كارگران و بالغين تمامي سنين بود.سال 1980 شاهد اجراي موفقيت آميز
يك خط مشي رفرم آموزشي جسورانه بود القاء آموزش خصوصي به عنوان يكي از بحث
انگيزترين موضوعات آموزشي بود.علاقة والدين به آموزش همراه با تب نامنويسي فرزندان
خود در به اصطلاح دانشگاههاي درجة يك ، آموزش خصوصي گسترده را آغاز نموده بود با
اين وجود اين كار منجر به بار ملي براي والدين شده بود و آموزش مدرسه اي معمول را
تحت تأثير منفي قرار داده بود.دولت كه اين تأثيرات نامطلوب راشناخته بود قانوناً
اعلام قدغن شدن آموزش خصوصي را نمود و سيستم ورود به كالج را تغيير داد هماهنگ با
اين سياست دولت از سال 1981 امتحان دولتي را براي تمام فارغ التحصيلان دبيرستاني كه
مايل به ورود به كالج يا دانشگاه هستند قرار داده است. نمرات اين تست كتبي همراه با
ركوردهاي دبيرستان دانش آموزاكنون صلاحيت يك دانش آموزجهت نامنويسي دريك دانشكده يا
دانشگاه مشخص را معلوم ميكنند.سيستم مذكورهمچنين دانشگاهها و دانشكده ها را
ازبرگزاري امتحانات ورودي منع مي كند.
|