| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
HomeNawrouzThe Persian new yearAll through their many-thousand-years-old history, Iranians have considered their sacred and ultimate duty to preserve and celebrate the nature, as well as their human habitats in tranquility, freedom and joy. Therefore, many of their beliefs, rituals and festivities have their roots in the nature, getting their inspiration from this source. The ancient book of "Avesta", that is sacred to Iranians of all religious creeds, is a book dedicated to the praise of the natural entities such as sky, earth, sun, moon, water, wind, clouds, brooks, seas, plants and the animal kingdom. With a worldly outlook, and devoid of any hegemony, Avesta praises all the world's women and the men, "regardless of where they are born," those who "do strive for the realization of the truth, have endeavored in this way, or will do so in the future," those "who sow fruitful plants in gorgeous paradises." The chants of this book are versed in the name of a grand God, Mithra, "who is the guardian of love and promises" and "bestows families with peace, tranquility and happiness". >>>
|
جشن بُتیگان روزی مناسب برای بزرگداشت هنر و هنرمندان نگارنده بر این گمان است که چنانچه قرار بر انتخاب روزی برای گرامیداشت و بزرگداشت هنر و هنرمندان، و یا برگزاری جشنوارهها و گردهماییهای هنری باشد، جشن بتیگان در پانزدهم دی ماه مناسبترین انتخاب ممکن برای این روز خواهد بود. از آنجا که در فرهنگ و باورهای ایرانی، چنین مناسبتی شناخته نشده است، به ناچار میباید یا بر اساس رویدادهای هنری معاصر چنین روزی را برگزید و یا اینکه به سراغ آیینهاا و باورداشتهای کهنی رفت که تا اندازهای با هنر پیوستگی داشته باشند. در حالت دوم، «جشن بتیگان/ پیکرتراشی» در نیمه دی ماه پیوندهای چشمگیری با هنر و آفرینشهای خلاقانهٔ هنری دارد. با اینکه منابع مطالعه و بررسی پیرامون این جشن بسیار محدود هستند و به مرور زمان از میان رفتهاند، اما با همان اندک منابع نیز میتوان تا اندازهای با این آیین کهنسال و فراموششده آشنا شد. >>>
جشن بهاربُد و روز پیامآوری زرتشت زرتشت در دیبهمهر روز از اردیبهشت ماه یا پانزدهم اردیبهشت، به جشنگاهی میرود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام «بهاربُد/ بهاربود» آراسته بودهاند. در بامداد آن روز، او برای کوبیدن هوم (هَـئـومَـه) به کرانه رود دائیتی برفت و در آنجا وهومن بدو فراز آمد. وهومن، پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر اندام او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود دائیتی فراز میبرد و در همین انجمن، اورمزد او را به دینآوری بر میگزیند. >>> راهنمای زمانجشن ها و گردهماییهای ملی ایران باستان یكی از نكتههایی كه در سالهای اخیر و در بسیاری از نشستها و سخنرانیها به فراوانی پرسیده میشود، زمان درست و دقیق برگزاری جشنها، گردهماییها و آیینهاای ملی ایران باستان است. پرسشهای فراوان در این باره نشاندهنده توجه مردم و به ویژه جوانان به شناخت و برگزاری آیینهاای كهن، و از سوی دیگر نشاندهنده سردرگمی آنان در میان تقویمها و روایتهای تاریخی متعدد و متناقض است. به ویژه كه دیده میشود برای برگزاری جشنها و گردهماییهای ایرانی و یا گفتگو و تحلیل در باره آن، گاه از ابزار نوساختهای بنام «تقویم دینی زرتشتیان» استفاده میشود كه در چند سال اخیر با دستکاری در تقویم ملی ایران تهیه شده و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست. >>>
كوشش ايرانيان برای همزيستی آشتیجويانه و پاسداشت زيستبوم چندی پیش خانم شكوه میرزادگی با نگرانی از نامهها و پیامهایی سخن میراند كه گویا بسیاری از ایرانیان دور از میهن برای برگزاری آیینهاای گروهی نوروزی با دشواریهایی روبرو شدهاند. ایشان خواهان بودند نوشتاری فراهم شود تا با ترجمان آن به زبانهای گوناگون، توسط ایرانیان مقیم در هر كشوری، به شهرداریها و فرمانداریهای متبوعه خود داده شود و موجب آشنایی آنان با پیام نوروز و دعوت به گرامیداشت متقابل باورهای یكدیگر باشد. >>>
چند هزار سال است كه یكی از بزرگترین و شكوهمندترین و زیباترین و مردمیترینِ جشنهای نوروزی در میان همه سرزمینهای ایرانی، در شهر بلخ، در این پایتخت باستانی ایرانی و با برافراشتن درفش سه رنگ كاویانی، در میان انبوهی از مردمانی كه از دوردستها گرد آمدهاند، و در میان شادی كودكان و سرودهای زیبای دختران و دعای مادران و آرزوها و آمال پدران و در كنار بنای فرخنده و ورجاوند «مزارشریف» مزار باستانی ایرانیان، و در میان «دشت شادیان»، دشتی دوركرانه و آكنده از گلهای سرخ لاله، برگزار میشده است. >>> پيامآور نوروزیخاستگاه جشنها و آیینهاای ایرانی، پیوندی ژرف و شگرف با پدیدههای كیهانی و هستیشناسانه، و همچنین با ویژگیهای اقلیمی و زیستبومی دارد. اما روش برگزاری این آیینهاا در فرهنگ ایرانی، بیشتر از دیگران با واقعیتها نزدیكی دارد و رمزینههای موجود در آن به یكپارچگی با دنیای نیروهای مینوی و ایزدان پیوند نمیخورد. به دیگر سخن در بارورهای ایرانی –برخلاف باورهای یونان و میاندورورد- دسترسی به جهان ایزدان برای مردمان امكانناپذیر است. آسمان و نیروهای آن ممكن است تأثیری بر فرایندهای زمینی داشته باشند، اما زمین و باشندگان آن كمترین دخالتی در حوزه تواناییهای ایزدان ندارند. >>>
همه سنتها، ترانهها، باورها و مراسمی كه مردمان نواحی گوناگون در این شب انجام میدهند، با وجود تفاوتهایی كه با یكدیگر دارند، در یك ویژگی با هم همسانند: «راندن ناپاكیها و بدیها». ترانهها و باورهایی كه به بلاگردانی، راندن چشم شور، گرهگشایی، آجیل مشكلگشا، بختگشایی دختران و امثال این میپردازند؛ و همچنین سوزاندن شاخههای خشكیده و علفهای هرز باغها و مزارع در نواحی روستایی، همگی نشان از پیوند این آیین با خانهتكانی، زدودن ناپاكیها و آمادگی برای زایش دوباره گیتی است. در برخی نواحی اروپایی همچون رومانی و بلغارستان نیز در نزدیكهای بهار مراسمی در سوزاندن اشیای غیرلازم برگزار میشود. چارشنبهسوری ارتباطی با سده و آتش نوروزی ندارد و هر كدام آنها، جشن و مناسبت خاص خود را دارند. در بسیاری از نواحی ایران، هر سه جشنِ آتش نامبردهشده برگزار میشود كه نشانه مناسبتهای گوناگون آنها است. >>> چارشنبه سوریدر دو متن کهندر هیچیک از متون باقیمانده پیش از اسلام اشارهای به جشن چارشنبهسوری نشده است. در اوستا، کتیبههای عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایتهای مورخان یونانی در باره ایران نیز در باره جشن چارشنبهسوری سخنی گفته نشده است. متون دوران پس از اسلام نیز در این باره تقریباّ ساکت بودهاند، حتی در آثار محقق دقیقی همچون ابوریحان بیرونی نیز در باره آن توضیحی داده نشده است. اما برخی اشارهها در تعدادی از متون کهن، نشاندهنده این است که گویا چارشنبهسوری نه تنها برگزار میشده، بلکه از آن به عنوان «عادت قدیم» نام برده میشده است. >>> جشن زنانه سيزده بدرادوارد پولاك، پزشك اتریشی ناصرالدینشاه و معلم مدرسه دارالفنون در سفرنامه خود به سال 1243 خورشیدی (1865 میلادی) گزارش كرده است كه زنان تهرانی در روز سیزدهبدر به آیینی كهن به دشت و صحرا میروند و دولت وقت برای جلوگیری از اینكار، عوارضی وضع كرده و مبلغی از زنان دریافت میكند. ماری شیل، همسر وزیر مختار بریتانیا در ایران در سفرنامه خود به سال 1228 خورشیدی (1850 میلادی) نقل كرده است كه زنان برای سیزدهبدر به سنت قدیم به باغ سفارتخانه بریتانیا میآیند و بجز باغبانها، هیچ مرد دیگری در آنجا نیست. همچنین قهرمان میرزا عینالسلطنه در روزنامه خاطرات خود شرح میدهد كه هنگام عزیمت به شمیران در سال 1287 خورشیدی (1326 قمری) دیده است كه زنان به سیزدهبدر آمده بودند و سبزیهای صحرایی را میچیدند در حالیكه مردان به زراعت رفته بودند. >>> شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايیدیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند كه در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یكم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهاای ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد. >>>
جشن بزرگ آتش با خاستگاه كيهانیجشن «سَـدَه» بزرگترین جشن آتش و یكی از كهنترین آیینهاای گروهی و اشتراكی شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن و در آغاز شامگاه دهم بهمنماه، همه مردمانِ سرزمینهای ایرانی بر بلندای كوهها و بام خانهها، آتشهایی برمیافروخته و هنوز هم كموبیش بر میافروزند. مردمان نواحی مختلف در كنار شعلههای آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانههای گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را میكنند. همچنین در برخی نواحی، به جشنخوانی، بازیها و نمایشهای دستهجمعی نیز میپردازند. >>> جشن میتراکانا، جشن مهرگانهمانگونه كه در گزارش فردوسی ديده میشود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاييز بوده است و اين شيوه دستكم تا پايان دوره هخامنشي و احتمالاً تا اواخر دوره اشكانی نيز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل ميشود. منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین میداند. >>> آیین قالیشویان اردهال کاشانامروزه در اردهال کاشان به پیروی از رسمی کهن آیینی به نام «قالیشویان» برگزار میشود که از برخی ویژگیها و شیوههای برگزاری مراسم، پیوند آن با آیینهاای جشن تیرگان، ستایش تشتر/ تیر و یا دعای باران به دیده میآید. >>> شهریورگانزادروز داراب (کورش) و مرگ مانی شهریورروز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیینهاا و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیینهاای جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهیهای چندانی در باره آن فرا دست نیاید. >>> جشن اسفندگانروز گراميداشت زمين بارور و بانوان ماه اسفند و به ویژه روز پنجم آن كه در همه تقویمهای ایرانی «اسفندروز» نامیده میشود؛ از روزگاران كهن، ماه و روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان در فرهنگ ایرانی دانسته میشده است. واژه فارسی اسفند یا سپندارمذ، از واژه پهلوی «سپندارمد» و اوستایی «سپَـنتَـهآرمَـئیتی»، برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» است كه واژه سپنته/ سپند برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. >>>
|
|