|
گونـاگـون
|
کتیبه‌ها و متون کهن
|
باستان‌شناسی
|
جشن‌ها و آیین‌ها
|
سازه‌های خورشیدی
|
گاهشماری و تقویم
 
|
اخترباستان‌شناسی
|
 

جشن بُتیگان

روزی مناسب برای بزرگداشت هنر و هنرمندان

نگارنده بر این گمان است که چنانچه قرار بر انتخاب روزی برای گرامیداشت و بزرگداشت هنر و هنرمندان، و یا برگزاری جشنواره‌ها و گردهمایی‌های هنری باشد، جشن بتیگان در پانزدهم دی ماه مناسب‌ترین انتخاب ممکن برای این روز خواهد بود.

از آنجا که در فرهنگ و باورهای ایرانی، مناسبتی در گرامیداشت هنر دیده نشده و یا تاکنون شناخته نشده است، به ناچار می‌باید یا بر اساس رویدادهای هنری معاصر چنین روزی را برگزید و یا اینکه به سراغ آیین‌هاا و باورداشت‌های کهنی رفت که تا اندازه‌ای با هنر پیوستگی داشته باشند. در حالت دوم، «جشن بتیگان/ پیکرتراشی» در نیمه دی ماه پیوندهای چشمگیری با هنر و آفرینش‌های خلاقانهٔ هنری دارد.

با اینکه منابع مطالعه و بررسی پیرامون این جشن بسیار محدود هستند و به مرور زمان از میان رفته‌اند، اما با همان اندک منابع نیز می‌توان تا اندازه‌ای با این آیین کهنسال و فراموش‌شده آشنا شد.

ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» گزارشی بسیار کوتاه در بارهٔ این جشن آورده است که به‌رغم کوتاهی، مهم‌ترین سند برگزاری چنین جشنی در متون کهن است:

«الیوم الخامس عشر، و هو روز دیبمهر، یسمّی بتیکان. کان یُتَّخَذُ شخص من عجین او طین علی هیئة انسان، و یُوضَعُ فی مداخل الأَبواب؛ و لم یکن یُسْتَعْمَلُ ذلک فی دور الملوک، و تُرِکَ الآن لما فیه، مِن التَشبُّه بالشرک و الضَّلال».

البیرونی، ابوریحان محمد بن احمد، الآثارالباقیه عن القرون الخالیه، تحقیق و تعلیق پرویز اذکایی، مرکز نشر میراث مکتوب، تهران، 1380، ص 278، (متن اصلی به زبان عربی).

«در روز پانزدهم که دی‌به‌مهر روز باشد و نامبر است به بتیکان، پیکری را از خمیر یا گل به شکل انسان می‌سازند و آنرا جلوی درهای ورودی می‌گذارند. اکنون این سنت نزد پادشاهان متروک شده، چرا که همچون شرک و ضلالت است» (ترجمه از نگارنده).

نام‌واژهٔ «بتیکان» در اثر دیگر بیرونی به نام «قانون مسعودی» با همین نگارش آمده و افزون بر آن، از این جشن به سبب مشابهت با بت‌پرستی به عنوان جشنی ممنوع یاد کرده است. اما در گزارش خلیل عمران المنصور از متن اصلی آثارالباقیه، بجای «بتیکان»، نام‌واژهٔ «سیکان» آمده که ظاهراً ناشی از ناخوانا بودن نسخه مرجع و خوانش و کتابت نادرستِ نسخه‌پرداز بوده است.

البیرونی، ابی‌الریحان محمد بن احمد، الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، وضع حواشیه خلیل عمران المنصور، دارلکتب العلمیه، بیروت، 2000م، ص 195.

با این حال به درستی دانسته نیست که نام بتیکان چگونه خوانده و تلفظ می‌شود و صورت اصلی آن چگونه بوده است. برخی پژوهشگران همچون اکبر دانا سرشت، آنرا «دیبگان» ثبت کرده‌اند و آنرا گونه‌ای تطور یافته از نامِ روز پانزدهم ماه یعنی «دی‌به‌مهر» دانسته‌اند. برخی دیگر همچون سید حسن تقی‌زاده، تلفظ درست آنرا «بُتیکان» دانسته‌اند و آنرا با بُت از یک ریشه و خاستگاه دانسته‌اند. ادوارد زاخائو در نخستین چاپ کتاب آثارالباقیه (لایپزیک، 1878)، آنرا به همین شکل «بتیکان» آورده است.

بیرونی، ابوریحان، آثار‌الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، چاپ چهارم، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1377، ص 345؛

تقی‌زاده، سید حسن، گاهشماری در ایران قدیم، تهران، 1316، ص 58.

استاد پرویز اذکایی گمان داده است که پارهٔ آغازین «بتیکان»، فرگشته‌ای از «بی/ بگ/ بغ» (= خدا) بوده باشد و این جشن همانا عید «بغیاد/ مغ‌کشان/ مگوفونیا» بوده است. ایشان صورت درست بتیکان را «بغیگان/ بگیکان» احتمال داده‌ و جشن عمرکشان بعدی را بازمانده و دیگرگون‌شده‌ای از آن جشن کهن می‌دانند.

البیرونی، ابوریحان محمد بن احمد، الآثارالباقیه عن القرون الخالیه، تحقیق و تعلیق پرویز اذکایی، همان، ص 664.

آنچه مسلم است، نام و واژه و کاربرد بتیکان به گذشته‌هایی بس کهن باز می‌گردد و به خاستگاه آیین و نام آن نمی‌توان به درستی دسترسی یافت. چرا که در متون کهن، هر اندازه تفاوت و اختلاف نظر بیشتری در ثبت نام‌ها و واژگان و تطور لغات دیده شود، نشانه‌ای از دیرین‌‌سال‌تر بودن آن است.

نگارنده بعید نمی‌داند که یکی دیگر از شکل‌های نگارش و تلفظ این واژه، «بُتیگان» بوده باشد. ترکیبی که از «بُت» و پسوند شناخته‌شدهٔ «ـگان» (پسوند نشان‌دهندهٔ «هنگام» و «زمان») در نامگذاری جشن‌های ایرانی، ساخته شده باشد.

در هر صورت، معنا و مفهوم «بت» در این نام‌واژه (حتی اگر با ضمه آغازین خوانده شود)، معادل با مصداق متداول و مذموم آن، یعنی «خدا/ نماد خدا» یا «وَثَن» و «صَنَم» در زبان عربی نیست و صرفاً برابر با تندیس و پیکره یا مجسمه است. در زبان فارسی/ دری رایج در افغانستان، این گونهٔ معنایی همچنان تداول دارد و عموماً هر پیکره‌ای را بت می‌نامند. چنانکه پیکره‌های بزرگ بودا در بامیان را «بُت‌های بامیان» می‌نامند. (افسوس که این دو پیکرهٔ شکوهمند و فرازندهٔ بودای مظهر صلح و آشتی، به دست طالبان و در سکوت نسبی مجامع جهانی نابود شدند). 

جشن بتیکان در زَین‌الاخبار گردیزی نیز به کوتاهی گزارش شده است: «روز بتیکان آن باشذ کی مغان تماثیلها کنند چون مردم از گِل و یا از آرد و آن تماثیل را از پسِ درها سخت کنند و اکنون آن بگذاشته‌اند کی آن به بتپرستی (مانذ و) آن را منکر دارند». واژهٔ «بتیکان» در گزارش گردیزی (چنانکه آقای ملک در پانویس آورده‌اند)، به صورت «سکان» ثبت شده که ظاهراً ناشی از بی‌نقطه نوشتن بتیکان بوده است.

گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود، زَین‌الاخبار، به اهتمام رحیم رضازاده ملک، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 1384، ص 353.

گزارش گردیزی شباهت فراوانی با گزارش بیرونی دارد. با توجه با زمان تألیف کتاب زین‌الاخبار (444 هـ‌ ق) و زمان مرگ بیرونی (440 هـ ق) به نظر می‌رسد که کتاب بیرونی مأخذ گزارش گردیزی بوده باشد و یا اینکه هر دو از منبع واحدی بهره برده‌اند.

اما خلف تبریزی نکات دیگری افزون بر گزارش‌های یادشده بالا دارد که دانسته نیست تا چه اندازه می‌توان آنها را مستند دانست. او در «برهان قاطع» آورده است که صورت ساخته‌شده از گل یا خمیر آردِ نان را در رهگذر نهند و تعظیم کنند و بعد آنرا بسوزانند.

به نظر می‌رسد که بازمانده‌هایی تطوریافته از این جشن تا دوران معاصر برقرار بوده و دوام داشته است. صادق هدایت در «نیرنگستان» از مردمانی گزارش داده است که مجسمه‌ای از خمیر آرد می‌سازند و سپس آنرا بر آشی نذری که پخته‌اند می‌گذارند و به آب روان می‌سپارند.

چنانکه استاد جابر عناصری روایت کرده است، چنین رسم‌هایی هنوز در برخی نواحی ایران متداول است. ایشان آورده‌اند که زنان در استان‌های خراسان و فارس، از خمیری که برای پخت آشِ «ابودردا» فراهم شده است، دو عروسک به شکل مرد و زن می‌سازند و شکمشان را پر از آجیل و بُنشَن (حبوبات) می‌کنند و آنها را همراه با آش در دیگ می‌پزند و سپس بر کاسه‌ای سفالین نهاده به آب روان می‌سپارند. این سنت اکنون در آخرین چهارشنبه ماه صفر برگزار می‌شود.

عناصری، جابر، تجلی دوازده ماه در آئینه اساطیر و فرهنگ عامه ایران، انتشارات قمری، مرند، 1374، ص 143.

نگارنده در روستای کرمجگان در حدود ده کیلومتری جنوب بخش «کهک» در استان قم، مشاهده کرده است که ساختن پیکره‌های عروسک‌مانند در میان زنان و دختران روستا تداول داشته است. عروسک‌هایی که عمدتاً به رنگ مقدس سبز بوده‌اند. ساخت عروسک و آدمک و فروش آنها در بازارهای مکارهٔ نوروزی در زمان برگزاری آیین‌هاای نوروز در شهر مزارشریف افغانستان نیز مشاهده شده است.

در مجموع و بطور خلاصه می‌توان گفت که در روز دی‌به‌مهر از دی ماه، برابر با پانزدهمین روز ماه دی، جشن و آیینی در ایران باستان برگزار می‌شده است که فعلاً آنرا با نام «بتیکان/ بتیگان» می‌شناسیم. از گسترهٔ برگزاری این جشن و دوره‌ٔ تداول آن- و نیز جزئیات بیشتری از آن- هیچگونه اطلاعی در دست نیست. همچنین نمی‌دانیم که آیا این یک آیین دینی بوده است و یا همچون بسیاری از دیگر جشن‌ها و آیین‌هاای ایرانی ریشه در پدیده‌های طبیعی و کیهانی داشته است؛ اما همین اندازه می‌دانیم که مردمان در این روز به ساختن پیکره یا تندیس، و یا عروسک و آدمک روی می‌آورده‌اند. بعید نیست که برخی از تندیس‌ها و مجسمه‌های گلی بسیار زیادی که از سراسر تپه‌های باستانیِ ایران‌زمین (و به ویژه طلاتپه در نزدیکی شهر شِبِرغان در شمال افغانستان) به دست آمده است، بازمانده‌هایی از این سنت فراگیر کهن باشند.

گزارش‌های بیرونی و گردیزی مبنی بر همسان دانستن این آیین با شرک و بت‌پرستی، ناشی از باورهای سده‌های نخستین اسلامی است که هرگونه صورت انسانی یا تصویر موجود زنده‌ای را معادل با شرک می‌دانستند و از آن دوری می‌گزیدند. باورهایی که با گذر زمانی طولانی و در طی چندین سده رنگ باخت و تفاوت میان هنر و نگارگری ایرانی با سنت‌های بت‌پرستانه آشکار شد.

فراموشی و متروک ماندن جشن بتیکان نیز به احتمال ناشی از مشتبه دانستن آن با بت‌پرستی- و چنانکه از بیرونی نقل کردیم- به سبب «ممنوع» بودن آن بوده است. اکنون جا دارد این جشن کهن و هنرمندانهٔ ایرانی از محاق هزار و اندی ساله بیرون آید و روزگار نوین خود را آغاز کند؛ همانگونه که نگارگری ایرانی به مرور زمان حیات دگربارهٔ خود را آغاز کرد.

با نامبر کردن روز پانزدهم دی ماه به جشن بُتیگان و جشن بزرگداشت هنر و هنرمندان می‌توان این فرزند فرهنگیِ فراموش شدهٔ ایران زمین را دگرباره با نقش و کارکردی امروزین زنده ساخت و دَمی تازه بر پیکره‌ها و تندیس‌هایش دمید.