|
گونـاگـون
|
کتیبه‌ها و متون کهن
|
باستان‌شناسی
|
جشن‌ها و آیین‌ها
|
سازه‌های خورشیدی
|
گاهشماری و تقویم
 
|
اخترباستان‌شناسی
|

Home

A r c h a e a s t r o n o m y  :

Nimrouz

Middle of Ancient World

Nimrouz land (Sistan/ Zarang / Zavolestan) has a deep relation with Persian (Iranian) astrology and calendar. It is different names is because of it is different usages. Name of "Zabol/ Zavol" had relation with reaching sun to zenith and it's measurement of day offspring and the word "Mezvaleh" which means sun indicator came from that origin the word "Zarang" (in Achaemenid cuneiform script: "Zaraka") seems have relation with halt and time and the most important one is Nimrouz. That came from this believe which meridian crosses this place. >>>


Winged Globe

Achaemenid Empire Symbol

Everybody knows the ancient Winged Globe (Winged Disk). In it's common kind there is a globe with two wings at it's both sides and a god in the middle of that which sometime has a ring or flower in her hand and a star figure on top of her head .Winged Globe chart had been seen from ninth century BC at all western parts of Persian lands. But her different main parts like Globe, Wing, god had their own usage at more ancient times. >>>


Ashi
Celestial Goddess of

Ancient Persia (Iran)

Cassiopeia/ Cassiopee constellation is one of the constellations that are near Pole Star and can be seen at all night at northern celestial. In contrast with Pole Star Cassiopeia is proportion of Ursa Minors and Ursa Major these two are always rolling at tow sides of Pole Star.
Cassiopeia's second and third groups of stars are more than other constellations so as a result it is one of the brightest constellations of celestial. Some of the stars of this constellation used to be more shinning and some of them had supernovas. One of these supernovas was Brahe that around 400 years ago suddenly it became so shiny that it could be seen even at daylights. Today knowledge has shown that Kappa star of Cassiopeia was the shiniest star of whole celestial but its exact time hasn't been defined yet .Powerful radiation fountains which are the result of Cosmology exploitations at Cassiopeia constellation has been founded. >>>


A fight between

“Teshtar” and “Apoush”

in sky

About 4000 years ago, Persian had too low rain and whether at that time so hot as a result some beliefs had grown up at ancient Persia (Iran). One of beliefs says “Teshtar” (Sirius) is responsible for raining and its opposite is “Apoush” (Cabalatrab/ Antares). In “Teshtar Yasht” (a part of Avesta) these two stars fight with each other (this is one of the oldest plays of mankind history). At this play some times Teshtar wins and sometimes Apoush. >>>


Farr-e Kayani

From long times ago and between different nations and religious there was a tradition in their paintings. They draw a beams of light around the heads of their holly men and kings .In Iranian (Persian) believes and writings it is called Farr lightness from god is called Farr that whoever can have it has the capacity of being leadership .Sa¢ alebi called it “God's lucky lights”. In Avesta there is special part for describing and praying Farr. «Zamyad yasht/ kayan yasht/ Khvarena yasht» these are old parts of Avesta “we pray Mazda's Farr which is powerful, bright, adroit, deft, pious which is superior from all creatures”(Zamyad yasht, Part 9). Zamyad yasht`s alludes show that these parts are composed in west mountains of Iran (Persia) specially «Zabolestan/ Sistan/ Nimrouz». In Zamyad yasht more than praying Farr so many mountains of Iran has been alluded. >>>


Anahita

The Persian water's star

In Iranian (Persian) believes star or as it's called today planet Anahid/ Anahita/ Nahid (Venus) is flowing water's star and so Nahid`s temples have been made near rivers and water fountains. And also there is another character which as a result waters and its fountains and aqueducts belonged to her and she was supporter of them. The reason why in Iranian traditional believes water fountains were symbols of Anahid`s place and men can not go there is based on this believe.

But one question arises here what has happened in nature that the believe of relation between water and rivers and Anahid`s star. >>>


Mithra

And it's association with archeological polar star

Name of Mithra has been streamer at Persian (Iranian) culture and literature and by passing time have made a deep association with “Mehrizad” God of Kindness, Sun and  Friendship. But before it's activities get so vary it's most popular character was it endless brightness.

Sources that we have show that this archeological star was the source of beliefs about Mithra. And for ancients who had a favor on cosmology a star hat never sets was very important and interesting. >>>

 


 

 

 

اخترباستان شناسی

پیوندهای کعبه با خورشید و

خانهٔ خورشید

بناها و مکان‌های مقدس در جهان فراوان هستند، اما معمولاً هیچکدام آنها دارای تاریخچه و سرگذشت روشن و مشخصی نیستند. گزارش‌های تاریخی و روایت‌های داستانی پیرامون بناهای مقدس به اندازه‌ای گوناگون و متناقض هستند که امکان دستیابی قاطع به واقعیت‌های روزگاران گذشته ناممکن است. اما ممکن است که بتوان با توجه به واقعیت‌های ملموس و قابل اندازه‌گیری، تا اندازه‌ای به سواد آن نزدیک شد. هر مکانی می‌تواند به دلایل گوناگون جغرافیایی، وضعیت اقلیمی، ساختار طبیعی ممتاز، واقعه‌ای تاریخی، پدیده‌ای کیهانی و یا هرگونه انگیزه و عامل دیگر، توجه مردمان را به خود جلب کند و اندک‌اندک به یک «مکان مقدس» تبدیل شود. در یک «مکان مقدس»، معمولاً بنایی نیز ساخته می‌شود که تقدس مکان را به خود می‌گیرد و تبدیل به یک «بنای مقدس» می‌شود. بناهای مقدس هنگامی که از حمایت دستگاه سیاسی قدرتمند و پشتیبانی یک دین رسمی یا فراگیر برخوردار شوند، به سرعت گسترش می‌یابند و گاه عوامل آغازین تقدس مکان، به باورهای و احکام ثانویِ تازه‌ای تغییر چهره می‌دهد. >>>


 

شیر و خورشید

و خاستگاه کیهانی باورها و نگاره‌های آن

چنانکه می‌دانیم خورشید در فاصله انقلاب زمستانی تا انقلاب تابستانی، در حال اوج گرفتن و روزها در حال بلند شدن هستند. در حالیکه در فاصله انقلاب تابستانی تا انقلاب زمستانی، خورشید در حال افول و روزها در حال کوتاه شدن هستند. حضور و حرکت شیر در آسمان درست در هنگامی بوده که خورشید در وضعیت اوج‌گیری و گرم شدن و درخشان‌تر شدن بوده است. هنگامی که خورشید در وضعیت افول و سرد شدن بوده و از درخشندگی‌اش کاسته می‌شده، شیر نیز در آسمان دیده نمی‌شده است. >>>


 

خاستگاه کیهانی نگاره‌های

یورش شیر به گاو

حال با توجه به وضعیت شیر و گاو در آسمان چهار هزار سال پیش، به چشم‌انداز و چگونگی حرکات این دو در آسمان توجه می‌کنیم. از آغاز تابستان تا میانه مهرماه، نه شیر در آسمان دیده می‌شود و نه گاو. از میانه مهرماه تا آغاز زمستان، یعنی در زمانی که سرما و تاریکی شب رو به فزونی و روشنایی روز رو به کاهش است، گاو در نبود شیر، یکه‌تاز آسمان است و هر شب بالاتر آمده است. انگاری که پیوندی میان سرما و تاریکی با اوج‌گیری گاو وجود دارد. در آغاز زمستان، شیر پس از شش ماه طلوع می‌کند و درست از همین زمان، روزها رو به بلند شدن می‌گذارند. انگاری که اکنون شیر برای دفع سرما و تاریکی به یاری خورشید آمده است. >>>


 

کاربرد دانش‌ اخترشناسی

در تحلیل‌ داده‌های باستان‌شناختی

از سخنرانی در همایش انجمن نجوم آماتوری ایران به مناسبت روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی

بسیار خوشوقتم که امروز به مناسبت همایش بزرگداشت خواجه نصیر طوسی در گردهمایی دوستداران نجوم سخن می‌گویم. روز گرامیداشت دانشمند بزرگی که در ایران بیش از هر جای دیگر ناشناخته است و آثار بی‌همتایش در ایران کمتر از کشورهای دیگر ترجمه و منتشر شده است. دانشمندی که «زیج ایلخانیِ» تألیف‌شده به همت او، دارای تابع‌های مثلثاتی و هیئت، و معادله‌های تعدیل زمان و سیارات با دقتی چشمگیر است، جدول‌های او برای زمان‌های میانگین تقویمی، مختصات ستارگان، خورگرفت و ماه‌گرفت و اختلاف منظر، با محاسبات و نوآوری‌هایی همراه است که مؤلفان «فرهنگ زندگینامه علمی دانشمندان» او را "معرف تنها الگوی ریاضی جدیدِ حرکت سیارات می‌دانند" و بر این باورند که "کتاب «تذکره فی علم الهیئه» از راه ترجمه مترجمان بیزانسی بر کوپرنیک اثر گذاشته و بجز فرضیه خورشید مرکزی، دربردارنده تمامی تازه‌های نجوم کوپرنیکی است". >>>


در باره اختر باستان‌ شناسی

اخترباستان‌شناسی یا باستان‌ستاره‌شناسی Arcaeoastronomy دانشی نوین و میان‌رشته‌ای از علوم باستان‌شناسی، ستاره‌شناسی و مردم‌شناسی/ فرهنگ‌شناسی قومی Anthropology/ Ethnology است که به بررسی تأثیر و نفوذ پدیده‌های کیهانی و حرکات اجرام آسمانی بر روی هنرها، آیین‌هاا، ادیان، باورداشت‌ها و دیگر پدیده‌های فرهنگی مردمان باستان می‌پردازد. دانش اخترشناسی‌باستانی Historical Astronomy که به بررسی تاریخی علم نجوم/ هیئت می‌پردازد، علیرغم برخی کارکردها و حوزه‌های مطالعاتی مشترک با اخترباستان‌شناسی، شاخه پژوهشی متفاوت و مستقلی است. اخترباستان‌شناسی، زیرشاخه‌ها و گرایش‌های گوناگونی دارد که در آن میان می‌توان از اسطوره‌شناسی کیهانی Cosmological Mythology، اختر‌قوم‌شناسی Ethnoastronomy و معماری نجومی Astronomical Architectonics نام برد. مطالعه و بررسی در نظام‌های گاهشماری و زمان‌سنجی و ابزارهای آن در دوران باستان نیز از حوزه‌های پژوهشی اخترباستان شناسان بشمار می‌رود. >>>


 

پاسخ به پرسش‌هایی در باره

نظریه کاربری تقویمی چارتاقی نیاسر

پیرامون نظریه این نگارنده در زمینه ویژگی‌های تقویمی چارتاقی‌های ایران (نخستین انتشار در کتاب «نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران»، 1380)، پرسش‌هایی مطرح می‌شود که برخی از آنها مضمونی یکسان دارند. در اینجا به مرور به پاسخ آنها می‌پردازم و امیدوارم ادامه این روند علاوه بر آشنایی بیشتر علاقه‌مندان با بناهای تقویمی ایران، موجب توجه و پیگیری نگارنده به جوانب دیگری از این راه ناهموار و ناپیموده شود و به سرانجامی نیکوتر برسد>>>


میتر

و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی

به گمان نگارنده، سرچشمه باور به میترا و گردونه میترا در میان ایرانیان و هندوان باستان، عبارت بوده از ستاره قطبی و دو صورت فلکی پیراقطبی به نام‌های خرس بزرگ و خرس کوچک (دب اکبر و دب اصغر). می‌دانیم که قطب آسمانی در هر 25800 سال یک‌بار بر دور قطب دایره‌البروج می‌گردد و امروز در کنار ستاره جدی قرار دارد. اما در حدود پنج‌هزار سال پیش، قطب آسمانی در کنار ستاره سرخ‌رنگ «ذیـخ» از صورت فلکی اژدها (ثعبان) بوده است. در آن زمان این ستاره قطب آسمانی زمین بوده و مانند ستاره قطبی امروزی در جای خود ثابت و بی‌حرکت ایستاده و در همه شب‌های سال دیده می‌شده و هیچگاه طلوع و غروب نمی‌کرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلکی خرس بزرگ و کوچک واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانروز یکبار بر دور آن می‌گردیده‌اند. این گردش، نگاره باستانی چلیپا یا صلیب شکسته را در آسمان رسم می‌کرده که به عنوان «گردونه میترا» دانسته می‌شده است. >>>


 

نبرد تِشتَر و اَپوش

در آسمان ایران‌ زمین

ایجاد شرایط آب‌وهوایی گرم و خشک و سال‌های کم‌باران در فلات ایران به ویژه در حدود چهار هزار سال پیش موجب پیدایش برخی باورهای کیهانی در دوران باستان شده است. در نمونه‌ای از این اعتقادها، ستاره «تِـشتَـر» (شباهنگ/ شِعرای یمانی) ستاره باران‌آور دانسته شد و ستاره «اَپوش» (اَپَـئوشَـه/ قلب‌العقرب) دیو خشکسالی و از بین برنده آب‌ها و هماورد تشتر بشمار آمد. در «تشتر یشت» اوستا که به راستی یکی از کهن‌ترین نمایشنامه‌های بشری است، به روشنی نبرد تشتر و اپوش گزارش شده است. در این نبردها، گاه پیروزی از آن تشتر و گاه از آن اپوش است. >>>


 

آناهید

ستاره آب‌های روان

در باورهای ایرانی ستاره یا به تعبیر امروزی، سیاره «آناهید/ ناهید/ آناهیتا» ستاره آب‌های روان دانسته شده است و از همین رو نیایشگاه‌های ناهید نیز در كنار جویباران و چشمه‌ساران برساخته شده بوده است. همچنین برای آناهید شخصیتی مؤنث قائل بوده‌اند كه در نتیجه آب‌های چشمه‌ها و قنوات را متعلق به او و او را حامی و پشتیبان آن‌ها می‌دانستند. اینكه در اندیشه‌های كهن ایرانی، مظهر چشمه‌ها جایگاه آناهید دانسته می‌شد و مردان را اجازه نزدیك شدن بدان نبود، از همین باور سرچشمه می‌گیرد. اما پرسش اینجاست كه چه رویدادی در طبیعت موجب پیدایش باورهای ارتباط ستاره آناهید با آب‌های روان شده است؟ >>>


 

فـرّ كيانی

به گمان نگارنده، «فر» عبارت است از پرتوهای زرین و درخشان و باشكوه خورشید كه پیش از طلوع و پس از غروب دیده می‌شود. پیش از طلوع خورشید، این پرتوها از پشت كوه‌های شرق ایران برمی‌دمند و در واقع كوه‌ها نخستین دارنده فر بشمار می‌روند و همانگونه كه در زامیاد یشت و دیگر آثار ایرانی دیده‌ایم، بین فر و كوه ارتباط و پیوندی عمیق وجود دارد و می‌دانیم كه كوه، خود به دلیل برافراشتگی به سوی آسمان و دارندگی سرچشمه آب‌ها و رودها و بردمیدن خورشید از پشت آن و گردش ستارگان بر بالای آن، واسطه و پیوند‌دهنده بین انسان و خدا یا واسطه بین جهان خاكی با جهان مینوی دانسته می‌شده است. >>>


 

اَشـی

ایزدبانوی آسمان ایران باستان

صورت فلکی ذات‌الکرسی/ کرسی‌نشین (Cassiopeia/Cassiopee) یکی از صورت‌های فلکی پیراقطبی است که در سراسر هر یک از شب‌های سال در آسمان شمالی دیده می‌شود. ذات‌الکرسی نسبت به ستاره قطبی (جدی) با صورت فلکی خرس بزرگ/ دب اکبر قرینه است و این دو، در دو سوی ستاره قطبی در حال چرخش همیشگی‌اند. >>>


 

سرنوشت خازنی

داستان غم‌انگیز دانشمندان ایران

در تاریخ علم ایران به كمتر كسی به اندازه خازنی ستم و بی‌توجهی شده است. خازنی می‌توانست از پیشگامان توسعه علمی و فنی در ایران باشد؛ اما همچو همیشه، دانش او یا به فراموشی سپرده شد و یا از آن به منظور گسترش خرافات و ترویج جهل استفاده شد. >>>


 

ابن رسته اصفهانی

روایتگر کیهان شناسی ایرانی

هر چند كه بسیاری از نوشتارهای ایرانیان در زمینه دانش كیهان و زمین در گذر زمان از بین رفته و یا نسخه‌های خطی و فرسوده آن در گوشه كتابخانه‌ها در انتظار نابودی همیشگی هستند؛ اما همواره برخی از تاریخ‌نگاران یا جغرافی‌نویسان، جستارهایی از آنها را در آثار خود باز آورده‌اند. یكی از مهم‌ترین چنین آثاری، كتاب گرانقدر و بی‌نظیر «اعلاق‌النفیسه» نوشته «ابن‌رسته اصفهانی» است. >>>


 

صوفی رازی

ستاره‌شناس و رصدگر بزرگ ایران

از زندگی شخصی و حتی علمی صوفی آگاهی چندانی در دست نیست. او در مقدمه صورالکواکب، خود را شاگرد دانشمندی ناشناخته به نام «استاد رئیس ابوالفضل» در شهر اصفهان می‌داند و در همان شهر منجم دربار عضد‌الدوله دیلمی بوده است. ابن قفطی در «تاریخ‌الحکما» (اوایل سده هفتم هجری) نقل می‌کند که عضد‌الدوله به شاگردی صوفی در «معرفت کواکب ثابته و مسیر ایشان» افتخار می‌کرده است. >>>


 

گوی بالدار

نشان شاهنشاهی هخامنشی

نشان باستانی «گوی بالدار»، برای همگان شناخته شده است. در متداول ترین گونه این نگاره، یک گوی با دو بال در طرفین و ایزد/ خدایی در میانه آن دیده می شود که گاه حلقه یا گلی را در دست، و نقش ستاره ای را بر بالای سر دارد. نگاره گوی بالدار از حدود سده نهم پیش از میلاد در سراسر سرزمین های آسیای باختری و از جمله در نیمه غربی ایرانی روایی داشته، اما هر یک از اجزای اصلیِ آن، یعنی گوی، بال و ایزد/ خدا، پیش از ترکیب نهایی آن، از زمان های دورتر کاربرد داشته است. >>>


 

نیمروز

میانگاه جهان باستان

سرزمین نیمروز (سیستان/ زَرَنگ/ زاولستان) با نجوم و بویژه با گاهشماری ایرانی پیوندی عمیق و دیرینه دارد. نام‌های گوناگون این سرزمین از كاركردهای نجومی آن برخاسته است. نامواژه «زاول/ زابل» با رسیدن خورشید به سمت‌الرأس و اندازه‌گیری آن به عنوان مبدأ شبانروز در پیوند بوده و بعدها واژه «مِـزوَله» به معنای «شاخص خورشیدی» از همان ریشه برگرفته شده است. نامواژه «زرنگ» (در خط میخی هخامنشی «زَرَكَـه») ظاهراً با «درنگ» و «زمان» مرتبط است و از همه مهمتر نامواژه «نیمروز» از این باور و آگاهی كهن سرچشمه می‌گیرد كه خط «نیمروزان» یا نصف‌النهار مبدأ از این ناحیه عبور می‌كند. >>>


 

آگاهی ایرانیان از

گردش زمین بر گرد خورشید

منابع موجود ایرانی نشان‌دهنده این است كه هر چند ایرانیان موفق به اثبات حركت زمین نشده بودند (و یا دستكم منابعی در این زمینه در اختیار ما نیست)؛ اما گروهی از دانشمندان ایرانی بر چنین نظریه‌ای اعتقاد داشته‌اند كه در واقع خورشید ثابت بوده و زمین بر گرد آن در چرخش است. یكی از شواهد مكتوب، كتاب «اعلاق‌النفیسه» نوشته ابن‌رسته اصفهانی (قرن سوم هجری/ نهم میلادی) است كه تنها یك جلد از هفت جلد آن باقی مانده است. >>>


 

موجودات خیالی فضایی

انسان از دیرباز در اندیشه یافتن و شناختن موجودات ذی‌شعور دیگری در روی زمین و یا در آسمان‌ها بوده است. كنجكاوی سیری‌ناپذیر، در طول هزاران سال انسان را خسته و مأیوس نكرده است. اما تاكنون نتیجه همه این كاوش‌ها فقط «هیچ» بوده است و هنوز از پس این زمان درازآهنگ بر روی نقطه آغاز ایستاده‌ایم. آگاهی‌هایی كه انسان امروز از بزرگی و عظمت غیر قابل تصور كیهان، با گستره‌ای در حدود چهارده میلیارد سال نوری دارد، به او اجازه نمی‌دهد و نباید هم بدهد كه بپندارد خود به تنهایی باهوش‌ترین موجود جهان است. >>>