انسان از دیرباز در اندیشه یافتن و شناختن موجودات ذیشعور دیگری در روی زمین و یا در آسمانها بوده است. کنجکاوی قابل ستایش و سیریناپذیر، در طول هزاران سال انسان را خسته و مأیوس نکرده است. اما تاکنون نتیجه همه این کاوشها فقط «هیچ» بوده است و هنوز از پس این زمان درازآهنگ بر روی نقطه آغاز ایستادهایم. آگاهیهایی که انسان امروز از بزرگی و عظمت غیر قابل تصور کیهان، با گسترهای در حدود چهارده میلیارد سال نوری دارد، به او اجازه نمیدهد و نباید هم بدهد که بپندارد خود به تنهایی باهوشترین موجود جهان است. این احتمالی غیر علمی نیست که تصور کنیم به همان نسبتی که جهان پیرامون ما از ما بزرگتر و بسی پرشمارتر است، موجودات دیگری نیز وجود داشته باشند که هم از نظر تعداد و تنوع و هم از نظر تواناییهای فکری از ما پیشی داشته باشند. همچنین ممکن است که این موجودات تصور شده ما، نه در فاصلهای بسیار بعید که حتی در نزدیکی ما باشند. اما درکی که ما از پدیده هنوز غیرقابل توصیف و تعریفناپذیر «زمان» و «مکان» داریم، با درک آنان متفاوت باشد و این خود موجب ناکارآمدی ابزارهای «شناختشناسی» ما از آنان شود. ما بر روی زمین با جاندارانی آشنا هستیم که طول عمر آنان از چند ساعت تا چند صدسال متغیر است. آیا همه آنان از مفهوم زمان همان درکی را دارند که ما داریم؟ آیا موجوداتی وجود دارند که عمر آنان کسری از ثانیه یا حتی هزاران سال باشد؟ در اینصورت آیا ما قادر به درک حضور آنان خواهیم بود؟ اینها و بسیاری احتمالها و اندیشههای دیگر که در اینجا فرصت پرداختن بدان نیست، پرسشهایی حل نشده اما کماکان زنده و پویا در ذهن بشر هستند.
همه اینها، تنها تفکرات و احتمالاتی در ذهن ما هستند و تاکنون هیچ اثری که متعلق به موجودات زنده فضایی باشد، بدست نیامده و هیچ دانشمند یا مرجع علمی و پژوهشی چنین پدیده و یافتههایی را تأیید نکرده است. ضمن اینکه برخی از شواهد قابل رد کردن هم نیستند.
اما از سوی دیگر عدهای سوداگر از این علاقه و کنجکاوی انسان و میل به دانستن او، برای مقاصد خود استفاده کردهاند و ذهن جستجوگر بسیاری از مردمان و جوانان را به بازی گرفتند و آشفته کردند. شناخته شدهترین اینان در دنیا که برخی از کتابهایش در ایران نیز ترجمه و منتشر شده، شخصی از اهالی سوئیس بنام «اریک فون دانیکن» است که متأسفانه نوشتههای گمراه کننده و مجعول او در ایران طرفدارانی دارد و حتی بعضی کسان گفتارهای او را بنام خود منتشر میکنند. اظهارنظرهای فون دانیکن بر پایه شرح رویدادهایی است که هیچگاه روی نداده است. بسیاری از عکسهایی که در کتابهایش منتشر شده (و گاه رونویس کنندگان ایرانیاش آنها را عیناً و بدون ذکر منبع در رونویسهای خود میآورند)، ساختگی و حتی نقاشیهایی عامیانه هستند. او بجای تحقیق و پژوهش جدی در زمینه چگونگی ساختوساز بناهای شگفتانگیز باستان همچون تختجمشید و اهرام مصر و معابد اینکاها (که بسیاری از شیوههای علمی و تکنولوژیکی ساخت آنها تاکنون حل نشده باقی مانده است) به یکبارگی تمام آنها را ساخته موجودات فضایی میداند و تمام دستاوردهای گرانبهای پیشینیان را نادیده میگیرد. از آنجا که درک چنین گفتارهای عامیانه برای مردم غیر متخصص، آسانتر و دستیافتنیتر است، افکار عمومی چنین سخنانی را بهتر میپذیرند و سد راه کسانی میشوند که قصد بررسی واقعگرایانه و عالمانه آنرا دارند و به عبارت دیگر این شیوهای برای تبلیغ و ترویج «جهل» است.
در طی چند ده سال گذشته بارها کتابها و نمایشگاههایی منتشر و برگزار شده که به موضوع موجودات فضایی پرداختهاند. در این کتابها و نمایشگاهها تعداد متنابهی از اسناد و تصویرهای مربوط به بشقاب پرنده یا «یوفو» و «آدم فضایی» در معرض دید مردم قرار میگیرد. این گروه از آنجا که شخصاً از ساختگی و مجعول بودن مدارک خود آگاهی دارند و میدانند که هیچ مرجع علمی درستی آنها را تأیید نکرده است و از سوی دیگر میدانند که جوان درسخوانده و آگاه امروزی را نمیتوانند بسادگی متقاعد کنند؛ دست به جعل منابعی برای درستی ادعای خود مییازند و اصل تصویرها یا اشیا را به سازمان ناسا، سازمان کیهاننوردی روسیه و یا دانشگاههایی با نامهای معتبر منسوب میدارند و هنگامی که پرسشگر جدی و دقیق از آنان بپرسد که در نشریات و شبکههای اینترنتی آن مراجع یاد شده، چنین مطالبی وجود ندارد، اظهار میکنند که اینها بصورت محرمانه نگهداری میشود و ما به بخشهای سری آنان دسترسی داریم.
نگارنده میپذیرد که چنین ادعاهایی بسیار غیر علمیتر از آنست که نیاز به شرح و بسط داشته باشد و جوانان ایران، آگاهتر از آن هستند که چنین ادعاهایی بتواند زمینه گمراهی آنان را فراهم آورد. اما با توجه به پرسشهای رسیده و نیز از سوی دیگر انتشار کتابهای دیگری در سالهای اخیر، باز هم این وظیفه را بیاد ما میآورد که برای جلوگیری از فراگیر شدن تفکر مرتجعانه و سلطهیابی بر افکار تودهها، نباید سکوت پیشه کرد.
کتابهای دیگری که به آن اشاره شد، عبارت است از انبوهی آثار در زمینه فالبینی آسمانی، طالعبینی چینی و هندی و آریایی، و نیز ستونهای «متولد ماه» در برخی نشریات عامیانه. این نوشتهها که هیچگونه ارتباطی نه با آیینهای هندی و چینی دارند و نه با باورهای آریایی، حتی از درک مفهوم «طالع» که ثبت آن در دوران باستان بر بنیادهای دقیق نجومی و محاسبات جایگاه ستارگان و سیارات در بروج دوازدهگانه، صورت میپذیرفته است، عاجز هستند. به گمان نگارنده استفاده از ابزارهای خرافاتی و گسترش و تبلیغ جهل، راهحل شایستهای برای کسب مخاطب و افزایش تیراژ نشریه نیست.