متن پهلوی «ویـچـیـتَـکیهای زاد سْـپَـرَم/ زات سْـپَـرَم» (گزیدههای زادسپرم)، بجز اشارههای کوتاه و جالبی که به تاریخچه و رویدادهای زمان زرتشت میپردازد، برانگیختن او به پیامبری را نیز به همین روز منسوب میدارد.
زادسپرم نقل میکند که زرتشت در دیبهمهر روز از اردیبهشت ماه یا پانزدهم اردیبهشت، به جشنگاهی میرود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام «بهاربُد/ بهاربود» آراسته بودهاند. در بامداد آن روز، او برای کوبیدن هوم (هَـئـومَـه) به کرانه رود دائیتی میرود و در آنجا وهومن بدو فراز میآید. وهومن، پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر اندام او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود دائیتی فراز میبرد و در همین انجمن، اورمزد او را به دینآوری بر میگزیند.
در ادامه متن، به کوتاهی اشارههایی میرود به رخدادهایی که در سالیان و سدههای پس از گزینش زرتشت به پیامبری روی میدهد. این فهرست رویدادها که یکی از منابع مهم رویدادنگاری و تقویمهای تاریخی سنتی و اسطورهای ایرانی است، با واقعه اندوهگینانهای که در سیصدمین سال پس از پیامبری زرتشت روی میدهد، به پایان میرسد. رویدادی که اشاره به یورش اسکندر به ایران زمین است.
روایت زادسپرم از پیامبری زرتشت، در سده هفتم هجری و در مثنوی «زراتشت نامه» به شعر برگردان شده و سپس در «دبستان المذاهب» دگرباره به نثر بازگو شده است.
چــو یــک نـــیــمــه از مــاه
اردیـــبــهــشـت
گـذشـت و جـهـان گـشـت هـمـچـون بـهـشـت
ازان پـــس ازان جــشــنــگــه گــشــت بـــاز
بـــیـــامــــد بـــه نـــزدیــــک دریــــا فــــــراز
بـــروزی کـــه خـــوانـــی وُرا دی بـــمـــهــر
بــدانــگــه کــه خــورشــیــد بــنــمــود چـهــر
امروزه بازماندههایی از جشن کهن بهاربُد در نواحی گوناگون سرزمینهای ایرانی برجای مانده است (مانند مراسمی زیبا و نمادین در حوض سعدی شیراز و چشمه مجاور آن)، اما آیینهاای بزرگداشت روز پیامآوری زرتشت بکلی فراموش شده و در هیچ کجا برگزار نمیشود.
روایتهایی که زادسپرم در فصلهای پنجم تا بیست و ششم گزیدههای خود از رویدادهای زمان زرتشت بازگو کرده است، همانند داستان زایش زرتشت، سرشار از اندیشههای زیبا و آشتیجویانه ایرانیان است. روایتهایی که شاید ریشه در واقعیتهای تاریخی نداشته باشند، اما اهمیت بیشتر آنها در بررسی اندیشهورزی و آرمانهای مردمان پدیدآورنده آن، نهفته است.
«زادسپرم»، نام مؤلف این کتاب است که در اواخر سده سوم هجری، هیربد نیمروز بوده است. او پسر کهتر «جم شاپوران» رد پارس و کرمان بوده و نسب او را به آذرباد مهرسپندان، موبدان موبد معاصر شاپور دوم ساسانی دانستهاند. از برادر مهتر زات اسپرم که «منوچهر» نام داشته و به سنت طبقاتی و انحصاری موبدان بر بجای پدر، نشسته بوده است نیز کتابهایی بازمانده است که یکی از آنها بنام «نامههای منوچهر»، در بردارنده مباحثههایی با زادسپرم است.
از نام کتاب چنین بر میآید که گویا این کتاب چکیده شده و خلاصهای از کتابی بزرگتر بوده که امروز از بین رفته است.
از گزیدههای زادسپرم سه نسخه خطی برجای مانده است که کاملترین آن در کتابخانه سلطنتی کپنهاگ نگهداری میشود. این کتاب را نخستین بار ای. وِسـت، در سال ۱۸۷۹ به انگلیسی ترجمه و در مجموعه «متون مقدس شرق» منتشر کرد:
West, E. W., Sacred Books of the East, volume 5, Oxford University Press, 1879.
پس از او دانشمندان دیگری همچون: ماریان موله Mole، زِنِـر Zaehner، والتر بیلی Bailey و دستور کانگا Kanga، ترجمههای دیگری از آنرا تهیه کردند. اما مهمترین ترجمه زادسپرم همراه با افزودههای فراوان از آن بهرام گور اَنْـکْـلِـسـاریـا است که متنی دقیق و انتقادی از این کتاب را در سال ۱۹۶۴ در بمبئی منتشر کرد:
Anklesaria , B. T., Vichitakiha I Zat- Sparam, Bombay, 1964.
استاد روانشاد دکتر مهرداد بهار نیز واژهنامهای از این کتاب فراهم ساخت
وقرائتهای تازهای نسبت به پژوهشهای پیشین عرضه داشت:
بهار، مهرداد، واژهنامه گزیدههای زادسپرم، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱٫
او همچنین ترجمه بخشهایی از زادسپرم را نیز در کتابهای زیر منتشر کرد:
همو، اساطیر ایران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲؛ و پژوهشی در اساطیر ایران، جلد
نخست، ۱۳۶۲٫
در سال ۱۳۶۶ استاد محمدتقی راشد محصل، نخستین متن کامل از زادسپرم را همراه
با یادداشتها و واژنامهای از لغات گوناگون زبانهای ایرانی باستان را ترجمه
و منتشر کرد که همچنان تنها گزارش متن کامل فارسی از این کتاب است:
راشد محصل، محمد تقی، گزیدههای زادسپرم، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،
۱۳۶۶٫
در پایان یادآور میشوم که امروزه در روز شانزدهم اردیبهشت (مهر روز) جشنی با نام «می گلان/ مهرگلان» در بخشهایی از کردستان برگزار میشود.