ملاحظات تاريخي
ملاحظات تاريخي
در سال 1859 ميلادي با اتّحاد بخش ولاشكا و مولداوي، كشوري به نام روماني ايجاد
شد، نام واژة روماني از سال 1862 متداول گشت. روماني تا كنگرة برلين در سال 1878
تقريباً تحت نظارت تركان عثماني بود ولي در همان سال استقلال كامل را كسب كرد.
روماني در اواخر سدة هجده در نتيجة دغدغههاي فرهنگي و زباني، مبارزه براي كسب
هويت و آزادي ملي را با دست زدن به تأسيس جنبشي فرهنگي به نام «مدرسة ترانسيلوانيا»
آغازكرد. انتلكتويلها براي بيداري ملي مردم، از فرهنگ و زبان نهايت استفاده را
بردند. اين مدرسه براي رشد يك زبانِ ادبيِ روماني شمول استفاده از الفباي لاتين
بجاي سريليك و همين طور خلق گرامر جديد كوشش كرد. از سال 1840 تا سال 1850 ميلادي،
جنبشي به نام «روح فرانسه» فرهنگ روماني را معطوف فرهنگ غربي ساخت. فئوداليسم در
سال 1864 لغو شد و مدارس ابتدايي و دانشگاهها ايجاد و گسترش يافتند.
سرزميني كه امروزه بنام روماني معروف است ابتدا داچيا ناميده مي شد. عمده ساكنان
آن از منطقه تراچ در يونان بودند كه يونانيها آنها را بنام گتاي مي شناختند. بين
سالهاي 101 تا 106 ميلادي سرزمين داچيا توسط ترايان، امپراطور روم، فتح و تبديل به
يكي از استانهاي اين امپراطوري شد. در سال 270 ميلادي امپراطوري روم نيروهاي خود را
از داچيا عقب كشيد اما تعدادي از روميها ترجيح دادند در اين منطقه بمانند، لذا تحت
نفوذ روميها مردم داچيا زبان لاتين را انتخاب كردند. در طي هزار سال پس از آن اين
منطقه مورد هجوم هونها، اسلاوها و بلغارها قرار گرفت. اسلاوها در قرن چهارم مسيحيت
را به اين منطقه آوردند و با اقامت در روماني و مبادرت به ازدواج با ساكنان داچيا
موازنه نژادي قبلي در داچيا را متحول نمودند. بتدريج اسلاوها تبديل به يك گروه
نژادي قوي شده و به ولاحها معروف شدند. در قرن نهم ميلادي بلغارها ساختار شرقي مذهب
ارتدوكس را در اين منطقه رواج دادند.
در سال 1003 ميلادي شاه اشتفان اول از مجارستان كنترل خود را براغلب بخشهاي
ترانسيلوانيا (مناطق مركزي و شمالغرب فعلي روماني) اعمال نمود و در قرن 13 مجارستان
ساكسونها و قبائلي از آلمانيها را به اين منطقه انتقال داد تا نفوذ و كنترل خود بر
آنجا را مستحكم نمايد. در اواسط قرن 13 تحت فشار مجارها تعداد زيادي از ولاحهاي
ساكن ترانسيلوانيا به مناطق جنوبي و شرقي كوههاي كارپات مهاجرت نموده و در آنجا
استان والاچيا و سپس استان ملداويا را ايجاد كردند كه توسط شاهان محلي و تحت نفوذ
مجارستان و بعضا لهستان اداره مي شدند. در قرن 15 عثماني حمله خود به منطقه والاچيا
را آغاز نموده و اين ناحيه را تحت كنترل خود درآورد اما اين كنترل تا سال 1526 كه
عثماني مجارستان را شكست داد غيرمستقيم بوده و تغييري در دين، سرزمين و مديريت
منطقه نداد. در اواخر قرن 16 يكي از حكام محلي والاچيا بنام ميخائيل شجاع برعليه
عثماني قيام نموده و توانست براي مدتي كوتا ه والاچيا، ملداويا و ترانسيلوانيا را
متحد نمايد. اگرچه اين دوران طولي نكشيده و با مرگ ميخائيل شجاع در سال 1601 مجددا
عثمانيها بر والاچيا و ملداويا و مجارها بر ترانسيلوانيا مسلط شدند اما همين حركت
حاكم مزبور سبب شد زمينه تحركات بعدي جهت متحد نمودن بخشهاي مختلف سرزمين روماني
ايجاد شود.
تاريخ منطقه ملداوياي روماني نيز شبيه والاچيا مي باشد. عثمانيها پس از تسلط بر
والاچيا، ملداويا را هم تحت كنترل خود درآوردند اما قبل از آن اين منطقه تحت نفوذ
مجارها و لهستانيها بود. اشتفان بزرگ، يكي از حكام محلي ملداويا، در سالهاي 1457 تا
1504 مبارزات سختي را عليه عثمانيها انجام داده و همراه با ميخائيل شجاع بعنوان
قهرمانان ملي روماني در تاريخ اين كشور معروف شدند. از ابتداي سال 1700 ميلادي نفوذ
عثمانيهادر منطقه روبه كاهش نهاد و در قرن 18 كاترين بزرگ روسيه، مسكو را حامي
تمامي ارتدوكسهاي تحت نفوذ عثماني اعلام و والاچيا و ملداويا را تحت نفوذ خود
درآورد.
در پي جنگهاي متعدد روسيه و عثماني، مسكو امتيازاتي را در خصوص روماني از تركها
گرفت، از جمله اينكه طي قرارداد بوكارست (1812) روسيه منطقه باسارابي در ملداوي را
به خاك خود ملحق ساخت و در قرارداد آدريانوپل (1829) نيز والاچيا و ملداويا تحت
الحمايه روسيه قرار گرفت. از اوايل 1800 جنبشهايي در ملداويا و والاچيا صورت گرفت
كه مرتبا توسط روسيه و عثماني سركوب مي شد و نهايتا در قرارداد پاريس (1856) كه در
پايان جنگهاي كريمه ميان روسيه و عثماني به امضا رسيد، خرجگزاري ملداويا و والاچيا
به عثماني مورد تاكيد قرار گرفت و روسيه هم بسارابي جنوبي را به ملداويابازگرداند.
در سال 1857 شوراهاي حاكميت والاچيا و ملداويا راي به اتحاد اين دو منطقه دادند كه
زمينه را براي وحدت آنها با ترانسيلوانيا فراهم نمود. در سال 1878 و در پي جنگ
روسيه و عثماني كنترل 500 ساله عثماني بر والاچيا و ملداويا خاتمه يافت و در همان
سال طي كنفرانس برلين استقلال روماني به رسميت شناخته شد، بسارابي جنوبي به روسيه
داده شد و در عوض منطقه دوبروجاي شمالي از بلغارستان گرفته شد و به خاك روماني ملحق
گرديد. در سالهاي 1912 و 1913 دو جنگ در بالكان درگرفت كه روماني با ورود به جنگ
دوم بالكان منطقه دوبروجاي جنوبي را هم از بلغارستان گرفته و بخاك خود افزود. در
سال 1914 كارول اول كه مدتي بر روماني حكمفرمائي كرده بود درگذشت و نوه اش فرديناند
اول بجاي او نشست. در ابتداي جنگ جهاني اول روماني اعلام بيطرفي كرد اما در آگوست
1916 به متفقين پيوست و پس از پايان جنگ ترانسيلوانيا، بخشي از بنات ومارامورش را
از مجارستان، بوكووينا را از اتريش و بسارابي را از روسيه بدست آورد، لذا عملا در
پايان جنگ سرزمين جمعيت روماني دوبرابر شد. در طي سالهاي دهه 1920 روماني از رشد
اقتصادي خوبي برخوردار بود و در اين دوران رژيم پارلماني در اين كشور استقرار يافت
اما اختلافات نژادي، ناشي از نارضايتي مردم سرزمينهايي كه به روماني ملحق شده بود،
بي ثباتي سياسي را در اين كشور رقم زد.
بعد از سال 1929 روماني هم از تبعات بحران اقتصادي جهاني آسيب ديد و بيكاري و
فقر موجب شكل گيري و رشد سازمانهاي فاشيستي شد كه عمده ترين آنها سازمان ضدنژادي
گارد آهنين بود. در سال 1930 شاه كارول دوم به قدرت رسيد و روماني بتدريج تحت نفوذ
آلمان نازي درآمد. در سال 1939 بدنبال امضاي قراردادي ميان روسيه و آلمان، روماني
بخشي از ترانسيلوانيا را به مجارستان داد، بسارابي و بوكوونياي شمالي را به شوروي
واگذار و دوبروجاي جنوبي را نيز به بلغارستان داد. در جنگ جهاني دوم روماني بعنوان
متحد آلمان عليه روسيه اعلان جنگ داد. قواي اين كشور بسارابي و بوكووينا را تصرف
نموده و تاجنوب اكراين هم پيش رفتند اما در جنگهاي استالنينگراد در سالهاي 1942 و
1943 شكست خوردند كه بدنبال آن نيروهاي روسيه در سال 1944 وارد روماني شده و
بوكارست را مجبور به تسليم در مقابل روسيه و اعلام جنگ عليه آلمان نمودند. از آن پس
تا زمان بقدرت رسيدن چائوشسكو تحت فشار روسها چپگراها همواره در روماني برسرقدرت
بودند تا اينكه اين نفوذ روسيه با روي كارآمدن چائوشسكو و تبعيد شاه ميهاي نهادينه
شد. شاه ميهاي اينك به روماني بازگشته و بخشي از اموال خود را بازپس گرفته است.
بن ماية فرهنگيِ ايجاد مليت در بالكان
بالكان سرزمين مليتهايي است كه مدت مديدي از شكلگيري آنها نميگذرد. ديركرد
ظهور جامعة بورژوا و مدرن، نشانگر مبارزه با فئوداليسم و آزادي ملّي بود. درگيري
ميان عثماني و اتريش از اوايل سدة نوزدهم تا اوايل سدة بيست به درازا انجاميد.
صربستان در اولين و دومين شورش در سال 1804 و 1815 به نوعي خودمختاري از جانب
تركها نائل آمد. يونان در مبارزات سالهاي 1821 تا 1830 عليه تركها موفق به كسب
آزادي ملي ميشود. روماني در سال 1859 موفق به ايجاد دولتي خودمختار شد و در سال
1878 استقلال كامل را كسب كرد. بلغارستان نيز طي همين سال، به حكومت پادشاهي شمال و
بخش روماني جنوبي تقسيم شد. اين كشور در سال 1885 به نوعي اتحاد ميان شمال و جنوب
دست يافت. اسلووني، كرواسي و بوسني در سال 1918 از تسلط امپراطوري اتريش ـ مجارستان
خارج شد و آلباني در سال 1912 بنا به تفاهمنامة كنفرانس لندن استقلال يافت. مبارزات
براي كسب آزاديهاي ملّي، در نتيجه بيداري فرهنگي و ملي مردم اين سرزمينها بوده
است. اين مبارزات در عصر رمانيتسم كه مقارن با هشياري ملي و فرهنگي بود، منجر به
تقويت زبان و گسترش آموزش گشت. زباني كه بتواند اقوام را به گونهاي به هم متصل
سازد؛ زباني كه داراي ريشهاي مشترك باشد. «دوسيتا اُبرادوويچ» در سدة هجده، دست
به اصلاحات زباني زد تا زبان عاميانه را تبديل به زبان ادبي كند. بعد از وي «ووك
كادرازيچ» با ارائه كار او خدمات قابل تأملي در اين زمينه ارائه داد. در سال 1868
انتشار كتاب ووك كارادزيچ موفقيتي بزرگ در بسط زبان ملي بود. پيش از آن، صربها در
نوشتار از زبانِ كاتوليكي اسلوونيايي استفاده ميكردند ولي كارادزيچ امكان نوشتن
زبان ملي را ميسر ساخت. كليساي ارتدكس و برخي انتلكتويلهاي كم فهم به مخالفت با
اين ابتكار پرداختند.
بالكان مركز تلاقي فرهنگهايي است كه همواره از يكديگر تأثير گرفتهاند. تقاطع
بالكان در طي تاريخ شاهد تماس سنتها و فرهنگهاي نوين اروپا، آسيا و آفريقا بوده
است.
«بوريسلاو پكيچ» در كتاب هفت جلدي خود به نام «پشم طلايي»، همه جوانب بالكان را
مورد تحقيق قرار داده است. موقعيت بالكان نه فقط از ديدگاه جغرافيايي، بلكه از اين
نظر كه محل تلاقي فرهنگها بوده است، نخستين بستر تمدن در اروپا بشمار ميرود. در
تمدن بالكاني تأثير بخشي از تمدن آسيا بر فرهنگ ، كشاورزي، دين و هنر بوضوح هويدا
است. اولين بار تمدنهاي شمال آفريقا از طريق درياي اژه، دستاوردهاي غني خود را به
سوي بالكان روانه كردند. مصر، سوريه و فلسطين بر تمدن يونان باستان و سپس يونان
باستان بر اين سرزمينها تأثيرات شگرفي به جاي گذاشت. ويژگي گفتمان و تأثيرپذيري
تمدنها، بويژه در گسترش مسيحيت از فلسطين تا بالكان، به خوبي مشهود است. تجزيه
مسيحيت به دو كليساي كاتوليك (غرب) و بيزانس (شرق) بر ساختار، سرنوشت و بحرانهاي
اين منطقه تأثيرات عميقي داشته است. علاوه بر آن، قدرتهاي بزرگ و حضور اسلام در
سرنوشت بالكان قابل تأمل و پژوهش است. ميراث بيزانس، فرهنگ اسلاو و آلباني، اسلام
تركان عثماني، مذهب كاتوليكهاي قرون وسطي و فرهنگ اتريش ـ مجارستان درساختار
زبان،سنت،دين وشيوة زندگي، اسطوره سازي و فلسفة بالكان بسيارمؤثربوده است.
امروزنيزپروسة جهاني شدن ازسوي اروپاي غربي به مثابة عاملي سرنوشتساز و در كنار
عوامل بر شمرده قرار ميگيرد. وضعيت سياسي حاكم بر بالكان، گوياي همزيستي و نزديكي
ميان اقوام نيست، و چه بسا خطا نگفتهايم، اگر واژة تفاوتها را به عنوان عاملي در
دوري فرهنگها و اقوام از يكديگر متذكر شويم. اسلوونيها و كرواتيها بعد از سال
1991 دست به احياء مذهب كاتوليكِ اروپاي مركزي زدند. سنتهاي اين دو قوم همواره تحت
تأثير اصلاحات و ضد اصلاحات ديني در كاتوليك روم بود. اسلوونيها و كرواتيهايي چون
«پريموژ توروبار» و « آدام بوخوريچ» در دوران اصلاح ديني، مبتكر استفاده از زبان
اسلوونيايي در كليسا و خلق اولين گرامر در اسلووني بودند. اصلاحگرايان كرواتي
همچون «استيپان كُنزو» ، «آنتون دالماتين» و «ماتيا ولاشيچ» تحت تأثير كليساي
كاتوليك، تكفير شدند، اين كليسا در اجتماع «تريدم كنسيل» اصلاحات را ممنوع ساخت.
اين منع اجباري ، تا به امروز در كرواسي و اسلووني حاكم است.كليسا بعد از اين
سركوبي، هماره تلاش ميكرد تا صربها را نيز به كليساي كاتوليك ملحق كند.
روماني،بلغارستان ، صربستان و مونتهنگرو، مقدونيه و يونان كه ممالك ارتدكس
محسوب ميشدند، تحت تأثير فرهنگ بيزانسي يونان بوده و هستند. در سال 1054 ميلادي بر
اثر تجزية مسيحيت به دو كليساي ارتدكس و كاتوليك، رابطة كليساي كشورهاي مذكور با
كليساي كاتوليك متشنج شد. كليساي كاتوليك در رويدادهاي سدة نوزده و جنگ جهاني دوم
از كليساي كاتوليك كرواسي، حمايت ميكرد. سومين تمدن، تمدن اسلامي است كه با ورود
به اين خطّه در سدة چهارده تا به امروز نقش بازي ميكند. آثار اسلامي كه خود متأثر
از ديگر تمدنها بود، تا به امروز در بالكان با ويژگيهاي منحصر بفردي پابرجا
مانده است. اين آثار در بوسني و آلباني و بخشي از مقدونيه و بلغارستان، مشاهده
ميشود.
فرهنگ روماني
فرهنگ روماني در طول تاريخ تحت تاثير روميها، اسلاوها، مجارها و تركهابوده
واشعار، داستانها، افسانه ها، موسيقي و هنر كه مورد نفوذ فراوان فرهنگهاي فوق الذكر
بوده از جايگاهي قابل توجه در فرهنگ روماني برخوردار است. ادبيات، هنر و موسيقي
روماني در قرن 19 شكوفائي خاصي را تجربه نمود. اگرچه روماني تحت تاثير شديد فرهنگ
غرب است اما مشخصه ها و هويت ملي خود را نيز تا حدودي حفظ نموده است. ادبيات اين
كشور از تاريخي غني و متنوع برخوردار بوده و در فاصله قرون 15 تا 18 ادبيات ملي
عمدتا داراي محتوا و رنگ مذهبي بوده است. در اوايل قرن 18 تاريخ نويسي بصورت عمده
ترين مقوله ادبياتي درآمد و بخش عمده اي از آثار اين دوره نيز در خصوص مبدا و تاريخ
مردم روماني بوده است. در سالهاي 1914 تا 1918 ادبيات روماني به حدي از غنا رسيد كه
حتي در تحكيم وحدت ملي كشور نيز موثر واقع شد. ميهاي امينسكو يكي از اديبان معروف
روماني در اين دوران است كه آثار وي تحت تاثير مكتب هنري رومانتيك آلماني بود.
لوچيان بلاگا، كه ضمنا فيلسوف نيز بوده، و تودور آرگزي نيز از معروفترين شعراي اين
دوره هستند. رمان نويسي نيز در همين دوران اهميت يافت و ميهائيل ساندوآنو بعنوان
مهمترين رمان نويس روماني معروف شد. بين سالهاي 1950 تا 1980 در دوران حكومت
كمونيستي، ادبيات كشورعمدتا نوعي تفكر رئاليسم سوسياليستي را با خود داشت.
هنر روماني نيز مانند ادبيات اين كشور در قرن 19 شكوفائي خاصي يافت. تئودور آمان
و نيكولايه گريگورسكو از معروفترين نقاشان روماني در اين دوره هستند. كنستانتين
برانكوشي، يك رومانيائي الاصل مقيم فرانسه، در اين دوران نقشي مهم درمعرفي هنر مدرن
و مفاهيم مدرن هنري در روماني داشت.
ملاحظات جغرافيايي
كشور روماني در جنوب شرقي اروپا و در بخش شمال شبه جزيره بالكان در حاشيه رود
دانوب قرار دارد و مساحت آن 237500 كيلومتر مربع است. روماني مجموعاً 7/3187
كيلومتر مرز آبي و خاكي دارد اين كشور از شرق و شمال به جمهوري اوكراين و مولداوي
(7/1327 ) ، از جنوب شرقي به درياي سياه (234 كيلومتر)، از جنوب غربي به جمهوري
صربستان (3/544 كيلومتر )، از جنوب به بلغارستان (6/631 كيلومتر ) و از غرب به
مجارستان (8/444 كيلومتر) محدود است.
در مركز كشور روماني سلسله جبال كارپات به شكل كمان قرار گرفته و رودخانه هاي
متعددي از ارتفاعات آنها جاري ميشوند كه به قسمت سفلاي دانوب ميريزند. رود دانوب كه
در جنوب كشور روماني جاري است، قبل از آنكه به درياي سياه بريزد از 1070 كيلومتر
خاك روماني ميگذرد. همچنين درياي سياه نيز 245 كيلومتر با كشور روماني ساحل دارد.
سلسله جبال كارپات دور تا دور منطقه ترانسيلواني را فراگرفته است و در برخي نقاط
ارتفاعات كارپات تا 2500 متر ميرسد. منطقه ترانسيلواني نيز فلات روماني را تشكيل
ميدهد كه 600-400 متر ارتفاع دارد. سلسله جبال كارپات پلكاني شكل به سوي دشت ها و
دريا امتداد دارد و هر چه به دريا نزديك ميشود ارتفاع آن كمتر ميشود. اين سرزمين
داراي منابع غني زيرزمين است. دشتها و اراضي كوهپايه كارپات و فلات ترانسيلواني
براي كشت گندم، ذرت، چغندر قند، سيب زميني، كتان، كنف و ديگر نباتات بسيار مناسب
است. دامنه كوهها نيز سراسر پوشيده از جنگل ها و مراتع مساعد براي دامداري است.
در مناطق تپه اي ترانسيلواني منابع نفت، نمك و زغال سنگ نهفته است. در ضمن منابع
گاز متان نيز در فلات ترانسيلواني قرار دارد. در مناطق كوهستاني نيز از انواع و
اقسام سنگهاي معدني نظير سنگهاي طلا، نقره، پيريت، جيوه و آهن بهره برداري
ميشود.سلسله جبال كارپات بدوران سوم زمين شناسي تعلق دارد. اين سلسله جبال در خاك
روماني به سه رشته كوه كاملآ متمايز شامل كارپات شرقي، كارپات جنوبي و كاپات غربي
كه به گرد فلات ترانسيلواني حلقه زده اند، تقسيم ميشوند. ساخت زمين شناسي اين
نسلسله كوهها بسيار متنوع است : به اين ترتيب كه مرتفع ترين قلل كارپات شرقي از
شيست هاي كريستالي تشكيل است. در حالي كه در سلسله كوههاي كارپات شرقي صخره هاي
آتشفشاني، به لحاظ تعددآ آنها سلسله جبال آتشفشاني به وجود آورده اند كه طويل ترين
سلسله جبال آتشفشاني اروپاست. اين سلسله جبال داراي دهانه هاي آتشفشاني است و در
يكي از همين دهانه ها تنها درياچه آتشفشاني روماني موسوم به سنت آنا قرار دارد.
هزارها چشمه آب معدني كه از نقاط مختلف اين سلسله جبال جاري است خود گواه فعاليت
زمان بعد از دوران آتشفشاني آن است. كارپات شرقي از مرز شمالي روماني تا دره پراهوا
واقع در جنوب گسترده شده است و از سه رشته موازي كه از شمال غربي به سوي جنوب شرقي
امتداد دارند، تشكيل شده است. مرتفع ترين قله سلسله جبال كارپات شرقي موسوم به پيه
تروسول واقع در كوههاي رودنا با ارتفاع 2305 متراست با اين حال معروفترين قله
كارپات شرقي از نظرجهانگردي وبه احاظ اشكال بديع ارتفاعات آن قله سه آهلو با 1904
متر ارتفاع است. كارپات جنوبي به لحاظ شكل ارتفاعات و كوهپايه هاي آن و در قياس با
ديگر رشته هاي كارپات، آلپ ترانسيلواني ناميده ميشود. كارپات جنوبي از دره
پراهوا در شرق تا دالان تكتونيك دره هاي تيميش، سرنا و بيسترا در غرب امتداد دارد.
قاه هولدو و آنو با تا دالان ارتفاع 2543 متر در سلسله جبال فاگاراش بلندترين قله
سلسله جبال كارپات در تمامي روماني است. در اين قسمت دره هايي وسيع وجود دارد كه
يكي از آنها دره پتروشاني است و مهمترين منابع زغال سنگ روماني در اعماق اين
دره نهفته است.
رشته كوههاي كم ارتفاع تري نيز به نام بيهور وجود دارد و بقيه سرزمين روماني را
دشتها و جلگه ها تشكيل ميدهند كه مهمترين جلگه هاي آن موسوم به دوبروجا، پانونيك و
ملدووا هستند. مهمترين رودهاي روماني نيز عبارت اند از دانوب، پروت، معدش، اولت،
سيرت، تيسا، رود دانوب كه 1200 كيلومتر در مرز و در داخل روماني در جريان است، طويل
ترين رود اين كشور است.
آب و هوا
آب و هواي روماني از نوع آب و هواي قارهاي معتدل است؛ اما در نقاط مختلف بر حسب
تفاوت ارتفاع و يا در معرض جريان تودههاي اتمسفري قرار گرفتن فرق ميكند. با اين
حال آب و هواي روماني نسبتاً ملايم است و تفاوت حرارت بسيار زياد وجود ندارد.
زمستانها در غرب اين كشور هوا ملايمتر و نزولات آسماني بيشتر است. قابل ذكر است
كه در غرب روماني هوا تحت تأثير آب و هواي اقيانوسي قرار دارد؛ در حالي كه شرق
روماني با زمستانهاي نسبتاً سرد و طوفانهاي برفي و سرماي خود كاملاً تحت تأثير آب و
هواي سرد جلگههاي وسيع روسيه قرار دارد. در جنوب غربي روماني نفوذ محدود آب و هواي
مديترانهاي به چشم ميخورد.
متوسط درجه حرارت سالانه، در جنوب 11 درجه و در شمال 5/8 درجه است. بالاترين
درجه حرارت در باراگان (5/44 درجه سانتيگراد) و پايينترين درجه برودت در براشو
(5/31) ثبت شده است. متوسط ريزش باران در سال 690 ميليمتر ثبت شده است.
ريزش باران در كوهستانها بيشتر است (متوسط سالانه 1400 ميليمتر) و كمترين ميزان
ريزش باران در دوبروجا ثبت شده كه كمتر از 400 ميليمتر است.
شهرهاي مهم
مركز روماني موسوم به بخارست [1] كه به زبان رومانيايي بوكورشت خوانده مي شود،
بر طبق اسناد موجود500سال قدمت دارد و داراي اثار بسياري از دوران هاي تاريخي
مختلفي بوده ودرخود موزه هاي مهم تاسيسات فرهنگي متعددي راجاي داده است.ازقديمي
ترِِين بناهاي شهر بخارست کورتياولش [2] (قصرقديمي) است که درقرن شانزدهم ساخته شده
است.
ياش [3] :در شمال شرقي کشورکه سابقامرکزمهم فرهنگي وهنري به حساب مي ايد وداراي
اثار باستاني بسياري است.اشتفان کبير که از اواخر قرن پانزدهم به مدت50سال
درمولداوي حکومت کرد ياش رامرکز اميرنشين خود برگزيد.
پياتزانيامتز [4] :از شهرهاي مهم صنعتي وجهانگردي است که در درهءبيس نيتزا [5]
قرار دارد.
تيمي شوارا [6] : اين شهر در غرب روماني واقع است و اقليت مجاريو آلماني نيزدر
آن ساکن هستند. فاصله تيمي شوارا تا مرز صربستان بسيار کم است. در دانشگاه اين شهر
دانشجويان خارجي بسياري مشغول به تحصيل هستند.
براشو [7] : از مراکز اقتصادي و جهانگردي است. آثار تاريخي بيشماري نظير کليساي
سياه و خانه شورا در آن قرار دارد. کارخانه هاي تراکتور سازي و کاميون سازي در ابيم
شهر واقع است اين شهر کوهستاني در مرکز روماني است و در کوهپايه رشته کوه کارپات
قرار دارد.
سي بيوا [8] : از شهر هاي بزرگ صنعتي و فرهنگي است. اين شهر در منطقه
ترانسيلوانيا واقع است بخش مهمي از اقليت آلماني در اين شهر زندگي مي کنند. ساختار
ساختمان هاي شهر به سبک قديم و خانه هاي داراي شيرواني است.
پلوشت [9] : اين شهر جديد التاسيس است و در 50 کيلومتري شمال بخارست قرار دارد.
از مهمترين صنايع آن پالايشگاه بزرگ پلوشت است.
شهر پيتشت [10] : اين شهر در 120 کيلومتري بخارست واقع و داراي صنايع نفت و
صنايع سنگين است تنها شاهراه روماني ميان بخارست و پيشت مي باشد.
ملاحظات اقتصادي
الف) تاريخچه اوضاع اقتصادي
در دوران كمونيست در روماني كارخانههاي صنعتي و معدني، كليه بانكها و بيمه
ها،مراكز بهداشتي، مراكز توليد فيلم، سينما ها، داروخانه ها، آزمايشگاهها
كارگاههاي اصناف مختلف، مطب ها و ستورانهاي ملي بوده است. كشاورزان نيز مجبور به
داخل شدن به نعاوني هاي كشاورزي بودند سياستهاي كشاورزي دولت كمونيستي روماني
موجبات كاهش توليد را فراهم كرده بودبه نحوي كه حجم توليد محصولات كشاورزي در سال
1953 به ميزان توليد در سال 1938 (قبل از كمنيستي شدن روماني ) رسيده بود.
در زمان كمونيسم روماني الگوي اقتصادي استاليني را سر مشق قرار دادو در بخش
صنعت، حزب كمونيست روماني تأكيد زيادي در توسعة صنايع ماشين سازي، آهن و فولاد داشت
لذا صنايع سبك و كالاهاي مصرفي از توسعه بسيار اندكي بهرهمند بودند.
در سال 1948 سازمان امنيت كمونيستي روماني موسوم به «سكوريتاته» [11] تأسيس شد
اين سازمان مسؤوليت سركوبي مخالفان نظام كمونيستي و عوامل آن را داشت
چائوشسكو [12] در دهه 70 اعلام داشت كه بدهي 11 ميليلرد دلاري كشورش را ظرف همان
دهه پرداخت خواهد كرد متعاقب اتخاذ اين سياست، زياضت اقتصادي اعمال كرد امري كه از
يك سو موجبات پرداخت بدهي خارجي شد و از سوي ديگر به كاهش شديد سطح زندگي منجر
گرديد. مخالفت روماني با اصلاحات انجام شد.
سر انجام در سال 1989، نيكلاي چائوشسكو متعاقب شورش مردم روماني سرنگون و نظام
اين كشور به يك نظام چند حزبي مبدل شد.
ب) سياست هاي اقتصادي دولت بعد از تحولات 1989
(متعاقب سقوط حكومت) كمونيستي، دورة انتقالي يعني دورة خصوصي سازي اموال دولتي
(كارخانه هاؤ اعطاي حق مالكيت و …) آغاز شد. برخي در مجموعه شاخصه دورة انتقال را
اصلاحات بنيادي در اقتصاد نام نهادند. لذا دولت هاي روماني از سال 1989همواره حركت
به سوي اقتصاد بازار را در رأس سياست هاي اقتصادي خود قرار دادند. قدر مسلم
برهم زدن نظمي كه در رآس آن دولت قرار داشت كاري ساده به نظر مي رسيد، ولي ايجاد
نظمي جديد در قالب اقتصاد بازار به نحوي كه ثروت مردم كه در اختيار دولت بود به نحو
عادلانه در اختيار عموم قرار گيرد، كاري بس دشوار بود. لذا در اين رهگذر مشكلات
عديده اقتصادي بروز كرد. مشكلاتي از قبيل افزايش شديد تورم، كاهش ارزش پول ملي،
افزايش بيكاري، كاهش توليدات صنعتي و كشاورزي، افزايش بدهيهاي خارجس، كاهش صادرات و
افزايش واردات.
مهمترين برنامه هاي اقتصادي دولت هاي روماني براي جا انداختن اقتصاد بازار عبارت
بودند ار: حذف تدريجي يارانهها از كالا و خدمات، حذف كنترل بر نرخ ارز و ايجاد
زمينه براي خريد و فروش آزاد آن، آزاد سازي تجارت خارجي ( خارج كردن از
انحصار دولت).
يكي از مهمترين مسائل دولت هاي بعد از تحولات در روماني، مشكلات مالي در اين
كشور است. روماني ظرف مدت 8 سال پس از گذشت سقوط نظام كمونيستي بيش از هفت ميليارد
دلار وامهاي ميان مدت و دراز مدت دريافت و در حدود 2 ميليارد دلار نيز ذخيره ارزي
حكومت چائوسشكو را هزينه كرده است. پس از آغاز تحولات در روماني دامنة تظاهرات
سنديكايي در سر تاسر اين كشور گسترش يافت. كارگران خواستار افزايش دستمزد و كاهش
ساعات كار بودند به نحوي كه از سال 1990 تا 1994 همواره رشد منفي در اقتصاد روماني
ثبت شده است.
مجموع سرمايه گذاري هاي صورت گرفته در روماني از سال 1991 تا 1995 بالغ بر يك
ميليارد و ششصد ميليون دلار شده است،كه در مقايسه با ساير كشورهاي شرق اروپا از
قبيل لهستان، مجارستان و چك از ميزان بسيار كمتري برخوردار است. شايان ذكر است در
پايان سال 1996 ميزان سرمايه گذاري درمجارستان بالغ بر 13 ميليارد دلار بوده است.
مهمترين سرمايه گذاران خارجي در روماني (پس از سال 1989) به ترتيب از سوي
كشورهاي ايتاليا، آلمان، كره جنوبي، امريكا، فرانسه و هلند بوده است. بخش خصوصي
جمهوري اسلامي ايران در روماني بيش از 2300 شركت دارد كه مجموعاً در حدود 13 ميليون
دلار در اين كشور سرمايه گذاري كرده اند.
رشد منفي در اقتصاد روماني از سال 1993 روبه كاهش گذاشت و از سال 1994 تعدل ميان
عرضه و تقاضا در بازار به وجود آمد و همزمان بر ميزان صادرات افزوده شد به طوري كه
ارام آرام سرمايه گذاري خارجي نسبت به سال هاي گذشته افزايش يافت.
وضعيت موجود
الف) ظرفيت هاي اقتصادي
روماني به طور سنتي يك كشور كشاورزي و دامپروي است. در زمان حاضر اين كشور نياز
گندم و ساير غلات خود را تأمين مي كند و يكي از صادر كنندگان گوشت گوسفند و گاو
است. كشاورزي 18 درصد از توليد ناخالص داخلي را به خود اختصاص داده است و 9/35
در صد از نيروي كار اين كشور را در اشتغال خود دارد. توليدات عمدة محصولات كشاورزي
در اين كشور عبارتند از: ذرت، گندم، سيب زميني، چغندر قند، جو، انگور، سيب و سبزي.
معادن عبارتند از : زغال سنگ، مس، روي، آهن، سرب، بوكسيت، منگنز، بيسموت،
جيوه، نمك، نقره و نفت روماني بالغ بر 2 ميليارد بشكه و توليد سالانة آن 66 ميليون
بشكه است. ذخيره گاز 133 ميليارد متر مكعب و توليد سالانه آن 32 ميليارد متر مكعب
است.
صنايع ماشين سازي قابل ملاحظه است اتوموبيل رنو 18 تحت نام داچيا با موتورهاي
مختلف، اتومبيل دو سي ال او تحت ليسانس كره جنوبي و جيپ آرو در روماني براي اشباع
بازار كار داخلي و صدور به كشورهاي خارجي توليد ميشود.
صنايع تراكتورسازي «براشو»، صنايع حقاري چاهاي نفت و گاز، صنايع سيمان، صنايع
قند و شكر و صنايع مواد غذايي از ديگر صنايع روماني محسوب ميشوند.
ب) واحد پول
واحد پول روماني «لئو» [13] است. در زمان حكومت چائوشسكو هر 9 لي يك دلار بود.
اما بعد از سقوط وي و پس از گذشت 8 سال از آن تاريخ هر 8 هزار لي معادل يك دلار
است.
ج) نيروي كار
جمعيت فعال روماني بالغ بر 11 ميليون و 220 هزار مفر اعلام شده است كه مجموعاً
49% از كل جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهد. زنان تقريباً 35% از نيروي كار اين كشور
را تشكيل ميدهند. اكثر نيروي فعال اين كشور بين 25 الي 50 سال قرار دادند.
عدة بي كاران تا پايان سال 1995 بالغ بر يك ميليون و يكصد و پنجاه ميليون نفر
است كه 9/9% از نيروي كار اين كشور را شامل مي شود. با توجه به طرح هاي مختلف خصوصي
سازي در روماني و ضرورت متوقف ساختن كارخانه هاي ضرر ده پيش بيني مي شود سال به سال
بر ميزان بي كاران روماني افزوده شود.
ملاحظات سياسي
روند تحولات سياسي
تاريحچه سياسي
روماني كشوري اروپايي است و در منطقه كوه هاي كارپارت، نزديك دانوب و ساحل درياي
سياه قرار دارد. نياكان رومنها موسوم به داك ها [15] ( در متون تاريخي يونانيان
موسوم به جتها) هستند. كه از شاحة قوم شمال، موسوم به تراكها،مي باشند. 80 سال
قبل از ميلاد مسيح باربيستا [16] توانست داكها اين منطفه را تحت حكومتي واحد در
آورد. از بين جانشينان وي مي توان دچبال [17] (106-87ميلادي) را نام برد. وي
حكمراني بود كه جنگ هاي دشواري با امپراتوري روم باشتان به رهبري ترايان [18] داشت.
بعد از تسخير منطقه داچيا از سوي ترايان در سال 106ميلادي، فرآيند رومانيايي كردن
داك ها تشديد شد به نحوي كه در بين قرن هاي هفتم تا نهم ملت جديدي به نام ملت رومن
كه با ايتاليايي ها، فرانسوي ها، اسپانياييها، پرتغالي هاي لاتين هم خانواده بود،
شكل گرفت.
درفرايند به وجود آمدن حكومتهاي فئودالي اروپا، چنين به ثبت رسيده است كه در
منطقه رومن ها اين فرآيند پيش از قرن نهم تا چهاردهم به وقوع پيوسته است، در ابتدا
شكل هاي كوچك حكومتي به وجود آمد كه بعد ها با يكديگر متحد شده، حكومت هاي فئودالي
مولداوي،ترانسيلوانيا، تسار ارومانسكا و دوبروجا را تشكيل دادند.
فرآيند اتحاد حكومت هاي فئودالي با يكديگر،به سبب فشارهاي خارجي به نتيجه نرسيد
به طوري كه امپراتوري عثماني در سال 1317 ميلادي منطقه دوبروجا را به خود ملحق ساخت
و از سوي ديگر جكومت پادشاهي هنگري [19] در قرن هاي دهم و تا سيزدهم ترانسيلوانيا
را تسخير كرد.
مولداوي و تسارارومانسكا ضرورتاً جنگ هاي دشواري به منظور دفاع از استقلالشان در
مقابل توسعه طلبي عثماني ادامه دادند، به نحوي كه تحت حكومت برخي از حكمرانان
(دومنيتورها) لايق مانند ميرچاچل باترين [20] ولاديسپش [21] (ولاد نيزه دار)
واشتفان چل ماره [22] (اشتفان كبير) حكومتهاي رومني پيروزي هاي مهمي را به دست
آوردند كه به علت وجود آنها امكان خود مختاري حكومتهايشان در مقابل پرداخت خراج را
ميسر ساخت. اگر چه دومينتورهاي نواحي رومن نشين، تحت لواي حكومتهاي مختلف خود
زندگي مي كردند، مردم رومن مانند يك ملت متحد، كه داراي ارتباطات دايمي با يكديگر
بودند متمايز شدند، عامل مهم ديگر مشترك بودن در مذهب ارتدكس بود.
بعد از شكست ارتش مجارستان توسط تركيه در جنگ موهاچ [23] در سال
1526، منطقه ترانسيلو به عنوان سرزمين خودمختار، در چارچوب امپراتوري عثمان قرار
گرفت. تمايل جهت اتحاد رومنها نخستين بار، در طول حكومت دومنيتورميهاي و تيهآزو
[24] (ميهاي دلير) به وقوع پيوست، به نحوي كه در سال 1600 ميلادي وي موفق شد تا
تسارارومانسكا، ترانسيلوانيا و مولداوي را به زير فرمان خود درآورد. اگر چه عمر اين
اتحاد كوتاه بود و ميهاي ويته آزو در سال 1601 توسط عوامل امپراتوري اتريش به قتل
رسيد، اقدام وي به صورت برنامه و الگويي براي نسل هاي بعدي رومن ها مبدل شد.
رقابت بين سه امپراتوري بزرگ – روسيه (تزاري)، عثماني و اتريش – عواقب بسيار
منفي براي حكومت هاي رومن به بار آورد، به نحوي كه، سرزمين آنان به محل تاخت و
تاز و نيز الحاق به طرف پيروزي مبدل شد. بدين ترتيب، اتريش در سال 1691 منطقه
ترانسيلوانيا ئ در سال 1775 منطقه شمال مولداوي، موسوم به بوكونيا [25] را به
سرزمين خود منضم ساخت. روسيه نيز در سال 1812 بخش شرقي مولداوي، موسوم به باساراب
[26] زا به سرزمين خود ملحق كرد.
در قرنهاي هفدهم و هجدهم رومنها در زمينه فرهنگي فعاليت بسياري كردند تا موجوديت
ملي خود را نشان دهند.
جنبش هاي انقلاب به رهبري هورا در ترانسيلوانيا در سال 1784 و تودورولاديميرسكو
[27] در سال 1821درتسارارونسكا موجبات آگاهي ملي رومن ها را فراهم كزدو انقلاب
ديگري در سال 1848به وقوع پيوست كه در سرتاسر سرزمين روماني گسترش يافت. اين انقلاب
قوياً، خواسته مردم روماني را جهت كسب آزادي و اتحاد با يكديگر مطرح ساخت. در
پيشاپيش انقلابيون سال 1848 انديشمندان و ميهن پرستان رومن مانند نيكلاي بالچسكو
[28] ميهاي گوگل نيچه آنو، [29] واسيلم الكساندري [30] ، يون الياده رادولسكو [31]
، يون برايتانو [32] ، روستي [33] ، آورام يانكو [34] ، سيمسون [35] و جرج
بارنويستو [36] قرار داشتند.
در 24 ژانويه 1859، اتحاد ميان مولداوي با مونته نيا(تسارارومانسكا) تحت حكومت
دومنيتورالكساندر يون كوزا [37] به مرحله اجرا در آمد كه در نتيجه اين اتحاد،
اصلاحات وسيعي انجام گرفت و بر اساس آن روماني به وجود آمد.
در سال 1866،بعد از حكومت الكساندر يون كوزا، كارول اول از خانواده هرخن زولرن
[38] قدرت را به دست گرفت. وي از خاندان حكومتي پروس [39] بود. به واسطة اين اقدام،
رومنها قصد داشتند به حيات سياسي داخلي بخشيده، از سوي يكي از كشورهاي بزرگ
اروپايي مورد حمايت بينالمللي قرار گيرند.
اززمان روي كار آمدن كارول اول، وي همواره تمايل به تغيير مناسبات روماني
با امپراتوري عثماني و دستيابي به استقلال كامل را داشت، در نامهاي كه كارول
اول، خبر بر تحت نشستن خود را به تزار روسيه اعلام كرد در مورد رهايي مسيحيان از
يوغ قدرت شرق سخن رانده بود پس از گذشت چند سال در ژوئن سال1876 كارول اول مجدداً
در باب حل و فصل مسائل جنوب شرقي اروپا گفت كه اين قضيه راه حلي به جز نابودي
امپراتوري عثماني ندارد. وي از سال 1873 مسئله دست يابي به استقلال را در شوراي
وزيران به طور صريح مطرح كرد.
سران همواره مخالفت خود را با سياست همسويي با روسيه اعلام كرده و به عبارت ديگر
به مدت زيادي حتي در زمان دست يابي به استقلال از نزديكي با روسيه هراس داشتند
عثماني در اين بين قانون اساسي جديدي را به تصويب رسانيد و طي آن روماني به
عنوان بخشي از امپراتوري عثماني شناخته شد، دولت روماني با دريافت اين پاسخ اعتراض
كرد و اين تصميم را غير قانوني و نغاير با قراداد هاي روماني – عثماني عنوان ساخت.
شايانذمر است كه اين قانون اساسي از سوي مدحت پاشا نوشته شده بود. بيدن ترتيب
رومنها تصمصم گرفتند تا از طريق نظامي استقلال كشورشان را به دست آوردند. يون
برايتانو [40] نخست وزير وقت طي سفري به كريمه قسمتي از (خاك روسيه) در سال 1876با
الكساندر دوم و گورچه آكف [41] روسي در مورد انعقاد كنواسيون نظامي روسيه – روماني
جهت آغاز هر گونه جنگي با عثماني مذاكره كرد اين كنواسيون در 16 آوريل سال
1877 در بخارست به امضارسيد. دراين قرارداد جزئيات عبور نيروهاي روسي از طريق
روماني به سوي بالكان را پيشبيني شده در ضمن پترزبورگ متعهد بود به حقوق سياسي
رومنها احترام بگذارد و تماميت ارضي روماني را حفظ واز آن دفاع كند.
نيروهاي روسي در تاريخ 24آوريل همان سال وارد مرزهاي روماني شدند تا از آن طريق
به دانوب راه يابند.تركها سواحل مرزهاي جنوبي روماني را بمباران و مورد حمله قرار
دادند.وزير خارجه روماني در تاريخ9مي1878درژارلمان اعلام كرد:ديگر با امپراتوري
عثماني هيچ ارتباطي نداريم…مستقل هستيم،كشوري هستيم كه روي پاي خود استواريم.
بعد ازسخنراني م.گوگل نيچه آنو [42] وزيرخارجه روماني درپارلمان نمايندگان
با79راي مثبت و2راي ممتنع يادداشت استقلال كامل روماني رادر تاريخ9مي1877م.اعلام
كرد.اين استقلال درپي جنگ دركنار روسيه عليه عثماني به دست آمد.به واسطه قرارداد
برلين درسال 1877م استقلال روماني درسطح بين المللي به رسميت شناخته شدومنطقه
دوبروجابه روماني ملحق شد.
درپايان سده نوزدهم وآغازسده بيستم جنبش آزادي رومنها درترانسيلوانيا تحت عنوان
ممورانديست [43] دردوره(1894-1892)پديد آمد.جنبش رومنهاي ترانسيلوانيا از سوي
نويسندگان، شعرا و انديشمندان پادشاهي روماني (متشكل از تسارارونسكا و مولداوي)از
جمله ميهاي امينسكو [44] ،هاشدوا [45] ،اكتاويان گوگا [46] ميهاي سادووآنو [47] ،
زنوپل [48] ، ديمتريه اونچول [49] و نيكلاي يورگا [50] مورد تشويق قرار گرفت.
در دروه جنگ جهاني اول، رومن ها به سبب آزاد سازي مناطقي از كشورشان، كه در
اختيار همسايگان بود، بعد از دو سال بيطرفي در سال 1916، در كنار نيروهاي متفقين
(فرانسه،انگليس، روسيه و ايتاليا) وارد جنگ جهاني اول شد، ورود روماني به جنگ به
موجب يك پيمان سياسي، كه الحاق ترانسيلوانيا و بوكوونيا به روماني را به رسميت
ميشناخت، انجام گرفت. بدين ترتيب، رومنها در جهت از بين بردن نيروهاي متحدين وارد
جنگ شدند.
در پي فرو پاشي امپراتوري روسيه و هابسبورگ به علت جنگ، مناطق باساراب، بوكونيا
و ترانسيلوانيا به روماني ملحق شد. كنفرانس پاريس در سال 1920-1919اتحاد رومن ها در
سال 1918 را تأييد كرد.
تشكيل روماني بزرگ (1918)لحظه به ثمر رسيدن آرزوهاي مردم رومن بود. در مرحله
بعدي، رومنهافرآيند توسعه و مدرنيزه كردن همة زمينه ها را طي كردند. در زمينه
سياسي نيز،نظام دمكراتيك چند حزبي اعلام شد كه تا سال 1938 ادامه يافت.
سياست خارجي روماني، با ديگاه ايجاد و تقويت پيمان هاي منطقهاي و توسعه روابط
دوستي ميان همسايگان پايه گذاري شد. براي چه نتيجه رسيدن اين انديشههاي سياسي نقش
مهم را نيكلاي تيتولسكو [51] (وزير خارجه سابق روماني) ايفا كرد، شخصي كه داراي
اعتبار بينالمللي بوده و بين سالهاي 1931-1930 به عنوان رئيس مجمع عمومي جامعه
انتحاب شد.
وخامت اوضاع بينالمللي در اواخر دهه چهارم قرن بيستم به دليل اتخاذ سياست سكوت
فرانسه و انگلستان درسراسر تجاوزات آلمان و انعقاد پيمان ريبن تروپ مولوتوف [52] به
آغاز دومين جنگ جهاني، در تاريخ اول سپتامبر پ939 منتج شد.
در اين چارچوب با توجه به اينكه روماني در سطح بينالمللي منزوي شده بود، شوروي
منطقه باساراب و شمال بوكوونيا را در ژوئن سال 1940 اشغال كرد و از سوي ديگر، آلمان
و ايتاليا، رواني را مجبور ساختند تا بخشي از ترانسيلوانيا را به مجارستان تسليم
كند (آكوست 1940). در اين چارچوب، كارول دوم شاه روماني در سپتانبر 1940 از تخت
سلطنت كناره گيري كرد و ژنرال آنتونسكو [53] قدرت را به دست گرفت. آنتونسكو حكومت
ديكتاتوري را در داخل كشور برقرار ساخت و در سياست خارجي، به سوي آلمان و
ايتاليا گراييد.در 22 ژوئن 1941 روماني، به رهبري آنتونسكو، در كنار آلمان بر ضد
شوروي وارد جنگ شد. آنتونسكو در پي ازاد سازي باساراب ئ شمال بوكونيا بود، اهدافي
كه در جولاي 1941 بدان دست يافت. ادامه جنگ از سوي روماني در شرق و شكست آلمان در
ايتالنيگراد موجب شد تا سران سياسي روماني در جست و جوي راه حلي جهت روماني از جرگه
كشورهاي متحدين و انعقاد قرار داد ترك مخاصمه با بريتانهاي كبير، امريكا و شوروي
باشند.
در 23 آگوست 1994، يون آنتونسكو به دستور ميهاي پادشاه روماني دستگير شد و
روماني به نفع كشورهاي متفقين به مبارزه عليه آلمان برخاست و به آزاد سازي مناطقي
از روماني، مجارستان، چكسلواكي و اتريش پرداختو ولي بعد از جنگ، روماني در كنفرانس
سلح پاريس (1947م-1946م) به عنوان كشوري شكست خورده و دشمن متفقين محسوب شد و
مجبور به پرداخت مبالغ هنگفتي به عنوان خسارات جنگ شد.
استقرار مجدد دمكراسي در روماني دوران كوتاهي داشت، زيرا بر اساس تفاهم ميان
انگلستان، امريكا و شوروي، رومااني در كنار بلغارستان، مجارستان، يوگسلاوي،
چكسلواكي، آلباني و آلمان شرقي در حيطة سلطه و نفوذ شوروي قرار گرفت.
بعد از يك دورة انتقالي در بين سالهاي 1947-1944، رژيمي كه الگو گرفته از شوروي
استاليني بود، به روماني تحميل شد. ولي به تدريج روماني موفق شد، از زير سلطه شوروي
خارج شود، به نحوي كه در سال 1985 توانست موافقت شوروي، جهت واحدهاي ارتش سرخ
از آن كشور را به دست آورد، در ضمن، روماني طي اعلاميهاي عليه اشغال چكسلواكي توسط
پيمان ورشو در سال 1968، موضع گرفت و در نتيجه وزير خارجه وقت روماني به نام
كرنليو مانسكو [54] نخستين مقام در يك شكور سوسياليستي بود كه به سمت رئيس مجمع
جامعه ملل در سال 1964 برگزيده شد.
رياصت اقتصادي اعمال شده در دهه 70 از سوي نيلاي چائوشسكو از يك سو منجر به
پرداخت بدهيي خارجي و از سوي ديگر موجب كاهش شديد سطح زندگي شد.مخالفت روماني با
اصلاحات انجام شده در ساير كشورهاي سوسياليستي، به ويژه در روسيه به انزواي روماني
در سطح بينالمللي و به كاهش آزادي در داخل منجر شد.
ساختار حكومت
قوه مجريه
قوه مجريه در روماني مركب از رئيس جمهوري، نخست وزير، هيأت دولت و رياست
دستگاههاي دولتي است.
رياست جمهوري، وظايف و اختيارات
رئيس جمهوري در انتخابات سراسري آزاد و مستقيم توسط راي مردم انتخاب ميشود.
رئيس جمهوري رياست فوه مجريه را عهده دار است. بر طبق قانون اساسي رئيس جمهوري
نمايندة كشور روماني و تضمين كنندة استقلال ملي، وحدت و تماميت ارضي كشور است و بر
رعايت قانون اساسي و عملكرد صحيح مقامات دولتي مرافبت مي كند. براي اين منظور رئيس
جمهوري به عنوان ميانجي و وساطت كننده بين قواي سه گانه در كشور و بين دولت و جامعه
عمل خواهد كرد. هيچ كس نميتواند بيش از دو دورة متوالي به رياست جمهوري روماني
انتخاب شود. دورة رياست جمهوري 4 سال است.
انتصاب نخست وزير و اعضاي دولت پس از راي اعتماد پارلمان، انتصاب يابر كناري
وزارا بنا به پيشنهاد نخست وزير در صورت ترميم كابينه، از وظايف رئيس جمهوري است.
رئيس جمهوري روماني رياست نيروهاي مسلح و رياست شوراي عالي دفاع ملي را نيز به
عهده دارد.
دولت
رئيس جمهوري پس از مشورت با حزبي كه اكثريت آراء انتخابي پارلماني را به
خود اختصاص داده است، يك نفر از آن حزب را براي تصاحب پست نخست وزيري معرفي ميكند.
اجراي سياست هاي داخلي و خارجي كشور و اداره امور آن به عهده دولت است.
دولت بايد بر اساس عملكرد ش در مقابل سؤال هاي پارلمان پاسخگو باشد. رئيس جمهوري و
پارلمان حق دارند دولت را استيضاح كنندؤ پارلمان نيز مي توان با راي اكثريت
نمايندگان راي اعتماد خود را به دولت لغو كند.
قوه مقننه
قوه مقننه در روماني متشكل از مجلسين نمايندگان و سناست، اين قوه در واقع
عاليترين ارگان مردم روماني و تنها قدريت قانون گزاري در كشور است.
اعضاي آن بر اساس رأي مستقيم مردم به صورت مستقيم، مخفي و آزاد انتخاب ميشوند.
مجلسين روماني به طور جداگانه و همچنين به صورت مشترك تشكيل جلسه مي دهند.
تصويب قانون هموسكسوالي در روماني
روماني تحت فشار شوراي اروپا و به توصيه صريح اين نهاد اروپايي محبور به تصويب
قانون
هموسكسوالي شد تا بتواند به عضويت كامل آن شورا نايل شود.
كليساي ارتدكس روماني مخالفت جدي خود را با تصويب چنين قانوني در پارلمان اين
كشور اعلام كرد و و طرفداران اين كليسا در مقابل مجلسين سنا و نمايندگان روماني دست
به تحصن زدند. احزاب ملي گراي روماني از جمله روماني بزرگ و اتحاد ملي روماني با
كليسا همصدا بودند. علي رغم اين مخالفت ها دولت روماني به جهت عقب نيفتادن از سايرئ
كشورهاي شق اروپا در الحاق به شوراي اروپا سرانجام قانون مزبور را در پارلمان به
تصويب رساند بر طبق اين قانون اگر چه هموسكسوالي آزاد شد در صورتي كه شكايتي
در اين مورد در دادگاه مطرح شود مسئله مورد بررسي قرار ميگيرد. و فرد خاطي مجازات
ميشود در حالي كه شكايتي در اين خصوص مطرح نشود موضوع از طريق مراجع قانوني مورد
پيگرد قرار نميگيرد.
قوه قضاييه
ديوان عالي دادگستري بالاترين مرجع قاضيي در روماني است. رئيس و اعضاي آن توسط
رئيس جمهوري براي شش سال انتصاب ميشوند. بر طبق قانون اساسي، قضاوت مستقل هستند و
فقط تابع قانوناند. قاضي نمي تواند در طول خدمت خود به شغل دولتي ديگر به جز مشاغل
آموزشي در دانشگاهها اشتغال يابد.
رسيدگي به جرايم و جلسات دادگاهها علني است. به جز مواردي كه قانون رسيدگي به
آنها را غير علني اعلام كرده باشد.
شوراي عالي قضايي متشكل از رؤساي دادگاه هاي بخش است كه براي يك دورة چهار ساله
توسط مجلس نمايندگان و مجلس سنا در اجلاس مشترك انتخاب مي شوند. شوراي عالي قضايي،
قضات و دادستان ها را تعيين و براي انتصاب به رئيس جمهور معرفي مي كند.
تقسيمات كشوري
كسور روماني به 40استان و 260شهرستان و2688بخش تقسيم شده است.
هر اسناني استاندار و همچنين يك شوراي استان دارد كه استاندار از سوي دولت منصوب
مي شود.
شهرداران و اعضاي شوراهاي محلي از طريق برگزاري انتخابات محلي انتخاب مي شوند.
اين افراد به عنوان مقامات اداري در شهر ستان ها ميتقل عمل ميكنند.
احزاب و گروههاي سياسي
حزب سوسيال دمكراسي روماني
پس از انشعاب جبهة نجات ملي در سال 1992، گروهي به رهبري پتره رومن [55]
موفق به حفظ جبهة نجات ملي به نام خود شده و سايرين به رهبري يون ايليسكو از
حزب جدا شدند آنها جبهه نجات ملي – 22دسامبر را تشكيل دادند و سرانجام در جولاي
1993 در اجلاس سراسري حزب، نام آن را به حزب سوسيال دمكراسي روماني تغيير دادند.
حزب دمكراسي سوسيال قوي ترين حزب روماني است و در دوره سابق پارلماني نقش حزب حاكم
را به عهده داشت و 117 كرسي در مجلس نمايندگان و 49 كرسي در مجلس سنا در اختيار
داشت. اين حزب در انتخابات پارلماني سال 1996 در مجلس نمايندگان 91 كرسي و در مجلس
سنا 41 كرسي به دست آورد و به عنوان حزب اپوزيسون در پارلمان فعاليت ميكند. هم
اكنون اين حزب به تنهايي از ساي احزاب داراي كرسي بيشتري در پارلمان است ولي احزاب
راستگرايي حاكم با ايجاد ائتلاف برآن چيره شدهاند.
احزاب مستقل
كنواسيون دمكراتيك روماني
كنواسيون دمكراتيك روماني در سال 1992 از مجموع اتحاد حزب و گروه راستگرا و
ميانه رو شكل گرفت. اين كنواسيون در انتخابات پارلماني سال1992، تعداد 82 كرسي در
مجلس نمايندگان و 34 كرسي در مجلس سنا به خود اخنصاص داد اين كنواسيون در انتخابات
پارلماني سال 1996 به دست آئردن 122كرسي در مجلس نمايندگان و 53 كرسي در مجلس سنا
به عنوان حزب حاكم پارلمان انتخاب شد.
حزب ملي دهقانان – دمكراسي مسيحي
اين حزب با گرايش است، طرفدار شاه سابق روماني و بزرگترين حزب كنواسيون دمكراتيك
روماني است حزب مزبور جز و بنيان گذاران كنواسيون دمكراتيك است حزب ملي
دهقانان – دمكرات مسيحي متعاقب برگزاري انتخابات عمومب در نوامبر 1996، 42 كرسي در
مجلس نمايندگان و 21كرسي در مجلس سنا كسب كرد.
حزب اتحاد چيويك
اين حزب در سال 1990 تشكيل شد و هنوز نتوانسته است حتي يك كرسي در پارلمان به
خود اختصاص دهد. اين حزب گرايش ليبرال دارد شايان ذكر است احزاب ليبرال در روماني
كثرت دارند و با هناوين مختلف ولي جملگي ليبرال هستند تعداد آنها بيش از هشت حزب
است. ولي به دلايل متعدد و علي رغم تلاش رهبران آنها هنوز نتوانستهاند با يكديگر
ادغام شوند.
حزب دمكراتيك – جبهه نجات ملي
جبهه نجات ملي در سال 1989 بلافاصله پس از سقوط نظام كمونيستي چائوشسكو شكل
گرفت. حزب دمكراتيك – جبهه نجات ملي كه رهبر آن پتره رومن است گرايش چپ ميانه دارد
و متمايل به غرب است،اين حزب در ائتلاف با كنوانسيون دمكاتيك توانست زمام امور را
از نوامبر 1996 به عهده بگيرد.
حزب اتحاد ملي روماني
اين حزب در سال 1990 تأسيس شد. محل فعاليت عمدة آن در ناحيه ترانسيلوانياست و
عمدتاً در مخالفت با رومانيايي هاي مجاري الاصل فعاليت ميكند. حزب مزبور جزو احزاب
ملي گراي افراطي محسوب ميشود. در انتخابات سال 1992، 30كرسي در مجلس نمايندگان و
14 كرسي در مجلس سنا به دست آورد و در انتخابات سال 1996ؤ تنها 18 كرسي در پارلمان
اين كشور كسب كرد.
حزب اتحاد دمكرات و مجاري هاي روماني
حزب اتحاد دمكرات مجاري هاي روماني تنها حزب روماني است كه براساس قوميت در سال
1990 تأسيس شده است. اين حزب خود را مدافع حقوق اقليت مجاري ميداند و خواستار كسب
خود مختاري محلي براي اين اتحاديه در انتخابات سال 1992، 27 كرسي مجلس نمايندگان و
12 كرسي مجلس سنا را به خود اختصاص داد و در انتخابات پارلماني سال 1996، 25 كرسي
مجلس نمايندگان و 11 كرسي مجلس سنا را كسب كرد.
حزب روماني بزرگ
حزب روماني بزرگ كه نام آن از روماني بزرگ در سال 1918 ناشي شده است (بعد از
پايان جنگ جهاني اول كه پادشاه روماني با تدبير توانست كليه سرزمينهاي رومن نشين
خارج از مرزهاي روماني را به خاك خود ملحق كند، كشورهاي روماني در وسيع تنرين شكل
جغرافيايي خود قرار گرفت كه به نام روماني بزرگ در تاريخ اين كشور مشهور است) اين
خزب ملي گرا و تندروست و خواهان الحاق
بخش هاي جدا شده از خاك روماني به اين كشور است به خصوص مولداوي كه هم اكنون يكي از
جمهوري هاي مستقل مشترك المنافع است حزب روماني بزرگ در انتخابات سال (1992) 16
كرسي در مجلس نمايندگان و 6 كرسي در مجلس سنا به دست آورد و در انتخابات پارلماني
شال 1996 موفق شد 19 كرسي در مجلس نمايندگان و 8 كرسي در مجلس سنا كسب كند.
حزب ملي ليبرال
اين حزب از جمله احزاب سنتي روماني است كه يابقه آن به سال 1869 باز ميگردد.
فعاليت اين حزب توسط كمونيستها در سال 1947 متوقف شد. حزب ملي ليبرال در طول تاريخ
دو سدة گذشته روماني نقش مهمي در جامعه و سياست اين كشور ايفا كرده است رهبران آن
طرفدار نظام پادشاهي در روماني و راست ميانه است.
حزب ليبرال
حزب ليبرال در در سال 1993 از ادغام حزب ملي ليبرال كنوانسيون دمكراتيك و حزب
ملي ليبرال – شاخه جوانان شكل گرفت. در انتخابات سال 1992 حزب ملي ليبرال –
كنوانسيون دمكراتيك 2 كرسي در مجلس نمايندگان و 4 كرسي در مجلس سنا و حزب ملي
ليبرال – شاخه جوانان 11 كرسي در مجلس نمايندگان و يك كرسي در سنا به دست آوردند.
حزب دكمراتيك كشاورزان روماني
حزب دكمراتيك كشاورزان روماني در سال 1990 تأسيس شد. حاميان اصلي اين حزب را
كشاورزان تشكيل ميدهند و اعضاي آن قريب به 200000نفر هستند. دفاع از حقوق كشاورزان
هدف اصلي حزب است.
حزب دمكراتيك كشاورزان روماني در انتخابات سال 1992 از ائتلاف با احزاب چپ جدا
شد؛ لذا نتوانست در مجلس نمايندگان كرسي به دست آورد ولي در مجلس 5 كرسي كسب كرد.
حزب اكولوژي روماني
حزب اكولوژي يا محيط زيست روماني در سال 1990 تشكيل شد هدف اصلي حزب حمايت و
دفاع از محيط زيست است. اين حزب در انتخابات سال 1992 در مجلس نمايندگان 4كرسي به
دست آورد ولي موفق نشد سناتوري به مجلس سنا اعزام كنند.
احزاب ائتلاف دولتي در روماني (پس از انتخابات نوامبر1996)
احزاب ائتلاف دولتي عبارتند از :
ائتلاف كنوانسيون دمكراتيك متشكل از 5 حزب، مجموعاً 122 كرسي در مجلس نمايندگان
و 53 كرسي در سنا دارند. حزب ملي دهقانان – دمكرات مسيحي بزرگترين حزب كنوانسيون
دمكراتيك است.
انتلاف سوسيال دمكرات الف) حزب دمكرات – جبهه نجات ملي ب) حزب سوسيال
دمكرات دو حزب فوق مجموعاً 53 صندلي نمايندگان و 23 كرسي در مجلس سنا دارد
حزب اتحاد دمكرات مجاري هاي روماني احزاب فوق در ائتلاف دولتي حضور دارند
ولي تعدادي از احزاب پارلماني نيز بدون اينكه نماينده اي در دولت يا در دستگاه هاي
دولتي داشته باشند از ائتلاف دولتي حمايت ميكنند حمايت اين دست از احزاب از ائتلاف
احزاب دولتي به دليل همسويي و ديدگاه مشترك آنها نسبت به مسائل روماني است و از سوي
ديگر احزاب دولتي قدرتمند به كرسي هاي اندك اين احزاب نيازي نداشتند و تعداد كرسي
هاي آنان براي کسب راي اعتماد از پارلمان كفايت مي كرد.
[1] - Bucsharest
[2] - Curtea Vlesh
[3] - Jash
[4] - piatzancat
[5] - Bis Nitza
[6] - Timi Shoara
[7] - Brashov
[8] - Siviu
[9] - Pitesiti
[10] - Ploiesti
[11] -- Securitatc
[12] - Ceasescu
[13] - Leu
[14] - Tvyzbc- ABC
[15] - Dac
[16] - Barbista
[17] - Dechebal
[18] - Traian
[19] - Hangry
[20] - Mirchea chel Batrin
[21] - Viad Tespesh
[22] - Shtefan Chel Mare
[23] - Muhach
[24] - Mihai Viteazu
[25] - Bucuvina
[26] - Basarab
[27] - Tudur Viadimirescu
[28] - N. Balchescu
[29] - M.C.Golniceanu
[30] - V.Alexandry
[31] - I.L.Radulescu
[32] -L.Bratianu
[33] - Rusely
[34] - A.Iancu
[35] - Simion
[36] - G.Barnutsiu
[37] -I. Cuza
[38] - hukhen Zulern
[39] - Prus
[40] - I.Bratianu
[41] - G.Acef
[42] - M.C.Golniceanu
[43] - Memorandist
[44] - M. Eminescu
[45] - Hashdau
[46] - O. Guga
[47] - M.Saduveanu
[48] - Zenupul
[49] - D. Unchol
[50] - N. Iorga
[51] - N.Tituilescu
[52] - Riben Trup Molotcf
[53] - Antunescu
[54] -C.Manescu
[55] - Petre Roman
|