ملاحظات
ملاحظات تاريخي
مجمع الجزاير بحرين در ميان سواحل، بنادر و جزاير جنوب خليج فارس بيش از
سرزمينهاي مجاور خود داراي قدمت و تاريخ مدون و سابقه شهرنشيني و تمدن و قيام در
مقابل متجاوزين است. بر اثر كاوشهاي باستانشناسي كه در بحرين صورت گرفت، تاريخ
گذشته اين جزيره روشن گرديد و در اولين تحقيقات باستانشناسان كه تا سال 1940.م.
ادامه يافت، معلوم گرديد، زينت آلات و سلاحهاي مكشوفه درمقابر آن، حداقل به
1300سال پيش ازميلاد مسيح تعلق دارد.اما تحقيقات بعدي، باستانشناسان دانماركي بين
سالهاي1953الي 1957.م. آثار چندين معبد قديمي و شهر ودهات باستانيتر را از زير خاك
بدر آورد، كه از مجموع آنها ميتوان استنباط كرد بحرين بيش از 5000 سال پيش بصورت
مركزي آباد و معمور بوده است. بموجب آثار و شواهد بدست آمده، خليج فارس از هزاران
سال قبل مركز سكونت اقوام مختلف و از جمله قوم آريايي بوده است. در دورههاي سومري
و ختي(حتي) كه آنها نيز بيشتر آريايي بودهاند، سواحل و جزاير خليج فارس را تحت
اقتدار خود داشتهاند. دولت ايران در دورههاي هخامنشي و اشكاني و ساساني فرمانرواي
كليه سواحل خليج فارس بوده است.در كتيبههاي قديم آشوري مكرر اشاره بر جزيرهيي شده
كه نامش «ني دوك كي» بوده و بعدها باستانشناسان گفتهاند جزيره مذكور همان «بحرين»
است. نخستين كتيبهاي كه از اين جزيره نامي به ميان آورده، لوحي است مربوط بشرح
كارهاي «سارگون كبير» كه در حدود 2872 سال قبل از ميلاد مسيح ميزيسته و مينويسد:
او يعني «سارگون كبير» به درياي سفلي، يعني خليج فارس رسيده و جزيره «ني دوك كي» و
يك بندر ديگر را متصرف شده و بعد به مملكت سياه پوستان رفته است. دانشمنداني از
قبيل «دكتر تئودوروبنت» و «وستفلد» آلماني در آثار خود راجع به بحرين به تفصيل صحبت
كردهاند. دكتر تئودوروبنت ميگويد:“ ملاحان و دريانورداني كه از ازمنه قديم در
خليج فارس و درياي عمان به تجارت و رفت و آمد اشتغال داشتهاند بيشتر آريايي
بودهاند و مقابر باستاني زيادي كه امروز در بحرين ديده ميشود و مربوط به هزاران
سال پيش است، متعلق به همان آرياييهاست.”در قرون اوليه ميلادي بحرين كه در وسط
ساحل عربستان و خليج فارس واقع است به مناسبت اسم يكي از نواحي عمده آن به نام
«هاجر» معروف بوده است. در خصوص ساكنين اوليه بحرين اطلاعات قطعي در دست نيست و
نخستين كسي كه راجع به اين موضوع مطالبي نگاشته است مورخ معروف طبري است كه در كتاب
خود ميگويد: “در عهد پادشاهان اشكاني غير از قبيله معدابن عدنان، كه اجداد آنها را
بخت النصر از عربستان به اسارت آورده بود، طوايف عرب ديگري در عراق اقامت نداشتند و
ساير قبايل اعراب در بيابان حجاز يا در يمن سكونت داشته و بواسطه كمي آذوقه و زد و
خوردهاي داخلي در زحمت و مضيقه بسيار بودند. بدين جهت عده كثيري از سلاطين عرب و
امراي حجاز مملكت خود را ترك گفته و چون از ترس پادشاهان اشكاني جرأت ورود به خاك
عراق را نداشتند ناگزير در بحرين و يمامه اقامت اختيار نمودند.جامعه بحرين تا پيش
از ظهور اسلام و ورود اعراب به آن، از تعداد زيادي ايرانيان زرتشتي و يهوديان
ايراني تشكيل ميشد. لفظ بحرين پيش از اسلام و در صدراسلام تا قرن هفتم هجري به همه
سرزمينهاي جنوبي خليج فارس از بصره تا عمان اطلاق ميشده است. اين ناحيه در زمانهاي
پيش از اسلام، از زمان اشكانيان تا ظهور اسلام تحت تسلط و اداره امپراطوري ايران
بود و در زمان پيغمبر اسلام (ص) تحت تصرف دولت اسلامي درآمد. در قرن اول هجري اين
ناحيه از مراكز قدرت خوارج بود.در اوايل قرن چهارم هجري (شمسي و قمري) حجرالاسود را
از مكه به اينجا آوردند و به مدت 20 سال نگاهداري گرديد. از آنزمان تا اوايل قرن
هفتم هجري شمسي، امراي محلي بر آن حكومت كردند.دراين زمان باز ايرانيان بر آن تسلط
يافتند ولي چند سال بعد بحرين مجدداٌ مستقل شد (651 ه. ق) درسال 1514ميلادي (920 ه.
ق) پرتقاليها به بحرين راه يافتند و پس از چند سال آنجا را تصرف كرده تا مدت 80سال
برآنجا تسلط يافتند.درسال 1602ميلادي (1011ه.ق،981ه.ش)،شاه عباس اول پادشاه ايران
بحرين را به ايران ملحق كرد و از آن تاريخ بحرين تا سال 1783تحت حكومت ايرانيان
بود. درآن سال احمدبن خليفه ازكويت به بحرين آمد و بر آن تسلط يافت كه ازآنزمان
تاكنون حكومت بحرين دردست اعقاب اوست.درسال1820ميلادي(1235ه.ق) حاكم وقت بحرين
پيماني با دولت انگلستان منعقد كرد و بدنبال آن پيمانهاي ديگري نيز بين آنان بسته
شد كه سرانجام درسال 1914ميلادي (1332ه.ق) بحرين بكلي تحت الحمايه انگلستان گرديد.
از آن زمان دولت ايران (دولت شاهنشاهي گذشته) همواره برحاكميت انگلستان بر آن جزاير
اعتراض داشته و آن را جزء لاينفك خاك ايران مي شمرده است.ولي سرانجام ايران درسال
1971 (1350ه.ش) مراجعه به آراي عمومي (با نظارت سازمان ملل) را قبول كر و در نتيجه
رأي گيري بحرين به استقلال دست يافت.
ملاحظات جغرافيايي
بحرين با وسعت 678 كيلومتر مربع و با جمعيتي معادل 500 هزار نفر، كوچكترين كشور
خليج فارس محسوب ميشود. اين كشور از تعدادي جزاير كوچك و بزرگ مرجاني تشكيل شده و
بخاطر كثرت جزاير، همواره به مجمعالجزاير بحرين معروف بوده است.برخي از نويسندگان
تعداد جزاير اصلي را ده جزيره و بقيه را صخره و سنگ اعلام كردهاند. برخي ديگر
تعداد آن را 15 جزيره، نوشتهاند. جزاير مسكوني و اصلي بحرين از شش جزيره بيشتر
نميباشد كه اين جزاير در جنوب غربي خليج فارس و در خليج كوچكي به نام سلوا يا شلوا
قرار دارند. بطوركلي بحرين مجمعالجزايري است كه در جنوب خليج فارس و در خليج شلوا،
در سرتاسر كرانههاي جنوبي و باختري خليج فارس واقع شده و از حيث منطقهاي و موقعيت
نظامي و بازرگاني مهمترين كشور ميباشد.
اين جزاير كه بين شبه جزيره قطر و كرانه الاحساء قرار دارند، بزرگترين بازار
تجارت خليج فارس محسوب شده و در ميان ناحيه صيد مرواريد قرار دارند، كه به همين
مناسبت، سكنه آن از قديم نسبت به ساير مناطق و كرانههاي خليج فارس بيشتر بوده
است.بحرين از تعدادي جزاير بزرگ و كوچك و زمينهاي زيردريايي كه محل صيد مرواريد
است تشيكل ميشود و بزرگترين جزيره مجمع الاجزاير نيز، به نام بحرين موسوم است كه
طول اين جزيره 47 و عرض آن 12 كيلومتر است.
مناطق
تعداد زيادي جزيره به صورت صخره و تخته سنگ وجود دارد كه بعضي از آنها هنگام مد
دريا، زير آب فرو ميرود و در موقع جذر، كاملاً نمايان ميشود.بزرگترين جزاير بحرين
به ترتيب عبارت است از : منامه، محرق، ستره ، ام نعسان.
· جزيره منامه
«منامه» جزيره بزرگي است كه داراي آبادي است و تشكيلات اداري را در خود جاي داده
است بندر معروف منامه در شمال شرقي آن بنا شده و بهرحال نام اصلي جزيره، با نام
بندر منامه بطوركلي توأم است. طول اين جزيره، از شمال به جنوب 47كيلومتر و عرض آن
بطور متوسط بين 10تا 12كيلومتر و مساحت آن 335كيلومتر مربع است.در دامنههاي جنوبي
اين جزيره ناهمواريهاي متعدد كوهستاني مشاهده ميشود كه بعضي از آنها تا پنجاه متر
ارتفاع دارد. صخرههاي كوچكتري نيز در ساير بخشهاي جزيره وجود دارد. اين جزيره از
شمال به جنوب بتدريج باريك ميشود و به دماغهيي كه معروف به دماغه «بر» ميباشد
خاتمه مييابد.بلندترين كوه اين جزيره « كوه دخان» نام دارد كه تقريباً در مركز
جزيره، بين ساحل شرقي و غربي، كشيده شده است كه حداكثر ارتفاع اين كوه، 134متر
ميباشد و بيشتر، از سنگها و تپههاي سياه رنگ تشكيل گرديده و معدن بزرگ نفت
بحرين، در همين كوه واقع است. در برخي از قلل كوه، علائم و آثاري از استحكامات جنگي
قديم مانند برجهاي متعدد و سنگرها و غيره ديده ميشود.چون درياي مقابل ساحل شمالي
جزيره عميق نيست، لنگرگاه بفاصله چند كيلومتر، تقريباً مقابل قريه «حورا» ساخته
شده است. اراضي جزيره منامه در امتداد ساحل شمالي حاصل خيز است كه در آن خرما،
بادام، ميوه و سبزي بعمل ميآيد. آب آشاميدني مورد نياز، از چشمهها و چاههايي كه
بطور دستي احداث شده تأمين ميگردد، پس بديهي است كه عمق اين چاهها زياد نيست،
البته قسمتي از اين آبها به مصرف غيرآشاميدني نيز ميرسد.دراطراف جزاير بحرين، در
داخل دريا، چشمههاي آب شيرين متعدد وجود دارد، در داخل جزاير نيزقريب200 چشمه بزرگ
و كوچك موجود است كه آب اكثر آنها گرم و سولفوره است.سواحل غربي منامه كه از انتهاي
شمال غربي به سمت جنوب امتداد دارد و داراي نخلستانهاي فراوان است، روي هم رفته
اين كنارهها سنگلاخي است.منطقه زلاق (الزلاق) [1] كه در قسمت غربي جزيره بزرگ
منامه قرار گرفته است، از مراكز عمده صيد مرواريد محسوب ميگردد كه كشتي به آساني
در آن پهلو ميگيرد، اما در قسمت شمالي و جنوبي زلاق كشتي بسهولت وارد نمي شود .
درمنطقه زلاق زمين زراعتي وجود نداشته و اراضي بيشتر سنگلاخ وشن زار و قسمتي هم
بوته زار است كه اين بوته ها به مصرف خوراك شتر مي رسد.در منطقه عذاري كه از آبادي
هاي مكعرف جزيره منامه است ، چشمه هاي آب از ساير نقاط بيشتر است اين آب ها پس از
آنكه اراضي زراعتي را مشروب كرد، مانند سيلاب وارد دريا مي شود. در ساحل شرقي جزيرة
بحرين، آثار شهر بزرگي به چشم مي خورد كه به احتمال قوي بجاي مانده از يك شهر قديمي
ايراني است. نام ديرين اين شهر « گو» بود ه و تا سال 1800 ،م، مقر فرمانداري بحرين
در آنجا قرار داشته است.
· جزيره محرق
يكي ديگر از جزاير مهم بحرين محرق است كه در شمال شرفي جزيره منامه واقع شده و
بوسيله پلي كه بين دو جزيره بسته اند، با هم مرتبط مي باشند. سكنه اين جزيره را قبل
از اسلام زرتشيان تشكيل مي داده اند كه مردگان خود را در ردههاي سني آنجا مي
سوزاندنده اند؛ به همين جهت ، محرق كه از كلمه «حرق» مشتق و به معني آتش است ، بعد
از اسلام بوسيله عرب ها به آن اطلاق گرديده و به اصطلاح ، اسم مكان يعني محل
سوزاندن است. شهر محرق بعد از منامه پايتخت بحرين، دومين شهر معروف اين كشور مي
باشد كه در اين جزيره واقع شده است. اين شهر ، مقر اصلي شيوخ است كه در مغرب جزيرة
قرار دارد. آي دريا محرق را از سه طرف احاطه مي نمايد.كار عمده مردم محرق ، صيد
مراوريد ، ماهيگيري ،كشتيراني و بازرگاني است. شهر محرف مركز فردوگاه بين
المللي مي باشد. و يكي از مدرن ترين فرودگاه هاي خاورميانه بشمار مي آيد. آبادي
عراد كه در مشرق جزيره واقع شده خود جزيره جداگانه است كه به تنهايي بيش از هزار و
دويست متر مربع وسعت دارد.
·جزيره ام نعسان
جزيره ام نسعان در دو مايلي غرب جزيره منامه قرار گرفته است. اين جزيره چهار
مايل طول و دو مايل و نيم عرض دارد، كه خالي از سكنه است و نزديك ساحل غربي آن يك
چشمه آب شيرين قرار دارد و اهالي «بديع» و «زلاق» در فصل تابستان حيوانات خود را
براي چرا به اين جزيره مي فرستند.
·جزيرة نبي صالح
حزيرة نبي صالح ، در جنوب دماغه حسره واقع شده كه قريب 800 متر طول آن است .
جزيره داراي نخلستان مي باشد كه درخت هاي خرماي اين جزيره شهرت فراوان دارد.
·جزيره ركا
جزيره كوچكي است كه در مغرب منامه به مساحت 1600متر و شمال جزيرة «ام نسعان»
قرار گرفته و ارتفاع متوسط آن 5/1متر است كع اراضي آن به طور كلي از گوش ماهي
پوشيده شده است. در خليج كوچكي كه در جبهه غربي ام نسعان واقع شده جريان هاي
دريايي وجود دارد كه بطور معمول6ساعت قبل از جزر و بعد از مد ادامه دارد. سرعت
جريانات مذكور را تقريباً 2 تا 3 ساعت نات تخمين زده اند.
·جزيره قزا
جزيره اي است كه تمام احجار مورد مصرف عمارات سازي بحرين را تأمين مي نمايد. و
همچنين طاقي بسيار بزرگ در ان وجود دارد
·جزيره ابو ماهر
جزيره كوچكي است در مشرق محرق است كه در موقع جزر به محرق متصل مي گردد. اهالي
اين جزيره به صيد مرواريد و سقايي اشتغال دارند و بيشترين مقدار آب لازم خود را از
جزيرة «ابو ماهر» تهيه مي كنند.
·جزيره ستره
جزيره كوچكي است در مشرق بحرين كه با آب راه باريكي از آن جدا شده است. طول آن
از شمال به جنوب 5/4 و عرضش 5/1 مايل است و چاه هاي آب شيرين فراواني دارد؛ هم چنين
مراكز پالايشگاه نفت بحرين در سال 1973،م، در اين جزيره ايجاد شده است. ستره بوسيله
پلي باكرانه شرقي جزيرة بحرين مرتبط مس شوند و سرتاسر آن از نخلستان پوشيره
شده است كه محصول خرماي قابل توجهي دراد. ستره از بنادر مهم بحرين است كه مركز
صادرات نفت بحرين به حساب مي آيد و چهار كشتي بزرگ نفت كش مي تواند در آنجا پهلو
بگيرد. نكتة قابل ذكر در گذشته پايگاه دريايي انگليس در اين جزيره قرار داشته است.
·جزيره جده
جزيره جده بين دو جزيره ام نسعان و ام الصبان ، قرار گرفته است، اين جزيره از ام
الصبان بزرگتر و از جزيرة ام نعسان كوچكتر است . حكومت بحرين از اين جزيره براي
نگاهداري زندانيان طويل المدت استفاده مي كند.
·جزيره ام السعبان
جزيره ام السعبان يا ام الصبان در شمال غربي در امتداد جزيرة بحرين ئاقع شده
است. اين جزيره از طرف پدر بزرگ حاكم كنوني يعني از طرف شيخ حمد به تورنبورگ كه در
ايام نايب رئيس شركت نفت بحرين بود. بخشيده شده و او در انجا براي خود يك ويلاي
زمستاني ساخته و جزيره را آباد كرد، ولي پس از مدتي آن را به شيخ اهداء نمود و به
همين جهت اين جزيره را جزيره تورنبورگ نيز ميگويند.
·جزيره هورا(حورا)
مجمع الجزاير بحرين چون با هيچ كشور ديگري مرز خاكي ندارد، معمولاً از منازعات
مرزي بايد در امان باشد اما با عربستان سعودي و بخصوص قطر، در پاره اي موراد
اختلافاتي پيدا كرده است كه معروفترين آنها موضوع جزيره هورا مي باشد. اين
جزيره در قاصله دور از كرانه شمال غربي قطر گرفته و قطر آن را از آن خود مي دانست،
ولي در سال 1938.م. با دخالت مقامات انگليسي قضيه به نفع بحرين خاتمه يافت و در حال
حاضر حكومت بحرين يك مركز كوچك پليس و يا پادگان كوچك در ان مستقر كرده است ولي قطر
كماكان بر ان ادعا داشته و آن را از خود ميداند. جزاير حورا، از يك جزيرة بزرگ و
سه جزيره كوچك به مساحت 29/19 مايل مربع است سطح جزيره از سنگ هاي مرجاني پوشيده
شده است و مالكيت اين جزاير از دير باز طي سال 1939.م. مورد اختلاف دو كشور بحرين و
قطر بوده كه فاصله اين جزاير از آبهاي بحرين، حدود 18مايل و از آبهاي قطر ، فقط يك
مايل مي باشد. به نظر كارشناسان نفتي در اين حزاير منابع نفت موجود است كه نوع آن
جزء مرغوبترين نفت جهان محسوب مي گردد عربستان سعودي همواره تلاش كرده با ميانجيگري
بين دو كشور از تنش موجود بر سر اين جزاير بكاهد.
ملاحظات سياسي
حكومت اين كشور پادشاهي (اميرنشين يا شيخ نشين) بوده و اميرفعلي شيخ عيسي بن
سلمان آل خليفه و نخست وزير خليفه بن سلمان آل خليفه مي باشد كه زيرنظر شوراي
شهرداري (نسبتاٌ انتخابي) اداره ميشوند.در بحرين هيچ نوع حزب و گروه سياسي فعاليت
ندارد.اين كشوردرسال1971مستقل گرديده وروزملي آن برابربا16دسامبراست.
درسال1971به عضويت سازمان ملل درآمده وعلاوه برآن درسازمانهاي كنفرانس
اسلامي،اتحاديه
عرب،اوپك،آاوپك،فائو،گات،بانكجهاني،ايكائو،ايفك،ايمف،اويا،يونسكو،يوپو،وهو،
اكوا،كشورهاي غيرمتعهد و شوراي خليج فارس نيز عضويت دارد.مجمع الجزاير بحرين در طول
تاريخ گذشته خود جزئي از كشور ايران محسوب ميگرديد و اين مناسبت همواره با سرزمين
ما در ارتباط بود و غالباً حكام اين جزاير از طرف دولت ايران تعيين و به محل گسيل
ميشدند و حتي بعضي از پادشاهان ايراني براي آموزش مملكتداري وليعهد خود را به اين
جزاير اعزام ميداشتند. پس از فتح بابل به دست كورش (539 پيش از ميلاد) بحرين نيز
كه تحت تسلط بابل بود، در حيطه تصرف پارس درآمد و چون استفاده از بازرگاني دريايي
براي ايران ضرورت داشت، جزاير بحرين پايگاه دريايي مهم ايران ميشود. به سبب مستمر
ايرانيان بر جزاير بحرين، نام بيشتر آباديهاي بحرين پارسي است. طبق برخي مأخذ،
اين ناحيه (بحرين) در دوره اشكاني جزء قلمرو ايران بوده و در دوره ساسانيان از زمان
اردشير اول به بعد نيز قطعاً جزئي از امپراطوري ايران را تشكيل ميداده است. در
زمان پادشاهي اردشيرساساني، وليعهد و جانشين پادشاه، مأمور حكومت در بحرين
شد.همچنين شاهپور اول، پسر و وليعهد خود را به عنوان حاكم بحرين اعزام داشت و اين
نشانه اهميتي بود كه پادشاهان همواره نسبت به جزاير بحرين قايل بودند.درقرن ششم
ميلادي،به هنگام پادشاهي انوشيروان كه نيروي دريايي ايراني ازدرياي سرخ تا سيلان را
زيرسلطه داشت، بحرين از پايگاههاي دريايي و از ساتراپهاي مهم شاهنشاهي ساساني
بشمار ميرفت و دراين زمان مركز اسپهبد مستقر در بحرين شهر«دارين» بود.بحرين پيوسته
جزء ايران بود تا اين كه در سال هشتم هجري به دعوت پيامبر اسلام لبيك گفت و حاكم و
مردمانش مسلمان شدند و سرزمين آنان جزيي از قلمرو دولت اسلام محسوب گرديد. در بحرين
خوارج نيز ظهور كردند، بطوري كه در سال 72 ه.ق « ابوفديك خارجي» عليه امويان قيام
كرد و بر بحرين چيره شد ولي يك سال بعد، از امويان شكست خورد.درسال 105 ه.ق “مسعود
عبدي(مسعود بن ابي زينب)، حاكم اموي بحرين را اخراج كرد و مدت 20 سال بر بحرين
حكومت كرد ولي عاقبت در سال 124 ه.ق مغلوب سفيان ابن عمر” شد. پس از چندي سليمان بن
حكيم عبدي بر بحرين دست يافت.در سال 151ه.ق “عقبه بن سليم” از طرف “منصور عباس”
خليفه به بحرين رفت و سليمان بن حكيم عبدي حاكم آن ديار را كشت و خود بر بحرين تسلط
يافت. “علي” پسر محمد، معروف به صاحب الزنج، آقا، رهبر و صاحب زنگيها و بردهها كه
گويا از مردم طالقان (و يا ري) بوده، در قرن سوم هجري مدت 15 سال با قواي خليفه
جنگيد و از نفوذ و قدرت اعراب در خليج فارس بشدت كاست.«آغاز قرن چهارم هجري (دهم
ميلادي)، شورش بزرگي درنزديكي بغداد برپا گرديد وگروهي به نام “قرمطيان” به رهبري
«عبيدحمدان قرمطي» شهر «انبار» را – كه در كنار فرات و مقابل بغداد بود – ويران كرد
و سپس بحرين و قطيف را در ساحل غربي خليج فارس به تصرف خود در آورد و لشكريان خليفه
را درهم شكست، قرمطيان تا عمان نيز پيش رفتند و به اين ترتيب سرتاسر خليج فارس را
زير سلطه و فرمان خود گرفتند.از قرن يازدهم تا اوايل قرن شانزدهم ميلادي اهالي
بحرين رؤساي مستقلي از بين خودشان داشتند. در زمان “آلبر كوك” جزيره بحرين بدست
پرتغاليها افتاد و به همين حال باقي ماند تا در سنه 1622.م. كه ايرانيها
پرتغاليها را از آنجا بيرون كردند. چند سال بعد پرتغاليها مجدداً قوايي به بحرين
اعزام داشته و بر آنجا استيلا يافتند.در اواخر قرن 17.م. پس از ضعف
پرتغاليها،اهالي مسقط بندر دريايي نيرومندي براي خود تشكيل دادند و شروع به
دستاندازي به كشتيها كردند و بيش از همه مزاحم بازرگانان، مسافران و زوار ايراني
شدند. قدرت دزدان دريايي مسقطي به حدي رسيد كه در مدتي كوتاه جزيره بحرين را نيز
تصرف و دولت ايران را خارج كردند. در سال 1197 هجري قمري كريم خان زند در گذشت و
اوضاع ايران دچار آشفتگي شد و اين فرصتي استثنايي براي آل خليفه شد. آنان ابتدا در
«نجد»، واقع در شبه جزيره عربستان سكونت داشتند و بعدها به سواحل خليج فارس كوچ
كرده، در «زياره» نزديك بحرين جاي گرفتند و در كمين دستيابي بر بحرين نشستند.با
آشفته شدن اوضاع ايران، آل خليفه از موقعيت بهره جسته و به بحرين حمله برد و مقاومت
مردم را با قتل و غارت درهم شكست، اموال مردم را به زور از آنها گرفتند و مزارع و
باغات را از صاحبان ايشان عضب كردند و آنها را بيرون راندند و علماي بسياري چون
علامه شيخ “ حسين آل عصفور” ، “شيخ عبدالله عرب” و “شيخ جمال عصفور” را ترور كردند
و مساجد و حسينيهها را مورد هتك حرمت قرار دادند و به اين ترتيب پايههاي حكومت
خود را با خونريزي و غارت بنيان نهادند.با تسلط آغامحمدخان قاجار بر ايران، بار
ديگر بحرين به تابعيت و حكومت ايران درآمد و از طرف دربار ايران “ شيخ نصرخان” كه
از رؤساي عشاير طرفدار ايران بود، به عنوان حاكم آنجا برگزيده شد. آل خليفه در
ابتدا شيخ نصرخان را از بستگان خود قلمداد و خود را به او نزديك ميكرد تا اين كه
حكومت را از چنگش درآورد. در سال 1215 ه.ش حاكم مسقط به بحرين حمله كرد و به نام
دولت ايران آن را تصرف نمود ولي مجدداً آل خليفه در سال 1217 ه.ش با حمايت
وهابيهاي نجد كه تازه به ميدان آمده بودند بر بحرين دست يافتند. در زمستان سال
1271ه.ش يعني درهمان ادوراري كه تركهاي عثماني تظاهر به تملك خرمشهر ميكردند،
چنين اشتهار پيدا كرد كه « باب عالي» مصمم است بحرين را ضميمه قلمرو عثماني گرداند.
مقارن با همين احوال در قطيف كه پايگاه عمده قواي ترك بود. به صراحت اعلام گرديد كه
دير يا زود مالكيت بحرين و همچنين عمان متصالحه به امپراطوري عثماني برميگردد.در
اواسط قرن هجدهم تحولات جديدي در منطقه روي داد كه مسير تاريخ را دگرگون ساخت،
انگلستان كه توانسته بود سلطه خود را بر هندوستان و ديگر مناطق آسيا و آفريقا
مستحكم نمايد، شروع به مداخله و زورآزمايي در خليج فارس نمود. در سال 1820ميلادي،
حاكم وقت بحرين پيماني را با انگلستان به امضاء رسانيد كه طي آن بسياري از امور
داخلي بحرين از جمله اين امور بود. پيمانهاي متعدد ديگري بين اين دو كشور منعقد شد
و « در اوايل قرن بيستم، كوششهايي تازه از طرف بريتانيا جهت تصاحب بحرين بروز
نمود، كه عاقبت منجر به انعقاد قراردادي درسال 1907.م.گرديد كه طبق آن بحرين
بطوركلي در اختيار بريتانيا قرار گرفت و در نهايت درسال 1914.م. كه آغاز جنگ جهاني
اول بود،كشور بحرين زير سلطه مطلق انگليسيها درآمد و درسال 1916.م. بطور رسمي تحت
الحمايه انگليس اعلام گرديد. دولت بحرين در اين دوره فقط تشريفاتي بود و دولتمردان
آن فاقد هرگونه اعمال حاكميت داخلي و خارجي بودند.ايران در سال 1927.م. دعاوي خود
را تجديد نمود و چند بار به جامعه ملل شكايت برد. به هنگام اعلام تصميم بريتانيا
داير بر خروج از خليج فارس و ايجاد فدراسيوني از امارات خليج فارس با شركت بحرين
مشكل آشكارتر شد و با بنبست برخورد كرد. در فروردين ماه سال 1348 ه.ش به درخواست
ايران و بريتانيا، “ گيچياردي”- نماينده ويژه اوتانت دبيركل سامزان ملل متحد- در
رأس يك هيأت پنج نفري براي سنجش آراء و تمايل مردم بحرين جهت تعيين سرنوشت اين
مجمعالجزاير وارد منامه پايتخت بحرين گرديد. بر اساس گزارش گيچياردي مبني بر تمايل
مردم بحرين به استقلال، با تصويب شوراي امنيت سازمان ملل متحد و در نهايت با تصويب
مجلسين ايران استقلال اين كشور صورت رسمي و قانوني يافت.انگلستان درسال 1913
استقلال بحرين را به رسميت شناخت ولي اين جزيره تا سال 1971 تحت سلطه انگليس باقي
ماند. در آن زمان بحرين به يك دولت كاملاً مستقل به سلطنت امير عيسي بن مسلمان
الخليفه تبديل شده بود اين امير از سال 1961 پادشاهي بحرين را به عهده گرفته بود.
در سال 1999 پس ازمرگ او پسرش شيخ حامدبن عيسي الخليفه برجاي او نشست. هر پادشاه يك
كابينه از وزيران دارد كه در كارها به او ياري مي دهند. اكثريت متصديان مشاغل كليدي
اعضاي خانواده الخليفه هستند. مجلس بحرين بر اساس قوانين اسلامي به وضع قوانين
كشوري مي پردازد. بر طبق قوانين مردم مي توانند با پادشاه ملاقات كنند ولي در عمل
چيزي جز تبريك و تشكر بين آنها رد و بدل نمي شود. دولت مشروطه اي در سال 1973 براي
تشكيل يك دولت با چند قوه مقننه تشكيل شد كه در سال 1975 از هم پاشيد. مجلس شورا كه
در سال 1992 تاسيس شد. 30 نفر عضو دارد كه مي توانند اعضاي كابينه را استيضاح كنند
و همچنين طرح هايي را به مجلس ارائه كنند ولي داراي هيچ گونه قدرتي در زمينه قانون
گذاري نيستند. هيچ حزب سياسي در طول تاريخ بحرين فعاليت نداشته و انتخاباتي اقتصاد
در بحرين برگزار نمي شود. در دسامبر 1994 يك موج طرفدار مذهب شيعه در اين كشور
گسترش پيدا كرد كه موفقيتهايي هم پيدا كردند ولي مسئوليت هاي كليدي هنوز دردست
اعضاي خانواده سلطنتي بود. كابينه جديد كه هفت نفر اعضاي آن همان افراد خانواده
سلطنتي بودند شكل گرفت. در اين كابينه 5 نمانيده شيعه و 6 نماينده سني هم حاضر
بودند ولي از فشار مردم براي ايجاد يك دولت دموكراتيك كاسته نشد. امير جديد در سال
1999 دو ماه بعد از مرگ پدرش كابينه جديدي تشكيل داد ولي در دوران سلطنتش موفق شد
تغييرات زيادي ايجاد كند. بحرين و قطر همواره بر سر جزيره «هوار» اختلاف داشته اند
البته مراودات دو كشور در سال 1997 نشان دهنده بهبود روابط بودند ولي اين اختلاف
هنوزوجود دارد.
قانون اساسي
به دنبال بيرون رفتن نيروهاي انگليسي و استقلال ظاهري بحرين، مردم خواستار
تغييراتي در روش سياسي – حقوقي كشور شدند در نتيجه براي نخستين بار و در سال
1972.م. بنابر ضرورت، جهت تدوين قانون اساسي بحرين، كميتهاي متشكل از چهار تن از
وزراي كابينه با مشاركت يك كارشناس حقوقي پارلمان كويت طي فرماني از سوي امير بحرين
تشكيل و ماموريت يافت تا پيشنويس قانون اساسي را تهيه و جهت بررسي و تصويب در
اختيار مجلس قانونگذاري (مؤسسان) قرار دهد.در ژوئن 1973.م. (خرداد 1352) قانون
اساسي بحرين در 108 ماده به تصويب رسيد و در آن به تساوي حقوق مردم در آزادي بيان،
مطبوعات و عقيده و همچنين تشكيل مجلس ملي از نمايندگان مردم و امير تصريح شد. قانون
اساسي بحرين از پنج باب اصلي و چهارفصل و 108، ماده تشكيل شده است، كه بابهاي آن به
شرح ذيل است؛
·باب اول؛ دولت و نظام حكومت.
· باب دوم؛ پايههاي اصلي جامعه (خانواده)، بيمهاجتماعي و پژوهشهاي علمي.
·باب سوم؛ مسائل حقوقي و وظايف عمومي (احوال شخصيه، قوانين ارتش، مطبوعات، آزادي
برگزاري مراسم مذهبي).
· باب چهارم؛ تفكيك قوا بر اساس مقننه، مجريه و قضائيه و با حفظ اصل همكاري بين
آنها در چهارچوب قانون اساسي.
· باب پنجم؛ احكام عمومي.
قوه مجريه
قوه مجريه مركب از شخص امير و هيأت دولت ميباشد.
اختيارات امير بحرين
طبق بند (ب) ماده يك قانون اساسي، حاكم و رئيس كشور بحرين، “شيخ عيسي بن سلمان
آل خليفه” است كه حكومت در خانواده وي موروثي است و فرزند بزرگ امير به عنوان
جانشين وي تعيين ميشود. حكومت بحرين، بخصوص از زمان حاكميت قبيله آل خليفه، بصورت
حكومت مطلقه استبدادي اداره ميشود و شيخ بحرين، حاكم مطلق العنان اين سرزمين
محسوب و اوامر وي چه مجلس شوراي ملي داير و يا تعطيل باشد، در حكم قانون بوده و
براي همگان لازم الاجرا است.ابتدا انتخاب حاكم بحرين در شوراي خانواده حاكم، بدون
در نظر گرفتن حكومت ارثي و فرزند ارشد تعيين ميشد و شخص منتخب شورا، به عنوان
حاكم، اختيار اداره كشور را دارا بود ولي از زمان شيخ عيسي بن علي آل خليفه،اين
ترتيب بهم خورد و او ضمن هماهنگي با انگليسيها انتخاب حاكم بحرين را بر اساس وراثت
يعني زمامداري فرزند ارشد قرار داد و اين موضوع مورد تاييد حكومت بريتانيا در هند
(در سال 1898 ميلادي) قرار گرفت و از آن زمان تاكنون بعد از پدر، در بحرين پسر به
حكومت ميرسد.شيخ بحرين به عنوان امير و حاكم، بالاترين مرجع قانوني و تصميمگيري
در بحرين است و اوست كه نخستوزير و حتي اعضاء كابينه را تعيين ميكند و لوايح دولت
را به تصويب نهايي ميرساند. امير بحرين حق نصب و يا عزل و بركناري هر مقام مملكتي
را در بحرين دارا ميباشد و در مقابل هيچ دستگاه و مقامي هم مسئول و پاسخگو
نميباشد حتي طبق ماده 65 قانون اساسي ميتواند مجلس را منحل كند.
شوراي وزيران
از سال 1956.م. بعد از شيخ و حاكم بحرين، شوراي اداري به عنوا دستگاه اجرايي
عهدهدار انجام امور بوده و تا سال 1971.م. اين مسئوليت را بر دوش ميكشيد (و شيخ
خليفه بن سلمان آل خليفه رئيس شوراي اداري بود)، تا اينكه در اين سال شوراي اداري
به “شوراي وزيران” تغيير نام يافت و رئيس شورا به عنوان نخستوزير تعيين گرديد.
امير بحرين كه در پس مرگ پدرش در مارس 1998.م. زمام امور را بدست گرفت، قول داد كه
تغييرات سياسي در كشور ايجاد كند، كه ترميم كابينه در حقيقت تحقق وعده امير بحرين
به مردم اين كشور بود. البته يكبار كابينه بحرين در زمان پدرش يعني در 25 ژوئن
1995.م. ترميم شد و طي آن پنج وزير از كابينه بيرون رفتند و شش وزير جديد وارد
كابينه شدند. گفتني است كه شيخ خليفه بن سلطان آل خليفه – نخستوزير- از سال
1971.م. تا كنون رياست هيأت دولت بحرين را به عهده دارد.پستهاي كليدي شوراي وزيران
در اختيار خاندان آل خليفه است؛ امير كشور، “عيسي” و وليعهد كشور، “ حمد” (پسرش) و
نخست وزير، “خليفه” (برادر امير) ميباشد، همچنين در مهمترين وزارتخانهها مانند؛
وزارت دفاع، وزارت كشور، وزارت امور خارجه و غيره افراد خانواده امير شاغل هستند.
از نظر مذهبي نيز، براي اكثر وزارتخانهها، افرادي سني مذهب انتخاب شدهاند و از
مجموع هفده وزارتخانه فقط پنج وزارتخانه؛ راه و ترابري، بهداشت و درمان، كشاورزي،
نيرو و برق و اقتصاد و بازرگاني در اختيار شيعيان ميباشد. وزير تبليغات نيز فردي،
“ماسوني” از قبيله “ الهوله” – ايراني الاصل ميباشد. سازمان امنيت اين كشور شكل
يافته از مجموعه فرماندهان و صاحب نفوذان انگليسي و پاكستاني كه با عنوان «لهوله»
معروف است كه با نيرويي بالغ بر بيست هزار نفر در وزارتخانههاي دفاع و كشور در
زمينههايي چون تحقيق، بررسي، تجسس و امنيت به فعاليت ميپردازد.
قوه مقننه
روز 16 دسامبر سال 1973.م. آغاز تجربه انتخاباتي در بحرين بشمار ميآيد. در اين
سال، مجلس شوراي ملي با حضور30 نماينده اولين جلسات خود را پس از پايان كار مجلس
مؤسسان، منعقد ساخت. ولي اين تجربه بيشتر از دو سال پايدار نماند، زيرا بسياري از
مصوبات مجلس بحرين در زمينههاي اجرايي، با خواست انگليسيها هماهنگي نداشت و از
طرفي نيز نيروهاي امنيتي و پليس بحرين توسط انگليسيها فرماندهي ميشدند، بنابر اين
اينگونه مصوبات توسط نيروهاي امنيتي از درجه اعتبار ساقط اعلام ميشد. به همين خاطر
و نيز بر اثر اختلافات شديد در مجلس، شيخ عيسي بن سلمان – حاكم بحرين – آن را در
سال 1975.م. منحل ساخت.بحرين در تاريخ خود تنها يك بار – در سال 1973.م. – شاهد
انجام انتخابات عمومي بر پايه قانون اساسي اخير بوده است. افراد بالاي 21سال در اين
كشور حق رأي دارند. پس از انحلال مجلس ملي در سال 1975.م. (1354هجري شمسي) امير
بحرين قول داد كه به منظور امكان دادن به انتخاب نمايندگان بيشتر (و در واقع غير
راديكالتر) در قانون انتخابات تجديد نظر خواهد شد. عليرغم كوششهاي صوري اصلاحي،
قدرت كماكان در قبضه خاندان حاكم آل خليفه است، و با اين حال، در سالهاي اخير نه
اقتدار مطلقه آنها و نه ثبات دولتشان به طور جدي مورد معارضه و تهديد قرار گرفته
است.
قوه قضائيه
پس از برچيده شده رويههاي حقوقي و قضايي انگليسي در سال 1971.م. تلاش زيادي
براي ايجاد و استقرار نظم حقوقي متناسب با نيازها و مقتضيات جامعه بحرين به عمل
آمده است. در حال حاضر نظام حقوقي و قانوني بحرين نظراً بر شريعت اسلام مبتني است
ولي عملاً از تأثيرات سنتها، رويهها و منابع حقوقي انگليس بر كنار نمانده است.
امير بحرين و وزارت دادگستري عاليترين مراجع در نظام قضايي اين كشور را تشكيل
ميدهند. محاكم شرع محلي، تصدي امر قضا در سطوح پايين را بر عهده دارند. محاكم شرع
مبتني بر فقه شيعي از محاكم شرع مبتني بر فقه سني متمايزند. در احوال شخصيه مانند
ازدواج، طلاق، ارث و … شيعيان تابع فقه شيعه و اهل سنت تابع فقه خودشان هستند.
قانون اساسي تساوي افراد در برابر قانون را تضمين كرده است. عدهاي از قضاوت وكلا و
حقوقدانان اين كشور از اعراب غير بحرينياند. تمام ساكنين بحرين، از هر مليتي كه
باشند، به طور يكسان در برابر قانون اين كشور مسئولند.
اصلاحات سياسي
اصلاحات سياسي يكي ديگر از ويژگيهاي منحصر به فرد بحرين اصلاحات دموكراتيكي است
كه در سالهاي اخير در اين كشور اتفاق افتاده كه همزيستي مسالمتآميزي از اسلام و
دموكراسي را به منصه ظهور رسانده است. امير بحرين سه سال پيش كه با درگذشت پدرش شيخ
عيسي بن سلمان جانشين وي شد، اصلاحات براي تغيير نظام سياسي بحرين را آغاز كرد كه
به معجزه بيشتر شبيه است. او يك سوم زندانيان سياسي را آزاد كرد و اجازه داد
تبعيدشدگان بحريني كه اغلب آنها در شهر قم و لندن اقامت داشتند به كشور بازگردند.
امير بحرين سپس با تغيير در تركيب مجلس مشورتي از اين كشور، چندين زن را به عضويت
آن منصوب كرد و با تشكيل كميته 46 نفره راه را براي تدوين منشور ملي اصلاحات هموار
نمود. دكتر مجيد العلوي از جمله مخالفان سياسي است كه پس از آغاز اصلاحات به كشور
بازگشته ميگويد: من دو سال در تبعيد زندگي كردهام. من كشور خود را ترك كردم. زيرا
در اينجا از آزادي سياسي خبري نبود. زيرا پارلمان منتخب بحرين اجازه تشكيل جلسات
خود را نمييافت و به خاطر اينكه حقوق بشر در بحرين رعايت نميشد. به هر حال اكنون
يك بار ديگر اين كارشناس علوم سياسي به ميهن خود بازگشته است. امروز اين فضاي باز
سياسي به حوزههاي اجتماعي هم سرايت كرده به طوري كه بسياري از شهروندان عربستان
سعودي ترجيح ميدهند اوقات فراغت خود را در منامه بگذرانند و خارج از قوانين
سختگيرانه عربستان سعودي اندكي از آزاديهاي اجتماعي موجود در منامه بهرهمند شوند.
اميرسابق بحرين به رغم اينكه 60 درصد جامعه بحرين را شيعيان تشكيل ميدهند،
محدوديتهاي اقتصادي، سياسي فراواني را به آنها تحميل كرده بودند، به طوري كه به
ايجاد تعارضهاي فراواني دركشور انجاميد. به نظر ميرسد كه سير دموكراسي در بحرين
تغييراتي ساختاري در وضعيت شيعيان به وجود آورده به طوري كه شايد درسالهاي آينده،
نتيجه اين تحولات را در سراسر منطقه خاورميانه شاهد باشيم. از ديگر ويژگيهاي مهم
اصلاحات در بحرين حضور و نقش گسترده زنان در حوزههاي تصميمگيري و شغلها و پستهاي
مهم كليدي است كه پيش از آن در انحصار مردان بود. همچنين گسترش و توسعه انجمنهاي
زنان حكايت از تقويت نهادهاي مدني در اين كشور كوچك خليخفارس دارد. در آبان ماه
امسال بحرينيها پس از سي سال به پاي صندوقهاي رأي رفتند تا نمايندگان پارلمان را
انتخاب كنند. به نوشته روزنامه نيويورك تايمز اگر چه نيمي از رأيدهندگان از خانه
بيرون نيامدند، ولي دولت اين رأيگيري را موفقيتآميز خواند و آن را نشانه حمايت
از تلاشهاي دولت سلطنتي براي استقرار مردمسالاري در بحرين قلمداد كرد.
برگزاركنندگان انتخابات ميزان حضور مردم پاي صندوقهاي رأي را 52 درصد اعلام كردند.
رهاورد سياستهاي جديد اميربحرين ثبات و امنيت بيسابقهاي كه به مردم اين كشور كوچك
اجازه ميدهد آن را تجربه كنند. مجيد العلوي ميگويد: ما ميخواهيم به همه نشان
دهيم كه دموكراسي به ثبات و امنيت داخلي منجر ميشود و هيچ گزينه ديگري غير از آن
وجود ندارد. مسأله ديگر اين است كه دموكراسي و حقوق بشر هيچ مغايرتي با اسلام
ندارد.
ملاحظات اقتصادي
از جمله مهمترين بنادربحرين ميتوان از بنادر ستره و محرق كه هر دو در ساحل خليج
فارس واقع شده اند،نام برد.مهمترين صنايع كشورعبارتنداز:پالايش نفت،موادغذايي،لنج
سازي و آلومينيوم.خرما،سبزيجات، انگور،انجيروبرنج نيز مهمترين محصولات كشاورزي آن
كشور را تشكيل ميدهد و سرانه زمين مزروعي براي هر نفر، بالغ بر 002/0هكتار
ميباشد.توليدسالانه نيروي الكتريسته نيزمعادل400 ميليون كيلووات ساعت است.ازمهمترين
منابع طبيعي بحرين، نفت و گازطبيعي است كه ميزان ذخيره زيرزميني نفت آن بالغ
بر270ميليون بشكه (1978)ميباشد.نيروي كار كشور بالغ بر000, 110نفر است كه 90%آن
درصنايع(عمدتاٌ نفتي)و5%دربخش كشاورزي مشغول كار هستند.واحد پول بحرين دينار
بحرين(BD)معادل 100 فلس است كه هر 38/0 واحد آن برابر با يك دلارآمريکا است.توليد
ناخالص ملي بحرين درسال 1978حدود 7/1ميليارد دلار(درآمد سرانه 4744 دلار) بوده كه
اكثر آن از فروش نفت بدست ميآيد. هزينه هاي آموزش و پرورش 6/4% توليد ناخالص ملي، و
نرخ سالانه رشد توليد ناخالص ملي حدود 2/0%است. درآمد بودجه ملي در سال 1978 معادل
600 ميليون دلار و هزينه هاي آن بالغ بر736 ميليون دلار بوده است.ازجمله مهمترين
محصولات وارداتي بحرين باارزشي معادل8/1ميليارد دلارميتوان ازموادشيميايي،ماشين
آلات،موادغذايي واتومبيل نام بردكه عمدتا ازكشورهاي انگلستان،آمريكا وژاپن وارد
ميشود.ميزان صادرات اين كشورنيزبر9/1 ميليارد دلاربالغ مي گردد. ازجمله مهمترين
محصولات صادراتي بحرين ميتوان ازنفت خام ونفت تصفيه شده، آلومينيوم،مرواريدوماهي
نام برد که عمدتا به كشورهاي امارات متحده عربي (42%)، ژاپن (28%) و عربستان (5%)
صادر ميگردد. قايق سازي ساخت، ماهيگيري، صنايع بافتني و...مهمترين صنايع كشور به
شمار مي آيند، از اين روي بحرين يكي از كشورهاي مهم منطقه است، اين كشور مدت ها يكي
از مراكز تجاري مهم منطقه به شمار مي رفت. بحرين از نظر اقتصادي به عربستان سعودي
وابستگي زيادي دارد اين دو كشور از سال 1986 از طريق راه آبي با هم در ارتباط
هستند. كشور بحرين بدليل نداشتن منابع آب قابل شرب و كمبود زمين هاي حاصلخيز از نظر
صنايع غذايي به واردات خود وابسته است. پيشرفت هاي پس از سال هاي دهه 1970همگي بر
پايه سرمايه هاي نفتي غني اين كشور بوده اند. يكي از بزرگترين تصفيه خانه هاي نفت
جهان در بحرين واقع است و صنايع نفتي بيشترين درآمد حاصل ازصادرات اين كشور را بدست
مي دهند. اين كشوربعلاوه به يكي از مهمترين مراكز مخابراتي، ارتباطي و بانكي منطقه
تبديل شده است.حمله عراق به كويت و در پي آن جنگ ايران و عراق دردهه 1980 و بحران
خليج فارس روي سيستم بانكي و اقتصادي اين كشور تاثير زيادي گذاشت.صنايع غير نفتي
اين كشور شامل ذوب آلومينيوم، كشتي سازي، آهن و صنايع شيميايي است. روند رو به
افزايش بي كاري خصوصاً در بين جوانان از مشكلات مهم اين كشور به شمار مي رود.
سيستم اقتصادي
آب و هواي منطقه، محاصره جزاير در آب هاي خليج فارس و وابستگي مردم به دريا،
محدود به داد و ستد، زراعت و پرورش درختان گرمسيري 0شامل نخل خرما و انواع
مركبات)، دامداري و تربيت پرندگان، صيد آبزيان (ماهي، ميگو، لاك پشت و غيره)، صيد و
فروش انواع مرواريد، صدور پوسته آبزيان (صدف مرواريد، جلد لاك پشت)، پارچه بافي ،
ساختن ظروف سفالي ـ كوزه قليان و غيره)، ساختن و فروش قايق هاي صيادي و
مسافري بوده است. از نظر اقتصادي بحرين داراي سيستم اقتصادي تك محصولي بوده و
مبتني بر صادرات فرآورده هاي نفتي مي باشد. در بحرين صنايع پالايشگاهي، كارخانه ذوب
آلومينيوم و تعمير كشتي نيز وجود دارد. مهمترين كالاهاي صادراتي بحرين نفت،
آلومينوم، مرواريد ماهي است و مهمترين كالاهاي وارداتي عبارت است از مواد غذايي،
مواد شيمايي، ماشين آلات، اتومبيل و نفت خام، كشورهاي طرف تجارت بحرين، عربستان
سعودي، انگلستان، ژاپن، آمريكا و ايتراليا است. بحرين داراي اقتصادي در حال توسعه
ميباشد و اقتصاد آن بر مبناي فعاليت بخش خصوصي قرار دارد. معهذا سرعت رشد توليد
ناخالص ملي كمتر از سرعت رشد جمعيت اين كشور ميباشد و توليد ناخالص ملي اساساً از
نفت خام، گاز طبيعي و خدمات مربوط به تصفيه نفت، مصنوعات، بانكداري و خدمات
مالي حاصل ميگردد.
خط مشي اقتصادي
دولت بحرين تعهد نموده است تا پايان سال 1999.م. سالانه 380 ميليون دينار بحرين
را جهت اجراي طرح هاي زير بنايي صرف نمايد تا بدين وسيله اقتصاد كشور فعال گردد.
دولت بحرين به عنوان بخشي از طرح خود مبني بر ايجاد مشاغل براي جوانان بحريني،
بخصوص اكثريت مسلمان و شيعه كه دچار احساس سرخوردگي و يأس شده اند قراردادهايي جهت
ساختن خانه و آپارتمان منعقد نموده است كه قرار است اين خانه ها در آغاز سال آينده
به مستأجرين واگذار گردد. هدف كلي اين است كه براي حدود 5500 نفر مسكن تهيه شود،
عليرغم مسئله تبعيض، تعهد دولت مبني بر پرداخت هزينه ها مؤيد اين تصور است كه بخش
خصوصي از سرمايه گذاري اكراه دارد، مگر اينكه در اين زمينه پيشقدم شود. در سابق اين
جريان صورت ميگرفت ولي بواسطة مشكلات مالي در اوايل دهه 1990.م. دولت مجبور شده
است تلاش نمايد تا بخش خصوصي را هرچه بيشتر در اقتصاد وارد نمايد با اين حال وقوع
ناآرامي ها از سال 1994.م. در اين كشور موجب دگرگون شدن اين خط مشي گرديده است. جهت
حبران هزينه زياد امور زير بنايي، دولت بحرين اكنون قصد دارد از ميزان كمك هزينه
يارانه ها، بكاهد. دولت بحرين هم چنين از شركت ها مي خواهد تا سطح دستمزدها و حقوق
ها بالا ببرند و همچنين تلاش مي نمايد تا ايجاد شغل نمايد. شركت هواپيمايي گلف اير
كه دولت بحرين با ولت هاي ابوظبي، فطر و عمان، داراي 25 درصد از سهام آن است،
عليرغم مشكلات مالي اخير ميزان حقوق كاركنان خود را به ميزان 5 در صد بالا برده و
بدين ترتيب در اين جهت پيشقدم شده است. دولت بحرين اكنون از شركتهاي بخش خصوصي
ميخواهد كه همين اقدام را انجام دهند ولي شركتهايي كه هنوز كالاها و خدمات آنان
چندان مورد تقاضا نيست در رابطه با اين درخواست دولت بشدت مقاومت نشان داده و اين
درخواست را يك دخالت بيمورد در امور خود ميدانند. بعلت جوان بودن جمعيت بحرين
(حدود 65 درصد از جمعيت بحرين را افراد كمتر از 20 سال تشكيل ميدهند) نسبت وابستگي
افراد از نظر مخارج زندگي يكي از بالاترين نسبتها در جهان است.دولت بحرين به پيروي
از دولت امارات متحده عربي تصميم گرفته است كارگران خارجي را كه بعد از اتمام مدت
ويزايشان در اين كشور ماندهاند اخراج نمايد.برطبق گزارشات، از تعداد 272000 نفر
نيروي كار كه در بحرين وجود داشتند، حدود 168500 (61 درصد) خارجي بودهاند. دولت
بحرين اميدوار است كه از طريق سختگيري در رابطه با اين مسئله بسيار حساس خواهد
توانست بخش خصوصي را تشويق نمايد كه بجاي خارجيان از نيروهاي محلي استفاده نمايد.
اصلاحات اقتصادي
وقتي كه ديگر هيچ صيادي براي صيد مرواريد به عمق آب نرفت، بحرينيها فهميدند كه
بايد به جست و جوي منابع ديگر ثروت بروند. هفتاد سال پيش بود كه سرمايهگذاران
خارجي براي استخراج منابع نفتي به بحرين آمدند. اما تمام ارزيابيها نشان داد كه
نفت اين جزاير تا بيست سال ديگر به اتمام ميرسد. اينها تنها بخشي از دلايل حكومت
بحرين در ايجاد زمينههاي سرزميني است كه تا سه دهه پيش حتي در نگاه ساكنانش هم يك
برهوت بود. اكنون فقط در زمينه جذب گردشگري آمارهايش را از 50 هزار نفر به 5/2
ميليون نفر در سال رسانده است؛ رقمي كه براي كشور كوچك و كم جمعيت بحرين
خارقالعاده است. اگر چه آلومينيوم به عنوان نخستين صنعت بحرين جايگاه مشخصي دارد،
اما صاحبنظران مالي پس از جنگ خليجفارس و سرازير شدن سپردههاي بانكي و كويت،
بحرين را كشور تجارت و بيمه و بانكهاي بينالمللي ناميدهاند.بحرين اين همه رامديون
امنيت خود ميداند كه پيش از آن اصلاح ساختارهاي سياسي از جانب جانشين امير سابق
بحرين، به اين كشور كوچك جنوب خليج فارس ارزاني شده است.تا قبل از كشف نفت در
بحرين، مردم از طريق صيد مرواريد، ماهي و كشاورزي امرار معاش ميكردند. بخصوص صيد
مرواريد در بين مردم اين حيطه بسيار مرسوم ومتداول بوده است.اما باظهور مرواريدهاي
پرورشي ژاپن دربازارهاي جهاني، بازار مرواريد بحرين افول كرد. در حال حاضر هيچ
كشتياي براي صيد مرواريد وارد خليجفارس نميشود و تنها افراد معدودي با قايقهاي
كوچك به اين كار مشغولند. در سال 1930 پس از اطمينان از وجود منابع نفتي، استخراج
آن با مشاركت كمپانيهاي خارجي آغاز شد. در حال حاضر اگرچه بحرين جزوكشورهاي اوپك
محسوب نميگردد اما ازاعضاي سازمان كشورهاي عربي صادركننده نفت است. كارشناسان نفتي
پيشبيني ميكنند كه ذخاير نفتي اين كشور رو به اتمام است و اين ذخاير طبق
تخمينهايي تا سال 2024 دوام نخواهد آورد. از اين رو دولت بحرين با درك اين موضوع و
نياز به مطرح كردن اقتصاد كشور در بازارهاي جهاني، به سرمايهگذاري در حوزههاي
ديگر روي آورده است.
آلومينيوم : يكي از صنايعي كه زمينههاي رشد بسياري در بحرين داشته، توسعه
سرمايهگذاري در صنعت آلومينيوم است.كارشناسان اقتصادي صنعت آلومينيوم را نخستين
صنعت اصلي ميدانند كه در بحرين شكل گرفته است. اما براي آنكه سرمايهگذاري در اين
بخش توسط خارجيها گسترش يابد، دولت با معافيت مالياتي زمينههاي توسعه و گسترش آن
را فراهم آورده است. كمپاني آلبا (ALBA) در سا 1968 با سرمايهاي معادل 60 ميليون
پوند و با ظرفيت 120000 تن در منامه تأسيس شد. اما اين كارخانه از سال 1972 توليدات
خود را آغا كرده است. اكنون از سهام كارخانه آلبا 77 درصد متعلق به دولت بحرين،
20درصد عربستان سعودي و 3درصد متعلق به شركت برتون آلمان است.دولت بحرين در سالهاي
اخير توجه بيشتري به رشد اين صنعت داشته است.چرا كه اين صنعت در صورت توفيق
ميتواند جايگزين مناسبي براي درآمدهاي نفتي شود و ازسوي ديگر در بهبود وضعيت
اشتغال جامعه بحرين تأثير خواهد داشت. اما درسالهاي اخير مشكلاتي نظيرخريد مواد
اوليه ازخارج،فرار سودهاي حاصله به خارج ازكشور توسط سهامداران خارجي و... تأثير
منفي بركشورهاي خريداراين توليدات گذاشته است.
جهانگردي
به عنوان بخشي از طرح دولت جهت فعال نمودن هر چه بيشتر اقتصاد كشور، مسئوولين
بخش جهانگردي (توريسم) برنامه جديدي را بمنظور تشويق خارجيان به ديدار از كشور
بحرين آغاز نمودهاند. از حدود 6/2 ميليون نفر كه سال گذشته از بحرين ديدن كردند،
75درصد از كشورهاي عرب و همسايگان بحرين در خليج فارس، بودهاند و اكثر اين
ديداركنندگان ازكشورهاي عربستان سعودي و كويت جهت ديدار به بحرين آمده بودند. اكثر
توريستهايي كه ازكشورهاي عرب درمنطقه خليج فارس جهت ديدار به بحرين ميآيند،
هدفشان از آمدن به بحرين بهرهمند شدن از شيوه خوشگذراني در بحرين است، زيرا در
كشور بحرين مشروبات الكلي به سهولت يافت ميشود.درسال 1993.م.، ازصنعت جهانگردي
درآمدي حدود 16ميليون دلار آمريكا عايد كشور بحرين شد. اين درآمد بواسطه ديدار
تعداد 402/761/1جهانگرد در آن سال عايد اين كشورگرديد.توريسم امروزه صنعت توريسم
دراقتصاد و به رشد كشورها نقش به سزايي دارد.شايد كمتر كشوري را بتوان در دنيا سراغ
گرفت كه به سوي سرمايهگذاري و توسعه اين صنعت پولساز روي نياورده باشد. اما به صرف
سرمايهگذاري مالي نميتوان انتظار حضور گردشگران را در هر كشوري داشت. بلكه شايد
وجود امنيت اقتصادي و اجتماعي و اصلاحات سياسي دو پيش زمينه اصلي توسعه صنعت
گردشگري محسوب شود كه مورد توجه مقامات بحريني بوده است. بحرين از زمانهاي قديم به
دليل موقعيت جغرافيايي كه درمركز خليجفارس واقع است، يك مركز بازرگاني محسوب
ميشده است.امروزه نيز دولت بحرين با احداث هتلهاي مدرن،وسايل سرگرمي و تفريحي،
نمايشگاههاي محلي و... زمينه جذب توريست را در بحرين ايجاد كرده است. شمار گردشگران
براساس آمارها در كمتر از يك دهه از حدود 500 هزارنفربه5/2ميليون نفر درسال
1994رسيده كه براي كشوركوچك وكمجمعيت بحرين آمار خارقالعادهاي به حساب ميآيد.
البته بخشي از افزايش حضورمسافر در بحرين، مديون ايجاد پل ارتباطي بين عربستان و
اين كشور است كه از طريق اين پل هزاران نفر با اتومبيلهاي شخصي يا عمومي به بحرين
ميآيند. دولت بحرين درسالهاي اخيرجهت توسعه صنعت گردشگري تعداد زيادي دانشجو را
براي تحصيل در رشته مديريت هتلداري به كشورهاي اروپايي اعزام كرده است.همچنين با
صدورمجوز احداث هتلهاي زنجيرهاي به كشورهاي ديگر،زمينههاي تشويق سرمايهگذاري
دراين بخش رافراهم آورده است.بانكداري كارشناسان معتقدند كه بحرين كشور شركتهاي
تجاري، بيمه و بانكهاي بينالمللي است.شواهد و آمار نشان ميدهد كه بسياري از
سپردههاي موجود در بانكهاي كويت، بعد از جنگ كويت و بحرانهاي ناشي از آن به بحرين
منتقل شد. بحرين كه در قلب خليجفارس واقع شده با ايجاد امنيت اقتصادي و تسهيلات
فراوان به مكاني مناسب براي حفظ منافع مالي ديگر كشورها مبدل شده است. در حال حاضر
اكثر بانكهاي معتبر خارجي در اين كشور شعبه دارند كه از جمله اقدامات اصلاحي مقامات
بحرين در سالهاي اخير بوده است.
حوزه هاي مختلف اقتصادي
صنايع
مهمترين صنايع در بحرين، صنعت نفت، آلومينيوم سازي –قوطي سازي-كنسرو سازي وگروهي
صنايع كوچك ميباشد كه در ذيل به توضيح برخي از آنها ميپردازيم:
مركز توليد آلومينيوم بحرين
كارخانه آلومينيوم بحرين يكي از بزرگترين پروژههاي صنعتي است كه حكومت بحرين از
چندي پيش درصدد اجراي آن برآمده، علت روي كار آوردن بحرين را به صنايع ميتوان در
موارد زير جستجو كرد:
· محدود بودن منابع نفتي
· تمام شدن نفت در طي 20سال آينده
·پيشرفت سريع ساير كشورهاي عربي و شيخ نشينها
مسائل مذكور قسمتي از علل اصلي توجه بحرين به تحصيل درآ,دهاي جديد غير نفتي بود.
طبق برنامهريزي ظرفيت توليد سالانه آلومينيوم به 460 هزار تن ميرسد و طي پنج
تا هفت سال آينده ارزش توليد آلومينيوم به يك ميليارد دلار خواهد رسيد.
كارخانجات تعمير كشتي
در بحرين يك مجموعه تعميرات كشتي به نام «اسري» (1) فعاليت دارند، كه حوض خشك آن
كشتيهايي با ظرفيت 500000 تن را ميپذيرد و قرار است كه يك حوض ديگر براي پذيرش
كشتيهاي تا 150000 تن نيز ساخته شود.در حال حاضر بزرگترين رقيب مجتمع تعميراتي دبي
و بحرين، سنگاپور است كه هزينه تعميرات آن 30 درصد كمتر از دو نقطه مذكور ميباشد و
به همين جهت بيشتر كشتيها جلب تعميرگاههاي سنگاپور ميشوند.
صنايع كوچك
برخي از صنايع دستي و ساختن قايقهاي ماهيگيري و موتور لنجهاي تا يكصد تن ظرفيت
از قديم در بحرين رواج داشته و هم اكنون كم و بيش ديده ميشود، ولي در حال حاضر
اوضاع صنعتي بحرين صرف نظر از نفت و فرآوردههاي مختلف آن، دچار دگرگونيهايي
گرديده و علاوه بر صنايع كوچك دستي بومي از قبيل بافندگي، قايق سازي، كوزهگري و
امثال آن، كارخانههايي از قبيل يخسازي، تصفيه آب، تهيه اكسيژن و گازكربنيك، علائم
پلاستيكي و نئون، كاشي سازي، كارخانه ساختن لولههاي سيماني، آسفالت، آهك و غيره در
بحرين بوجود آمده است. يك شركت انگليسي به نام توماس روبينسون و پسران موفق گرديد
كه در هفدهم آوريل 1969.م. قراردادي به منظور مطالعه و تهيه نقشه و اجرا و
بهرهبرداري كارخانه آردسازي را با حكومت بحرين امضاء كند.
مناطق جديد صنعتي
·منطقه صنعتي بندر سلمان، منطقه صنعتي آزاد است كه به صنايع ورق سازي و مونتاژ
كولر اختصاص دارد.
·منطقه صنعتي معاصير، از اين منطقه به عنوان انبار ابزارهاي صنعتي و مواد
ساختماني و آسفالت استفاده ميشود.
·منطقه صنعتي شمال پالايشگاه، از اين منطقه به عنوان انبار ذخيره مواد مختلف
استفاده ميگردد.
·منطقه صنعتي مراتع در جنوب (آلبا)، صنايع كابل سازي آلومينيومي در اين منطقه
متمركز است.
·منطقه كسارات، اين منطقه در «الحضيره» نزديك روستاي «عسكر» واقع شده است.
.منطقه ساحلي غرب بازارچه، اين منطقه براي كمك به كارگران كشتيسازي سنتي و قايق
سازي و لنجسازان اختصاص يافته است.
·منطقه صنعتي در شمال شهر ستره، جديدترين منطقه صنعتي در بحرين است.
·منطقه جنوبي شهر « الحد»، در نزديكي منطقه كشتي سازي در «الحوض الجاف» واقع شده
است.
·منطقه ابوغزال، در غرب «ام الحصم» واقع شده و به تعميرگاههاي مختلف اختصاص
يافته.
معادن
مهمترين منابع، نفت، خاك رس و گاز ميباشد.منبع اصلي ثروت جزيره بحرين منابع
سرشار نفت است كه روبروز توسعه پيدا ميكند و بيشترين ساكنين كارهاي سابق خود را
رها كرده و در كارگاهها و پالايشگاه نفت كار ميكنند. در مركز جزيره نزديك كوه دخان
كارمندان و كارگران صنعت نفت، شهر زيبايي با باغهاي سبز و خرم بنا نهادهاند كه 30
سال پيش صحراي سوزاني بوده است.اولين چاه نفت بحرين در سال 1311 ه.ش در عمق هفتصد
متري به نفت رسيد و در سال 1313 ه.ش. چهل هزار تن نفت صادر گرديد كه به تدريج
صادرات نفت افزايش يافت تا اينكه صادرات آن در سال، از يك ميليون تن تجاوز
نمود.ذخاير نفتي بحرين را در حدود چهل ميليون تن مترمكعب تخمين زندهاند،تا سال
1337 ه.ش بيش از 116 حلقه چاه نفت در بحرين حفر شده بود كه از 83 چاه، نفت با فشار
گاز خارج ميشد، پس از جنگ جهاني دوم، پالايشگاه بحرين توسعه يافت، بطوري كه قسمتي
از نفت عربستان سعودي را با لوله زيردريايي به پالايشگاه بحرين ميآورند و تصفيه
ميكنند. امروز صنعت نفت در بحرين مهمترين و بزرگترين سرچشمه درآمد آن جزيره بشمار
ميرود.گاز طبيعي مهمترين منبع انرژي براي صنعت بحرين بشمار ميآيد و مصرف كنندگان
اصلي در داخل اين كشور عبارتند از: «شركت آلومينيوم» كه مصرف گاز آن روزانه معادل
115 ميليون فوت مكعب ميباشد و «ايستگاههاي توليد برق» در مناطق «جفير»، «ستره» و
«ايستگاه ديزل» در « محرق» و همچنين «ايستگاه توليد برق» جديد التأسيس در «الرفاع».
در بحرين 90% نيروي كار در بخش استخراج و صدور نفت مشغولند.80 درصد منبع اقتصادي
بحرين، نفت است و با وجود آنكه جزء 37 كشور پردرآمد جهان ميباشد، فقيرترين كشور از
6كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس به شمار ميرود.كشاورزي كه بيشتر در ساحل شمال
جزيره بحرين كه تحت آبياري قرار دارد، صورت ميگيرد تنها از نظر محلي داراي اهميت
است و براي مصرف داخلي تخممرغ، سبزيجات و ميوهجات فراهم مينمايد.به اعتبار قرار
گرفتن جزاير بحرين در آبهاي خليج فارس، قسمت عمده فعاليت مردم جزاير، روي صيد انواع
آبزيان و صدف مرواريد متمركز شده است. در زمانهاي گذشته محصول عمده جزاير بحرين
اسفنج بوده و به همين مناسبت از زمان ساسانيان اين منطقه را اسپندگان ميناميدند.
اسفنج يك نوع حيوان دريايي است، عدهاي نيز معتقدند كه اسفنج گياه دريايي ميباشد
كه در آبهاي گرم خليج فارس زندگي ميكند. ماهيهايي را كه در آفتاب خشك ميكنند به
عربستان، هندوستان، پاكستان، افريقا صادر ميكنند و قسمتي از ماهيهاي كوچك را به
مصرف كود زمينهاي زراعتي ميرسانند.آبهاي اطراف جزاير بحرين از محلهاي مهم صيد
مرواريد و بخصوص شهر منامه مركز خريد و فروش مرواريد هاي صيد شده جنوب خليج فارس
است. تا قبل از كشف و استخراج نفت در كشورهاي جنوبي خليج فارس، از درآمدهاي عمده
مردم كويت، قطر و شيخ نشينها، صيد و فروش مرواريد بود. تا سال 1309 ه.ش (1930.م.)
بالغ بر 900 كشتي و قايق براي صيد مرواريد در آبهاي بحرين جمع ميشدند و مرواريد،
يكي از مهمترين منابع درآمد بحرين تلقي ميشد و منامه تا حدود يك قرن قبل، از
مراكز اصلي، مهم و معروف صيد مرواريد جهان بشمار ميرفت. مينويسند درآمد بحرين از
مرواريد، گاهي تا چند ميليون «پوند» ميرسيد كه تجار اروپايي بخصوص فرانسويها براي
خريد مرواريد با كشتي و هواپيما به منامه مسافرت ميكردند.
ملاحظات علمي
سيستم آموزشي بحرين در منطقه معروف است. مدارس دولتي (كه مجاني هستند) به
مدت12سال و به صورت جداگانه براي دختران و پسران در دسترس هستند ولي مدارس غير
دولتي هم در كشور وجود دارد.در سال 1995 آمار با سوادي در كشور 2. 85 درصد و در بين
جوانان حدد 100% بوده است هم زنان و هم مردان حق شركت در دانشگاه را دارند.
|