نظام آموزشي كشورهاي جهان

صفحه اصلی سایت محشر بخش سرگرمی تفریحی محشر اس ام اس جوک و لطیفه های جدید فارسی مطالب و عکس های جالب خواندنی دیدنی عکس ایرانی و خارجی خطای دید - به چشمان خود اعتماد نکنید اتاق چت روم فارسی گفتگو دوستیابی عاشقانه متن زیبا ساز محشر نکته های زیبایی آرایشی و بهداشتی کاملترین مرجع انواع فال ، طالع بینی و آدم شناسی به سبک های مختلف آموزش آشپزی ، تهیه انواع ترشیجات دسر شیرینی غذای ايرانی غذای فرنگی غذای کودک و نوشیدنی اطلاعات راهنما تلفن کل کشور نقشه جهان نقشه تهران فرهنگ اسامي پسر و دختر ایرانی آموزش انواع داستان و رمان در کتابخانه محشر سایتهای اینترنتی فارسی لینک های مختلف ایرانی و خارجی ارسال رایگان کارت تبریک های عکس و فلش برای مناسبت های عاشقانه ولنتاین تولد و غیره ترجمه تصویر های عاشقانه عشق یعنی ... محاسبه گر عشق ابزارهاي موبايل جدید ترین اخبار ایران و جهان اطلاعات غذایی تغذيه رژیم و سلامتي جدیدترین رکورد ها و ترین ها گالری عکس های جالب غیر ایرانی ضرب المثل های فارسی ايران همراه با عکس قرآن به سه زبان فارسي عربي انگليسي ترفند هاي كارآمد اینترنتی کامپیوتر و موبایل بخش بين الملل در محشر چك كردن عکس و وضعيت اي دي ياهو در مسنجر با امکانات جالب دانلود رايگان نقشه کامل شهر تهران براي تمامي موبايل هاي سامسونگ - سونی اریکسون - نوکيا پخش زنده و مستقیم شبکه های راديو و تلويزيون آنلاين معرفی شهر های ایران تبليغات در محبوبترین سایت فارسی نقشه سایت

ملاحظات


ملاحظات تاريخي

سرزمين فعلي بلغارستان بر تراكيا و موئياي قديم است كه در سال660 ميلادي به تصرف گروهي از بلغارهاي شرقي درآمد و بعدهاً با اسلاوها در آميخته و زبان آنان را برگزيدند در قرون نهم و دهم، مسيحيت در آن رواج يافت.

کشور بلغارستان از اوائل قرن يازدهم و تا نزديكي هاي اواخر همان قرن مطيع امپرراتوري بيزانس بود، اما چندي بعد به امپراطوري تبديل شد و در سال1330 ميلادي خراجگزار صربستان (يوگسلاوي) شد. در زمان سلطان بايزسد عثماني در سال1393 ميلادي، عثمانيها آن را تصرف كرده و ضميمه خاك خود نمودند. از اين زمان آزار مسيحيان بلغاري آغاز شد. در طي حدود 5 قرن سلطه عثماني‌ها بر اين خطه، مردم بلغارستان بارها دست به شورش زدند.از حمله شورش سال 1875 به رهبري استانبولوف بود كه در كمال قساوت سركوب شد. بالاخره بلغارستان درسال 1878 از عثماني (تركيه) مستقل و مشتمل بر قسمتي از مقدونيه شد.اين پيمان در كنگره برلين مورد تجديد نظر واقع شد و بلغارستان محدود به سه قسمت تقسيم شد؛

1- بلغارستان شمالي

2- روملياي شرقي

3- مقدونيه

 کليه قسمتهاي فوق به نحوي تحت نفوذ عثماني بودند اما اولين پادشاه بلغارستان شمالي بنام الكساندر باتنبرگي روملياي شرقي را تصرف كرده و بخاك خود ملحق كرد. جانشين وي فرديناند ساكس كوبورگ كوتا در سال 1908 ميلادي بلغارستان را كاملاً مستقل اعلام كرد و به خود عنوان تزار داد. اداعاي صربستان بر ناحيه مقدونيه منجر به جنگ هاي دوم بالكان (در سال 1913) شد كه در طي آنها بلغارستان سرزمين‌هاي  وسيعي را در جنگ اول بالكان تصرف كرده بود از دست داد. در جنگ جهاني اول بلغارستان در زمره متحدين آلمان بود پس از پايان اين جنگ تا پيش از جنگ دوك جهاني بلغارستان باز هم به آلمان و متحدينش پيوست و قسمت هايي از يوگسلاوي و يونان را اشغال كرد. در مراحل پاياني جنگ (در سال 1944) شوروي به بلغارستان اعلان جنگ داده و به آن حمله كرد و اين كشور را اشغال نمود.در همان سال دولت بلغارستان شرايط متاركه و تسليم در جنگ با شوروي را پذيرفت.در همان دوران دولتي ائتلافي و طرفدار شروري بر روي كار آمد و كمي بعد دولتي كمونيستي جاي آن را گرفت.سلطنت در سال 1964 لغو شد و پس از آن در همان سال جمهوري خلق بلغارستان تشكيل گرديد و سپس طي سال آتي دولت قانون اساسي جديدي وضع كرد كه به موجب آن صنايع و معادن ملي شدند. بلغارستان در سالهاي نيمه دوم قرن حاضر همواره داراي اختلافات مرزي با همسايگان و درگير اعتراضات آزادي خواهانه مردم بوده است.

ملاحظات جغرافيايي

کشور بلغارستان با 912،110 كيلومتر مربع وسعت (نود و نهمين كشور جهان) در نيمكره شمالي، نيمكره شرقي، در جنوب شرقي قاره اروپا، در غرب درياي سياه واقع شده و با كشورهاي روماني در شمال، يوگسلاوي در غرب و تركيه و يونان در جنوب هم مرز است. بلغارستان كشوري نيمه كوهستاني است و رشته كوه هاي مهم آن عبارتند از : بالكان كه در مرز روماني از شرق به غرب امتداد دارد و رود وپ كه در جنوب غربي كشور واقع شده است. فلات ها نيز در بلغارستان وسعت زيادي دارند. جلگه ها و نواحي پست حاصليخيز اين كشور عمدتاً در كنار رود دانوب ( و شعباتش)، كناره ها و حنوبشرقي كشور واقع شده‌اند. مهمترين رودهاي بلغارستان عبارتند از دانوب و شعباتش از جمله ايسكر، اوسوم(اوسام) كاريتسا، تونجا، مستا و استروما، آب و هواي بلغارستان در نواحي مرتفع، معتدل كوهستاني و در ساير نقاط معتدل و مرطوب و برروي هم پر باران است.بلند ترين نقطه آن قله موسالا(2925متر)؛ و رود دانوب كه 2850 كيلومتر طول داشته و از شمال مي گذرد طويلترين رود مي باشد.

ملاحظات سياسي

 حكومت اين كشور جمهوري خلق (كمونيستي) بوده و رئيس جمهور و دبير كل حزب كمونيست تئودورژيفموف و نخست وزير گريشافيليپوف مي باشد. قوه مقننه از يك پارلمان (مجلس خلق) با 400 عضو كه مدت دوره نمايندگيشان چهار سال است، تشكيل يافته، با اينحال قدرت اصلي در دست كميته مركزي حزب كمونيست است. قانون اساسي موجود در سال 1971 تدوين شده و بر اساس آخرين تقسيمات كشوري، بلغارستان از 27 استان و يك ناحيه شهري تشكيل گرديده كه زير نظر يك شوراي انتخابي اداره مي شوند. فعاليت احزاب در بلغارستان محدود بوده و تنها حزب رسمي آن حزب كمونيست  است. بلغارستان در سال 1878 مستقل شده و روز ملي آن نهم سپتامبر است.

كشوربلغارستان همانند اغلب كشورهاي كمونيستي پيشين، هم اكنون دوران سخت گذر را طي مي كند. اين كشور در گذشته تحت حمايت اتحاد جماهير شوروي سابق به طور جبران ناپذيري استعدادهاي خود را از دست داد. همچنين آينده اش نيز نا مطمئن بود. خوشبختي اغلب مردم دور از دسترس به نظر مي رسيد. فقر و نااميدي، موجب از ميان رفتن رفاه و سعادت مردم شده بود. مردم بلغارستان براي زندگي درصلح، هما نند مردمان هر كشوري ترجيح ميدهند كه از دست سياستمداران و رهبران نظامي رها شوند.

اغماض و فضاي باز سياسي تنها در كشورهاي پيشرفته و با ثبات وجود دارد. جوامع بي ثبات در برخي اوقات مجبورند كه تصميمات خاصي را در مورد اين كه ميخواهند درچه نوع كشوري زندگي كنند.به اجرابگذارند.نام بلغارستان از كلمه بلغار گرفته شده است. بلغارها مردمان چادر نشيني بودند كه در قرن 7 ميلادي سرزمين اسلاوها را فتح كرده و بعدها در آنها ادغام شدند و از اين رو اين كشور بلغارستان ناميده مي شود. بلغارستان در گذشته يكبار به مدت500 سال تحت انقياد تركها در دوران عثماني ها در آمد.اما مردم اين كشور هويت ملي خودشان را در طي اين دوران حفظ كردند.

زبان اسلاوي آنها و ايمان ارتدوكسي شان بسيارمتفاوت از زبان تركي و دين اسلام بود.سر چشمه هاي تفكر فلسفي بلغار همواره از اروپا نضج مي گرفت اگر چه سالهاي سلطه امپراطوري عثماني آنها را ازپيشرفتهاي اروپا جدا كرد.

«اسكارابااوا» اشاره كرده بود كه اسلاوهاي غربي كاپيتاليسم و ايمان ارتدوكسي را پذيرفته اند كه اين موضوع موحب ترفيع حكومت هاي اشرافي محلي و هزينه كردن از قدرت مركزي مي شود.در مقابل، اسلاوهاي شرقي مرزهاي ميان آسيا و اروپا را حفظ مي كنند، مرزهايي كه بارها باحضور نظامي مغولها، تاتارها و تركها جهت اشغال،مواجه شده بود. بااوا، اين تهديد ثابت خارجي را، فشاري بر قدرت مركزي در اروپاي شرقي مي بيند و همين موضوع را سبب محدوديت هاي فردي و كم رنگ تر شدن استعدادهاي آن منطقه مي داند. تا سال1989،حكومت بلغارستان، همچنان،مخالفان سازمان يافته سياسي و يا سنت توسعه مدني را در خود نداشت كه به فضاي خالي ايجاد شده پس از دوران كمونيسم در آن كمك كند. همانند بسياري از انقلابها، انقلاب جامعه بلغاري، بوسيله نخبگان سياسي مشتاق به حفظ قدرت سياسي درچهار چوبي جديد از بالابه برخي حوزه ها، تحميل گرديد.

بلغاريها برخي سنتهاي دموكراسي را از قبل داشتند كه به سمت آنها برگردند.

نخستين قانون اساسي بلغار، درسال 1879 درشهر ترنوو نوشته شد كه در آن انديشه هايي از انقلاب فرانسه گنجانده شده بود. قانون فوق از آزادي بيان، ايجاد مجلس، و مطبوعات آزاد حمايت مي نمود. نقطه اصلي اين قانون اساسي، اين بود كه بسيار روشنفكرانه بود و مفاهيم خوبي را در بخشي از چار چوبهاي خود بيان مي نمود،حتي اگر قوانين، از آن به خوبي پيروي نمي نمودند.قانون اساسي فوق( با يك يا دو گسستگي) تا دوران فراگيري كمونيست(سال 1947) بر جاي ماند.بلغارستان با روسيه، روابط بسيار نزديكي برقرار كرد اما در سال 1980، تئودور ژيوكف(رئيس جمهوروقت)، توجهي به تغييرات به وجود آمده در شوروي سابق ننمود و دستور كار سابق خود را ادامه داد.اگرچه حزب كمونيست تلاش مي نمود تا بگويد كه هيچ غير بلغاري دركشور وجود ندارد،اما پروسه بلغاري كردن اقليت ترك، درنهايت به شورش و نبردهاي خونين كشيده شد و اين درست درزماني بود كه سياست باز گورباچف-گلاستنوست-به اوج خود رسيده بود.ژيوكف قادر نبود كه سياست بلغاري كردن را به خارج و تحت نفوذ گورباچف، منتقل كند. البته در سال 1980 جريان انتشار آزاد مطبوعات و تلويزيون هنوز از روسيه به بلغارستان نرسيده بود. اما آن خيلي طول نكشيد كه موعظه گران پير ماركسيست /لنينسم پيشگويي مي نمودند.طعم (گلاست نوست)آزادي نخستين بار از روسيه به سوي بلغارستان آمد و مشتاقانه از سوي توده مردم پذيرفته شد. امارهبران گارد پيشين بلغارستان به سختي در برابر آن موضع گرفتند. گستره اتفاقات سال 1989 ژيوكف را از حكومت بركنار كرد اما اين موجب نشد كه ريشه كمونيسم و ماركسيسم بكلي از جا كنده شود بلكه آنان در انتخاب مجلس ملي در ژوئن سال 1990كه در آن احزاب مختلف شركت داشتند، قدرت را به دست گرفتند. چتر نيروهاي اصلاح طلبumbrella reformist group (UDF) بالاخره در سال 1991 اكثريت ضعيف مجلس را بدست آورد اما يكسال بعد هنگامي كه حزب تركها MRF/حزب حقوق و آزادي/ با24كرسي تصميم گرفت تا تابعيت خود را از (UDF) به حزب كمونيسم منتقل كند، دولت جديد اصلاح طلب،آراي مطمئن خود در مجلس را از دست داد با اين حساب سوسياليستها كابينه جديدي را در ژانويه 93 تشكيل داده و بسسياري از نيروهاي كمونيست سابق را وارد آن نمودند.يك ماه بعد نيروهاي اصلاح طلب دست به يك خودكشي سياسي زدند، بطوري كه 7 عضو از نمايندگان خود را به دليل آنچه كه آنها آن را حمايت از دولتمردان غير مي ناميدند،از ميان خوداخراج كردند. اين اقدام عجولانه باعث شد تا 11 نماينده ديگر آنان استعفاء داده و در گروه مخالف قراربگيرند0 در نتيجه اين اعمال، حزب كمونيست، براحتي اكثريت مجلس را به دست آورد. در چنين حالي بلغارستان براي يك سال و نيم از مجلسي دو قطبي برخوردار بود. اين موضوع باعث وجود بد گماني و سوء ظن نيروها به يكديگر شده بود.با بروز چنين مساله اي، ممكن بود كه انتخابات پيش از سپتامبر برگزار گردد. اين موضوع مهم نيست كه كمونيست ها در كشور ديگري جز بلغارستان نتوانستند راي بياورند. در زمان زمامداري ژيوكف، نسبت اعضاي حزب كمونيسم به عموم مردم تقريباً13% بود كه اين ميزان برترين آماري بود كه درآن زمان حتي در اتحاد جماهير شوروي مي توانست پيدا شود. در آن سال خبرگزاري شين هوواي چين گزارش داد كه در آن سال دهها هزار نفر از مردم بلغار در «روزمن» بالبداهه تجمع كرده و آن روز رادر صوفيه جشن گرفته اند.اگر اين خبر درست باشد بازتاب احساسات ميهن دوستانه بازمانده از دوران كمونيسم است.حزب كمونيسم ممكن بود از اين احساسات براي خود بهره ببرد اما آنها ديگر نمي توانستند روش سياسي قبل از سال 1989 را دوباره به وجود آورند.تكثرسياسي و سرمايه گذاريهاي خصوصي به شدت رواج يافته و ديگر قابل تغييرنبود.

ملاحظات اقتصادي

مهم‌ترين صنايع كشور عبارتند از: غذايي، مهندسي و فلز كاري، نساجي، شيميايي، لاستيك، ماشين آلات و توليد اتومبيل، غلات، ذرت، چاودار و چغندر قند نيز  مهم‌ترين محصولات كشاورزي آن كشور را تشكيل مي‌دهد و سرانه زمين مزروعي براي هر نفر بالغ بر 56/0 هكتار مي‌باشد. توليد سالانه گوشت گاو 100/98 تن، گوشت خوك 237 هزار تن، گوشت گوسفند 800،86 تن و صيد ماهي 100،138 تن مي‌باشد. توليد سالانه نيروي الكتريسيته نيز معادل 7/29 ميليارد كيلووات ساعت است. سرب، روي، مس، سنگ آهن و نفت مهم‌ترين معادن کشور به شمار مي آيند.واحد پول آن لف (LW)معادل 100 استوتينكا است. هر 85/0 لف برابر يك دلار است.

طبق آمار بدست آمده طي سال 1979، توليد ناخالص ملي اين كشور 7/26 ميليارد دلار و در آمد سرانه آن 3,034 دلار است كه 34% آن از صنايع و 20% از كشاورزي بدست آمده است.نرخ سالانه رشد توليد ناخالص ملي حدود 7/5% است. واردات بلغارستان عمدتا شامل ماشين آلات، نفت وسائط نقليه، دام، موادخام و فلزات است که اكثراً از كشورهاي شوروي (44% ) و آلمان (16% ) وارد مي شود.

صادرات كشور نيز بر مواد غذايي، ماشين آلات و ابزار آلات، شراب، گوشت، لبنيات، مواد خام، سوخت و مواد معدني مشتمل گرديده که عمدتا به كشورهاي شوروي (50%( آلمان (8%(  لهستان (5%( و چكسلواكي(4%) صادر مي‌ گردد.

ارتباطات

سيستم ارتباطات فني پيشرفته، كليدي براي صعود رسانه هاي اطلاع رساني و مردم بلغار است.در اين راستا بانك توسعه اروپايي، 29 ميليون دلار براي ايجاد سيستم فيبر نوري در خطوط تلفن در  بيش از بيست شركت بين المللي كه در برقراري سيستم هاي ارتباطي فعاليت مي كنند در خواست مشاركت در 70%اين پروژه را داشته اند.اعتماد به سيستم مخابراتي و تلفن از جمله اساسي ترين و مهمترين مسايل جهت سرمايه گذاري و تجارت مدرن است. موافق يك نظر سنجي كه توسط شركت بين المللي تله كامينيوكيشن / ارتباطات تلفني/ telecommunications انجام شد، بلغارستان داراي يكي از بدترين سيستم هاي مخابراتي جهان مي باشدكه سه چهارم خطوط آن در حال تخريب است. در اين راستا،گروه اسپرينت با معامله اي انحصاري بهبود وضعيت كامپيوتر و تلفن در بلغارستان را بر عهده گرفته است. از سوي ديگر، شركت زيمنس، طبق قراردادي اجازه يافت تا80 هزار شماره تلفن ديجيتال در صوفيه و وارنا ايجاد كند.شركت انگليسي / تلفن و كابل/UK-based Cable & Wireless امتياز ايجاد شبكه اي را گرفت كه شهرهاي صوفيا، پلوديو، وارنا و بورگاس را در بر گرفته و تا سال 1998،95% كشور را  تحت پوشش قرار داد.بعد از دو سال، مديريت اين امتياز به بلغاري ها داده شد.

C&W ادعا كرد كه آنها برنامه توقف در بلغار براي دوره اي طولاني را در سردارند و قصد سرمايه گذاري در پروژه هاي محلي را دارند.

اتحاديه اروپا در آن سال اقدام به برگزاري دوره آموزش از راه دور براي بلغاريها نمود كه در آن آيين دولتمداري، مديريت از راه دور يك انجمن /شركت…، بازاريابي، فروش و تكنولوژي جديد گنجانده شده بود برخي از كمپاني هاي رايانه اي، ادارات و مراكز منطقه اي خود را فعال نمودند. شركت Compaq با 38 فروشنده در بلغارستان، به روند رايانه اي سازي مجلس ملي بلغارستان كمك كرد.

كتابخانه كنگره ملي آمريكا نيز با اختصاص مبلغي به اين امر، به انجام پروژه كمك كرد.

موسسه Intel GmbH اداره اي در شرق اروپا و مركز فروش در بلغارستان را گشود. شركت McGraw-Hil نيز اعلان كرد كه مجله اي كامپيوتري به زبان بلغاري انتشار مي دهد – كه در حال حاضر منتشر مي گردد بسياري از دانشگاهيان و روزنامه نگاران غربي، اينك براي دريافت و انتشار اطلاعات بسيار سريعتر از آنچه كه قبلا متصور بود، به اينترنت اعتماد كرده اند.انجمن اينترنت يك كارگاه آموزشي اينترنت در پراگ براي دانش جويان شرق اروپا گشود. سرمايه گذار بشر دوست، آقاي جرج سوروس، مبالغي براي اشخاصي كه مي خواستند در اين دوره ها شركت كنند، پرداخت كرد.وي همچنين مبالغي را براي حفظ خطوط اينتر نت در بلغارستان هزينه كرد، وي مدعي بودكه شبكه هاي اينترنتي از ميان برنده موانع موجود برسر راه آزادي بيان و…)دركشورمي باشند.

موسسه MCI متعهد شد كه كتابداراني را كه دردايره مطالعات محيط زيست فعاليت مي كنند براي شركت در كنفرانسي علمي به پراگ بفرستد. كتابداران، از جمله مهمترين بخش هاي اداره اطلاعات در اينترنت هستند كه به آنها اكودايركتوري/ پژواك مستقيم/ EcoDirectory گفته مي شود. بكار گرفتن اينترنت، البته نيازمند زبان انگليسي، آشنايي با الفباي لاتين و استفاده بسيار از نرم افزار هاي آمريكايي است، از اين روي، شركت هاي تكنولوژيكي آمريكايي به سختي نيازمند زمان هستند تا برنامه هاي خود را ارتقاء دهند. پس در اين گفته منازعه اي نيست كه بايد عده اي از مردم براي مكاتبه و آموزش از جهان خارج آماده شوند. اين نيز بايد به خاطر سپرده شود كه محرك تاجران آمريكايي در كمك به افزايش سطح معلومات و… مردم اروپاي شرقي، توسعه بازار مصرف در آن مناطق است.اين ممكن است كه عالي و خوب باشد اما آموزش به اين منظور بي طرفانه نيست و راه به سوي اطلاعات واقعي را كه از سوي دانشجويان مشتاق اروپاي شرقي دنبال مي شود، مي پوشاند.

حتي اگرادعا شودكه مي خواهند دستيابي به تكنولوژي پيشرفته را هموار كنند. گزارشگران  جديد براي نشريات تازه كه در حال ازدياد بود، فعاليت مي نمودند، اما روزنامه هاي پيرو سياستمداران سابق، با وجود اشتياق در آموزش، عملاً از آن بي بهره بودند. غيرعادي نيست كه آنها نتوانستند ميان نقش گذشته خود و جريان فعلي تفاوت بگذارند. از اين روي مشتاقند تا حقيقت جامعه خود را انتشار دهند. بنا براين آنها داستانهاي سرهم بندي شده، بسيار با تحريف يا بدون نام نويسنده چاپ مي كنند.خبر نگاراني كه براي راديوو تلويزيون دولت قديم كار مي نمودند يك مشكل قابل درك داشتند: هيچكس به سخنگوي دولت اعتماد نداشت. روز نامه نگاران بلغاري شروع به درك اهميت اين مشكل كرده اند.

خبرگزاري بالكان ( با بخشي از سرمايه گذاري اروپايي)تاسيس شد تا رفتار حرفه اي را ترفيع دهد.

در اين راستا، سمينارهايي در باب دموكراسي و رسانه ها و همچنين ناسيوناليسم افراطي و رسانه ها برگزار كرده است.پارلمان بلغارستان ازانجمن روزنامه نگاران اروپا دعوت كرد تا آنها را در تنظيم امور مربوطه ياري دهد. راديو صداي آمريكا از آموزش روزنامه نگاران حرفه اي در صوفيا حمايت كرد. دانشگاه آمريكايي براي پركردن خلاء،نيازهاي برنامه هاي آموزش حرفه اي در موضوعات جديد درزمينه هاي مديريت اقتصادي، علوم كامپيوتر، حقوق وروزنامه نگاري به سبك استاندارد غربي درشهر بلاگواف گراد تاسيس شد. متاسفانه دانشكده روزنامه نگاري دانشگاه صوفيه در اوايل، هيچ تغييري در جهت دگرگوني مواد آموزشي پس از زمان كمونيستي انجام نداد. The American-based Freedom Forum سازمان آزادي آمريكايي نيز كتابخانه مرجع خبر در شهر بلاگواف گراد تاسيس كرد تا به روزنامه نگاران بلغاري اطلاعات جديد، كتابهاي مرجع و سي دي ارائه نمايد.

 با دستيابي به جريان اطلاع رساني جهاني، هيچ سانسورسياسي اي نمي تواند وجود داشته باشد.خصوصاً، با قوانين ضد سانسوري كه در بلغارستان /جديد/ پديد آمده آنها مي توانند هر چه را كه ميخواهند و تا آنجا كه مي توانند بخوانند، ببينند و گوش فرا دهند. در سال1989، رسانه هاي خبري و روزنامه ها، تجربه بسيار دراماتيكي، در رها شدن از بند به دست آوردند و انتشار مطبوعات بسيار گسترش يافت، اما در همين حين، افزايش قيمت كاغذ و چاپ روزنامه موجب تعطيلي بسياري از آنها شد. پس از آن موضوعات سياسي مانند انتخابات و سخنراني ها نيز تازگي و طراوت خود را از دست داده و علاقه به آنها نيز كاهش يافت. در نتيجه تيراژ مطبوعات رو به افول نهاد. نشريات قطع كوچك، فعاليت خود را به خوبي انجام دادند. ظاهراً تجارت هفتگي سود آور بود. شركتهاي انتشارات سوييسي (Ringier وReuters) هردو به سرمايه گذاري در حوزه چاپ مطبوعات مبادرت نمودند. بسياري از فرستنده هاي راديويي و تلويزيوني درحال حاضر به صورت مختلط در تملك دولت و بخش خصوصي است. شش شبكه تماماً بازرگاني راديويي، اكنون تنها در صوفيا اجازه پخش در سراسر كشور را دريافت كرده اند.گروه انگليسيBritain's GWR Group Plc ً 30% از سهام راديوي FM Plus را خريداري نموده و يك شبكه تلويزيوني به زبان تركي نيز مجوز پخش دريافت كرد، يك كمپاني يوناني به نام آتنا تي وي Antenna TV طي مذاكراتي اجازه پخش برنامه هاي خود در داخل بلغارستان را به دست آورد. طي سال 90، كانال خصوصي فرانسه در صوفيه قابل مشاهده بود. هم اكنون، بسياري از اهالي بلغار مي توانند به طور منظم، شبكه هاي روسيه، يونان و يوگسلاوي (بسته به محل اقامتشان) را دريافت كنند. در سال 1991 قانون اساسي سرپرستي رسانه ها را به مجلس سپرد تا اين نهاد، قوانين مربوطه را تدوين كند. تدوين اين قوانين توسط كميسيون ويژه مجلس بسيار به طول انجاميد.  نمايند گان ادعا مي نمودند كه آنها در حال مطالعه قوانين مربوط به رسانه ها در سراسر اروپا مي باشند. در همين اثنا، كارمندان راديو دولتي بلغارستان ادعا كردند كه رييس مجموعه آنها از قبل از سال 1989 تغيير نكرده است و اين در حالي است كه كارمندان و ايدئولوگهاي تلويزيون بلغار، به سرعت پس از تغييرمديريت سياسي جامعه تغييرمي يابند. ايده ماليات ارزش افزوده از جمله سنت هاي اروپايي بود كه مجلس خيلي زود به آن پرداخت.  تفسير بلغاري از اين قانون كه از سال 1991 به اجرا در آمد، رسانه ها، مطبوعات، كتاب،صنعت چاپ و نشر و فيلم را از پرداخت 18% ماليات معاف نكرد. نتيجه قريب الوقوع اين قانون اعتصاب عمومي چهار روزه از سوي روزنامه هاي برجسته بلغاري و ايستگاههاي خصوصي راديو بود. در حمايت از اين اعتصاب تئاتر صوفيا، تنها فيلم هاي پورنوگرافي به نمايش گذارده شد. موسسه صوفيا فيلم نيز ادعا كرد كه اين ماليات سنگين، هنگامي كه ارزش لوا(براي خريد بليط) پايين مي آيد و بهاي ساخت فيلم ها بالا مي رود فيلم هاي خانوادگي را از پرده هاي سينما كنار مي برد.  اتحاديه همپيمانان توسعه تجارت در بلغارستان، اتحاديه روزنامه نگاران بلغارستان و سازمان راديو هاي خصوصي، درخواست معافيت از ماليات  نمودند، چرا كه در اين قانون، به آگهي كه منبع اصلي درآمد رسانه ها بود، لطمه سنگيني وارد مي شد.

اين بالاترين قيمت ماليات ارزش افزوده در كشور هاي اروپايي بود. توجه به اين امر حائز اهميت است كه هيچيك از رسانه هاي راديو و تلويزيون دولتي، كه احتمالا تحت اين قانون واقع نمي شدند،در اين اعتصاب شركت نكردند. به آساني مي توان در يافت كه زماني اين ماليات به نشريات و رسانه هاي خصوصي ضربه وارد خواهد كرد كه به ابزار و استراتژي دولت در حمايت از ايستگاههاي رسانه اي خود تبديل شود. هر چند كه، بودجه بلغارستان در سال 1993 به ميزان 7/14 % كسري داشت، شايد اين كار مجلس، تلاش بي شرمانه اي براي خاموش كردن صداي مطبوعات در قبال آن كمبود ها بود. اين شايد يك عامل باشد اما احتمالا غيرمنطقي است. ميل شديد براي بالا بردن در آمد دولت، در زماني بود كه سرمايه گذاري به سختي انجام مي شد.گذشته از مشكلات سرمايه كذاري، نشريات گروههاي اقليت بلغارستان، تجربه اي دراماتيك و پيروزيهاي شگرف را پس از سال هاي 1980 كسب كردند. دولتمردان كمونيست، خشونت آشكاري نسبت به تركها داشته و در طي بي عدالتي ها و خشونت هاي ديگر، مدرسه و روز نامه هاي آنان را تعطيل كردند كه باعث گريختن بسياري از تركهاي بلغار به تركيه شد. امروزه نشريات تركي به آزادي منتشر مي شود..هنوز به نظر مي رسد كه تركهاي بلغار از موقعيت خود ناراضي هستند.  

در مارس 1993، حزب MRF تركها،خواستار توليد و پخش برنامه روزانه تلويزيوني 12ساعته به زبان تركي،از شبكه هاي دولتي شد. كمتر از دو ماه بعد، موسسه خبري- بي.بي.سي- خبري در باره وجود يك فرستنده غير قانوني در جنوب شرقي بلغارستان گزارش نمود كه  اين خود به روشني، نقض قانون بود، چراكه اين فرستنده برنامه هاي ماهواره تركيه را بر روي برخي از فركانسهاي تلويزيون ملي بلغار قرار مي داد. در نهايت پروانه پخش به شبكه اي تركي با سرمايه گذاري خصوصي داده شد، اما شرايط آن به مراتب سخت تر از آن بود كه قابل حصول باشد. دولت بلغارستان به روشني از اعطاي مجوز و موافقت با درخواست MRF مبني بر پخش برنامه هاي تركي از يك شبكه مستقل دولتي، دوري مي نمود تا اينكه بالاخره در آگوست 1993 راديوي دولتي بلغار، شروع به پخش برنامه هاي تركي كرد.كوليهاي بلغاري وضعي بهتر از تركها نداشتند. آنها حزب سياسي ندارند تا شكايتها و نارضايتيهاي خود را بيان كنند. هيچ كدام آنها نتوانسته است كه بر اساس منع قانون اساسي از تشكيل حزب بر اساس قوميت و دين، حزبي براي كوليها تشكيل دهد. در اينجا دو سازمان ملي براي كوليها وجود دارد.

 يكي اتحاد روما در بلغارستان Confederation of Roma in bulgaria كه در ماه مي 1993 بنا شده و ديگريAssociated Roma Union اتحاد همپيوندان روما است كه در اكتبر 1992 تشكيل شده است. بدون وجود نمايندگاني در مجلس، البته اين بسيار مشكل است كه قوانيني در باره حقوق كوليها در مجلس تصويب شود. اما برخي اصلاحات در اين باره انجام شده است.

گويشها و لهجه هاي روما اكنون در برخي از مدارس ابتدايي آموزش داده مي شود. دولت بلغارستان، طرحي براي سربازگيري كوليها در نيروي پليس ارائه كرده است. متاسفاته تاكنون پليس متناوباً به آزار و اذيت كوليها متهم شده است. پس پليس كوليها بايد گامي در جهت حقوق خود بردارد.

دپارتمان دولتي آمريكا در سال 93 گزارش داد كه محلات اختصاص يافته به كوليها، بسيار فقيرانه، غالباً بدون آب، برق و فاضلاب بوده و انجمن كوليها و همسايگان آنها مكررا مورد حمله واقع شده اند. آنها در استاندارد زندگي جامعه بلغاري، واقع نشده اند. مطبوعات جرايم را بدون دليل به آنها استناد مي دهند. اتحاديه روما، ادعا مي كند كه آنها حزب سياسي نيستند، اما از سوي احزاب سياسي و مطبوعات مورد حيله و تجاوز واقع مي شوند. اتحاديه روما، اعلام كرد كه حمايت خود را از حزب ليبرال پس گرفته و به حزب كمونيسم پيوسته است چرا كه اين اتحاديه از وعده هاي تهي آنها به ستوه آمده است. اكنون، بسياري از رسانه ها ي بلغاري وابسته به دولت و يا احزاب هستند و به نظر نمي رسد كه در آنها مشكل سانسور وجود داشته باشد. برخي راديو هاي دولتي خارجي مثل بي بي سي و صداي آمريكا اكنون بدون هيچ گونه اضطراب و مشكلي در فركانس راديوهاي بازرگاني (commercial ) قرار گرفته اند. گر چه هنوز تلويزيون بلغارستان تحت كنترل دولت است، اما مطابق نظر سنجي هاي به عمل آمده، مردم به اخبار آن اعتماد دارند. حقيقت جالب توجه اينجاست كه تلويزيون همچنين مي تواند تحليل و تفسير يك قطب سياسي مخالف قرار بگيرد. چند سال پيش روزنامه حزب نيروهاي دموكراتيك،خبري كاملا سري را درباره حوادث 1968 مبني برارسال 1800 دسته از سربازان به چكسلواكي را منتشر نمود. اين عمل، گرچه ممكن است به عنوان فعاليتي در جهت دستپاچه كردن كمونيستهاي پيشين به نظر آيد، اما، بحثي در فضاي باز رسانه ها بوده و شايد دليل بروز آن درد و رنجي بود كه مردم بلغار كشيدند. فضاي باز مطبوعات، باعث مي شود تا گاه آنها به عنوان وجدان عمومي عمل كرده و حقيقت را نشان دهند. پذيرش اين نوع از آشكار سازيهاي روزنامه نگاري، يقيناً در دوران ژيوكف، يافت نمي شد. در سال 1978 در لندن واقعه مشهوري در باره يك پناهنده سياسي كه در شبكه جهاني راديو بي بي سي به عنوان گوينده خارجي فعاليت مي نمود رخ داد. گئورگي ماركف، در طي سالهاي كمونيسم از كشور گريخت و در تبليغات ضد كمونيسم، راديو بي بي سي، براي داخل بلغارستان فعاليت مي نمود.  او در نهايت توسط يك آدمكش بلغاري كه توسط ژيو كف فرستاده شده با ضربه يك چتر سمي در پل والترلو كشته شد. اين مطلب خود مسلماً نمونه بسيار روشني در سانسور عقايد از سوي دولت در بلغارستان بود. قانون جديد مربوط به نشر و سانسور بلغارستان آثاري از دوران كمونيست دارد. قانون اساسي كنوني بلغارستان در جولاي 1991 زماني كه حزب كمونيست در مجلس غلبه داشت، درمجلس ملي مورد تصويب قرار گرفت. در آن زمان برخي از نمايندگان حزب ليبرالUDF خواستار آزاديهاي بيشتر در قانون اساسي و فاصله گرفتن هر چه بيشتر از ايده هاي كمونيستي شدند. آنها مخالفت خود را با اقدامات اكثريت كمونيست مجلس، در طي يك اعتصاب غذاي 10 روزه نشان دادند. آنها خواستار قوانين غني تري در حفظ حقوق و آزاديهاي بشر بودند. همانطور كه پيشتر گفته شد، قانون اساسي كنوني بلغار، تشكيل احزاب سياسي بر اساس قوميت و دين را ممنوع مي داند. اين موضوع هم مباحث زيادي را برانگيخت. كشورهاي CSCE كه شامل آمريكا نيز مي گردد و همچنين گروههاي حقوق بشر غربي، اظهار داشتندكه اقليت هاي قومي در بلغار پيوسته مورد تبعيض واقع شده اند.آنها مدعي بودند كه اقليتها بدون داشتن نماينده در مجلس، به سختي مي توانند به حقوق خود دست يابند. دولتمردان بلغاري، ضربه متقابل اين استدلال را با ترس غير واقعي خودشان از پتانسيل منفجر شونده تقسيم كشور به شاخه هاي فرعي نژادي نشان دادند.

فروپاشي كشور همسايه – يوگسلاوي – ازاين بحرانها، مطمئناً در صوفيه مورد توجه قرار نگرفته است. در آن زمان حزب UDF ( نيروهاي دموكراتيك) بر آن شد تا براي اصلاح اين مشكل قانون اساسي تلاش كند. اما اين موضوع مستلزم داشتن اكثريت دو سوم در مجلس بود كه آنها فاقد آن بودند. در همان ايام، نمايندگان قانوني آمريكا كه در اروپا مستقر بودند، راسا به بلغارستان سفر كردند تا در بازبيني قانون اساسي نيرو هاي دموكرات را ياري دهند. هنگامي كه در آمريكا ساخت فيلم هاي خشن توام با عرياني افزايش يافت، واردات آنها به بازار بلغارستان نيز مسلسل وارگسترش پيدا كرد. مشكل است كه در مورد زمان اين موضوع پيش گويي كرد. اما اگر بلغاريها از گذران با اين دست فيلم هاي بي ادبانه خسته شوند و براي تماشاي فيلم هاي هنرمند انه و تفكر برانگيز پول پرداخت كنند، چه خواهد شد؟ حالادر بلغارستان، البته چيزهاي نو،گرامي داشته مي شوند، اما بايد گفت كه سطح تحصيلات و فرهنگ مردم بلغارستان بالاست و بعيد به نظر ميرسد كه آنها براي مدت طولاني به فيلم هاي اكشن و غيرمتفكرانه نگاه كنند. در هر صورت، قانون جديد كپي رايت آثاري برسينماي داخلي بلغارستان، در برابر تجارت فيلم هاي آمريكايي باقي خواهد گذاشت. بيشتر از50 درصد فيلم هايي كه در بلغارستان نمايش داده مي شود،سرقت از كپي فيلم هاي آمريكايي است. ادعا مي شود كه برخي از فيلم هاي آمريكايي قبل از اينكه در آمريكا اكران شود، در گذشته بصورت غير قانوني در بلغارستان توزيع شده اند. تاريخ اين كار به دوراني باز مي گردد كه كتابهاي مخالف غربي در زمان كمونيست به طور مخفيانه در بلغارستان توزيع و منتشر مي شد. اكنون ديوار بلند قيمت هاي بالا بجاي سانسور گذشته نشسته است. در مقابل صنعت فيلم هاي خانوادگي بلغارستان دچار اضمحلال و فرو پاشي كامل شده است. براي اينكه بعد از سال 1989، دفعتاً، ديگر هيچ پولي از سوي دولت براي سينما پرداخت نشد.  صنعت فيلم بلغار، شبيه صنعت كامپيوتر، به بهره بري از سرمايه گذاري هاي بزرگ و توجه به آن در زمان كمونيسم از سوي دولت عادت كرده است دختر تئودور ژيوكف، شخصاً، در دوران وزارت فرهنگش متصدي توسعه دادن فيلم هاي بلغاري بود. اگر آن فيلم ها داراي تبليغات كمونيستي بودند، بازاريابي آنها نياز به هيچ چيز ديگري نداشت. مركز سينمايي دولتي بويانا فيلم، به مدرنترين نور پردازيها و دوربين ها مجهز بوده و 1600 نفر نيز در آن استخدام شده بودند. اين مركز سينمايي، داراي وسيع ترين و مجهز ترين انبار لباس و پشتيباني در اروپا بود كه درآن سنت ها و لباسهاي 80000 دوره وجود داشته و كارگاههايي كه قادر بودند،حيوانات قبل از تاريخ، لوازم جنگي قرون وسطي و… را توليد كنند.» اين در حاليست كه در حال حاضر، اكثر وسايل مذكور بلا استفاده مانده است. پس از سال 1989، پول ملي بلغارستان تقريباً بي ارزش شد، اما توليدات بويانا فيلم همچنان مي توانست توليد كنندگان خارجي را براي توليد فيلم به صوفيه بكشاند.فيلم مشترك بلغاري- آمريكايي«شكار پرندگان» با هزينه 5/3 ميليون دلاراز اين نمونه ها بود فستيوال فيلم كمدي در شهر گابروا برگزار شده و وارنا ميزبان « نخستين فستيوال بين المللي » بود. در حال حاضر، به نظر مي رسد كه بلغاريها مشتاقند تا با غربي ها ارتباط بيشتري داشته و از مدل آنها در خصوص مسايل مختلف همچون قانونگذاري پيروي كنند. هيچ دو كشوري در مسير توسعه داراي راه و جهت يكسان نيستند، از اين روي، پيشگويي در باره آينده بلغارستان ناممكن است.

جمعيت

تراكم جمعيت 6/79 نفر در كيلومتر مربع مي‌باشد. 59% مردم كشور ساكن شهرها بوده و پرجمعيت‌ترين شهر آن (صوفيا)، حدود 9/10% جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهد.

 از لحاظ توزيع سني: 3/22% را افراد كمتر از 14 سال، 3/62% را افراد 15 تا 59 سال و 4/15% را نيز افراد بالاتر از 60 سال تشكيل مي دهند.متوسط عمر مردان 6/68 سال و زنان 9/73 سال مي‌باشد. در بلغارستان ميزان تولد 1/16 در هزار، ميزان مرگ و مير 7/10 در هزار و رشد جمعيت 64/0% است. ميزان مرگ و مير كودكان نيز 7/23 نفر در هر هزار نوزاد مي‌باشد.اغلب اقوام اين كشور سفيدپوستان بوده  که از تيره هاي بلغار (85% )، ترك(9% )،يوناني، ارمني و كوليمي‌متشکل مي گردد.70% مردم، ارتدوكس و 9% مسلمانند. زبان رسمي بلغاري است كه با خط سيريلي نوشته مي‌شود. زبان‌هاي تركي، يوناني و ارمني نيز رايج است.ازجمله پرجمعيت‌ترين شهرهاي کشور مي توان به پايتخت كشور (شهرصوفيا )،پلوديو،وارنا، روسه،بورگاس، واستارازاگورا اشاره نمود. بنادر مهم بلغارستان عبارتند از بورگاس و وارنا كه هر دو در كنار درياي سياه واقع شده‌اند.

ملاحظات علمي

تاريخچه

مردم بلغارستان در طي يك دوره تاريخي 1300ساله توانستند سنتهاي آموزشي- تربيتي پايداري را بيافرينند كه همواره با ارزش وحائز اهميت بوده است.خط اسلاوي كه توسط برادران سيريل ومثوديوس در قرن نهم ابداع شده بود توسط ملت بلغارستان توسعه وتداوم يافت.اندكي بعد يعني در قرن دهم اين ملت توانست به درك(عصر طلايي فرهنگ وادبيات بلغاري)نائل آيد و طي سالهاي طولاني سيطره امپراطوري عثماني... در(قرن دهم)، همجنان به علم و آموزش و پرورش دلبسته باقيماند. نخستين بار، مدارس دولتي طي دهه‌هاي 30 و40 قرن بيستم تاسيس شد و بلغاري‌هاي وطن دوست و جمعيت اهل مطالعه بلغارستان  از آنها حمايت كردند. قبل از اين دوره، در دوران بردگي، اين مدارس شرايط را براي دوره مدرن  آموزش به سبك اروپا مهيا كردند. دوران شكوفايي ملي در بلغارستان به صورت نهضتي پديدار شد كه به سمت آموزش ملت بلغارستان و پيوستن آنها به تمدن اروپا  و مسيحيت پيش مي‌رفت. پس از آزادي از سلطه عثماني، نظام آموزش در بلغارستان در كوتاه ترين زمان ممكن به سطح نظام آموزش در اروپاي غربي ارتقاء يافت. نظام آموزش و پرورش دولتي در بلغارستان پس از سال 1878 تاسيس شد. از آن هنگام بود كه مصوبه آموزش همگاني به اجرا در آمد. اين مصوبه، اصول مربوط به پيشرفت را، كه از ارزشهاي بسياري برخوردار بودند، مورد حمايت و تشويق قرار داد. اين اصول بر ويژگيهاي عمومي آموزش، قابليت دسترسي به آموزش و حق استفاده از آن براي تمامي كودكان- صرف نظر از جنسيت، سن، مليت، مذهب و آموزش ابتدايي رايگان، غير مذهبي و الزامي همگاني مشتمل مي گردد.اين اصول در قانون اساسي حكومت سلطنتي بلغارستان تاييد و قانون تو رنو نام گرفت وطي سال‌ها و دهه‌هاي بعدي، تا دوران معاصر ادامه يافت و به‌صورت كامل‌‌تر و دقيق‌‌تر درآمد آنچه از اهميت ويژه اي برخوردار است، مصوبه آموزش همگاني سال 1909است كه هم‌زمان با دوره وزارت ان موشانو (N.Mushanov)تصويب شد و به اجرا در آمد. اين مصوبه  ساليان مديد معتبر بود و نشان دهنده اين بود كه نظام آموزش بلغارستان داراي خصوصبات و سبك اروپاي غربي است. طبق مصوبه‌اي كه در سال 1921 هم‌‌زمان با وزارت سنت او مارچوسكي به اجرا در آمد، مدت آموزش الزامي افزايش يافت و شامل تمامي حوزه هاي مربوط به آموزش پايه شد؛ بعد‌ها، طبق قانون مصوب 1948 بلغارستان، آموزش كو دكان تا سن 16 سال الزامي شد.

دهه هاي1930و1940 نشان دهنده دوره تثبيت نظام آموزش و پرورشي، تثبيت اجراي آموزش پايه الزامي و توسعه تحصيلات متوسطه چه به صورت حرفه اي- بود ويژگي اصلي- چه به صورت عمومي و چه  به صورت حرفه‌اي –آموزش و پرورش طي سال‌هاي 1944 تا 1989 مركز محوري شديد وآغاز رشد و نفوذ ايديولوژي در امر آموزش بود.در دوره فوق تحولات مثبتي به چشم مي‌خورد كه مي توان به شرح ذيل آنها رابرشمرد: آموزش متوسطه هم‌ عمومي و هم حرفه‌اي- به صورت آموزش و پرورش همگاني در آمد؛ تعداد عظيمي از مدارس جديد افتتاح شد؛ تعدادي از سنت‌هاي دموكراتيك در مديريت  آموزش و پرورش كماكان حفظ شد، نقش شوراي تعليم و تربيت افزايش يافت، شركت مردم در فعاليت‌هاي مدارس احيا شد تاثيرات منفي وارده بر نظام آموزش وپرورش اين بود كه فعاليت‌هاي درون مدارس شديداً محدود شد و معلمان از استقلال لازم در كارشان محروم شدند. شغل معلمي از حيثيت و جايگاه بالايي برخوردار نبود و بسياري از افراد ثروتمند آن را رها مي‌كردند.در طي فرآيند ايجاد تغييرات وتحولات در نظام آموزش وپرورش سعي فراواني صورت گرفت تا ساختار مديريتي نظام آموزشي كه به شدت ايديولوژيك،ناقص،و فاقد ظرفيت هاي لازم بود به طور همه جانبه دگرگون شود و مشاركت مردم در مديريت آموزش و پرورش ملموس تر وافزون تر گردد.در صورت عدم وقوم چنين تحولاتي ما با التاف نيروي انساني و استعدادهاي افراد وبر قرار نشدن نظام دمكراتيك در حوزه اين آموزش وپرورش مواجه مي شديم.مردم بلغارستان، از لحاظ تاريخي و سنتي، به آموزش وپرورش به عنوان وسيله در جهت دستيابي به ارزش وجايگاه ويژه اجتماعي مي‌نگرند و سخت مي‌كوشند تا آن را در دسترس عموم كودكان قرار دهند. پديده هايي نظير عدم ثبت نام كودكان و يا اخراج آن‌ها بسيار محدود و نادر بوده است (بيش از 2-1 درصدجمعيت كودكان با اين شرايط مواجه نمي‌شدند) نظام آموزش وپرورش بلغارستان، در طول تاريخ، به ويژگي‌هايي چون پيشرفت، ترقي وتكامل، ثبات، شمول كودكان در حد بالا حهت تحصيل در مدارس، كيفيت بالاي آموزش و پرورش و رفتار و عملكرد خوب دانش‌آموزان دست يافته است. حس خود آگاهي عميق ملي مردم بلغارستان حاصل غنا وترقي معنوي آن‌ها است. به طور کلي مي توان گفت که95% مردم بلغارستان باسواد بوده و 56% نوجوانان رده هاي سني 19- 5 سال در مدارس در حال تحصيل مي باشند.  طبق آمار بدست آمده طي سال 1997، تعدادگروه سني باسواد 29 سال يا پايين تر 3242600 نفر (39 در صد از كل جمعيت ) و تعداد كودكان با سن تحصيل اجباري 1112176  نفر بود.