New Page 1
آموزش عالي
تا سال 2000، 1663 مؤسسه آموزش عالي تاسيس شد: 658 مؤسسه دولتي و 1005 مؤسسه
خصوصي. با كسب درآمد بيشتر و تغيير مديريت، اين مؤسسات به زير سيستمهاي زير تقسيم
ميشود:
دانشگاههاي دولتي
مؤسسات فني و دانشگاههاي فني
مؤسسات خصوصي و دانشكدههاي تربيت معلم
سيستم دولتي از 45 مؤسسه تشكيل شده و شامل بخشهاي مركزي است كه خدمات آموزشي و
تحقيقاتي را ارائه ميدهند. دانشگاههاي مركزي و ايالتي در زيرمجموعه اين مقوله
قرار ميگيرند. اكثر دانشگاههاي دولتي مستقل عمل ميكنند.مؤسسات فني از147مؤسسه
فني،102مركز مطالعاتي و تحقيقاتي پيشرفته، مؤسسه ملي پليتكنيك، فني، كشاورزي، علوم
دريايي، جنگلداري تشكيل شده است. عملكرد همه اين مؤسسات توسط دولت مركزي و زير
نظر بخش تحقيقات فني و آموزشي هماهنگ ميشود.دانشگاههاي فني درسال1991تاسيس
شدندوطي يك دوره دو ساله افراد متخصص پرورش ميدهند.درسال 2000، 38 دانشگاه فني
وجود داشت و دانشجويان براي دريافت ديپلم بايد در همه دروس موفق باشند، خدمات
اجتماعي ارائه دهند و به مدت 13 تا 15 هفته به عنوان كارآموز در بخشهاي توليدي كار
كنند.مؤسسات خصوصي شامل دانشگاهها، مؤسسات و مراكز علمي هستند.دوره تربيت معلم
چهار تا شش سال به طول ميانجامد ومعلمان مقاطع پيش دانشگاهي، ابتدايي، راهنمايي و
دبيرستان درمراكزتربيت معلم تحصيل ميكنند.درسال 2000، 357 دانشكده تربيت معلم وجود
داشت كه از اين تعداد 220 واحد دولتي و 137 واحد خصوصي بود.
سال تحصيلي
شروع كلاسها: از آگوست تا ژوئن
مدت تعطيلات: از جولاي تا پنجم آگوست
زبان آموزشي
اسپانيولي
آموزش عالي غيردانشگاهي
در اين دوره دانشجويان براي احراز شغل در سطوح عالي شاخههاي فني آموزش
ميبينند نظير: كشاورزي،جنگلداري،صنعت،شهرسازي.
CONALEP ازائتلاف چندمؤسسه تشكيل شده و مهارتهاي تخصصي را به مدت سه سال آموزش
ميدهد
مقاطع تحصيلي
مقطع كارشناسي
اولين مرحله مقطع كارشناسي است و دانشجويان بايد در امتحان ورودي شركت نمايند.
مدت اين دوره چهار سال و براي بعضي از رشتههاي تخصصي (مهندسي، دندانپزشكي، معماري)
پنج سال و براي رشته پزشكي شش سال به طول ميآنجامد. شرايط لازم براي دريافت مدرك
تحصيلي گذراندن همه دروس، مشاركت در خدمات اجتماعي، ارائه پايان نامه و قبولي در
امتحان تخصصي ميباشد. دربرخي از دانشگاهها قبولي در امتحان تخصصي براي دريافت
مدرك تحصيلي ضروري نيست.دوره آموزش دانشگاههاي فني2سال به طول مي انجامد و براي
كسب مدرك تحصيلي موفقيت دانشجو در تمام دروس، مشاركت در خدمات اجتماعي و كارآموزي
در بخشهاي توليدي 13تا 15 هفته ضروري ميباشد.
مقطع كارشناسي ارشد
دومين مرحله مقطع كارشناسي ارشد است و هر دانشجو بايد دوره كارشناسي را به
پايان رسانده باشد و مدت تحصيل در اين دوره دو سال است.
مقطع دكتري
سومين مرحله مقطع دكترا است و دانشجويان اين دوره بايد مدرك كارشناسي و
كارشناسي ارشد داشته باشند.اين دوره سه سال به طول ميآنجامد و به كساني مدرك
تحصيلي اعطا ميشود كه شرايط لازم را دارا باشند.
نظام حاكم بر دانشگاهها
مكزيك كشوري در حال توسعه است و بالطبع نيازهاي آموزشي بسياري دارد. انتظار
ميرود جمعيت 90 ميليوني مكزيك تا سال 2002 به 100 ميليون نفر افزايش يابد. در حال
حاضر 68 درصد از جمعيت، زير 30 سال هستند كه بايد نظام پيچيده صنعتي و تجارت جهاني
قرن بيست و يكم جايي براي خود باز كند. براي برآوردن نيازهاي آموزشي كشور 240 مؤسسه
آموزش عالي و 69 دانشگاه تاسيس شد. جمهوري مكزيك 31 استان و در هر استان حداقل يك
دانشگاه دارد. طبق بررسيهاي اخير در اين مؤسسات 519 رشته در مقطع كارشناسي، 319
رشته فني، 312 رشته در مقطع كارشناسي ارشد و 89 رشته تخصصي در مقطع دكترا ارائه
ميشود.
درقانون اساسي آموزش مقاطع ابتدايي و راهنمايي اجباري اعلام شد. بهرحال از جمعيت
كنوني بالاي 15 سال، 36 درصد كم سواد هستند، 19 درصد آموزش ابتدايي را به پايان
رساندهاند و تنها 2 درصد از جمعيت مكزيك تحصيلات دانشگاهي دارند. اين شرايط
نشاندهنده پيچيدگي و آشفتگي كشور است و براي درك كامل اين وضعيت بايد بدانيم كه
تبعيضهاي اجتماعي بر همه سطوح زندگي از جمله نظام آموزشي حاكم است.
پايين بودن سطح كيفي آموزش گوياي اين حقيقت است كه عليرغم حمايتهاي سازماني از
آموزش رايگان براي همه، دولت مكزيك براي مواجهه با رشد فزاينده جمعيت آمادگي لازم
را ندارد. اين مسئله موجب كمبود مدارس و كادر آموزشي ميشود. علاوه بر اين 30% از
جمعيت كشور از فقر شديد رنج ميبرند. كشاورزان با حداقل درآمد و امكانات زندگي
ميكنند. براي اين خانوادهها كار فرزندانشان در زمان حال مهمتر از تحصيل كرده بودن
آنها در آينده است. اكنون مكزيك وارد مرحله رشد سريع اقتصادي شده است و نياز به
آموزش عالي براي جمعيت رو به رشد احساس ميشود. دولت بايد به دانشگاهها يارانه
پرداخت كند. بههرحال با اجراي سياست برابري اجتماعي براي همه مكزيكيها، دولت بايد
بين ظرفيت محدود دانشگاهها و افزايش تعداد دانشجويان تعادل ايجاد كند. از طريق يك
شبكه اينترنت براي افرادي كه ميخواهند به نيروي كار بپيوندند آموزش فني و حرفهاي
ارائه ميشود و همچنين يك شبكه اينترنتي ديگري براي گزينش دانشجو، آموزش
پيشدانشگاهي ارئه ميدهد.قديميترين دانشگاههاي قاره آمريكا متعلق به مكزيك است.
در سال 1551 دانشگاه سلطنتي و كليسايي مكزيك UNAM به دستور پادشاه تاسيس شد.
فعاليت UNAM به علت اغتشاشات سياسي (جنگهاي داخلي) متوقف شد اما در اين دوران
بعضي از دانشكدههاي خصوصي به فعاليت خود ادامه دادند. دردانشگاه ملي بسياري
ازروشنفكران، هنرمندان و رهبران برجسته مانند سه رييس جمهور قبلي تحصيل كردند و
پيش از تصدي رياست جمهوري هر سه عضو UNAM بودند.
ظاهرأ دولت مركزي ماليات كل كشور را جمعآوري و سپس آنرا بين ارگآنها توزيع
ميكند تا ثروت كشور عادلانه تقسيم شود اما در عمل ميزان هنگفتي از اين درآمدها به
دانشگاهاي دولتي، دانشگاه خصوصي و ملي مكزيك و مؤسسات مهم سياسي و پرنفوذ
ديگراختصاص مييابد.ميتوان دردانشگاههاي مكزيك آزمايشگاههاي تحقيقاتي يافت كه
قابل مقايسه بامجهزترين آزمايشگاههاي جهان هستند اما مؤسساتي نيز يافت ميشوند كه
بعلت عدم وجود تسهيلات در آنها تحقيق صورت نميگيرد و عمدتأ استادان اين مؤسسات
بهطور نيمه وقت در دانشگاههاي ديگر تدريس ميكنند تا هزينه زندگي آنها تامين
شود. انجمن ملي محققان براي تشويق و حمايت از تحقيقات، فناوري و اعطاي كمك هزينه
تاسيس شد و دولت جديد نيز قصد توسعة آن را ندارد. اين انجمن براساس تحقيقاتي كه يك
محقق آنجام ميدهد او را به عضويت ميپذيرد و از طريق اعطاي جوايز نقدي به او كمك
مالي ميكند. چنين حمايتهايي براي تامين هزينه دانشكدهها ضروريست.
پرداخت يارانه به دانشگاهها موجب ميشود دولت بهطور چشمگيري آنها را كنترل
كند. در عمل، استقلال دانشگاهها به رسميت شناخته شده اما دولت با ارائه يارانه بر
سياستهاي دانشگاهها نظارت ميكند. اين مسئله با عملكرد جناح حاكم بر مكزيك
هماهنگ است. دانشگاهها نيز با وفاداري و پايبندي به سياستهاي دولت يارانه دريافت
ميكند. بنابراين دانشگاههاي دولتي مكزيك شديدأ با سياست درآميختهاند زيرا رييس
دانشگاه توسط دولت انتخاب ميشود و بسياري از تصميمگيريها در جهت برآوردن نيازهاي
سياسي اتخاذ ميكردند. نقش مؤسسات آموزش عالي استاني نيز براي اجراي سياستهاي
اجتماعي بسيار مهم است.
ساختار آموزشي
آموزش عالي مكزيك به سه بخش تقسيم ميشود :
. دانشگاه،
. مؤسسات فني
. مراكز تربيت معلم.
دانشگاه با داشتن 66% از محل مؤسسات و 70% از كل دانشجويان بزرگترين بخش است
اگر چه تعداد دانشگاههاي دولتي (حدود 40) بسيار كمتر از تعداد دانشگاههاي خصوصي
است اما وسعت بيشتري دارند وبيشترين تعداد دانشجويان مكزيك(80%) دراين دانشگاهها
مشغول تحصيل هستند.درسال 1995، 4/1 ميليون دانشجو درمؤسسات آموزش عالي نامنويسي
كردند كه اين رقم تا سال2000 به 8/1 ميليون نفربالغ گرديد.اخيرأ 114724 استاد
در1309 دانشگاه، مؤسسه فني، دولتي و خصوصي استخدام شدند. در سالهاي اخير بر تحقيق
ومطالعه درزمينههاي علمي، انساني، فني در مراكز دانشگاهي تاكيد عمده اي صورت گرفته
است.
ارزيابي تحصيلي
سيستم نمره دهي
. 10 عالي
. 9 خوب
. 8 متوسط
. 7 ضعيف
. 5 خيلي ضعيف
. بالاترين نمره: 10
. نمره قبولي: 6
. پايين ترين نمره: 0
نظامهاي ديگر نمره دهي:
. MB (حداگثر نمره)
. BS (حداقل نمره)
. NA (مردود)
|