|
گونـاگـون
|
کتیبه‌ها و متون کهن
|
باستان‌شناسی
|
جشن‌ها و آیین‌ها
|
سازه‌های خورشیدی
|
گاهشماری و تقویم
 
|
اخترباستان‌شناسی
|

بخش‌های گوناگون اوستای کهن را

در این صفحه‌ها بنگرید:

         فروردین یشت        

            مهر یشت          

           زامیاد یشت         

           آبان یشت           

            تشتر یشت         

           اشی یشت           

           بهرام یشت          

            رام یشت           

            هوم یشت          

 

متن اوستا بر بنیاد گزارش‌های:

ابراهیم پورداود

جلیل دوستخواه

ایوان استبلین کامینسکی

بابانظر غفار

الکساندر اوسیپوویچ ماکوولسکی

هاشم رضی

آق‌اوغلان شفی‌یف

 

اوستای کهن

همراه با فرضیه‌هایی پیرامون نجوم‌شناسی بخش‌های کهن اوست

می‌ستاییم روان‌های مردان و زنان پیرو راستی را،

در هـر سـرزمینی که زاده شـده باشند.

مـردان و زنـانـی که بـرای پـیروزی آیـین راستی،

کوشیده‌اند، می‌کوشند و خواهند کوشید.

فروردین یشت، بند 154

پـيـش‌گـفـتـار

كتاب «اوسـتـا»، كهن‌ترین مجموعه نوشتارهای ایرانیان، بارها و بارها دچار آسیب‌های زمانه شده است. تا آنجا كه اطلاعات تاریخی در دست است، یكبار در روزگار یورش نظامی و فرهنگی اسكندر مقدونی به سرزمین ایران و سوزاندن و نابودی اوستایی كه متن اصلی آن بر روی دوازده هزار پوست گاو نبشته شده بود؛ حتی اگر رقم دوازده هزار مبالغه‌آمیز به نظر برسد، اما به هر حال كتاب اوستا آنقدر بزرگ بوده است كه نویسندگان و مورخان پهلوی و اسلامی بدون ابراز تردید این رقم بزرگ را در آثار خود بیاورند. و بارهای دیگرِ نابودی بخش‌های وسیعی از اوستا آنگونه كه گفته شده است- در هنگامه یورش اعراب و مغول به سرزمین ایران روی داده است. اما اگر منصفانه قضاوت كنیم نباید این نكته غم‌انگیز را فراموش كنیم كه بخش‌های شایان توجهی از اوستا بر اثر بی‌توجهی خود ما ایرانیان از بین رفته و به دست فراموشی سپرده شده است. از آثار ابوریحان بیرونی و دیگر نویسندگانِ همزمان او به درستی دریافته می‌شود كه بخش‌هایی از اوستا كه امروزه در دسترس نیستند، در زمان آنان موجود بوده و ایشان در نوشتارهای خود به آن استناد كرده‌اند. از سوی دیگر این نكته را نیز نباید نادیده انگاشت كه اوستا مجموعه‌ای از نوشتارهای گوناگون بوده است و بخش‌هایی از این نوشتارها كه رویكردی علمی و دانشی داشته‌اند بر اثر بی‌توجهی عمومی- زودتر از بخش‌های دینی كه بیشتر مورد توجه همگان قرار می‌گیرد، از بین رفته و فراموش شده‌اند.

آسیب‌های وارد شده به كتاب اوستا، تنها شامل بخش‌های از بین رفته نمی‌شود؛ بلكه اضافات و تغییرات عصر ساسانی نیز از جمله این آسیب‌ها به شمار می‌رود. این تغییرات به منظور تطبیق متن اوستا با اعتقادات نوساخته دینی زرتشتی ساسانیان كه تفاوتی قابل ملاحظه با «آیین زرتشت» داشته است، به عمل آمده است.

به این ترتیب و در مجموع كتاب اوستایی كه امروزه به دست ما رسیده است، از نظر زمانی به سه بخش متفاوت تقسیم می‌شود:

- بخش یكم شامل «اوسـتـای كـهـن» كه موضوع كتاب حاضر را تشكیل می‌دهد و مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازه‌ای مضامین و باورهای جدیدتر را به متن‌های كهن اضافه كرده‌اند. در این كتاب كوشش شده است تا بخش‌های كهن اوستا از اضافه‌های جدیدتر تفكیك شده و مورد بررسی قرار گیرند. هر چند كه هنوز با قاطعیت نمی‌توان گفت كه این تفكیك كاملا به درستی انتخاب شده است. این امكان وجود دارد كه در پژوهش‌های بعدی در تفكیك متن‌های كهن و جدید اندكی تجدیدنظر صورت گیرد.

- بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل «گـاتـهـا» است كه سروده‌های مینوی شخص زرتشت، پیام‌آور بزرگ ایرانی به شمار می‌رود كه هر چند از نظر مضمون پس از اوستای كهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، كهن‌ترین بخش اوستای موجود است.

- بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یـسـنـا، یـشـت‌های جدید، ویـسـپـرد، ونـدیـداد و خـرده اوسـتـا است كه همگی جزو اوسـتـای نـو به حساب می‌آیند. اما نباید از این نكته غافل بود كه بسیاری از مضامین همین بخش‌های جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای كهن است؛ اما این آمیختگی به حدی است كه امكان تفكیك را امكان‌پذیر نمی‌سازد. به عنوان نمونه می‌توان از داستان جمشید در وندیداد نام برد كه یكی از كهن‌ترین داستان‌ها و باورها و نوشتارهای ایرانیان است، اما شكل نگارشی كهن آن كاملا دگرگون شده و تغییر اساسی یافته است.

همانگونه كه گفته شد در كتاب حاضر به «اوستای كهن» پرداخته شده است. اوستایی كه هر چند نگارش آن جدیدتر است، اما سرایش آن به حدود چهار تا سه هزار سال پیش باز می‌گردد. توجه به این متن‌های كهن ما را با اندیشه‌های نیاكان دورهنگام خود آشنا می‌سازد؛ به پیروی آنان از راستی، به احترام آنان به باورها و اعتقادات دیگران، به زندگی صلح‌آمیز با دیگران، به آرزو و دعا برای همه مردم، به ستایش و گرامی‌داشت همه مظاهر طبیعت بر روی زمین و بر آسمان، به احترام فراوان برای كار و كوشش، به ارزو برای خرمی و بالندگی میهن، و بسیاری نكات جالب دیگر كه خواننده دقیق و علاقه‌مند به آن پِی خواهد برد و در مقاله‌ها و گزارش‌های بسیار به آنان خواهد پرداخت.

یكی از ویژگی‌های مهم اوستای كهن، ریشه‌های نجومی بسیاری از باورها و نام‌های یاد شده در آن است. نگارنده كوشش كرده است تا در حد بضاعت و توانایی خود به این نكته مهم اما فراموش شده بپردازد و نشان دهد كه باورهای پیشینیان ما تا چه اندازه برگرفته از رویدادها و رخدادهای كیهانی بوده است. بی‌گمان این آغاز راه است و آرزومندم تا در آینده بتوان با یاری دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی، متنی شایسته بزرگی و عظمت اندیشه نیاكان فراهم آورد.

مطالب این كتاب، پیش از انتشار، در تابستان سال 1381 و در جلسه‌های سخنرانی نگارنده در بنیاد فرهنگی جمشید در تهران، بازگو شده است. در اینجا لازم می‌دانم از همه حاضران این نشست‌ها كه برخی از آنان موضوع را با علاقه پیگیری می‌كنند (به ویژه جناب آقای مهندس کیخسرو کیخسرو زاده که متن هر سخنرانی را در جزوه‌هایی برای دوستداران تکثیر می‌کردند) و نیز از هیئت امنای سابق و یاریگران بنیاد جمشید كه این نشست‌ها زیر چراغی انجام شد كه آنان برافروخته بودند، سپاسگزاری كنم.

برای هر یک از بخش‌های اوستای کهن به ستون روبرو بنگرید.