New Page 1
ملاحظات تاريخي
سرزمين فعلي عمان تا قبل از 1970ميلادي عمدتاً مسقط و عمان ناميده ميشد. براي
اولين بار درحدود 3هزارسال قبل ازميلاد،ازعمان به عنوان جزئي ازمملكت مگن(شامل يمن
جنوبي،عمان، امارات متحده عربي وبحرين) نام برده شده كه از لحاظ مادي پيشرفته بوده
است.در سال 536 پيش از ميلاد، عمان بتصرف كورش كبير درآمد و جزئي از امپراطوري
هخامنشي گرديد. چند قرن بعد قبيله ازد، استيلاي خارجيان بر عمان را پايان دادند و
همه سواحل كشور را تحت فرمان خود درآوردند. رابطه اين كشور با چين درسطح بالايي
قرارداشت. در اواسط قرن ششم ميلادي، عمان همراه با ساير نواحي بتصرف قواي انوشيروان
ساساني درآمد و بدين ترتيب بار ديگر پاي مبلغين مسيحي اراني بدانجا گشوده شد.در
اوائل قرن اول هجري، عمان جزء قلمرو خلافت اسلامي شد(ناحيه شمالي در زمان پيامبر
اسلام و ناحيه جنوبي در زمان ابوبكر).
درسال 134 هجري قمري (752 ميلادي)، فرقه معروفي از خوارج به نام اباضيه به امامت
جلنده ابن مسعود در عمان استقرار يافتند.خليفه عباسي براي منهدم ساختن آنان نيرو
اعزام داشت و جلنده درجنگ بقتل رسيد ولي طولي نكشيد كه ائمه اباضي مجددا درعمان قد
برافراشتند و قرنها در آنجا فرمانروايي كردند.درسال 1256ميلادي(654 هجري قمري)عمان
مجدداً به تصرفي ايران درآمد و از آن پس ائمه عمان كمابيش خراجگذار ايرانيان
گشتند.اين وضع تا اوائل قرن شانزدهم ميلادي ادامه يافت. درهمين دوره بود كه مسقط
رونق يافت.در آغاز قرن شانزدهم، عمان در ميدان ماجراجوئيهاي دريايي و مبارزات
مستعمراتي اروپا قرار گرفت.در همان دوران آلبو كرك دريانورد و كاشف معروف پرتقالي
از دولت صفويه ايران، مالكيت هرمز را بدست آورد وقبل از آن نيز توانسته بود شهرهاي
مسقط وصحار را درعمان تصرف كند.پرتقاليها هرمز ومسقط رامستحكم كردندو آبهاي خليج
فارس را تحت استيلاي خوددرآوردند.در اواخرقرن شانزدهم، تركان عثماني مسقط را بتصرف
درآوردند ولي پرتقاليها آنان را بيرون راندند.درسال 1622ميلادي هرمز وقسمت مهمي از
ناوگان پرتقال درمقابل نيروهاي مشترك ايراني و انگليسي ازدست رفت واين آغازسقوط
پرتقال درمنطقه جزيرهالعرب(وخليج فارس) بود.دريانوردان عماني بتدريج با كمك دول
منطقه،با قبايل داخلي متحد شدندوبه تاخت وتاز برمتصرفات پرتغاليها پرداختند.سرانجام
درسال 1650ميلادي، فرمانروايي پرتقاليها بر عمان به پايان رسيد و سلسله امامي يعربي
برروي كارآمد.درزمان اين سلسله،بحرين ازتصرف ايرانيان خارج شدو متصرفاتي از ميراث
پرتقاليها در افريقاي شرقي (از جمله زنگبار درسال 1698) نيزبه عمان رسيد.عمان طي
سالهاي 44-1737 تحت تسلط ايران بود كه عاقبت احمد ابن سعيد والي سابق صحار به
استيلاي ابرانيان پايان داد. وي بخود به عنوان امام داده و شروع به حكومت بر زنگبار
و عمان نمود، فرزند و جانشين وي نيز عنوان امام داشت و پس از آن عنوان سيد مرسوم
گرديد.دراواخر قرن هجدهم مجدداً مسقط رونق يافت.دراوائل قرن نوزدهم، عمان مورد
تهديد وهابيه (پيروان يكي از مذاهب اسلام كه هم اكنون مذهب خانواده سلطنتي عربستان
است) واقع گشت. نيمه دوم قرن نوزدهم (در زمان حكومت سعيد ابن سلطان) ازادوارپررونق
كشور مسقط وعمان بود.وي پيمانهايي با امريكا، فرانسه و انگلستان منعقد نمود ودست
وهابيان را ازعمان كوتاه كرد.پس از وي فرمانروايي زنگبار از حكومت عمان جدا
شد.درسال1891ميلادي ميان فيصل سلطان وقت عمان و انگلستان قراردادي منعقد گرديد كه
بموجب آن، عمان حق فروش، واگذاري و يا گروگذاري خاك خود را به هر كشوري بجز
انگلستان از دست داد. در كشمكشهايي كه برسر اين موضوع با دولت فرانسه پيش آمد عاقبت
درسال 1904ميلادي قراردادي ميان انگلستان و فرانسه منعقد گشت و سلطان نشين عمان
ومسقط بعنوان منطقه نفوذانگلستان شناخته شد.درهمان دورانها،اباضيه درسال1901 شورش
كرده و به رهبري امام سالم الخروسي به مسقط حملهور شدند.علت قيام آنان مخالفت با
نقشههاي استعمارگران بود. حمله شورشيان به مسقط توسط سربازان هندي(زيرنظر
انگليسيها) دفع شد.امام سالم الخروسي درسال1920ميلادي بقتل رسيد و جانشين وي امام
محمد ابن عبدالله با سلطان تيمور موافقتنامهاي را امضاء كرد كه بموجب آن قبايل
داخلي خود مختاري يافتند. در سال 1939ميلادي، پادشاه وقت عمان سلطان سعيد، پيماني
با بريتانياي كبير امضاء كرد كه مبناي روابط دو كشور تا قبل ازاستقلال گرديد.درزمان
تحت الحمايگي،انگلستان درعمان نماينده سياسي(مانندسايرمستعمرات)نداشت وكنسول انگليس
درآنجا صرفا مقيم بود.درسال 1951ميلادي پيمان ديگري ميان دوكشور منعقد گشت كه موجب
استقلال نسبي عمان شد.درسال 1957 قيام ديگري ازسوي فرقه اباضي روي داد كه سرانجام
با دخالت نيروي هوايي بريتانيا سركوب شد، ولي در زمستان سال 1958 ميلادي دوباره
قيام براه افتاد. اين قيام آشكارا به جمهوري متحد عرب (متشكل از مصر و سوريه)
وابسته بود. دولت عمان در سالهاي پس از استقلال همواره متكي به دول امپرياليستي
غربي بوده و پيوسته باحمايت آنها اعتراضات مردمي راسركوب نموده است.ازسال1969ميلادي
استقلال طلبان وآزاديخواهان ظفارسربه قيام برداشتند.درسال1970، قابوس ابن سعيد با
يك كودتا پدرش را ازقدرت بركنار كرد وخود قدرت را دردست گرفت.در دهه هفتاد قابوس
براي سركوب انقلابيون ظفار ازكمكهاي نظامي شاه ايران بهرهمند گشت وتوانست تا
حدودي اين جنبش را سركوب نمايد.قواي ايران بعد ازانقلاب اسلامي ايران،ازعمان خارج
شده ونيروهاي مصري جايگزين آن گشتند.
درسال 1980ميلادي يك پيمان نظامي ميان عمان وامريكا منعقد گشت.ابزار و آلات
ماقبل تاريخ مربوط به عصر حجر كه درعمان اكتشاف شده است يكي ازآثار اوليه بشري تلقي
ميشود. اولين روستاهاي باستاني كه در عمان پيدا شده است به اواخرهزاره چهارم قبل
از ميلاد، يعني 6هزارسال قبل ميباشد.ازآنجا كه تنها استفاده ازابزارهاي سنگي مدركي
است براي عصرحجر لذا اولين علايم زندگي بشر درعمان درسفالهاي مكشوفه ديده
ميشود.همه اينها دال براينست كه عمان از زمانهاي دوردست محل ارتباط گسترده
افرادي ازسرزمينهاي ديگر و نيزمركز جذب فرهنگهاي متفاوت بوده است.عمان هم از نقطه
نظرسياسي وتاريخي و هم از حيث جغرافيايي ازكليه نقاط شبه جزيره عربستان متروکمتر و
دورافتادهتر است.از لحاظ ارتباطات خارجي باساير مناطق عرب نشين عمان در مدت چندين
قرن بمنزله جزيرهاي بوده كه يكطرف آن را دريا و طرف ديگرش را بياباني ريگزار
احاطه كرده است.
عمان با همه دور افتادگي و انزواي خود اثرات زيادي در خليج فارس داشته است.
سرگذشت قديم اين مملكت در پرده تاريكي و ابهام مستور است و اشاراتي را كه مؤلفين
راجع به آن درج نموده بيشتر متضمن اطلاعات جغرافيايي است و مطالب زيادي راجع به
تاريخ آنجا در دست نيست. مورخين بزرگ عرب نيز، جزاشارات پراكنده و مبهمي درخصوص
اين مملكت، درتأليفات خود مباحث ديگري ندارند.اهالي قديم درآنجا(عمان)، ازنژاد
آفريقايي يا«هامي» بودهاند و بعدها يك طايفه از نژاد بزرگ«سامي»از طرف شمال آمده و
جاي ايشان را گرفتهاند.
مهاجمين جديد سامي،مركب ازدوقبيله بودند،يكي«قحطانيان»كه دريمن اقامت
گزيدندوديگري طايفه“عدناني”كه درقسمتهاي شمالي شبه جزيره عربستان ساكن شدند.براي
اولين بار، در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد، از عمان به عنوان جزئي از مملكت مگن
(شامل يمن جنوبي، عمان، امارات متحده عربي و بحرين)نام برده شده كه از لحاظ مادي
نيز پيشرفته بوده است.»
به هر حال، اين كشور تاريخ ريشهداري دارد كه به چند قرن قبل از اسلام
برميگردد. كاوشهاي باستاني نشان ميدهد كه عمانيها، با برخي از كشورهاي همسايه
تماس داشتهاند و روستاهاي آنها، محل تلاقي فرهنگهائي بوده كه ازكشورهاي نزديكي
مثل عراق،ايران،تركيه و كشورهاي خليج فارس به آنجا راه يافتهاند.قرائن نشان
ميدهد كه كشوري كه درآن زمان«مجان»يا «مگان» ناميده ميشد، همان عمان بوده است.
ملاحظات جغرافيايي
از زمان قديم به تمام سرزمين شرق شبه جزيره عربستان، عمان گفته ميشد كه بعدها
به دو قسمت مجزا تقسيم گرديد.يكي ازاين دو قسمت،عمان متصالح نام داردكه شامل كليه
امارات متصالحه(شيخ نشينيهاي هفتگانه امارات متحده عربي) ميباشد وديگري عمان اصلي
كه، شامل عمان و مسقط ميگردد.
«قسمت اعظم سرزمين عمان، در شرق و شمال شرقي شبه جزيره عربستان واقع شده و بخش
كوچكتر آن، در شمال شبه جزيره مسندام قرار گرفته است. اين سرزمين، به دو قسمت مجزاي
شمالي و جنوبي تقسيم ميشود كه قسمت جنوبي آن، از شمال به بخشهايي از فجيره، شارجه
و رأسالخيمه(امارات متحده عربي) و از غرب با مرزهاي نامعين مناطق ربعالخالي،
واديالحقف و جبل عسقان و منطقه جعافره-از سرزمين عربستان سعودي-محدود شده و همچنين
از جنوب غربي، با كشور يمنهم مرز است. سرتاسر بخش عمان جنوبي را، آبهاي خليج عمان
و درياي عرب، فراگرفته است.
دربخش شرقي،تضاريس(بريدگي)كرانهها زياد بوده وشامل
رأسالحد،رأسحكمان،رأسمدركه، رأسصقاره و خليجهاي مصيره، صقاره، خوريان، موريان
و بعضي از شبه جزيرهها مانند شبه جزيره حكمان ميباشد. قسمت شمالي كه تقريباً
دوهزار كيلومتر مربع وسعت دارد، در شماليترين بخش شبه جزيره مسندام قرار گرفته
است. كشور عمان با احتساب جزاير مصيره، خوريان و موريان، در مجموع 212400 كيلومتر
مربع، مساحت دارد.»
عمان با 457،212 كيلومترمربع وسعت (هشتادمين كشورجهان)درنيمكره شمالي،نيمكره
شرقي، در جنوب غربي قاره آسيا، درمنطقيه خاورميانه،درشرق شبه جزيره عربستان،
درجنوب درياي (خليج) عمان و درهمسايگي كشورهاي عربستان در غرب، امارات متحده عربي
در شمال غربي و يمن درجنوب غربي واقع شده است.عمان كشوري نيمه كوهستاني وبياباني
است.رشته كوههاي مهم آن ازجمله جبل اخضر درشمال كشورواقع شدهاند.بيابانها قسمت
اعظم آن را پوشانده و رودهاي آن عمدتا فصلي واتفاقي هستند.آب وهوا درمناطق شمالي
وقسمتهايي ازجنوب گرم و مرطوب درساير نقاط گرم و خشك بوده و درمجموع ميزان بارندگي
آن كم است. بلندترين نقطه آن قله شام با 350/3 متر ارتفاع است.
مناطق
تقسيمات كشوري
بر اساس آمار اعلام شده از سوي دولت عمان، اين كشور به يازده ايالت تقسيم
ميشود؛ كه هر منطقه توسط شخصي به نام فرماندار يا والي كه بوسيله سلطان انتخاب
ميشود، اداره ميگردد.
شهرهاي مهم
بندر مسقط
بندرمسقط كه پايتخت و ازبنادر مهم عمان است شايد يكي از جالبترين بنادرجهان
باشد.اين بندر به شكل خليج مدوري است كه دورآن را كوههاي خشك و بدون هيچگونه پوشش
نباتي با صخرههاي درشت و درخشنده احاطه كرده و به زحمت از ساحل مشاهده ميشود و
شايد به همين دليل است كه به نام«بندر مخفي يونانيها»شهرت دارد.اين كوهها با
وجودي كه مانند ديوار سنگي مدوري بندر مسقط را احاطه كردهاند،غالباً ازهم جدا
هستند واز طريق فواصل آنها ميتوان به پشت كوهها راه يافت.هريك از پشتهها به نام
يك كشتي جنگي نامگذاري شده كه اين كشتيهاي جنگي، از دورانهاي قبل به اين بندر
رسيدهاند و نامشان يادآور آن دوران ميباشد. بر فراز بعضي از اين كوهها قلعههايي
نيز وجود دارد.شهرمسقط در ساحل و در مقابل لنگرگاه بنا شده كه عمارت سفيد رنگ سلطان
قابوس در آن بخوبي پيداست، ولي خود شهر بوسيله يك ديوار قديمي محصور است.ساكنين هر
مسقط اغلب هندي، بلوچ و سياه پوست و عدهاي هم عرب هستند كه بيشتر آنها را بستگان
سلطان، تشكيل ميدهند.اين شهر درسال 1508.م. توسط آلبركوك بنيانگذار و استعمار
پرتقال در خليج فارس، تصرف شد و تا سال 162.م. ستاد فرماندهي ناوگان پرتقال در هرمز
محسوب ميشد.»
مطرح
«مطرح؛ بندر مهمي است كه در پانزده كيلومتري شمال غربي مسقط قرار گرفته و امروزه
تقريباً به آن متصل است.اين بندر از نظر حفاظت در مقابل طوفانهاي شمالغربي اهميت
خاصي دارد و به همين جهت است كه كشتيهاي اقيانوس پيما كه در بندر مسقط نميتوانند
از گزند اين بادها درامان باشند،به اين بندرروي ميآورند.
قلعه بزرگي كه يادگار[حضور]استعمار پرتقاليهاست و بر فراز تپهاي بلند در مطرح
ساخته شده، هنوز هم پابرجاست.
ظفار
يكي ازتوابع مهم سلطان نشيني عمان است كه بصورت نوارساحلي باريكي بطول 370
كيلومتر، بطرف جنوبغربي تا رأس«ضربيهعلي»در مرز يمن جنوبي، كشيده شده است.اين
منطقه داراي سه قسمت عمده و مشخص است:
*جزاير كوريا و موريا.
*ناحيه كوهستاني سمعان و طلوت.
*بندر سلاله كه مهمترين آبادي و مركز ظفار است.
مردم ظفار بيشتر از اهالي عدن وحضرموت بوده كه مردمي مهربان ميباشند و داراي
زبان محلي و تقريباً متفاوت با زبان عربي متداول در آن مناطق هستند. البته اين
زبان، مخصوص مردم كوه نشين ظفار است و علت آن اين است كه اين مردم، در كوهستانها و
دور از مردم ساير نواحي بودهاند، بنابراين اصالت لهجه و زبان خود را حفظ
كردهاند.در ظفار رودخانههاي كوتاه ولي پرآب و حتي آبشارهاي متعددي وجود دارند كه
ازبركت وجود آنها و زمينهاي حاصلخيز ونيز بارانهاي موسمي اقيانوس هند،سرسبزي و
نشاط فراواني در اين منطقه ديده ميشود. تربيت نخل، موز، انبه و كشت تنباكو، نيشكر
و پرورش مركبات در آن رواج دارد. از مهمترين صادرات آن كندر است كه از نظر عطر در
دنيا بينظير است.
دردامنههاي كوهستاني ظفار تربيت طيور خانگي و گلهداري به ميزان قابل توجهي
توسعه يافته و معمولاً ازگلهها و رمههاي مختلف براي تهيه مايحتاج زندگي به طريق
پاياپاي ويا مبادله كالا،استفاده ميكنند.شهرهاي“نزوي” و“سيب” هم از ديگر شهرهاي
مهم عمان محسوب ميشوند.
ويژگيهاي اقليمي
آب و هوا
با توجه به موقعيت جغرافيايي عمان، هواي اين سرزمين گرم و بويژه در ساحل دريا،
سوزان است. البته بخاطر وسعت سرزمين آن، نميتوان يك نوع آب و هواي بخصوصي را در
آنجا مشخص نمود.
مثلاً در نواحي ساحلي ريزش باران بسيار كم ولي در ارتفاعات ميزان بارندگي قابل
ملاحظه است، بطوريكه بعضي از اوقات درقلل كوههاي مرتفع ظفار، برف هم ديده
ميشود.ميزان متوسط برندگي دراين كشور حدود يكصدميليمتراست.همچنين ميزان تغييرات
درجه حرارت در فصلهاي سال، بين 3 تا 53 درجه سانتيگرادميباشد؛ بطوريكه مناطق
جنوبي(ظفار و سلاله)آب و هواي معتدل گرم دارند و ميزان بارندگي در بهارو زمستان
نسبتاً زياد است و در قسمتهاي مركزي و شمالي، هوا بسيار گرم وسوزان بوده كه اغلب
نيز همراه با رطوبت است.در اين كشور رودخانه دائمي وجود ندارد.
ناهمواريها
بطور كلي ميتوان ناهمواريهاي عمان را به 3 بخش، تقسيم كرد:
دشتهاي پست ساحلي كه عموماً در كنارساحل درياي عرب وعمان قراردارد و به استثناء
منطقه ساحلي«الباطنيه»كه نسبتاً وسيع و بسيارحاصلخيز است، عرض بقيه قسمتها كم
ميباشد.
ارتفاعات و كوههاي بلند اين كشور، از«رأس مسندام»در آن سوي تنگه هرمز آغاز شده
و بشكل نيمدايره، بموازات ساحل دريا، تا«رأسالحد»در جنوب، امتداد پيدا ميكنند.
اين كوهها در مجاورت ساحل، كم ارتفاع هستند ولي كمكم با فاصله از ساحل، به ارتفاع
آنها افزوده ميگردد. بطور كلي خاك عمان كوهستاني است.
دشتهاي مرتفع، مانند قسمتي از ارتفاعات مناطق كوهستاني، داراي چراگاههاي طبيعي
و قابل كشت هستند كه براي دامداري و ايجادجنگلهاي مصنوعي بسيار مناسب ميباشند.
ملاحظات سياسي
حكومت اين كشور پادشاهي است و پادشاه سلطان قابوس ابن سعيد آلبو سعيد نام دارد.
پادشاه يا سلطان در مملكت بالاترين قوة اجرائي وحكومتي ميباشد.براساس آخرين
تقسيمات كشوري،عمان از37ناحيه،يك استان و ناحيه پايتخت تشكيل گرديده كه زيرنظر
فرماندار دولت مركزي اداره ميشوند.فعاليت احزاب درعمان ممنوع است.عمان درسال 1951
ازانگلستان مستقل شده و روز ملي آن برابر با هجدهم نوامبر است.
درسال 1971به عضويت سازمان ملل درآمده وعلاوه برآن درسازمانهاي اتحاديه
عرب،كنفرانس اسلامي،اكوا ، فائو،بانك
جهاني،ايكائو،آيدا،ايفك،ايمف،ايتو،يونسكو،يوپو، شوراي خليج وهو، و كشورهاي غيرمتعهد
نيز عضويت دارد
ساختار حكومتي
درسال 536 پيش از ميلاد، عمان بتصرف كوروش كبيردرآمدوجزئي از امپراطوري همخامنشي
گرديد.«ازديها»اولين گروهي بودند كه عمان را اشغال كردند و به استيلاي خارجيان
پايان دادند و دولتي به رهبري“مالكبنفهم”در آنجا تشكيل
گرديد.همينها(ازديها)بودند كه نام عمان را براين كشور نهادند، زيرا عماننام يكي
از درههاي كشور يمن بود كه به يمن آن اين نام براي عمان انتخاب شد.دراوائل قرن اول
هجري عمان جزء خلافت اسلامي شد(ناحيه شمالي در زمان پيامبر اسلام(ص) و ناحيه جنوبي
در زمان ابوبكرر).در سال 134 هجري قمري(752م)فرقهاي از خوارج بنام«اباضيه» و به
امامت“جلندهبنمسعود”درعمان استقرار يافت. خليفه عباسي براي نابود ساختن آنها به
آنجا نيرو اعزام كرد و جلنده در جنگ به قتل رسيد، ولي طولي نكشيد كه ائمه ابضي
مجدداً در عمان قدرت را بدست گرفته و قرنها در آنجا فرمانروايي كردند.
درسال1256.م.(654هق)عمان مجدداً به تصرف ايراندرآمد،(عمان درزمان كوروش كبير،
جزئي از امپراطوري هخامنشي بود) و از آن پس ائمه عمان كم بيش خراجگذار ايرانيان
گشتند. اين وضع تا اوائل قرن شانزدهم ميلادي ادامه يافت؛ درهمين دوره بود كه مسقط
نيز رونق يافت. در آغاز قرن شانزدهم، عمان در ميدان ماجراجوئيهاي دريايي ومبارزات
مستعمراتي اروپا قرار گرفت.دريانوردان پرتقالي كه براي گستردگي چتر فرمانروايي
پرتقال بر خليج فارس، درياي عمان و شرق آفريقا به اين منطقه آمده بودند،
درتسخيرشهر«قلهات»در كرانه عمان و «قريات»در ساحل شرقي مسقط بيرحمي و خشونت فراواني
ازخود نشان دادند. آلفونسوآلبركوك دريانورد پرتقالي، پيشاهنگ استعمار پرتقال
دراقيانوس هند و درياهاي منشعب از آن، بود.آلبر كوك درتسخير«مسقط»، بامقاومت فراوان
مردم مواجه گرديد و همين مقاومت موجب خشم بيشتر او شد؛ بطوريكه بطرز وحشيانهاي شهر
را زير آتش گلولههاي توپ ناوگان پرتقالي گرفت و بندرگاه و شهر مسقط را در
شعلههاي آتش سوزانيد. وي زنان و مردان و حتي كودكاني را كه به اسارت گرفته
بود،مثله نمود.دريادداشتهايي كه از همراهان وي بدست آمده صراحتاً نوشته است كه به
دستور آلبركوك زنان و ردان مسقطي را به داخل كشتي برديم و گوش و بيني آنان را
بريديم و هر كس از دادن باج جنگي به ما خودداري ميكرد دچار همين عقوبت گرديد.
پرتقاليها تا سال 1650.م. در مسقط بودند. در آنجا دو قلعه، يكي در مسقط و يكي
در مطرح و يك كليساي بزرگ كاتوليك بنا كردند كه آثار هنوزهم باقي ماندهاند.وحتي
قلعه جلالي در مسقط اكنون بعنوان زندان دولتي مورد استفاده قرار ميگيرد.درهمان
دوران پرتقاليها از دولت صفويه ايران، مالكيت هرمز را بدست آوردند. پرتقاليها
هرمز را مستحكم كردند و آبهاي خليج فارس را تحت استيلاي خود درآوردند.تفوق بيچون
و چراي پرتقال برخليج فارس، مدت يك قرن دوام داشت.درسال 1622.م.هرمز و قسمت مهمي از
ناوگان پرتقال درمقابل نيروهاي مشترك ايراني و انگليسي، از بين رفت و اين آغاز سقوط
پرتقال درمنطقه خليج فارس بود.دريانوردان عماني بتدريج باكمك دول منطقه، با قبايل
داخلي متعهد شدند وبه تاخت و تازبرمتصرفات پرتقاليها پرداختند.سرانجام درسال
1650.م. فرمانروايي پرتقاليها برعمان به پايان رسيد و سلسله امام يعربي(يعاربه) به
روي كار آمد. در زمان اين سلسله(1698.م.) متصرفاتي از ميراث پرتقاليها در آفريقاي
شرقي(ازجمله زنگبار) نيز،به عمان رسيد.عمان در طي سالهاي 44-1737.م.تحت تسلط ايران
بود كه عاقبت“احمدبنسعيد”-والي سابق صحار-به استيلاي ايرانيان پايان، و به خود لقب
امام داده و[حاكم] بر زنگبار وعمان شد. فرزند وجانشين وي نيز عنوان امام داشت و پس
از آن لقب «سيد» مرسوم گرديد.
ويژگيهاي حكومتي
قانون اساسي
عمان تا نوامبر سال 1996.م. قانون اساسي نداشت تا اينكه دراين سال سندي كه به
آن«قانون اصلي»يا قانون اساسي ميگويند؛رسماً به عنوان قانون اساسي اعلام شد.اين
قانون اساسي، حقوق وتعهدات دولت و افراد را مشخص نمود.برطبق قانون اساسي،دولت متعهد
است تا درجهت فراهم آوردن بهداشت عمومي وآموزش و پرورش تلاش كند وهمچنين امنيت
كشورراازطريق نيروهاي مسلح تأمين نمايد.درقانون اساسي شرايطي براي آزادي مطبوعات
وجود دارد و البته تبصرهاي هم هست كه شرح ميدهد آنچه را كه مضر امنيت كشور باشد
ممنوع است، ساير آزاديها به صورت فهرست آمده است اما دربعضي موارد مشابه محدود
شدهاند.
سلطنت و قوه مجريه
عمان داراي نظام حكومتي موروثي مطلق است و سلطان با اقتداري شاهانه كشور را
اداره ميكند. در اين نظام نخست وزير وجود ندارد و سلطان خود سمت وزارت دفاع، وزارت
امور خارجه و وزارت امور مالي را بعهده دارد وشخصاً ديگر وزيران«شوراي وزيران»را
انتصاب و ياعزل مينمايد.بسياري از وزراسالهاست كه در پست خود فعال ميباشند[و اين
بدان جهت است كه]؛سلطان اصل وفاداري را تشويق مينمايد، لذا درسالهاي اخير براي
عناصر جديد فرصت وارد شدن تا در كابينه را ايجاد نكرده است.تاسال 1970.م.تشكيلاتي
بنام وزارتخانه درعمان وجود نداشت از اين سال به بعد سلطان جديد(قابوس) براي پيشرفت
كشور اقداماتي نمود و اصلاحاتي را بتدريج در چند مرحله علمي ساخت كه موجب شد امروزه
عمان داراي يك سازمان مجهز اداري باشد.تأسيس وزارتخانه در عمان از سال 1974.م. شروع
شد و تا سال 1976.م. تعداد هفده وزارتخانه در اين كشور بوجود آمد.تشكيلات اداري
عمان طي فرماني در28 ژوئن سال 1975.م. به مرحله عمل درآمد كه مركب از شوراي وزيران
است و سلطان قابوس رياست آنرا برعهده دارد.علاوه برشوراي وزيران، 3شوراي ديگر به
نامهاي“شوراي توسعه”،“شوراي امورمالي”و شوراي گازطبيعي”نيزدركشور عمان تشكيل شده
كه رياست همه آنها باسلطان است.
مسئله جانشيني
قانون اساسي چهارچوبي براي جانشيني سلطان مطرح ميكند. سلطان قابوس برادر يا
فرزندي ندارد. قانون اساسي به خاندان آل سعيد فرصت ميدهد تا ظرف سه روز مانده به
پايان سلطنت سلطان، جانشيني براي سلطان برگزينند. اگر آنها نتوانند جانشيني
پيداكنند، شوراي دفاع شخصي را كه سلطان نام او را در برنامهاي نوشته و جاگذاشته،
به عنوان جانشين سلطان تعيين خواهد كرد.اين سند(قانون اساسي)همچنين تصريح ميكند كه
جانشين بايد از شاخه آل تركي، خاندان پادشاه باشد وازاينرو بايد از نسل آباء و
اجدادي همين سلطان باشد.
مجلس(قوه مقننه)
مهمترين نهاد اساسي كه براي تثبيت هرحكومت ضروري است واكثر كشورهاي شوراي شوراي
همكاري خليج فارس فاقد آن ميباشند،مجالس قانونگذاري ميباشد كه دركشور عمان
نيز،مجالس قانونگذاري به مفهوم پذيرفته شده در نظامهاي آزاد سياسي وجود نداشته و
اعضاي مجلس انتصابي ميباشند. احزاب و تشكلهاي سياسي،اجازه فعاليت رسمي در جهت
سياستگذاري و قانونگذاري نظامهاي حكومتي ندارند.
مجلس مشورتي(الشوري)
دراكتبرسال1981.م.درپاسخ به اظهارات سلطان قابوس مبتني برعدم اطلاع از افكار
عمومي يك«شوراي مشورتي دولتي»(مجلس استيشاري لدوله)به شكل فوقالعاده تشكيل گرديد
كه اعضاي آن انتصابي بودند. معهذا نقش مجلس، به اظهار نظر در مورد تحولات اقتصادي،
سياسي و ارائه پيشنهاد درمورد خط مشي آينده محدود گرديد.درسال 199.م.سلطان قابوس
دستور داد كه يك مجلس مشورتي جديد و مركب از نمايندگان منطقهاي به جاي پيكره اين
مجلس جايگزين شود تا اتباع عماني بتوانند شركت گستردهتري درمسئوليتها و وظايف ملي
داشته باشند. اين مجلس شامل 59 عضو منتخب خواهدبود كه رئيس مجلس توسط دولت تعيين
ميشود.جلسه افتتاحيه مجلس جديد كه به منظور قرار گرفتن بر جاي مجلس دولتي سابق
تشكيل گرديد، در ماه ژانويه 1992.م. برگزار شد.مجلس شوراي فعلي ازمجلس شوراي فعلي
از مجلس قبلي با نفوذتر است و ميتواند وزيران را در رابطه با سياستهاي اقتصادي و
اجتماعي استيضاح كند.درسال 1995.م. و در اين سال براي اولين بار زنان اجازه يافتند
تا بعنوان نامزد در انتخابات شركت كنند دو زن به مجلس شورا راه يافتند. تعداد
نمايندگان از 59 نفر به 80 نفر افزايش يافت. به اين ترتيب كه هر فرمانداري باجمعيت
بيش از30000 نفرميتواند دونماينده داشته باشد.قانون اساسي تقاضاي ايجاد دومين مجلس
مشورتي رانمود تا مجلس شوراي فعلي را تكميل كند وسلطان قابوس در اين ارتباط اعلام
كرد كه شوراي دولتي تشكيل شود تا با مجلس كار كند.
اواعلام كرد كه اعضاء شوراي دولتي انتصابي خواهندبود اما اعلام نكرد كه
مسئوليتهاي ايشان چيست.
دادگاه شريعت(قوه قضائيه)
براي رسيدگي به امور قضايي در عمان، دادگاه شريعت با استفاده از قوانين اسلامي
عمل ميكند. قابل ذكر است كه وزير دادگستري براي اداره دادگاههاي محلي قاضي تعيين
ميكند و مقر دادگاه عالي عمان، درمسقط ميباشد.اگرازدادگاههاي محلي دادخواستي
انجام گيرد آن را به دادگاه عالي عمان ارجاع ميدهند.عمان جمعاً داراي يازده ايالت
يا منطقه است كه از طرف سلطان به هر يك از ايالات حاكمي فرستاده ميشود كه در آنجا
بنام والي حكومت كند. هر يك از حكام را يك نفر قاضي در اداره امور شهر، ياري
ميدهد. وظيفه والي رساندن فرامين سلطان به مردم و شهرها و اجراي عدالت اجتماعي
است.براي رسيدگي به موارد جزئي در اين كشور“دادگاه بدوي”وجود دارد كه به بزهكاريها
رسيدگي مينمايد و همچنين“دادگاه جزائي”كه به كليه جرائم شديد رسيدگي ميكند
و“دادگاه استيناف”كه در مسقط ميباشد. در حال حاضر تعداد 46دادگاه شريعت درسراسر
اين كشور وجود دارد. درسال 1998 به موجب حكم سلطان كميتهاي مركب ازمشاور دولتي در
امور حقوقي و مفتي اعظم سلطان عمان تشكيل گرديد تا قبل از صدور احكام نفس، در مورد
آنها نظر بدهند.
ملاحظات اقتصادي
واحد پول کشورريال عمان (R.O) معادل 1000بيضا برابر است.هر35/0ريال عمان معادل
يك دلار است.ميزان توليد ناخالص ملي درسال 1978حدود 3ميليارددلار بوده(درآمد سرانه
434،5 دلار)كه 70% آن ازنفت، 4% ازصنايع و2% ازكشاورزي بدست ميآيد.نرخ سالانه رشد
توليد ناخالص ملي حدود4%است.درآمدبودجه ملي درسال 1979 بالغ بر2ميليارد دلار و
هزينههاي بودجه درهمين سال معادل 88/1 ميليارد دلار بوده است.واردات عمان در سال
1978حدود 2/1 ميليارد دلار بوده كه بيشتر شامل موادغذايي،ماشينآلات، وسايل و لوازم
صنعتي، منسوجات و مواد اوليه بوده و عمدتا از كشورهاي امارات متحده عربي (23%)،
انگلستان (19%)، ژاپن(9%) و هلند (9%) وارد ميشود.ميزان صادرات اين كشور حدود 6/1
ميليارد دلار است كه بيشتر شامل: نفت (99%)، خرما، ماهي، سنگ معدن و مركبات بوده و
به كشورهاي ژاپن (35%)، اسپانيا (18%)، فرانسه (12%) و انگلستان (9%) صادر
ميشود.از جمله مهمترين صنايع كشورميتوان ازصنايع نفتي(70%توليدناخالص
ملي)،دستي،كبريتسازي،ماهيگيري و بستهبندي خرما نام برد.خرما،نارگيل، گندم، جو،
نيشكر،موز، توتون،مركبات،هنداونه، انگور ماهي و دام نيزمهمترين محصولات كشاورزي و
دامپروري آن كشور را تشكيل مي دهند.سرانه زمين مزروعي براي هر نفر بالغ بر2%هكتار
ميباشد.صيد سالانه ماهي 198هزارتن و توليد سالانه نيروي الكتريسيته نيز معادل 550
ميليون كيلووات ساعت است.نفت از مهمترين منابع معدني عمان بوده(ذخيره زيرزميني
درسال 1980 بالغ بر4/2 ميليارد بشكه) وساير معادن مهم عبارتند از:مرمر، پنبه
كوهي،كرم و مس. نيروي كار كشور بالغ بر150هزار نفر است كه 13% آن در صنايع و 73% در
بخش كشاورزي مشغول به فعاليت مي باشند.
اوضاع اقتصادي
تاريخچه و سيستم اقتصادي
اقتصادعمان بطور عمده بر مبناي درآمد حاصله ازصادرات نفت قراردارد. بعد ازسال
1970كه سلطان قابوس روي كارآمد،درآمدهاي نفتي، صرف برنامههاي عمراني شد.
درآمدهاي حاصل از فروش نفت خام جهت اجراي سه طرح5ساله مورد استفاده قرارگرفته
است كه اينطرحها به سالهاي80-1976.م.(طرح5ساله اول)،85-1981.م.(طرح56ساله
دوم)و90-1986.م.(طرح پنجساله سوم)مربوط ميشود.هدف ازاجراي اين طرهها، ايجاد
صلاحات اجتماعي ضروري دركشور، ضمن سرمايهگذاري بيشتر در بخش نفت، بوده است.
هدف از ارائه سومين طرح پنجساله، دست يافتن به تغييرات صنعتي هر چه بيشتر و
ساختن چندين مركز مهم صنعتي بود؛ همچنين توسعه كشاورزي نيز يكي از اهداف مهم بوده
است. با اين حال بحران در صنعت نفت(1986.م.)باعث وقفه در اجراي طرح پنجساله سوم شد
و دوران ركود آغاز گرديد.»
دولت عمان با برنامهريزيهاي مشخص، بوسيله كاهش هزينههاي جاري،توقف بعضي
طرحهاي عمراني، و استقراض خارجي، سعي نمود تا از اين بحران بگريزد. بدنبال همين
بحران بود كه عمان در بعد داخلي و خارجي به فعاليتهاي جديدي دست زد كه از يكسو به
سياست كاهش توليد نفت و همكاري با ديگر توليدكنندگان نفت روي آورد و از طرف ديگر
توجه خود را به مسئله تنوع بخشيدن به منابع درآمد كشور معطوف ساخت. ايجاد صنايع سبك
و تشويق به سرمايهگذاري در اين زمينه، تلاش براي خودكفايي در زمينه كشاورزي و
ماهيگيري و همچنين توليد و صدور ديگر كالاهاي غير نفتي، از اهم موارد سياست اقتصادي
عمان است.درسال1991.م.دولت عمان جزئيات چهارمين طرح پنجساله توسعه رااعلام كرد.
به موجب اين طرح كه به سالهاي95-1991.م.مربوط ميگرديد-محدوديتهاي شديدي براي
جلوگيري از گرفتن وام از كشورهاي خارجي تحميل گرديد و دوباره بر ايجاد تغييرات
دراقتصاد كشور، تأكيد گرديد.
اين تحولات ميبايست از طريق توسعه بخش خصوصي و توجه هر چه بيشتر بر بخش صنعت،
كشاورزي،ماهيگيري، معادن وخدمات صورت ميگرفت.اين طرح از ژانويه سال 1991.م.آغاز شد
و بيشترين اولويت در آن، به توسعه منابع انساني در جهت دستورات سلطان قابوس، تعلق
يافت.پنجمين طرح توسعه پنجساله(2000-1996.م.)در سال 1996 اعلام گرديد، هدف از
اجراي آن، از بين بردن كسر بودجه تا سال 2000 ميلادي بود[كه با]كاهش هزينههاي
عمومي و توسعه برنامه خصوصي سازي كه ازاواسط سال1994آغازشد، صورت ميگرفت.اين كشور
در اوپك و آلوپك عضويت ندارد و تابع كنترلهايي كه در مورد توليد و قيمتگذاري نفت
خام صورت ميگيرد نميباشد، البته اين كشور خط مشي اپك را محترم ميشمارد.در سال
1994.م. ذخائر نفت عمان پنج ميليارد و دويست ميليون بشكه بود، كه در اواسط سال
1995.م. ذخائر گاز عمان در سال 1994.م.، 570 ميليارد مترمكعب بود.
امور مالي
واحد پول
«واحد رسميپول عمان ريال است كه برابر با هزار«بيسه»ميباشد. در آنجا سكهها
بصورت 2، 5، 10، 25، 50، 100 بيسهاي و اسكناسها بصورت 100،250،500 بيسهاي و1، 5،
10، 20 ريالي ميباشد.
درآمد سرانه
درآمد ملي عمان با توجه به رشد ناخالص ملي افزايش يافته و سبب افزايش درآمد
سرانه مردم شده است. در سالهاي 1990.م.تا 1992.م. ميانگين درآمد سرانه، 490/6 دلار
رسيد.
تورم
نرخ تورم دراواخر دهه 1980.م. واوايل دهه 1990تحت تأثيرقيمتهاي نفت بوده است.
ميانگين تورم سالانه عمان در فاصله سالهاي 6985 تا 1992.م.به 1/1% رسيد. اين
تورم در سال 1990.م.از1/10 به 04/1% درسال 1992.م.كاهش يافت و دراواخر
دسامبر1993.م. درحدود9% ثابت باقي ميماند.ميزان تورم درسالهاي 94-1990بطورمتوسط
5/1 درصد بود.
بانكداري
عمان در مقايسه با برخي كشورهاي ديگر منطقه، داراي بخش بانكداري كوچكي است. در
پايان سال 1994.م.21بانك داراي جواز كار دركشور عمان بودند. از اين تعداد،11بانك
خارجي بودند كه دو بانك ايراني(ملي و صادرات)هم جزء اين بانها هستند. همچنين 3بانك
توسعه نيزدر اين كشور وجود دارد. نرخ بهره سپرده در بانكهاي عمان 5/8% و نرخ بهره
وامها5% ميباشد. در سال 1983.م. فقط20درصد از كاركنان بانكها، عماني بودند معهذا
بواسطه تلاشهايي كه دولت عمان جهت كاهش تعداد كاركنان خارجي در بانكها اعمال
نمود، تعداد آنان به 4/19درصد تقليل يافت.
صادرات و واردات
عمدهترين افلام وارداتي عمان شامل ماشين افزار، وسائل حمل و نقل، محصولات غذايي
و حيوانات زنده است. مهمترين اقلام صادراتي عمان نفت ميباشد ولي توليدات
كارخانهها و نيز قطعات يدكي ماشينآلات از ديگر اقلام صادراتي اين كشور محسوب
ميگردد.شركاي عمده تجاري عمان بيشتر كشورهاي غربي و صنعتي هستند كه بيشترين حجم
مبادلات رابا اين كشور دارا ميباشند.
بخشهاي مختلف اقتصادي
كشاورزي
از هنگام شروع توسعه صنعت، اهميت بخش كشاورزي بشدت كاهش يافته، بطوريكه طبق آمار
دولت تنها 60% از زمينهاي مزروعي اين كشور زيركشت ميباشد.بنابر آمار سال 1993.م.،
حدود4/9درصد ازجمعيت كارگر دراين كشور،دربخش كشاورزي اشتغال داشته و كشاورزي(كه
شامل جنگلداري، شكار، ماهيگيري نيز ميشود)درسال 1994.م.، صرفاً 3/3 درصد ازتوليدات
نا خالص ملي عمان را به خود اختصاص داده است.درحال حاضر كشاورزي درعمان عمدتاً
بااستفاده ازشيوههاي سنتي وصرفاً جهت تأمين موادغذايي ضروري براي مصرف روزانه،
صورت ميگيرد.
در برنامه توسعه سالهاي 85-1981.م. حدود 43 ميليون ريال عماني به امر توسعه و
مدرنيزه كردن شيوههاي سنتي كشاورزي مخصوصاً آبياري، اختصاص يافت.حدود نيمي از
مناطق تحت كشت در اين كشور، نخلستان است و ازجمله محصولات ديگر آن ليمو، موز، انبه،
نارگيل، يونجه، گندم، جو،نيشكر، توتون وهندوانه ميباشد. البته توليد كندر(مادهاي
خوشبو)كه قبلاً بعنوان اقلام مهم صادراتي عمان محسوب ميگشت، مجدداً احيا گرديده
است.
ماهيگيري
ماهيگيري يك صنعت سنتي در عمان بوده كه در دهه 1970.م. حدود 10% از جمعيت كارگر،
در اين بخش به كار اشتغال داشتند.درسال 1980.م.،“شركت ملي شيلات”عمان تشكيل شد و
درطرح پنجساله90-1986.م.برتوسعه صنعت ماهيگيري وتشويق توليد جهت صدور محصولات
دريايي و عرضه به بازارهاي داخلي تأكيدگرديد.هدف از اين برنامه، كاهش وابستگي عمان
بر واردات مواد غذايي بود كه سالانه 131ميليون ريال عماني، هزينه دربرداشت.
درطرح پنجساله چهارم(95-1991.م.)مبلغ دويست ميليون ريال عماني به صنعت ماهيگيري
اختصاص داده شد تا ميزان رشد سالانه آن افزايش يابد.
دامپروري
پرورش دام، بيشتر درمنطقه ظفار صورت ميگيرد كه اين امر در كوههاي شمال سلاله و
در كوههاي حجرانجام ميشود.
دامپروري نيز،يكي ازاهدافعمده درطرح پنجساله(85-1981.م.)بود.به منظوركاهش
گلههاي گاودرظفار وهمچنين حفظ محيط زيست،دولت عمان درسال 1985.م.اعلام كرد: در
ازاء هر بيست رأس گوسفندي كه از كشورهاي خارج خريداري ميشود، وارد كنندگان بايد يك
رأس گاو از دامپروران ظفار خريداري نمايند.
صنايع و معدن
صنعت
تا قبل از سال 1962.م.، صنعت درعمان به صنايع دستي سنتي از قبيل نقرهكاري،
بافندگي و قايقسازي محدود ميگرديد.پيشرفت صنعت نفت موجب فعال شدن بخش صنعتگرديد؛
البته عمان در مقايسه با ساير كشورهاي خاور ميانه از درآمد نفتي كمتري برخوردار است
و بنابراين قادر نيست در مقياس وسيع، صنايع سنگين ايجاد نموده و يا ساختمانسازي
نمايد.از اين رو دولت اين كشور بيشتر بر توسعه كشاورزي و ماهيگري تأكيد دارد و تنها
اقدامات صنعتي در مقياس كوچك و در بخش خصوصي، مورد تشويق قرار ميگيرند.در اين بين
صنايع تصفيه نفت، مواد ساختماني، توليد سيمان و ذوب مس، مهمترين بخشهاي صنايع
محسوب ميگردند.
معادن
«اكنون از نظر زمينشناسي در اين كشور، بررسيهائي دردست اقدام است تا ذخائر
معدني غير ازنفت خام و گاز طبيعي كشف گردد.دراين راستا ذخائر عظيمي از مس و كروميت
شناسايي شده است. يك كمپاني كه مركزش در كاناداست، امتياز استخراج منابع كروميت
واقع در بخش ساحلي جبلالاخضر را در اختيار دارد. شركت معدنكاري متعلق به دولت
عمان(Omc)در اوائل سال1984.م.شروع به استخراج كروميت نمود ودرسال1986.م.حدود 5000
تن سنگ كروميت را استخراج كرد.درسال 1991.م.، كمپاني جديد كروميت عمان كه 15 درصد
سهام آن متعلق به دولت عمان است و 45 درصد متعلق به شركتهاي خصوصي و 40درصد متعلق
به مشتركين عمومي است، اعلام كرد كه در نظر دارد، سالانه 15000 تن ذخائر كروميت
كشور را استخراج نمايد، كه قسمت اعظم اين استخراج، به كشور ژاپن فروخته ميشود.»
بنادر
. بندر قابوس:در حال حاضر مهمترين و مجهزترين بندر عمان است كه نسبتاً مدرن و در
نزديكي مسقط ميباشد اين بندر در زمان سلطان قابوس تأسيس شده كه با تجهيزات كامل
مورد استفاده قرار ميگيرد.
. بندر خصب:در شبه جزيره«مسندام»قرار دارد و بخاطر وجود نيروي دريايي عمان در
اين منطقه اهميت زيادي يافته است.
. بندر الفحل:اهميت آن بخاطر خط لولههايي است كه نفت خام را از مناطق داخلي
عمان به اين بندر منتقل ميكنند و از طريق اين بندر، به خارج صادر ميشود.
. بندر ريسوت:اين بندر كه در نزديكي يمن قرار دارد، مخصوص بارگيري كشتيهاي
نفتكش ميباشد.
. بندر صحار:در استان باطنه واقع شده است.
. بندر صور:در 85 مايلي جنوبشرقي مسقط قرار گرفته و بيشتر جنبه ماهيگيري دارد.
. بندر بركه:اكثر ساكنان اين بندر ايراني و بلوچي هستند.
. بندر لواء:در شمال كشور عمان واقع شده است.
ازجمله ديگربنادرعمان ميتوان ازبندر سلاله،بندر سوادمي،بندرمراغه،بندرسويق،بندر
خابوره و بندرصحم اشاره نمود.
جهانگردي
«دولت عمان صنعت جهانگردي را بطور مستمر در اين كشورتشويق مينمايد تا با بدست
آوردن ارزخارجي، اقتصاد را متنوع سازد تا براي عمانيها در سالهاي آينده فرصت شغلي
ايجاد نمايد. اخيراً اداره كل جهانگردي عمان تلاشهاي خود راجهت تقويت صنعت
جهانگردي از طريق برگزاري سمينارها،به كنفرانسها ونمايشگاهها دراين كشورافزايش
داده است.تنوع منطقهاي و اقليمي عمان و همچنين سهولت گشت و گذار در اين كشور،
دليلي بر داشتن توان بالقوه براي توسعه صنعت توريسم ميباشد.
دراوايل دهه 1990.م. به عنوان بخشي از تصميم دولت جهت توسعه صنعت توريسم،
محدوديت تهيه رويداد مرتفع شد و از آن زمان به بعد درآمد هتلها به تدريج از 24
ميليون ريال عمان در سال 1991.م. به 35 ميليون ريال عمان در سال 1995.م. افزايش
يافت.درسال 1997سهم بخش جهانگردي در اقتصاد كشور عمان برابر با 8/50 ميليونريال
عماني و كمتر از يك درصد از توليد ناخالص ملي اين كشور بود. پيشبيني ميشود تا سال
2020 اين درآمد به سه درصد افزايش يابد. نمونههاي مقدماتي سازمان جهاني توريست نيز
نشان ميدهد كه ورود توريست به عمان نسبت به گذشته 80% افزايش داشته است.درسال
1997.م. حدود56000 نفر توريست از عمان بازديد و اين رقم در سال 1998.م. درحدود88000
نفر افزايش يافت. درحال حاضر دولت به فكر درآمد بيشتري از بازار توريسم است و توسعه
اين طرح را تشويق ميكند، از اين رو چشم به توريستهاي ثروتمند اروپايي دوخته است.
اين توريستها، تورمهاي ساحلي تحت نظارت دولت عمان را بيش از تماس با مردم عمان
ميپسندند، زيرا اينگونه تماسها، مغاير با روحيات عمانيهاي محافظه كار است.»
ملاحظات علمي
نرخ ثبت نام ناخالص برمبناي سطوح مختلف آموزشي طي سال 1996
پيش دبستاني : 4 درصد
اولين سطح : 77 درصد
دومين سطح : 66 درصد
سومين سطح : 4/6 درصد
تاريخچه آموزشي
تاسال 1970.م. آموزش و پرورش در عمان پيشرفت قابل ملاحظهاي نداشته است، چنانكه
در سال تحصيلي 70-1969دركشور مذكور فقط 3باب مدرسه با 30 معلم و 900 دانشآموز وجود
داشت و آموزش منحصر به مرحله ابتدايي بود.
تا قبل ازسال 1970آموزش منحصر به پسران بود ولي از اين سال به بعد دختران هم
مانند پسران توفيق تحصيلي را بدست آوردند پس ازكودتاي سلطان قابوس و به قدرت رسيدن
وي آموزش وپرورش هم مانند ديگرشئون اجتماعي رشدسريعي نمود، بطوريكه درسال
تحصيلي74-1973.م.گشايش يافت.
تعداددانشآموزان روزبه روزافزايش يافت؛بطوريكه درسال 76-1975.م.تعداد
دانشآموزان به 54457 نفر رسيد كه اين رقم نسبتبه سال 70-1969.م. بسيارافزايش داشته
است.
درسال مذكور حدود دانشآموزان دختر بودند.تحصيلات در عمان رايگان است و دولت
تلاش فراواني دارد تا با توسعه مدارس و گسترش آن به سايرنقاط، عموم مردم راازنعمت
آموزش بهرهمند سازد.مبارزه با بيسوادي در كشورمذكوربا دقت و شدت اجرا ميشود و
دولت از طريق وزارت آموزش و پرورش،وزارت اموراجتماعي وكاروبخش خصوصي درامرآموزش
بطوركلي قدمهاي مؤثري برداشته است.اداره آموزش و پرورش در هر يك از مناطق عمان
وجود دارد و هر ناظر آموزش و پرورش داراي سه معاون اداري، فني و مذهبي است.
|