New Page 1
آموزش متوسطه
مقطع مقدماتي متوسطه
پذيرش تحصيلي
نخستين عامل، كه فرآيند ورودي دانشآموزان حركت به آموزش مقدماتي متوسطه را تحت
الشعاع قرار ميدهد، آموزشهاي كودكان در مقطع چهارم ميباشد. مقياس رتبه بندي
آلمان از 1 (A) تا 6 (F) ميباشد. در برخي ايالتها معدل ويژهاي جهت راهيابي
به مدارس بالاتر نياز ميباشد اين در حالي است كه ساير ايالات شرط معدل قرار
نميدهند. در مطالعاتي كه برروي ما دو ايالت از سه ايالت به دانشآموزان آن معدل
5/2 را به دست آورده بودند صورت گرفت توصيه شد كه آنان به Gymnasium يا
Realschule وارد مي شوند. اگر چه دانشآموزان با معدلهاي پايينتر نيز هم در صورت
تمايل والدينشان ميتوانستند به يكي از اين مدارس وارد شوند. در ايالت سوم
دانشآموزان نياز داشتند كه براي ورود به Gymnasium معدل 3/2 بدست آورند. در
برخي ايالتها دانشآموزاني كه رتبهشان مطابق معيارهاي توصيه شده جهت ورود به
Gymnasium يا Realschule نميباشد، برگزاري آزمون ورودي توسط مدارس مورد
نظر الزامي است. چنانچه دانشآموزان در آزمون پذيرفته شوند. بطور آزمايشي ثبت نام
شده و اگر ثابت كنند قادر به انجام موارد خواسته شده مي باشند در مدارس باقي
ميمانند. در سيستم آموزش سنتي آلمان، دانشآموزاني كه كسب معدل مورد نظر نائل
نگرديده و يا نمره كافي جهت ورود به Realschule يا Gymnasium را دريافت ننمايند.
به Hauptshule وارد ميشوند. در ايالتهايي كهGesamtschule وجود دارد دانشآموزان
ميتوانند با هر سطح توانايي آن را بهعنوان گريزي از انواع مدارس سنتي انتخاب
نمايند.
سيستم به گونهاي طراحي شده است كه در ابتدا دانشآموزان را براساس سطح آموزشهاي
پيشين آنان دسته بندي ميگردند.
دوره هاي آموزشي
نگرشي كه آموزش را در سطح مدارس مقدماتي متوسطه در بر مي گردد بر اين اساس است
كه دانشآموزان بايد در محيطي پرورش يابند كه براي آنها مناسب باشد.
بنابراين اهداف اجتماعي و آموزشي مجزا به ايجاد تفاوت آموزشي در مدارس مقدماتي
متوسطه كمك كرده و دانشآموزان براساس تواناييهاي خود آموزش نظري مورد نياز را
دريافت مي دارند. اگر دانشآموزان ” شايسته” مدرسه باشند و براي يادگيري انگيزه
داشته باشند موفق خواهند بود. اما اگر در حد مدرسه نباشند،به عقيده والدين و
معلمان بيهوده رنج خواهند برد كه اين خود در روند رشد شخصيتي دانشآموز و دور نماي
آينده شغلي او عاملي تعيين كننده است.
دانشآموزان پايين ترين سطح درHauptschule ، ثبت نام به عمل ميآيد. اين مراكز
عمدتاً به ارائه آموزش دروس پايه نظري مباردت مينمايند. ديگر رشتههاي ارائه
شده درHauptschule جهت يابي شغلي داشته و به دانشآموزان براي انتخاب شغل
آينده خود آمادگي ميدهند. در اغلب ايالتها، دانشآموزان در شروع پايه پنجم در
Hauptschule ثبت نام نموده و تا پايان پايه نهم به تحصيل در اين مقطع مبادرت
مينمايند. با اين حال در برخي ايالتها حضور در مدرسه تا پايه 10 ضروري است. و در
باواريا آندسته از دانشآموزاني كه در پايه پنجم ثبت نام نميكنند، براي
حداقل 2 سال به Hauptschule فرستاده ميشوند. دانشآموزاني كه قادرند وارد
Realschule شوند در شروع پايه هفتم به آنجا منتقل ميشوند و آن دسته از
دانشآموزان نيز كه از شرايط Realschule را ندارند تا پايه نهم در Hauptschuie
باقي ميمانند. با اين حالGrundschule در پايه پنجم به Hauptschule ،
Realschule يا Gymnasium منتهي ميگردد. پس از اتمام موفقيت آميز پايه نهم
در Hauptschule و دريافت گواهي نامه مورد نظر اغلب دانشآموزان در يك برنامه
كاري تمام وقت يا نيمه وقت كاري به همراه ادامه تحصيلات خود شركت ميكنند.
اين برنامهها معمولاً مدت زمان 2 تا 3 سال به طول انجامد. آموزش جامع وسيع با كسب
مهارتهاي كافي را براي دانشآموزان بر پايه برنامههاي فراهم مينمايند
در مراكز Realschule دانشآموزاني بر پايه برنامههاي آموزشي عملي تربيت
ميگردند، اما تأكيد عمده فرآيند آموزش آسان ميباشد. تمركز آموزشي در
Realschule بين unterstufe (سطوح پايينتر) كه پايههاي 6 و 7 را در بر
ميگيرد و oberstufe (سطوح بالاتر) كه بر پايههاي 8 و 9 و 10 مشتمل
ميگردد، متفاوت ميباشد. پايه هاي پايينتر آموزشي تأكيد عمدهاي بر
آموزشهاي تئوريك دارد در حالي است كه در سطوح بالاتر بيشتر بر ايجاد نظم تأكيد
ميگردد. دانشآموزاني كه از معدل كافي جهت ورود به مدرسه برخوردار ميباشند. اگر
معلمش عقيده داشته باشد كه محيط Realschule براي دانشآموز بهتر خواهد بود ممكن
است به Realschule فرستاده شود. دانشآموزاني كه Realschule را كامل ميكنند
وگواهينامه Realschuleرا بدست ميآورند واجد شرايط ادامه تحصيل درسطحGymnasium و يا
يكي از مدارس حرفهاي سطوح بالاتر مانند Berufsfachschule ،
Berfsaufbaoschule ، Fachoberschule،Berufliches Gymnasium ،
Fachgymnasium يا Fachschule مي باشند. در برخي از شهرداريها،
Hauptschule و Realschule ساختماني را اشغال نموده و از معلمان و كاردر اداري
مشتركي برخوردار ميباشند. البته دانشآموزان اين دو مدرسه با اينكه ممكن است تماس
كميبا يكديگر داشته باشند، به روشهاي تحصيلي جداگآنهاي پرورش مي يابند.
در Hauptschule برخي رشتهها به رشتههاي ابتداييتري تقسيم ميگردند. در
ايالتهاي آلمان شرقي سابق يك مؤسسه تركيبي Haupt Realschule از عناوين متفاوتي
اعم ازSekundarschule ، Mittelschule يا Regelschule برخوردار ميباشند
كه بستگي به ايالت دارد. اگر چه دانشآموزان در پايه پنجم به اين مؤسسه تركيبي وارد
ميشوند، پايههاي پنجم و ششم دوره بندي نشده است. بطوريكه دانشآموزان تا
پايه هفتم به هيچ يك ازاين دو مدرسه وارد نميشوند.
در Gymnasium دوره هاي آموزشي به دانشآموزان ارائه ميگردد كه به طور معمول به
ورود به دانشگاه منتهي ميگردد. دانشآموزان ممكن است در دوران مقدماتي
متوسطه ( پايه پنجم ) در Gymnasium ثبت نموده و يا پس از كامل كردن Realschule
( پايه 11 ) به Gymnasium منتقل شوند. در برخي ايالتها اين روش معمول شده است
كه دانشآموزان بعد از پايه ششم به Gymnasium منتقل شوند. 3 سال آخر
Gymnasium ( پايههاي 13 – 11 در بعضي ايالتها ) Oberstufe ناميده ميشود.
دانشآموزانGymnasium ميتوانند در دوران مقدماتي متوسطه بمنظور تخصصي كردن
تحصيلات خود يك يا تعداد بيشتري دوره تحصيلي ارائه شده را انتخاب كنند. اغلب
اين دورهها بر دروس چون زبآنهاي كلاسيك، زبآنهاي مدرن، علوم و رياضيات
مشتمل ميگردد. دانشآموزي كه با موفقيت Gymnasium را به اتمام ميرساند
آزمونهاي جامع را ميگذراند تا Abitur را دريافت كنند گفتني است كه اين مدرك
مجوزي براي معرفي دانشآموزان را براي آموزش عالي يا ورود به مدارس حرفهاي تخصصي
به شمار ميآيد.
Gymnasium مراقبت است كه نسبت به ساير مدارس رسميترمي باشد وتدريس در آن توسط
معلمهايي صورت ميگيرد كه از برقراري انضباط بيشتر از آموزش لذت ميبرند.
بررسي دانشآموزان نشان داد كه اغلب جوانان آلماني كه در Gymnasium براي رسيدن به
دستاوردهاي بالاتري دوره ديدهاند افرادي ساعي و با وجدان هستند بطوريكه آنها در
صحبت كردند ماهر ترند. آنها عموما حمايت مناسبي از جانب والدينشان دريافت
ميكنند. بسياري از والدين با تحصيلات دانشگاهي يا والدين كه آموزش حرفهاي
ديده اند تمايل دارند فرزندانشان در دانشگاه تحصيل كنند. تفاوتهاي موجود بين
ايالتهابهعنوان برگزيده انجمن در سيستم آموزشي 13-K آلمان وظيفه Gymnasium آموزش
دانشآموزاني استسنايي مي باشد كه قصد ورود به دانشگاه را دارند. واژه استثنايي در
هر ايالت معناي بسيار متفاوتي دارد اين تفاوتها به اولويتهاي آموزشي دو جذب سياسي
بر ميگردد: دمكراتهاي اجتماعي(SPD) كه آرزوي افزايش دستيابي به آموزش را دارند و
دموكراتهاي مسيحي (CDU)كه باور دارند تنها راه رسيدن به استانداردهاي بالاتر،
بازگشت به طرحهاي روشن و مستقيم سه گانه ميباشد. در نتيجه استانداردهاي جهت
پذيرفته شدن در Gymnasium در ايالتهاي جنوبي نسبت به ايالتهاي مركزي بالاتر ميباشد.
وقتي يكي از دانشآموزان شمال آلمان به ايالت جنوبي ميآيد امكان دارد مجبور شود تا
يك كلاس را دوباره تكرار كند. اما اگر يك دانشآموز آلمان مركزي به شمال
آلمان برود ميتواند يكسال را جهشي بخواند.
تحقيق در Gymnasium در ايالتهاي مركزي و جنوبي مثال روشني از تفاوتهاي موجود در
ايالتها در مورد چگونگي پايه گذاري و تدوين تكميل و ارز يابي استانداردهاي اموزشي
در اختيار ما قرارداردبعضي از مدارس Gymnasiums نسبت به ساير مدارس طرفداران بيشتري
دارند و از زمانيكه اين مدارس در آلمان مركزي سوالات آزمونAbitur را طراحي ميكنند
سختي Abitur ميتواند بوسيله استانداردهاي مدرسه فرق كند در نتيجه تلاش
دانشآموزان شهري براي كسب Abitur ممكن است باعث ورود آنان به Gymnasium با
استانداردهاي پايينتر شود. كسب گواهينامه Abitur با بهترين نمرات ممكن يك
هدف سريع براي اغلب دانشاموزان Gymnasium ميباشد. دانشآموزاني كه از
Gymnasium فارغ التحصيل ميشوند از نظر بدست آوردن آموزشهاي حرفهاي ورود به
دانشگاه و كار بيشتر از سايرين بهره مي برند.
پذيرش تحصيلي
مسأله اي كه احساسات قوي را ميان معلمان، مديران، والدين و دانشآموزان بر
انگيخت اتمام دوره ابتدايي و ورود به سال پنجم (يا سال اول Gymnasium )مي باشد. در
ايالت مركزي ملاك واقعي براي پذيرش در Gymnasiumوجود ندارد. دانشآموزان
بايد عمومأ معدل 5/2 را از مدرسه ابتدايي داشته باشند و بوسيله معلمشان توصيه شده
باشند. مطابق قانون، والدين براي ثبت نام بچههايشان درGymnasium حق مسلم دارندحتي
اگر اين توصيهنامه را نداشته باشند. معلمان بيان كردند كه اين مسئله نه تنها كه
براي دانشآموزاني كه بخاطر توصيه نامههاي معلمشان به Gymnasium فرستاده شدهاند
زيانآور بوده، بلكه براي استانداردهاي Gymnasium هم مضر بوده است. يك معلم كه
چندين سال قبل در يك كلاس پنجم درس داده بود گفت مهمترين شروط براي موفقيت در
دورههاي رياضي Gymnasium اين است كه دانش آموزان قادر به حل مسائل رياضي با يك
روش منظم باشند و فرصت پرسيدن سؤال را داشته باشند. او تصديق كرد كه بسياري از
بچهها در خانوادهاي با يك ولي پرورش مييابند و ممكن است كمكي را كه نياز دارند
دريافت نكنند. به اين علت، او ترجيح مي دهد بچهها به يكديگر كمك كنند و او
هم آزمونهايي به عمل آوردكه هدف از آن نمره دادن نمي باشد. در ايالت جنوبي، معلمان
و والدين با غرور درباره به سيستم معقول و واقعي اين ايالت صحبت كردند كه فعاليتش
را با سودمندانه ادامه ميدهد زيرا فقط دانشآموزان ممتاز را ميپذيردكه قادر به
تحصيل در سطحGymnasium ميباشند. بر عكس ايالت مركزي كه Realschule را به عنوان حق
انتخاب در پايه پنجم ميپذيرد، تمام دانش آموزان پايههاي پنجم در ايالت جنوبي به
Hauptschule ياGymnasium ميروند بعد از پايه ششم دانشآموزان ميتوانند از
Hauptschule به Realschule يا Gymnasium انتقال يابند. معدل 3/2 در آلماني،
رياضي و ديني براي پذيرفته شدن در هر Gymnasium در ايالت جنوبي مورد نياز است.
اگر يك دانشآموز اين معدل را نداشته باشد يا در مرز قبولي باشد، ميتواند براي يك
دورة آزمايشي 3 ساله وارد Gymnasium شود و تعدادي از آزمونها كتبي و شفاهي را
بگذراند تا تاييد شود كه او براي ورود به اين مدرسه مناسب است يا خير،
ارزيابي تحصيلي
سيستم نمره دهي
دانشآموزانGymnasium بين دو و چهار آزمون كلاسي هر نيمسال در دروس
انگليسي، آلماني و رياضي و درزيستشناسي هر نيمسال دو آزمون دارند ودر ساير
دروس در هر نيمسال يك آزمون دارند يا هيچ آزموني ندارند مثل موسيقي، جغرافي،
تاريخ معلمان بطور دورهاي از دانشآموزان ميخواهند برنامة تكاليف را بطور شفاهي
مرور كنند و سپس آنها را براساس نوع ارائهشان طبقه بندي ميكنند. به هر حال
آزمونهاي شفاهي بهعنوان يك وسيله ارزيابي هم براي بالا بردن سطح به پاية13 عمل
ميكنند و هم اينكه دانش آموزان را براي آزمونAbiutr آماده مي نمايند.
دانشآموزان ايالت هاي مركزي و جنوبي دوبار در سال كارنامه دريافت ميكنند.
گزارشات شامل نمرههاي انظباط شخصي و نظريه عموميدرباره همكاري، رفتار و توانايي
دانشآموزان در پايههاي5الي10 ميباشد. قاعده نمره دادن در ايالت مركزي 50
درصد براي آزمونهاي شفاهي و 50 درصد براي آزمونهاي اصلي و آزمونهاي كلاسي
ميباشد. بسياري از معلمان متذكر شدند كه تلاش مي نمايند تا نوع سئوالات آزمونهاي
كلاسي بر اساس تشابه سئوالاتي باشد كه دانش آموزان درآزمون Abitur با آنها روبرو
خواهند شد.
مدارس Gesamtschule در تمامي ايالتهاي كشور وجود ندارد. برعكس مدارس مقدماتي
متوسطه سنتي، مدارسGesamtschule به پذيرش از دانشآموزاني با استعدادهاي مختلف
مبادرت مينمايد. از آموزش 2 سال نخست اين مدارس (پايههاي 6 و 5 ) تحت
عنوانForderstufe ناميده ميشود. اين مقطع تحصيلي دوران جهتيابي بوده و طي آن
اقدامات چنداني در خصوص تواناييهاي دانشآموزان صورت نمي گيرد. به هرحال در
پايههاي 7 و 8، دانشآموزان اغلب آموزشهايي در سطح ابتدايي يا پيشرفته دريافت
نموده و در پايه نهم وارد سيستم سهگانه تحصيلي ميشوند. اين سيستم به اين
منظور طراحي شده است تا به دانشآموزان اجازه دهد دورههاي مناسب را بر اساس سطح
تواناييشان بگذرانند. مثلا يك دانشآموز كه در رياضي قوي است در دوره رياضيات A يا
B قرار خواهد گرفت، همان دانشآموز اگر در آلماني ضعيف باشد در كلاسهاي سطح C
آلماني قرار ميگيرد. اغلب دانشآموزان Gesamtschule كه به ادامه تحصيلات خود
در پايههاي 9 يا 10 مبادرت مينمايند، از Hauptschule يا Realschule گواهي
نامه دريافت ميكنند. اين دانشآموزان بر اساس محل اخذ گواهينامه براي آموزش يا
اشتغال در مراكز مختلف معرفي ميشوند. دانشآموزاني كه دورههاي پيشرفته پايه 10
Gesamtschule مشتمل بر دو زبان خارجي را با موفقيت پشت سر گذارند، به منظور تحصيل
در Abitur يا Gymnasium معرفي ميشوند.
دو منشا اوليه توانايي، دركليه مدارس مقدماتي متوسطه هوش ذاتي و حمايت خانوادگي
ذكر شده است.
به هر حال در زندگي دانشآموزان خارجي عوامل محيطي در كنار حمايت خانواده اغلب
به عنوان عامل بسيار مهم تأثير گذار در توانايي مد نظر بوده اند. اين فاكتورهاي
محيطي مكررا در زندگي جمعيت دانشآموزي در grrends chule وهاپت شول جايي كه
بالاترين درصد دانشآموزان خارجي را دارد، مشهود ميباشد.
در مدارس مقدماتي متوسطه، معلمان بيشتر راجع به هوش ذاتي، علاقه
دانشآموزان به مطالب و انگيزه يادگيري به عنوان عواملي كه نقش بزرگي در سطح
توانايي و تحصيلي آنها بازي مي كنند، صحبت كردند. اغلب دانشآموزان توانا از
نظر توانايي تحصيلي قادر به تحصيل در Gym بودند اما معلمان متذكر شدند كه
دانشآموزاني كه هوششان كم مي باشد ولي مشتاقند سخت كار كنند خواهند توانست در
مدرسه موفق شوند و در Abitur قبول شوند. دانشآموزاني كه علاقه ويژهاي به
آموختن مطالب دارند در انجام تكاليف موفق ترند. علي رغم اين مساله
دانشآموزان بايد معيارهاي ويژهاي داشته باشند تا در Gym يا Real ثبت نام شوند.
معلمان و والدين از افزايش تعداد دانشآموزاني كه بر خلاف توصيه معلمشان به اين
مدارس فرستاده شده اند صحبت كردند. كه اين به خود اختلاف دامنه اجرايي در
هر دو نوع مدرسه مي افزايد. در ايالتهاي آلمان شرقي سابق تعداد زيادي از
دانشآموزاني كه براي Realschule مناسب بودند در عوض در Gym ثبت نام شدند واين
مساله دامنه وسيع تري در سطح توانايي در Gym ايجاد كرد درحاليكه سبب شدكه دامنه
توانايي در مؤسسه تركيبي Haupt / Realschule كاهش يابد. معلمان Gym اغلب متذكر
ميشوند كه ضعيف ترين دانشآموزان عاقبت به مدرسه كم طرفدارتري منتقل خواهد شد در
نتيجه، برخلاف پايههاي ابتدايي در Gym اختلاف در سطح توانايي دانشآموزان
بسيار زياد است. درصد دانشآموزاني كه به مدرسه كم طرفدارتري مانند
Realschule و يا مدرسه تركيبي Haupt/Realschole منتقل مي شوند در ايالتهاي
مختلف متفاوت است. با اينحال در ايالت آلمان جنوبي به دليل سختگيريهاي عمده درصد
گستردهاي از دانشآموزان به ترك نحصيل مبادرت مينمايند. در ايالت جنوبي، %60
دانشآموزاني كه تحصيلاتشان را در Gym شروع كردهاند به دريافت Abitur نائل آمده
و سايرين به Realschule منتقل شده و يا در آزمون ترك ـ مدرسه در پايان پايه 10
Gym حضور ميباشند. بنا به اضهارات دانشآموزان، كلاسهاي Realschule از نظر
kiHkHآنتيتشسهصسشذتظئظئطذوظطونمشمآنان آسان بوده و در برخي موارد مطالب مورد
تدريس قبلاً درGym مورد مطالعه قرار گرفتهاند. معلمان Hauptschule تصديق
نمودند كه دانشآموزان از ضعف زيادي برخوردار بوده و آندسته از دانشآموزاني كه
قادر ب تحصيل درHauptschule نبودند به Sorderschule وارد شدند. به عبارت ديگر
معلمان Hauptschule متذكر شدند كه از بالاترين درصد دانشآموزان خارجي برخوردار
ميباشند. دليل حضور بسياري از دانشآموزان در Hauptschule عدم برخورداري آنان از
مهارت لازم در زبان آلماني و ناتواني در انجام تكاليف درسي است
مدرسهBerufsschule يك مدارس مقدماتي متوسطه حرفهاي نيمه وقت است كه
دانشآموزان به منظور تكميل تحصيلات Realschule / Hauptschule يا Gymnasi… در آن
ثبت نام ميكنند در نتيجه بسياري از معمان Berufsschule پيش زمينههاي
آموزشي مختلف و تفاوتهاي سني را بهعنوان عوامل تأثير گذار در عملكرد
دانشآموزان اين مدرسه ذكر كردند.
همكاري هاي آموزشي
مشاركت والدين و اوليا دانشآموزان
همياري والدين, جلسات شبانه والدين, معلم كه به صورت ساليانه ياهر نيم سال
برگزار مي گردد، (Elternabende ) معمول ترين راه همياري والدين در آموزش كودكان
مي باشد. درطول شب ها والدين معلمان فرزندشان را ملاقات ميكنند و ميتوانند در
مورد عملكرد فرزندشان بحث كنند همچنين درباره توجه به مدرسه و نيازهاي ويژه آن
گفتگو كنند. علاوه بر اين جلسات والدين – معلم، چندين راه ديگر جهت همياري والدين
در برنامه مدارس دانشآموزان وجود دارد. انجمن اولياء هر سال انتخاب ميشود كه
وظيفه بيان خواستههاي والدين را در جلسات اداري و غير اداري و يا شركت در تصميم
گيريها مهم مدرسه را بر عهده دارد. اعضاء اين انجمن در شروع سال تحصيلي توسط
والدين شركت كننده در جلسات معلم – والدين از هر كلاس انتخاب ميشوند. يك “كلاس”
شامل 30 دانشآموز ميباشد بنابراين ممكن است چهار كلاس پايه 10در يك مدرسه وجود
داشته باشد و ينابراين 4 نماينده در انجمن اولياء از والدين دانشآموزان پايه 10
ميباشد. يكي از اين راه ها, انجمن اولياء (Schulel ternbeirat) مي باشد كه با
مديريت مدرسه و معلمان همكاري مي نمايد و تاحدي شبيه به انجمن اولياء _ مربيان
آمريكا (PTA) مي باشد. انجمن علاوه بر اين كه “صداي” والدين را به مدرسه ميرساند
در واقع به عنوان يك كانال اطلاع رساني و گفتگوي غير رسميمعلمان، مدير مدرسه و
والدين عمل ميكند. در بعضي موارد, انجمن اولياء ممكن است وظايف ديگري را نيز
برعهده بگيرد. هيئت رسميديگري كه ممكن است والدين در آن شركت داشته باشند انجمن
مدرسه (Schulkonferenz ) ميباشد. براساس قانون جديد برخي ايالتها، انجمن مدرسه
شامل پنج نماينده از والدين، پنج نماينده از معلمان و مدير مدرسه ميباشد. اعضاء
مدرسه چند بار در سال با هم ملاقات ميكنند تا در مورد موضوعاتي مانند تغييرات دوره
تحصيلات، مسائل مربوط به بودجه و شركت در پروژههاي تحقيقي خارج از مدرسه صحبت
كنند. به علاوه، انجمن مدرسه در مورد رشتهها مطرح شده توسط معلمان و انجمن اولياء
نيز بحث ميكند. بعضي از مدارس يك گروه غير رسميتحت عنوان “ميز گرد” والدين
(Elternstammtisch ) دارند، كه در يك مكان عموميمانند يك رستوران با يكديگر
ملاقات ميكنند. اغلب، يك گروه اصلي از شركت كنندگاني كه به طور عادي به جلسات
ميآيند وجود دارد. در بيشتر موارد، اين گروه اصلي شامل مدير مدرسه و يك يا
تعداد بيشتري معلم است (كه ممكن است شامل والدين دانشآموزان نيز باشد. ). ميز
گرد والدين فرصتي است براي والديني كه راحت نيستند رشتهها نگران كننده شان را در
انجمن اولياء مطرح كنند. اين موضوع ممكن است در جلسه بعدي انجمن اولياء مورد بحث
قرار گيرند. همياري والدين در انواع مختلف مدارس نقشي كه والدين در آموزش
فرزندانشان بازي ميكنند از يك مدارسه به مدرسه ديگر فرق ميكند، همچنين راههاي
رسمي و غير رسميكه از آن طريق والدين در آموزش فرزندانشان فعاليت دارند بر اساس
سن فرزندانشان متفاوت مي باشد. دانشآموزان آلماني در 18 سالگي به سن قانوني
ميرسند. بسياري از دانشآموزان مقاطع بالايي Gymnasiumو به ويژه در هنرستان ها 18
سال به بالا هستند. معلمان مدارس فني Gymnasium متذكر شدند كه امكان دارد برگه هاي
اخطاري كه آنان به دليل عملكرد ضعيف دانشآموزي كه 18 ساله به منزل وي بفرستد به
خود او برسد و خود دانش آموز آن را امضاء نمايد. همچنين يك دانشآموز 18 ساله ممكن
است خودش برگه معافي غيبت را امضا كند. والدين دانشآموزان بزرگ سال اصلاً در مدرسه
به طور رسمي دخيل نمي باشند. براي مثال، در جلسات اولياء _ مربيان, دانش آموزان 18
ساله شركت نمي كنند. البته ممكن است والدين اين دانشآموزان هنوز به طور غير
رسميدر آموزش آنها دخيل باشند. والدين دانشآموزان Hauptschule معمولاً خيلي كم
در آموزش فرزندانشان همكاري مي كنند. براي مثال يك معلم Haupt/Realschule گفت او
خوشحال مي شود اگر از 25 والدين كلاس ا و2 يا 3 نفر به جلسه بيايند. والدين
دانشآموزان Realschule نسبت به Hauptschule معمولاً بيشتر در جلسات اولياء –
مربيان شركت ميكنند به علاوه معلمان گفتند والدين دانشآموزان Realschule براي
كنترل تكاليف فرزندانشان مشتاق ترند و نسبت به وضعيت نمرههاي آنها علاقه مندتر
ميباشند.
والدين دانشآموزان مدارس ابتدايي بويژه در پايههاي سوم و چهارم، نقش فعال تري
در آموزش فرزندانشان دارند. زيرا والدين آرزو دارند فرزندانشان بتواند در پايه پنجم
به مدرسه Gymnasium وارد شوند. در ايالت مركزي والدين خودشان ميتوانند تصميم
بگيرند فرزندانشان به كدام مدارس مقدماتي متوسطه بروند. اما در ساير ايالت ها نمرات
و توصيه نامههاي معلمان نوع مدرسه را مشخص مينمايند. عموماٌ والدين دانشآموزان
مدارس ابتدايي از محتواي دروس كه فرزندانشان يادميگيرند راضي هستند و اگر لازم
باشد در تكاليف به آنها كمك مي كنند. در بين كليه والدين، والدين دانشآموزان
مدارس Gymnasium بيشتر از سايرين مايل هستند در كارهاي مدرسه و آموزش فرزندانشان
همكاري شوند.
اغلب والدين دانشآموزان مدارس مقدماتي متوسطه گفتند اولين راهي كه آنها براي
حمايت از آموزش فرزندشان فراهم كردهاندايجاد يك محيط مطمئن و آرام جهت ياد گيري
ميباشد. دانشآموزان به ويژه در مقاطع بالاتر از نظر تحصيلي مستقل ميباشند و
احتياجي به كمك براي انجام تكاليفشان ندارند. با وجود اين بسياري از معلمان بيان
كردند آرزو دارند والدين وضعيت و چگونگي انجام تكاليف فرزندانشان را بررسي نمايند.
شايد مهم تر از نظارت بر انجام تكاليف، روشي باشد كه از آن طريق والدين با
فرزندانشان ارتباط برقرار كرده و از فعاليتهاي مدرسه آنان حمايت ميكنند، به عبارت
ديگر يعني شيوه برخورد والدين مهمتر از ساير موارد مي باشد. مطالغات متعددي نشان
داده است والديني كه يك شيوه “مقتدر” شامل تركيبي از پاسخ گويي و تقاضا دارند به
پرورش دستاوردهاي تحصيلي در فرزندانشان بيشتر علاقه دارند دانشآموزاني كه هميشه
نمرات خوب ميگيرند از خانوادههايي مي باشند كه خانواده هميشه مراقب آنها
ميباشند و موفقيتهاي آنها را افزايش مي دهد. دانشآموزاني كه تصور ميكنند هرگز
چنين حمايت هايي را از جانب خانواده دريافت نميكند. نمي توانند در مدرسه خوب
باشند. بيشتر دلايلي كه معلمان براي مشكلات نوجوانان و عملكرد ضعيف آنان در مدرسه
ذكر ميكردند فقدان حمايت خانوادگي يا فقدان علاقه والدين در موردفرزندانشان بود.
بر طبق گفته معلمان، در بسياري از موارد والدين به سادگي تلاش براي پرورش فرزندشان
را متوقف كرده و آنان را “بيشتر به حال خودشان“ رها ميكنند. در چند سال اخير حجم
مشكلاتي كه معلمان بايد با آنها روبه رو شوند در اخير افزايش يافته است. ميتوان
همه انواع مشكلاتي را كه ما در مدرسه داريم را بدين شكل ترسيم كرد: دشمني با علم
وهنر, خراب كاري، پرخاشگري، خشونت، عملكرد ضعيف، غيبت و غيره... كه در اغلب موارد
به وضعيت خانواده برميگردد… دليل اساسي اغلب مشكلات اين است كه بسياري از بچهها
در خانه فرد قابل اطميناني را در اختيار ندارد كه بتواند با او صحبت كنند. وقتي
والدين جدا ميشوند، دستاوردهاي تحصيلي دانشآموز به طور طبيعي كاهش مييابد. اما
مشكل اين جاست كه شما به عنوان يك معلم نميتوانيد كاري براي تغيير اوضاع خانواده
دانشآموز انجام دهيد. هيچ كس نميتواند كمكي انجام دهد. تنها چيزي كه يك نفر
ميتواند انجام دهد اين است كه با دانشآموز دوستانه برخورد كند و اگر او بخواهد با
او صحبت نمايد. روابط اجتماعي مثبت براي پرورش كافي و مناسب ارزشهاي فردي و جهت
يابي اجتماعي اهميت دارد. درحقيقت او باور دارد كه حركت بچهها به سمت كناره گيري
اجتماعي و غفلت والدين از آنها هدفهاي آماده تري براي پرخاشگري خشونت و جنايت
فراهم مي سازد. والدين ميتوانند نقش فعالي در “ارتقا پيشرفت فرزندانشان ” داشته
باشند اما حالا بسياري از آنها بسيار گرفتار هستند يا به اندازه كافي علاقمند مي
باشند. كه نيروي خود را براي پرورش صحيح فرزندانشان صرف كنند.بيشتر مشكلات جوانان
آلماني از فقدان جهت يابي منشأ ميگيرد. والدين بيش از اين قادر نيستند نظم را در
مورد فرزندانشان اجرا كنند زيرا آنها خودشان از انظباط كميبرخوردارند.
به علاوه، بسياري از والدين وقتشان را بسيار پر ارزش تر از اين ميدانند كه صرف
بچهها كنند.
اولويت هاي آموزشي
والدين دانشآموزان مدارس ازGym / Real تأثيرخانواده و حمايت آن به عنوان عامل
مهمي در عملكرد دانشآموز ياد نمودند.
استعداد كودكان عامل مهمي است. نحوه برخورد معلمان با كودكان نيز از اهميت خاصي
برخوردار است. كه اين خود به ابعاد كلاسهاي درسي بستگي دارد. چرا كه در كلاسهاي
بزرگتر مشكلات عمدهاي براي كودكان بهويژه كودكان ضعيفتر ايجاد ميگردد. نكته مهم
ديگر مزاياي همكاري والدين با كودكان و درجه تمايل آنان جهت مشاوره با فرزندان خود
در خصوص مسائل آموزش است. مسأله مهم ديگر جايگزيني والدين به جاي معلمان ميباشد.
اين مسأله توسط والدين دانشآموزان ديگري هم ذكر شده بود. در حاليكه در ساير مدارس
بهعنوان يك عامل به حساب نيامده بود. بسياري از والدين Realschule و Gym كه ما
با آنها صحبت كرديم گفتند آنها بيشتر از اين قادر نبودند به كودكان در تكاليف
مدرسه شان كمك نمايند. و آنها انتظار داشتند كودكان در انجام تكاليفشان شخصا
مسئوليت را بر عهده گيرند.
اغلب دانشآموزاني كه مورد مصاحبه قرار گرفتند نگراني از جهت فشار درسي نداشتند.
در نتيجه به نظر دانشآموزاني كه ما با آنها صحبت كرديم معمولاً دانشآموزاني با
معدل متوسط يا بالاي متوسط بودند، بنابراين نظريات آنها درباره فشاري
كه احساس ميكنند ممكن است كمي غير عادي باشد آنها گفتند ممكن است فشاري در جهت
ايجاد عملكرد بهتر وجود داشته باشد، اما اين فشار دانشآموز را از پا در نميآورد.
به نظر آنها معيارها و فشارهاي كه براي بالا بردن سطح درسي به كاربرده ميشود
براساس نوع روشهاي آموزشي متفاوت ميباشد به اين ترتيب دانشآموزان ضعيفي كه در
كلاس به درس توجه داشته باشند و تكاليف كلاسيشان را انجام دهند چندان تحت فشار
قرار نخواهند گرفت. بلكه حتي به آموختن تشويق خواهند شد. با اين حال، همواره
فشار بيشتري بر ضعيف ترين دانشآموزان وجود داشته و دانشآموزاني كه تحت فشار هستند
اغلب به خواسته مدرسه ( معمولاً Gym ) به مدارسي كم طرفدارتري منتقل ميگردند.اگر
چهHauptshule آسانگيرترين مدارس مقدماتي متوسطه ميباشد اما معلمانHauptshule بر
اين باورند كه شرايط براي بسياري از دانشآموزانHauptshule آسان نبوده و اهداف
آموزشي مدارسي از جانب خانوادههاي دانشآموزان مورد حمايت واقع
نميگيرد. در نتيجه معلمان بر اين باورند كه در تشويق دانشآموز به يادگيري لازم
است كه رابطه خوبي با دانشآموزان برقرارگردد. بنا به اعتقاد معلمين بسياري از
دانشآموزان در شرايط بسيار سختي قرار دارند. در اينجا مهمترين مسأله برقراري
رابطه با دانشآموزان ميباشد. زيرا اگر دانشآموزان در يابند، كه كسي راجع به
چگونگي عملكرد كلاسي آنها اهميت ميدهد. مشتاق به يادگيري ميگردند. معلمان
Hauptshule همچنين رسيدگي بر وضعيت آموزشي دانشآموزان ضعيفتر را درحيطه
وظايف خود ميشمارند. آنها پس از پايان كلاس به پرسشهاي دانشآموزان پاسخ داده و
بر مشاركت گروهي دانشآموزان ممتاز با دانشآموزان ضعيفتر بهعنوان معلمين
خصوصي در اين مدارس دروس ابتدا به صورت نظري توضيح داده شده و در مرحله بعد بيشتر
بهصورت عملي و با روش كاربردي ارائه ميگردد. در خصوص دانشآموزان ضعيفتر، نيز بر
استفاده از روشهاي تجسمي تأكيد ميگردد. از آنجاييكه تعداد زيادي از دانشآموزان
از والدين شاغل برخوردار بوده و از حمايت خارج از مدرسه برخوردار نيستند بنابراين
دانشآموزان به انجام تمرين هاي خانه در مدرسه مبادرت مينمايند. به عبارت ديگر
مدارس برخي از وظايف والدين را خود بر عهده ميگيرد. معلمين همواره از نقش گسترده
مدرسه براي دانشآموزان Hauptshule، صحبت به ميان آوردهاند. بنا به اعتقاد آنان
دانشآموزان درهر وضعيتي كه قرار داشته باشند، بايد در مدرسه احساس راحتي و آسايش
كنند. يعني به اعتقاد آنان حتي وقتي دانشآموزان هيچ كلاسي ندارند در مدرسه مانده و
به خانه نميروند. آنها در اين مراكز احساس امنيت نموده و همواره از يك هم
صحبت برخوردار ميباشند. به اين ترتيب مدرسه براي دانشآموزان همانند يك خانه خوب و
مناسب ميباشد. معلمان مدارسHauptshule كاملاً برخلاف معلمان Gymnasium كه بر
آموزشهاي نظري تأكيد دارند بر آموزش گروهي در كنار آموزشهاي تحصيلي تأكيد
مينمايند. در مدارسHauptshule اهميت خاصي برالگو قراردادن معلمان توسط
دانشآموزان معطوف ميگردد. بنابراين معلم بايد يك نمونه عالي ارائه دهد. اگر معلم
با دانشآموزان با احترام و نزاكت رفتار كند، دانشآموزان نيز با يكديگر اينگونه
رفتار ميكنند بنابراين آنها به برداشت رفتارهاي مناسب مبادرت مينمايند كه خانه
يا محيط اطرافشان حاصل نميگردد. اگر مشكلي در مورد يك دانشآموز خاصي وجود داشته
باشد معلم وي را به گوشهاي برده و به صحبتهاي او گوش فرا ميدهد تا به مشكل،
وي پي برد. علاوه براين، برنامه هاي مكمل آموزشي در مدارس ارائه ميگردد كه توسط
كليساي شهر يا انجمن محلي شكل گرفته و مورد حمايت واقع ميگردند. دورههاي تقويتي و
تكاليف مكمل هفتهاي چند ساعت بعد از ظهرها ارائه ميشوند. در اين راستا معلمين به
دعوت از دانشآموزان ضعيف جهت حضور در دورههاي تقويتي و برنامههاي كمك درسي
مبادرت مينمايند. با اين حال، برخي از معلمان اظهار داشتند كه تنها تعداد كمياز
دانشآموزان در دورههاي تقويتي شركت دارند.
دورههاي ارائه شده در Rralschule نسبت بهHauptshule از جهت يابي تحصيلي
بيشتري برخوردار بوده و دروس مفهوميتري در آن تدريس ميگردد. تأكيد عمده معلمان
Rralschule بر تشويق دانشآموزان با يكديگر و هدايت آنان به مراحلي بالاتر
Hauptshule است. بهعلاوه آنها برخورداري دانشآموزان از ابتكار عمل و مطالعه
موضوعات مختلف تأكيد دارند. بر خلاف مباحث نظري كه در Rralschule تدريس ميشوند،
ارتباط ميان دانشآموزان و معلمان نسبت به Gymnasium دوستانه تر است.
معلمانRralschule نيز همانند معلمان Hauptshule بر اين اعتقادند كه در اختيار
دانشآموزاني باشند كه سؤال دارند. آنها به دانشآموزاني كه با مطالب مشكل داشتند
كمك كرده و به همفكري با آنان ميپردازند. آنها همچنين پيشنهاد ميكنند كه
دانشآموزان ضهيفتر جهت برطرف نمودن ضعف خود معلم خصوصي بگيرند. بسياري از معلمان
مشوق تدريس گروهي توسط همكلاسيها بوده و به دانشآموزان اجازه ميدهندتا
تمرينهاي كلاسي را بهصورت دو نفره يا در گروههاي كوچك انجام دهند علاوه بر اين،
فرصت حمايتهاي جانبي آموزشي خارج از كلاس مانند Hauptshule بهصورت دورههاي
تقويتي در Rralschule در اختيار دانشآموزان قرار ميگيرد كه بعد از
كلاسهاي مدرسه درزمينه مباحث اصلي ارائه شده و حضور دانشآموزان در آن اختياري
است. Rralschule نقش خود را چيزي بيش از يك سخنران تحصيلي ديده و براين اعتقادند
كه ايجاد رابطه مناسب معلم ـ شاگردي از اهميت خاصي برخوردار است، از اين روي آنها
خود را در اختيار دانشآموزان قرار ميدهندبنا به اعتقاد معلمين اين مدارس يگانه
عملكرد مدرسه تدريس و انتقال مطالب آموزش به دانشآموزان نيست، بلكه كمك به
دانشآموزان در انتقال از برهه كودكي به بزرگسالي نيز ازجمله وظايف مهم آن ميباشد
حقيقتاً تعداد اندكي از دانشآموزان آلماني در مدارسGesamtschule ثبت نام شده
كه طبق سرشماري سال 1991 بر9 درصد بالغ ميگردد.
برنامه هاي آموزشي
زيست شناسي
|
شيمي
|
فيزيك
|
رياضيات
|
درس
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ايالت جنوبي
|
2
|
1
|
1
|
5
|
پايه 5
|
1
|
1
|
1
|
5
|
پابه 9-6
|
-
|
-
|
-
|
-
|
ايالات مركزي ـ شرقي
|
2
|
-
|
-
|
5
|
پايه 5
|
2
|
-
|
2
|
5
|
پايه 6
|
2
|
-
|
2
|
4
|
پايه 7
|
1
|
2
|
2
|
4
|
پايه 8
|
1
|
2
|
2
|
4
|
پايه 9
|
برنامه هاي آموزشي هفتگي Rralschule
زيست شناسي
|
شيمي
|
فيزيك
|
رياضيات
|
درس
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
رشته علوم طبيعي
|
2
|
-
|
3
|
4
|
پايه 8
|
-
|
2
|
3
|
5
|
پابه 9
|
1
|
2
|
3
|
5
|
رشته علوم اجتماعي
|
2
|
-
|
2
|
3
|
پايه 8
|
|
2
|
2
|
3
|
پايه 9
|
1
|
2
|
2
|
3
|
پايه 10
|
زيست شناسي
|
شيمي
|
فيزيك
|
رياضيات
|
درس
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
ساعت درهفته
|
رياضات / علوم طبيعي
|
2
|
-
|
3
|
4
|
پايه 7-5
|
1
|
-
|
2
|
4
|
پابه 8
|
2
|
3
|
2
|
4
|
پايه 9
|
2
|
3
|
3
|
4
|
پايه 10
|
-
|
3
|
3
|
5
|
پايه 11
|
-
|
-
|
-
|
-
|
زبان هاي مدرن
|
2
|
-
|
-
|
4
|
پايه 7-5
|
1
|
-
|
2
|
4
|
پايه 8
|
2
|
3
|
1
|
3
|
پايه 9
|
2
|
3
|
2
|
3
|
پايه 10
|
-
|
3
|
2
|
5
|
پايه 11
|
دانشآموزان دبيرستانهاي مختلف به گونهاي متفاوت از يكديگر اوقات خود را
در مدرسه سپري ميكنند. دانشآموزان مدرسه Gymnasium و آنهايي كه در رشته تحصيلي
Gesamtschule مشغول به تحصيل هستند اغلب هر هفته 35 دوره كلاسي 45 دقيقهاي هر هفته
دارند. دانشآموزان دوره فني حرفهاي اغلب زمانشان را در كلاس ميگذرانند.
زيرا اين دانشآموزان دروسي مانند مطالعات حرفهاي و اقتصاد را به علاوه رشتهها
عادي دوره تحصيلي Gymnasium ميگذرانند. تعدادي از معلمان گفتند كه براي
دانشآموزان فنيحرفهاي گذراندن 40 كلاس در هفته و يا بيشتر نيز عادي ميباشد.
معلمي در يك مدرسه حرفهاي Gymnasium گفت كه او از دانشآموزان خود انتظار كاري
بابر با زمان كار كارمندان يك شركت بزرگ داشت او محاسبه كرد وقتي زمان انجام
تكاليف، آماده شدن براي كلاس و زمان رفت و برگشت را به ساعات كلاس اضافه
كنيم دانشآموزان در يك مدرسه حرفهاي Gymnasium 60 ساعت در هفته صرف فعاليتهاي
مربوط به مدرسه ميكنند. نتيجه مطالعات اين است كه دانشآموزان ممكن است حتي نسبت
به متوسط 28 ساعت در هفته گزارش شده در سال 1992 زمان بيشتري را نيز بگذرانند.
(1992 Fischer)
عموما دانشآموزان مقطع متوسطه فقط صبحها به مدرسه ميروند. . به هر حال، چندين
موارد استثنايي نيز گزارش شده است. آموزشهاي عصر پايههاي 11 تا 13 در مدرسه
(Oberstufe) ممكن است در مدرسه Gymnasium ارائه شود. ( در ايالاتي كه شهر شرقي در
آن قرار دارد آموزش مدرسه Gymnasium بعد از پايه 12 به اتمام ميرسد و دانشآموزان
پس از پايه 12 وارد مدرسه Oberstufe ميشوند) از دانشآموزان مدرسه Oberstufe
انتظار ميرود شروع به آمادهسازي خود براي امتحان Abitur كنند. و بنابراين ممكن
است زمان بيشتري را در مدرسه و فعاليتهاي مربوط به مدرسه بگذرانند. بعضي
مدارس Gymnasium كلاسها را به جاي عصر روزهاي هفته شنبه صبحها تشكيل ميدهند.
والدين دانشآموزان مدرسه Gymnasium در پايههاي بالاتر اغلب گفتند كه دختر يا
پسرهايشان تا ساعت 3 يا 5 بعداز ظهر در مدرسه ميمانند. و اين چند روز در هفته
اتفاق ميافتد. در برخي موارد، دانشآموزان در كلاسهاي عصر شركت
ميكنند، در برخي موارد ديگر در فعاليتهاي اضافه بر دوره تحصيلي با يا بدون
يك معلم شركت ميكنند. ساير مدارس، مانند مدرسه Gesamtschule ممكن است
بعنوان مدرسههاي فعال در تمام روز طراحي شده باشند تا دانشآموزان با شركت در
فعاليتهاي ورزشي يا ساير فعاليتها چندين بعداز ظهر را هر هفته در مدرسه بگذرانند.
اغلب دانشآموزان در بوفه مدرسه غذا نميخورند. طي يك روز مدرسهاي،
چندين زنگ تفريح 15 دقيقهاي تا نيم ساعته وجود دارد. اغلب مدارس يك كافي شاپ كوچك
يا Kiosk دارند، كه دانشآموزان ميتوانند از آن آب ميوه، شير،
قهوه و خوراكيهايي مانند ساندويچ يا شيريني بخرند. به هر حال از بين تمام مدارسي
كه ما ديديم، تنها مدرسه Gesamtschule برنامه خدماتي كاملي به دانشآموزان
ارائه ميكرد. دانشآموزان اين مدرسه ميتوانند يك ناهار داغ در بوفه مدرسه با قيمت
50 / 2 دلار بخرند.. ناظم مدرسه توضيح داد كه بوفه قبلا بوسيله يك مؤسسه
خصوصي اداره ميشد و فقط حدود 50 ناهار در روز ميفروخت. اكنون اين بوفه توسط
دانشآموزان زير نظر معلمان خانه اقتصاد اداره ميشود و آنها بين 200 – 150 ناهار
در روز با قيمت پايينتري ميفروشند .
فهرست كلاس. فهرست هفتگي كلاس چندين دانشآموز متفاوت، تفاوتهاي موجود
بين دانشآموزان را در پايههاي مختلف و مدارس مختلف مشخص ميكرد. اولين جدول (
شكل 1 را نگاه كنيد) نشان دهنده دانشآموزان پايه 8 مدرسه Gesamtschule در يك رشته
تحصيلي خاص ميباشد كه در پايان دوره گواهينامه Realschule را دريافت خواهد نمود
بعد از پايه 10 دانشآموزان مدرك ديگري را دريافت ميكنند به نام Mittlere Reife .
دانشآموزان كه از مدرسه Gesamtschule با گواهينامه Mittlere Reife بعد از پايه
10 فارغ التحصيل ميشوند براي ادامه دوره Abitur طي پايههاي 11 تا 13 در مدرسه
Gymnasium آزاد ميباشند. اين دانشآموز دورههاي آموزشي بيشتري را ( 33 ) هر هفته
نسبت به دانشآموزي كه در پايه 8 مدرسه Gymnasium مشغول به تحصيل ميباشد
ميگذراند. (30) ، اين تفاوت در تعداد دورههاي آموزشي بدليل اين است كه
دانشآموزان مدرسه Gesamtschule زبان لاتين را انتخاب كردهاند. برنامه كلاسهاي
عصر شامل موضوعاتي است كه معلم براي دانشآموزان با پايهها و سطح تواناييهاي مختلف
طرح ميكند.در مقايسه با دانشآموزان مدرسه Gesamtschule، يك دانشآموز پايه 8 از
مدرسه Gymnasium كلاسهاي عصر يا پروژه كاري ندارد.. طي يك روز مدرسه كه از 45 : 7
صبح تا 15 :1 بعداز ظهر طول ميكشد دو زنگ تفريح كوتاه وجود دارد. . آلماني،
فرانسوي و رياضيات 4 ساعت در هفته، آموزش زبان و تربيت بدني 3 ساعت در هفته
و چندين موضوع ديگر فقط 2 ساعت در هفته را تشكيل ميشود.
دانشآموزان پايه 12 مدرسه Gymnasium نيز هر هفته 39 دوره كلاسي يا ساعت
كلاسي را ميگذرانند. اين دانشآموزان دورههاي پيشرفته آلماني و فرانسوي
(Leistuungskurse) را ميگذرانند كه هر كدام پنج دوره يا 5 ساعت در هفته ميباشد..
موضوعات ديگر براي 2 تا 3 دوره در هفته ميباشند.
اشتغال به كار دانشآموزان
تنها درصد كمياز دانشآموزان گفتند از زمانيكه وارد مدرسه شده اند بيشتر زمان
خود را مشغول به كار مي باشند شاگردان سن بالاتر بيشتر تمايل داشتند تا امكان كار
كردن براي آنها فراهم باشد. به غير از كار در زمان مدرسه، براي دانش
آموزان فني و حرفهاي كار به صورت پاره وقت و تمام وقت، در زمان تعطيلات
مدارس وجود دارد. در كل، كاركردن در زمان مدرسه توسط والدين و
معلمان توصيه نميشود. معلمان نيز با بي اهميتي در مورد كار پاره وقت
شاگردانشان اظهار نظر نموده اند يكي از معلمان چنين مي گويد:به نظر من
اين كه يك دانشآموز در طول مدرسه اش كار پاره وقت داشته باشد. ،اشتباه مي
باشد. اشكالي ندارد كه در تعطيلات مدرسه كار كنند، اما بايد در طول هفته روي
دروس خود متمركز شوند. خانوادهها بايد دانشآموزان را حمايت كنند،
تا آنها مجبور به كار نباشند. البته، ما از تمام طبقات جامعه در
مدرسه دانشآموز داريم. بنابراين اين حمايت هميشه ممكن نميباشد.
اگر چه بيشتر معلمان با اين نظريه موافق بودند، اما بعضي از معلمان نيز
با كار دانشآموزان موافق بودند. معلميازGymnasium ميگفت كار براي
دانشآموزان مفيد ميباشد چون در كنار مدرسه ميتوانند « دنياي واقعي » را نيز
تجربه كنند. او تاكيد نمود كه با كار ساعتي در يك كارخانه در طول تعطيلات
مدرسه،دانش آموزان دنيائي از تجربه را بدست ميآورند .« كار و كارخانهها بهتر از
هر چيز ديگري به دانشآموزان ميآموزند.به طور كلي اين مباحث و گفتگوها با آمار
بدست آمده در گذشته درباره جوانان استخدام شده. مطابقت دارد. در بررسي
سال1992، 19 درصد جوانان كه آمار گيري شده بودند گفتند كه در طول مدرسه شان
كار پاره وقت داشته بودهاند. كساني هم كه كار ميكنند به طور متوسط 5/9
ساعت در هفته كار ميكردهاند. (1992Fischer) . بعضي از دانشآموزان گفتهاند
كه در طول مدرسه به صورت پاره وقت به كارهايي اشتغال داشته اند. دراكثر
موارد،دانشآموزان ترجيح مي دهند تا در محل كارخانه هايشان به كار مشغول شوند..
اشتغال دانشآموزان مدارس فني و حرفهاي كه به صورت پاره وقت استخدام شدهاند،
به عنوان 1قانون، قسمتي از تجربه مدرسه فني و حرفه ايشان، به صورت
كار آموزي ميباشد. فعاليت نوجوانان در سيستم دو گانه آموزشي به صورت كار پاره
وقت ميباشد و در بقيه ساعات در مدارس فني و حرفهاي مشغول ميباشند.
در مقابل دانشآموزان مدارس فني و حرفه اي، دانشآموزان فني و
حرفهايGymnasium به عنوان فعاليت كمك نميكنند. البته، معلمان
در مدارس فني و حرفهاي Gymnasium تاكيد كردند كه شاگردانشان « شغل جهت دار» دارند
و بنابراين «ارزش منحصر به فرد آموزش را درك ميكنند ». يكي از معلمان گفت
اگر چه دانشآموزش بين 50 و 60 ساعت در هفته را به فعاليتهاي مدرسه اختصاص ميدهند،
بسياري هنوز خواهان يافتن كار در دنياي واقعي هستند تا به تجربه دست پيدا
كنند. مخصوصا براي دانشآموزاني كه در قسمتهاي آشنائي با اصول فني
كامپيوتر، الكترونيك يا بكار بردن رياضيات، درحال آموزش مي
باشند ممكن است باعث يافتن شغلهايي پاره وقت با درآمد بالا گردد. خانواده
دانشآموزان زمآنهاي مختلفي را در كنار خانواده مي باشند. دانشآموزان دختر
اغلب ميگفتند كه «رابطه نزديكي » با مادرانشان دارند، به طور معمولي براي
كارهايي كه در زندگي شخصيشان و يا در مدرسه اتفاق ميافتد را براي
مادرانشان تعريف مي كنند. پسران كمتر تمايل به گفتن كارهاي شخصيشان به
والدينشان دارند اما آنها همانند دختران تمايل به گفتن كارهاي مدرسه و اجراي
وظايفشان در مدرسه را به والدينشان دارند. بعد از صحبت كردن با دانشآموزان،
مشخص گرديد كه در بسياري از خانوادهها ارتباط از بين رفته است، به ويژه
ميان بين پسران و والدينشان. معلمان تاكيد نمودند ارتباطات ضعيف از دو
طرف بوجود ميآيد : بعضي اوقات جوانان با والدينشان درباره مشكلاتشان صحبت نميكنند
؛ و حالت ديگر آنكه، والدين زماني را براي شنيدن حرفهاي كودكانشان
اختصاص نميدهند چند تن از معلمان تاكيد كردند كه يكي از مهمترين مشكلات كه
جوانان با آن روبرو هستند اين مي باشد كه والدين آنها در كارهاي
روزانه و شخصيشان آنقدر گرفتار شدهاند كه ديگر وقت مسائل احساسي و صحبت با
فرزندانشان را ندارند يك معلم مدرسهGymnasium ميگفت كه « خيلي از والدين
سخت تلاش ميكنند كه با كار جبران بي توجهي نسبت به فرزندانشان را بكنند. اما
كودكان همانطور كه مي خواهند بزرگ مي شوند خيلي از والدين نيز اين بحث را مطرح مي
كنند:والدين فكر ميكنند وقت آزادشان بيشتر از اين اهميت دارد كه با كودكانشان صحبت
و گفتگو كنند. آنها فكر ميكنند كه مسئوليتشان با تامين خوراك
خانوادههايشان به اتمام ميرسد. بسياري از والدين بايد 50 الي 60 ساعت در
هفته كار كنند و زماني براي بزرگ كردن و صحبت با كودكانشان ندارند.
دانشآموزان خارجي بسياري از اين خانوادهها فرهنگهاي مختلفي دارند كه مربوط به نقش
خانواده در آنها معين است. معلمها اظهار داشتهاند كه اغلب اين
دانشآموزان حق بردن دوستشان را به خانه ندارند. وقت والدين بيشتر در اختيار
كودكان ميباشد و اغلب وظايف جوانان در خانوادهها بيشتر ميشود. خيلي از
دانشآموزان خارجي در مصاحبه گفتهاند كه آنها بيشتر وقت خود را با برادر و خواهر
ويا بقيه خويشاوندان ميگذرانند. تعداد كمياز دانشآموزان از اين روال
احساس خرسندي ميكردند. در بعضي از محلات، خانوادههاي « كارگران
پناهنده » از تركيه، ايتاليا و يونان مانند مهاجرين و پناهندگان اروپاي شرقي
و يوگوسلاوي سابق اكثريت اين بخش جامعه را تشكيل ميدهند.
علاقه وعدم علاقه دانشآموزان نسبت به مدرسه و معلمان
در حاليكه كه بسياري از دانشآموزان اظهار نمودند كه از تقابل در برابر همتاي
خود و معلمان خود در مدرسه، لذت مي برند بيشتر دانشآموزان اين حقيقت را كه
مدرسه اجباري مي باشد،دوست ندارند خيليها اشاره كردهاند كه مدرسه به آنها تحميل
شده است : مدرسه جايي است كه در آن وظايف سخت به آنها تحميل ميشود و مكاني كه در
آن روي اعمال آنها قضاوت بدي انجام ميگيرد. .خيلي از دانشآموزان مدرسه را جايي
پر از فشار روحي توصيف كردهاند، درمدرسه دانشآموزان از مورد تمسخر قرار
گرفتن توسط معلم و شاگردان ديگر ترس دارند. آنان چنين اظهارنظر
كردهاند كه دانشآموزان وقتي كه سوال را در كلاس اشتباه جواب ميدهند مورد
تمسخر قرار ميگيرند. خيلي از معلمان در مصاحبه گفتندكه چگونگي عملكرد دانشآموزان
در محيط مدرسه وابسته به شخصيت دانشآموز و خانوادهاش ميباشد.
براساس روحيات دانشآموزان، هر دانشآموز دختر يا پسر ممكن است مدرسه را
به عنوان يك فضاي دلپذير يا غيرخوش آيند تجربه كرده باشد. براي مثال،
وقتي روابط خانوادگي كمرنگ باشد تعداد زيادي از دانشآموزان مدرسه را به
عنوان جايگزيني براي خانواده قبول ميكنند بقيه كودكان كه كمبود در محيط خانواده
ندارند، ممكن است بسياري از قوانين مدرسه را ناخوش آيند ببينند و اين كودكان با
خوشحالي به مدرسه نميآيند. آنان احساس مسئوليت در قبال مدرسه را دوست ندارند.
دانشآموزان كلاس هشتم يك مدرسه Hauptshule ميگفتند كه معلم مورد
علاقه آنها در كلاس شوخي ميكند و زمان خوبي را با دانشآموزان سپري ميكند. اما
كلاس نيز تحت كنترلش ميباشد آنان گفتند كه خيلي چيزها از كلاسش يادگرفتهاند. وقتي
از دانشآموزان رفتار اشتباهي سر ميزند معلم از دست آنان عصباني نميشود و كاري
نميكند كه دانشآموزان احساس بدي داشته باشند. در مقابل او به معلمي كه اغلب
عصباني ميشود و كودكان را دچار فشار عصبي ميكند احترام نميگذارند. او خيلي سخت
ميتواند كلاس را به كنترل خود در بياورد و كلاس را پر از فشار عصبي مينمايد
|