New Page 1
ملاحظات تاريخي
آلمان ازقرون پيش ، منطقه مسكوني گروههاي خاص از قبايل ژرمن بود در قرن
اول پيش از ميلاد تا سالهاي اوليه پس از ميلاد دولت روم نواحي اطراف رود راين
و آلمان جنوبي را به تصرف خود در آورد ولي در سال نهم پس از ميلاد پيشرفت هاي آنان
در آلمان متوقف شد. در قرون چهارم و پنجم ميلادي ژرمن ها به متصرفات امپراطوري روم
در اروپاي مرکزي و غربي حمله بردند و نواحي وسيعي را اشغال کردند. ژزمنها کمي
بعد تحت تسلط اقوام فرانک درآمدند. از قرن هشتم ميلادي آيين مسيحيت در آلمان رواج
يافت. در آن زمان آلمان تحت تسلط سلسله فرانکي کارولنژيان بود. با مرگ شارلماني
پادشاه کارولنژي، امپراطوري وسيع وي تجزيه شد و به موجب پيمان وردن در سال 843،
آلمان تحت حکومت لوئي ژرمني درآمد. پس از مرگ وي آلمان ميان سه فرزندش تقسيم گرديد
و بدين ترتيب امپراطوري قرون وسطي آلمان پديدار گشت و هر ناحيه دم از خودمختاري و
استقلال زد. با اين حال آلمان کمتر از ديگر کشورهاي اروپايي در معرض خطر تجزيه
بيشتر قرار گرفت. در قرن دهم آلمان مورد حمله و هجوم اقوام نورمن ها، اسلاوها و
مجارها واقع شد.
در اواسط و اواخر قرن دهم، قدرت سلطنت مرکزي دوباره استقرار يافت و وحدت آلمان
تأمين شد. تا اواخر قرن يازدهم، آلمان مقتدرترين دولت اروپايي بود. در قرون
يازدهم، دوازدهم و سيزدهم اختلافات مذهبي در آلمان به اوج خود رسيد. اين اختلافات
سرانجام منجر به تجزيه آلمان نواحي تابعه آن گرديده و هر ناحيه داراي حکومت
محلي شد و آلمان بصورت اتحاديه اي ظاهري درآمد. پس از جنگهاي مذهبي سي ساله در
اروپاي مرکزي (48-1618) قدرت شاهان بيش از پيش تضعيف گرديد. در اتحاديه آلمان دو
کشور پروس و اتريش از بقيه قدرتمندتر بودند.ناپلئون بناپارت در سال 1806 اتريش را
از آلمان جدا کرد و به اين ترتيب به رقابت ديرينه اين سرزمين با پروس پايان داد.
ناپلئون اتحاديه اي در آلمان جنوبي تأسيس کردکه در سال 1813 منحل شد. در سال 1815
بر طبق مفاد کنگره وين اتحاديه آلمان زير نفوذ اتريش تشکيل شد. در اين ميان دولت
پروس موافقتنامه اي با کشورهاي آلمان جنوبي منعقد ساخت. سپس قيامهاي سال 1848 در
نواحي آلماني تحت تسلط اتريش روي داد که سرکوب گرديد. در سال 1861 ويلهلم اول به
سلطنت ناحيه پروس رسيد و پس از چندي حکومت را به دست صدراعظم مقتدر خويش بيسمارک
سپرد. بيسمارک از همان آغاز صدارت به اصلاح امور کشور پرداخت و شروع به حکومت
استبدادي نمود و براي آنکه وحدت تمامي نواحي آلمان را عملي سازد دست به سه جنگ مهم
و تاريخ ساز در اروپا زد. وي د ر سال 1864 بناي جنگ با دانمارک را گذاشته و نواحي
وسيعي را به تصرف درآورد. سپس در سال 1866 شروع به جنگ با اتريش نمود. اين جنگ را
بيسمارک براي بيرون راندن اتريش از اتحاديه آلمان (جنوبي) برانگيخت. از آغاز جنگ،
پروس بشدت اتريش را مجبور به عقب نشيني کرد و در چند ناحيه به اتريشيها شکستهاي
سنگين وارد آمد که در طول تاريخ بي سابقه بود. در عهدنامه صلح که در بيست و سوم ماه
اوت سال 1866 در شهر پراگ منعقد گرديد، اتريش عدم مداخله درامور کشورهاي آلمان را
پذيرا شد. پس از آن اتحاديه اي مرکب از 22 کشور شمالي آلمان به رياست پادشاه پروس
تشکيل شد. سومين جنگ پروس با فرانسه بود. بهانه اي که آتش جنگ را برافروخت اختلاف
دو کشور بر سر پادشاهي اسپانيا بود که به شاهزاده اي از خاندان پادشاه پروس پيشنهاد
شده بود. با تحريک پروس، فرانسه جنگ را آغاز کرد و ايالات جنوبي نيز با پيوستن به
پروس و اتحاديه آلمان شمالي بر ضد فرانسه وارد عمل شدند. دولت پروس در جنگ با
فرانسه به پيروزيهايي فراوان نايل آمد و قسمتهاي وسيعي از آن کشور (حتي پاريس) را
فتح نموده و دهها هزار تن اسير گرتف. سرانجام با پيروزي نهايي، عهدنامه فرانکفورت
بين طرفين منعقد گرديد. بموجب اين عهدنامه فرانسه پرداخت غرامتي معادل 5 ميليارد
فرانک را قبول کرد (که بعداٌ آن را پرداخت) و نواحي آلزاس و لورن نيز به آلمان
واگذار شد.
بيسمارک پس از اين پيروزيها در ژانويه سال 1871 در قصر ورساي (در حومه پاريس،
فرانسه در آن زمان هنوز در اشغال پروس بود) اعلاميه اي صادرنمود و ترتيب تاجگذاري
ويلهلم اول را به عنوان امپراطور آلمان داد و تمام کشورهاي آلمان آن روز تحت حکومت
واحدي قرار گرفتند. از اين زمان آلمان پس از انگليس بصورت دومين قدرت نظامي و
اقتصادي اروپا درآمد و به تدريج داراي مستعمراتي نيز در آفريقا و اقيانوسيه گرديد.
در سال 1888 فردريک سوم و سپس ويلهلم دوم به پادشاهي آلمان رسيدند. در آن زمان
آلمان شامل دو آلمان شرقي و غربي فعلي، قسمت اعظم لهستان فعلي و نواحي وسيع
ديگري بود. ويلهلم دوم بيسمارک را در سال 1890 برکنار نمود و خود شروع به ديکتاتوري
نمود. ويلهلم دوم در دوران حکومت خود همچون ديگر کشورهاي اروپايي شروع به ساخت و
انبار کردن اسلحه نمود (دوره صلح مسلح). در سال 1882 اتحاد مثلث متشکل از آلمان،
ايتاليا و اتريش بنيان نهاده شد (که ايتاليا بعداٌ از آن خارج شد). در سالهاي 1914
تا 1918 آلمان جزء متحدين در جنگ جهاني اول شرکت کرد.با شروع جنگ بين اتريش و
صربستان، آلمان به روسيه و فرانسه اعلان جنگ داده و شروع به پيشروي در تمام جهات
کرد. آلمان در ماه اوت 1914 به بلژيک هجوم برد و پس از مدت کوتاهي آن را مسخر ساخت.
پروس شرقي نيز مورد هجوم واقع شد. آلمان سپس به فرانسه هجوم برده و قسمتهاي وسيعي
از آن را اشغال کرد. از همان اوائل جنگ، تفوق نيروي دريايي متفقين (بخصوص انگلستان)
بر آلمان آشکار بود. در همان اوايل تمام مستعمرات خارج از اروپاي آلمان از دستش
خارج شدند. در بيست و دوم ماه اوت سال اول جنگ، ژاپن نيز به متحدين اعلان جنگ داد.
دولت عثماني در نوامبر 1914 به کمک آلمان و اتريش وارد جنگ شد. در اوايل سال 1915
آلمانها حملات خود را شدت دادند و تمام سرزمينهايي را که از دست داده بودند باز پس
گرفتند. در فوريه همان سال اعلام کردند که کشتيهاي بازرگاني را در آبهاي بريتانيا
مورد حمله قرار خواهند داد. در ماه مه همان سال ايتاليا نيز به متحدين اعلان جنگ
داد. در سال 1916 حملات آلمانها در جبهه غرب نسبتاٌ داراي رکود شد و متفقين براي
اولين بار از تانک استفاده کردند. در ماه دسامبر روماني به تصرف آلمان درآمد. در طي
سالهاي 17-1916 آلمانها با استفاده از زيردرياييهاي خود صدمات شديدي به ناوگانهاي
متفقين وارد آورند و اين امر سرانجام در ششم آوريل 1917 موجب ورود امريکا به جنگ بر
عليه متحدين شد. در همان سال آلمانها به انقلابيون روسيه در رسيدن به قدرت کمک
کردند و پس از چندي جنگ با روسيه خاتمه يافته و دو کشور ترک مخاصمه نمودند.
در اوايل سال 1917 جنگهاي شديدي در جبهه هاي غرب در گرفت که موجب عقب نشيني نسبي
متحدين و تلفات شديد متفقين گرديد. در ماههاي اوت و اکتبر فرانسويان قسمت اعظم
نواحي اشغالي خود را پس گرفتند. درهمين دورانها جنگ در جبهه ايتاليا ادامه داشت. در
21 مارس 1918 آلمانها تعرض نهايي خود را آغاز کردند و تا حدودي نيز پيش رفتند. با
اين حال در هيچيک از ميدانها موفق به شکستن خطوط متفقين نشدند. از اين زمان سپاهيان
آمريکايي با شدت بيشتري وارد جنگ عليه آلمان شدند. از اوايل سال 1918 بتدريج تمام
متحدين آلمان تسليم متفقين گرديدند. در ماه سپتامبر خطوط دفاعي آلمانها شکافته شد و
انگليسيها، فرانسويها و امريکائيها بسرعت پيش رفتند. در همين زمان احساسات انقلابي
در آلمان بالا مي گرفت و شورشها و تمرداتي در کشور بوقوع پيوست بطوريکه دراوايل ماه
نوامبر شورش در همه جا بالا گرفت که اين امور منجر به کناره گيري ويلهلم دوم در نهم
نوامبر گرديد و در 11 نوامبر نيز قرارداد متارکه جنگ در جنگل کومپيني امضاء گرديد.
قرارداد صلح نيز ميان آلمان و متفقين در 28 ژوئن 1919 در ورساي امضاء گرديد و بدين
صورت جنگ پايان گرفت.در پايان جنگ بر خلاف سال 1914 رمقي براي آلمان باقي نمانده
بود. با استعفاي ويلهلم، در کشور اعلام جمهوري شد و ابرت اولين رئيس جمهور برگزيده
شد. در همان اوان انقلابات و شورشهايي از طرف چپ و راستگرايان بوقوع پيوست که سرکوب
شدند. کشور آلمان در طي سالهاي 33-1919 به جمهوري وايمار معروف بود. تورم و بيکاري
نيز به مشکلات اين کشور افزوده بود. با مرگ ابرت در سال 1925 مارشال جنگي آلمان
هيندنبورگ جانشين وي گرديد. از اين زمان وضع اقتصادي آلمان رشد سريعي يافته و آلمان
مجدداٌ جزو کشورهاي مقتدر اروپا گرديد تا اينکه با پديدار شدن بحران اقتصادي
جهانگير سال 1929 باز هم ورشکستگي به آلمان روي آورد.در سال 1932 حزب نازي در
رايشستاگ (پارلمان) داراي کرسيهاي زيادي شد و رهبر آن هيتلر، در نتيجه نفاق ميان
مخالفانش، به صدراعظمي منصوب شد. وي در سال 1933 شخصاٌ تمام امور را در دست گرفته و
حکومتي ديکتاتوري برقرار نمود. خدمت زير پرچم را اجباري نموده و شروع به مسلح نمودن
سربازان کرد. از سال 1936 بين آلمان نازي و ايتالياي فاشيست پيمان اتحاد منعقد شد.
در همين دورانها آلمان همچنين به سلطنت طلبان اسپانيا به رهبري ژنرال فرانکو در
جنگهاي داخلي آن کشور کمک مي کرد. در ماه مارس 1938 با زمينه هايي که از قبل وجود
داشت اتريش به تصرف نيروهاي آلماني درآمد و قسمتي از خاک آن کشور شد. با پايان کار
اتريش، آلمان هيتلري از چکسلواکي خواست تا ناحيه سودت را به آلمان مسترد دارد.
فرانسه انگليس که خواستار عدم جنگ و درگيري با آلمان بودند نيز، از اين
خواسته حمايت کردند و دولت چکسلواکي نيز بناچار تسليم اين امر گرديد. آلمان در ماه
آوريل 1939 بوهم و موراوي در چکسلواکي را نيز تسخير کرد.
در ماه اوت همان سال ميان آلمان و شوروي پيمان عدم تعرض منعقد شد و هيتلر پس از
اطمينان از اين امر به لهستان حمله بر دو جنگ جهاني دوم را آغاز کرد. مقاومت لهستان
در مقابل حملات سريع نازيها بسرعت از هم گسيخت و قسمت اعظم اين کشور بتصرف آلمان
درآمد. در ماه آوريل 1940 آلمان به دانمارک و نروژ لشکر کشيد و آنها را متصرف شد.
در ماه مه کشورهاي هلند، بلژيک و لوکزامبورگ نيز تحت تسلط نازيها درآمدند. در اين
زمان نيروهاي آلمان با حمله شديدي نيروهاي متفقين را در غرب از هم جدا ساختند ولي
در آخر موفقيتي از اين عمل بدست نيآوردند. در دهم ژوئن همان سال ايتاليا نيز به کمک
آلمان وارد جنگ شد. آلمان نيز که حمله خود را به فرانسه شروع کرده بود کار تسخير آن
کشور را يکسره نموده و در 22 ژوئن فرانسه تسليم شد و نواحي شمالي و سواحل غربي آن
تحت تصرف نازهيا درآمد. در اين زمان زيردريائيهاي آلماني در تمام درياهاي اروپا
فعاليت داشتند. آلمان سپس کوشيد تا از راه بمباران هوايي، انگلستان را وادار به
تسليم کند و در اين راه هزاران انگليسي را کشت ولي نتوانست به هدف نهايي خويش دست
يابد.
آلمان براي تکميل استيلاي خويش بر بالکان در آوريل سال 1941 به يونان و يوگسلاوي
حمله برد و در ماه مه هر دو را تسخير کرد. در اين زمان جنگ در آفريقا نيز جريان
داشت. جنگ در اين ناحيه در 1943 با شکست متحدين پايان يافت. در ماه ژوئن جزيره کرت
نيز به دست چتربازان آلماني سقوط کرد.
در 22 ژوئن سال 1941 همزمان با اولين سالگرد تسليم فرانسه، آلمان متحداٌ با
فنلاند، مجارستان و روماني به شوروي حمله ور شد و به سرعت پيش رفت ولي در 40
کيلومتري مسکو متوقف شد و استالينگراد (لنينگراد فعلي) را به محاصره درآورد. حمله
متقابل شوروي، آلمانها را مجبور به عقب نشيني در تمام طول جبهه ها کرد ولي ئر ژوئن
1942 آلمانها بار ديگر حمله کرده و تمام اوکراين و کريمه را فتح نموده و به قفقاز
رسيدند. در 11 دسامبر همان سال آلمان و ايتاليا به امريکا اعلان جنگ دادند. از سال
1943 شکستهاي پي در پي آلمان آغاز شد. در ماههاي آخر 1942 متفقين به ايتاليا هجوم
بردند و آن را تسخير کردند.
عدم توفيق آلمانها در تسخير استالينگراد، توأم با خروج از افريقاي شمالي، ورق
جنگ را برگرداند. در اواخر سال 1942 و اوايل 43 تا 44 روسها دست به تعرض شديدي زده
و قفقاز و سپس ساير نقاط اشغالي خود را پس گرفته و شروع به نفوذ در داخل مرزهاي
آلمان و متحدانش نمودند. در سال 1944 قسمت اعظم بالکان از وجود آلمانها پاک شد.
لهستان و اتريش نيز بعداٌ از دست آلمانها خارج شدند. در جبهه غرب نيز حملات متفقين
با کمک زياد امريکا شدت گرفت و آلمانها در اواخر سپتامبر 1944 از بيشتر خاک فرانسه
خارج شدند و سپاهيان متفقين وارد بلژيک و هلند شدند. در اواخر سال 1944 و اوايل سال
بعد حملات از هر دو طرف ادامه يافت و سرانجام در حمله تعرضي فوريه 1945 خطوط دفاعي
آلمانها شکافته شد و درماه مارس متفقين از رود راين گذشتند. در 24 آوريل نيز روسها
از شرق به برلين قدم نهادند و آلمان در هفتم ماه مه (به دنبال خودکشي هيتلر) تسليم
بلاشرط شد و بسياري از سران نازي دستگير شدند. (که عده اي از آنان پس از محکوميت در
دادگاه نورنبرگ محکوم به اعدام و يا زندانهاي درازمدت گرديدند). آلمان در اين زمان
به ويرانه اي تبديل گشته بود.
در پنجم ژوئن 1945 فرماندهان متفقين در برلين زمام امور را به دست گرفتند.
نيروهاي روسي تمام آلمان شرقي را تصرف کرده بودند و آلمان غربي فعلي نيز به تصرف
فرانسه، آمريکا و انگلستان درآمده بود که به دنبال آن برلين به چهار بخش اشغالي
تقسيم گرديد. پس از آن، کنفرانس پوتسدام با شرکت رهبران کشورهاي متفقين و شوروي
منعقد شده و تصميماتي در مورد آلمان اتخاذ گرديد و 000،114 کيلومتر از خاک اين کشور
به همسايگانش مسترد گرديد. بزودي اختلافات متفقين در اداره آلمان نمايان شد و در
سال 1948 اتحاد شوروي از شوراي فرماندهي متفقين خارج گرديد و سرانجام در 1949 آلمان
به دو جمهوري مجزا تقسيم گرديد. جمهوري فدرال آلمان (غربي) متشکل از نواحي اشغالي
فرانسه، انگليس و امريکا و همچنين جمهوري دمکراتيک آلمان (شرقي) متشکل از نواحي
اشغالي شوروي ايجاد گشتند. در همان سال تئودور هريس و کنراد ادنائر به ترتيب به
رياست جمهوري و صدارت اعظمي آلمان غربي رسيدند.
آلمان در سالهاي اوليه پس از جنگ به عضويت چندين سازمان جهاني و اروپايي درآمد.
آلمان از پايان جنگ دوباره در راه صنعتي شدن گام برداشت و بسرعت مقام والايي را در
ميان کشورهاي جهان بدست آورد؛ بصورتي که هم اکنون اولين قدرت اقتصادي اروپا و
چهارمين کشور از لحاظ توليد ناخالص ملي (1981) در جهان مي باشد (پس از آمريکا،
شوروي و ژاپن). در سال 1955 آلمان غربي از لحاظ اداره امور سياسي کاملاٌ مستقل شد.
صدرعظمي هاي آلمان بعد از جنگ تاکنون عبارتند از : کنراد ادنائر (از 63-1949)
لودويک ارهارد (65-1963) کورت کيسينجر (69-1966) ويلي برانت (74-1969) و هلموت
اشميت (از 1974 به بعد). در سالهاي پس از جنگ موضوع شهر برلين چندين بار موجب
مخاصمه ميان طرفهاي درگير گرديده است. با وجود گذشت بيش از 36 سال از جنگ جهاني
دوم، هنوز صدها تن از نيروهاي امريکايي در آلمان غربي مستقر هستند (کشور آلمان
اجازه تشکيل ارتش مستقل را ندارد) و هم اکنون مقتدرترين متحد نظامي امريکا در جهان
مي باشد.
ملاحظات جغرافيايي
آلمان کشوري است که در قلب اروپا قرار دارد و با کشورهاي دانمارک،هلند،بلژيک،
فرانسه، سوييس، اتريش، جمهوري چک و لهستان همسايه مي باشد. مساحت آلمان در حدود
357099 کيلومتر مربع مي باشد.
ملاحظات اقتصادي
کشور آلمان از نظر صنعتي بعد از آمريکا و ژاپن در مقام سوم قرار دارد. مهمترين
صنايع اين کشورکارخانه هاي اتومبيل ، ماشين آلات سنگين ، الکترونيک و کارخانه هاي
صنايع شيمي و کامپيوتر مي باشند.کشور آلمان از لحاظ توريستي جاذبه خاصي دارد و در
سال 1999 بيش از 7/53 توريست به اين کشور مسافرت کرده اند.
ملاحظات علمي
در آلمان هم دانشگاههاي دولتي وجود دارد و هم دانشگاههاي خصوصي.کليه دانشگاههاي
دولتي، معتبر و رايگان مي باشد. دانشگاههاي خصوصي رايگان نمي باشند و بايد در مورد
آنها به وزارت علوم کشور مربوطه مراجعه کرد.دانشجو فقط موظف است تا هزينه هاي زندگي
خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غدايي و بيمه درماني را پرداخت کند. اتاق ها و
آپارتمان هايي وجود دارد که با قيمت مناسب فقط به دانشجويان اجاره داده مي شود.حدود
هزينه زندگي دانشجو در آلمان بانضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کليه هزينه هاي
جانبي حدودا 800-700 يورو مي باشد.دانشجو تعداد ساعت محدودي در هفته اجازه کار
دارد.جهت ثبت نام در دانشگاه ارايه بيمه درماني الزاميست و بيمه درماني براي هر شش
ماه حدود 300 يورو در نظر گرفته ميشود.
|