|
گونـاگـون
|
کتیبه‌ها و متون کهن
|
باستان‌شناسی
|
جشن‌ها و آیین‌ها
|
سازه‌های خورشیدی
|
گاهشماری و تقویم
 
|
اخترباستان‌شناسی
|

Home

A r c h a e o l o g y :

Discovery of 3000-Years old

Board-Games and a Compass-Rose

in Persian Gulf’s

Kharg Island

An ancient four-pointed compass-rose showing directions of ‘four cardinal points’ and a number of board-games carved on rocks discovered in the Iranian island of Kharg in the Persian Gulf. The discovery was made by Shahram Eslami, a local and a member of Kharg’s Friends of Cultural Heritage. The relics were studied and their ancient origins identified by Dr . "The engravings are between 2000 and 3000 years old. The first discovered carving is located beside an ancient road which is a four-pointed compass-rose showing directions of four cardinal points within a square-shape with rounded angles setting, 50x50cm in diameters. Some sections of the compass-rose have been damaged, apparently as the result of a cracks in the rock," said Ghiasabadi. He added, "the compass-rose's lines have been placed in a position to determine the cardinal points, which have only two degrees of error based on the Global Positioning System GPS". “Thos is a unique discovery and a great deal of efforts and resources should be made available to safeguard the relic. Also we must not remove it from its original place," according to Ghiasabadi.


Aryans' Immigration

 in Relation to the

Ancient Seas and the Weather

of Iran (Persia)

The overwhelming majority of historical sources regard the people of present Persia (Iran) descendants of Aryans who are thought to have migrated from some far northern land towards south including the present land of Persia, destroyed native people and civilizations and replaced them. The date of this great migration is speculated to be sometimes between 3000 to 5000 years ago. Similarly, speculations on the point of origin of this great history-making shift includes a vast area from west, north and center of Europe to east of Asia, Baltic Sea, Scandinavian peninsula, north plains of central Asia and Caucasus, Siberia and even the north pole. This very disagreement and lack of unquestionable evidences on the exact geographical homeland of these Aryans point to the soundlessness of such speculations. Most of contemporary historical texts end the account of the land of origin and this great migration with a few short obscure and inexact statements without giving any sound reasons for such an important move. They usually suffice to present a map with a few large arrows drawn from Siberia to Caspian Sea and central plains of Persia. >>>


Арийцы иммиграции

Aрийцы "Иммиграция в

отношении древнего

моря погоды и Иран (Персия)

Подавляющее большинство исторических источников касается людей нынешнего Персия (Иран) потомки ариев, которые, как полагают, некоторые мигрировали из северных земель далеко к югу, включая земли нынешней Персии, уничтоживших местные цивилизации и народа и заменить их. Дата этой великой миграции по слухам, порою с 3000 до 5000 лет назад. Точно так же говорят о месте происхождения этой великой историей решений сдвиг включает обширный район с запада, севере и в центре Европы, на востоке Азии, Балтийского, Скандинавского полуострова, север равнины Средней Азии и на Кавказе, в Сибири и даже северной полюсу. Это очень разногласий и отсутствия неоспоримых свидетельств о точном географическом родины настоящих арийцев с точки soundlessness подобных домыслов. Большая часть современных исторических документов конца отчет о родине, и эта великая миграция с несколько расплывчатыми и неточными заявления, не приводя каких-либо веских причин для такого важного шага. Они, как правило, достаточно представить карту с несколькими крупными стрелками из Сибири до Каспия и Центральной равнины.


 

 

 

باستان پژوهی

تخت‌جمشید

بنای میهنی ایرانیان و انجمن همپُرسگی ملی

این گفتار، برگرفته از کتابی مصور به همین نام از این نگارنده است که چاپ نخست آن در سال 1379 و چاپ دوم آن در سال 1381 منتشر شده بود. از آنجا که برای چاپ سوم آن بازنگری‌هایی در ویرایش پیشین انجام شده است، نسخه‌ای از آن بدون عکس‌ها، طرح‌ها و نقشه‌های فراوانی که پیوست کتاب است، در اینجا منتشر می‌شود.  >>>


 

قتل‌عام مردم اکد

به فرمان کورش یا نبونید؟

در کتیبه رویدادنامه نبونید و کورش بزرگ که از آخرین نمونه‌های سنت رویدادنامه‌نویسی در بابل بشمار می‌رود، عبارتی مبهم آمده که پرسش‌ها و پیچیدگی‌هایی را رقم زده است. نویسندهٔ رویدادنامه آورده است: "هنگامی که کوروش به سپاه اکَـد در شهر اُپـیـس بر کرانه رود دجـلـه حمله کرد؛ مردمان اَکَـد بشوریدند. اما او همه مردمان شهر را از دم بکشت." شیوه کوتاه‌نویسی رویدادنامه‌نویسان بابلی موجب خودداری از شرح و توضیحات بیشتر در پیرامون این واقعه شده است. در عبارت بالا، آشکار نیست که مردمان بابل علیه چه کسی شوریدند و چه کسی مردمان شهر را قتل‌عام کرد. >>>


 

هوم/ هَئومَه

گیاه سپند ایرانیان باستان

هوم همواره در کوهستان‌ها و به ویژه در صخره‌های سنگی و بر فراز آنها می‌روید و می‌دانیم كه كوه خود واسطه میان جهان خاكی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و خدایان است. به ویژه كه برگ‌ها و ساقه‌های هوم همواره رو به بالا و سر به آسمان كشیده هستند. هوم همواره بطور وحشی و خودرو می‌روید و هرگز نمی‌توان آنرا اهلی کرد و یا به جای دیگری منتقل کرد. در صورت جابجایی، بلافاصله می‌پژمرد و از این رو، همواره آزاد و متکی به خود است. هوم همیشه سبز است و حتی در دل برف سرسبز باقی می‌ماند. هوم به‌رغم سرسبزی به راحتی در شعله‌های آتش می‌سوزد و موجب بر افروختگی شعله‌های آتش می‌شود. >>>


 

آتشکده پَردَغان

بازماندی در پیوند با مزدکیان فراهان

یکی از زاغه‌داران روستا که مشغول کندن اطراف زاغه در زیر زمین بوده تا زاغه خود را وسیع‌تر کند، به آثاری از آجر و دیوار برخورد می‌کند. مرد روستایی، بدون آسیب رساندن به بازمانده بنای ناشناخته، زاغه را از سمت‌های دیگر گشاد می‌کند و در نتیجه چند متر از طول و بلندای این سازه آجری از زیر خاک بیرون می‌آید. سازه‌ای که اکنون هویدا شده، ظاهراً بخشی از یک ستون آجری بزرگ است. پلان این ستون به مانند چهار ستون استوانه‌ای بزرگ است که از پهلو به یکدیگر چسبیده و یک ستون منفرد خاجی شکل را به وجود آورده‌اند. از بخش بیرون آمده ستون که کمتر از نیمی از آن است، می‌توان تخمین زد که طول هر ضلع آن حدود سه متر و محیطی در حدود دوازده متر به خط مستقیم داشته است. چنین ستون عظیمی بی‌تردید می‌تواند از آنِ بنایی بسیار بزرگ باشد. بازمانده‌های این بنای بزرگ در زیر روستای پردغان قرار دارد و خانه‌های مردم بر روی آوار آن ساخته شده است.


 

سیمُرغ

و درنای سفید سیبری

بسیاری از اسطوره‌ها، باورها و داستان‌های مردمان باستان از پدیده‌ای راستین در طبیعت الهام گرفته شده است. یک پدیده کیهانی یا زمینی که برای مردمان توجه‌برانگیز، جالب و دیدنی بوده و یا تأثیری نیکو یا مخرب بر زندگی آنان می‌گذاشته است، آنرا به گنجینه باورهای خود می‌افزوده‌اند و به مرور زمان به آن شکل تازه‌ای می‌داده‌اند و با افزوده‌ها و کاهنده‌هایی که لازم می‌دانسته‌اند، اسطوره یا سرگذشت‌های اعتقادی و داستانی را می‌ساخته‌اند. بی‌گمان، باور به پرنده‌ای به نام سیمرغ و کارکردهایی شگفت و گسترده آن، دارای خاستگاهی در طبیعت و محیط پیرامونی جوامع پیشین بوده است. خاستگاهی که الهام‌بخش اینچنین باورها و داستان‌های شگفت و شنیدنی شده است. نگارنده در اینجا یادداشت‌هایی در باره درنا و به ویژه درنای سفید سیبری را می‌آورد و این پرسش را پیش می‌نهد که آیا ممکن است این پرنده شگفت، سرچشمه باورهای در پیوند با سیمرغ باشد؟ >>>


 

سنجاب پرنده

و مسئله روباه بالدار

ابوریحان بیرونی در فصل نهم از کتاب «آثارالباقیه» روایت عجیبی را به نقل از «ابوسعید مهندس» و «ابوالقاسم طاهری» بازگو می‌کند که به‌رغم غرابت، شواهدی از پیشینه کهن‌تر آن در فرهنگ ایران در دست است. بیرونی ضمن نقل حرکت مردی با ریش بلند که گِل قرمز به همراه داشته و مرد دیگرِ کوسه رو و خرسوار در گذرهای شهر شیراز، می‌گوید که "این روز «اَبسال وهار» نامیده می‌شود و پادشاهان کیانی آنرا «بهار جشن» می‌نامیده‌اند". بیرونی همچنین نقل می‌کند که "در آغاز این روز، «جرشانجره» ظهور می‌کند. آنان روباهان پرنده (در متن اصلی: «ثعالبٌ طیّارة») از زمان پادشاهان کیانی هستند و خوشبختی آن روزگاران به وجود این روبهان بود. آنگاه که اینان منقرض شدند، آنان نیز منقرض شدند".


 

گورنگاره‌های اسپیتا

یادمانی پرشکوه از هزاره‌های فراموش شده

سرزمین‌های کوهستانی تپورستان (تبرستان/ طبرستان) در میانه استان‌های تهران، سمنان و مازندران همواره یکی از نواحی پیدایش و گسترش فرهنگ و باورهای ایرانی بوده است. مردمان دلاور و باشهامت این کوهستان‌های بلند و صعب‌العبور توانسته‌اند تا در طول تاریخ، فرهنگ و آیین‌هاا و زبان خود را بهتر از بسیاری نواحی دیگر پاس دارند و کمتر در معرض دگرگونی‌های فرهنگی قرار گیرند. فرمانروایان قدرتمند و اصیل محلی (مانند زیاریان) نیز توانسته‌اند تأثیری چشمگیر در پاسداشت باورهای کهن داشته باشند و از همین روی است که تنها آثار معماری دوران پس از اسلام که دارای کتیبه‌هایی به خط پهلوی است (برج‌های سه‌گانه «رِسکِت»، «لاجیم» و «رادکان») در همین سرزمین قرار دارند. نام‌های ایرانی و کهن روستاها، کوه‌ها و رودها نیز نشانه‌هایی دیگر از گسترش فرهنگ ایرانی در این سرزمین بزرگ و پرافتخاری است که «دماوند ایران» نیز بر پیشانی آن می‌درخشد.


 

صخره‌کندهای نویافته خارک

سمت‌نما و تخته‌نردهای سنگی باستانی

نخستین صخره‌کند، عبارت است از چهارضلعی‌ای نیم‌متری با گوشه‌های مدور که بر کف زمین و بر روی صخره‌ای مسطح و مشرف به یک راه قدیمی تراشیده شده است. در میانه نیمه بالایی این نگارکند، نیم‌کره‌ای حفر شده و چهار خط چلیپایی به مرکزیت آن تا چهار ضلع‌ مجاور امتداد یافته است. اندازه‌گیری با قطب‌نما نشان می‌دهد که این چهار خط با دو درجه انحراف شرقی به سوی چهار جهت جغرافیایی، و اندازه‌گیری با جی‌پی‌اس نشان می‌دهد که این چهار خط ، رو به سوی چهار جهت اصلی دارند (دقت اندازه‌گیری ~ 15 دقیقه قوسی). در واقع خطوط این شکل، رو به سوی چهار جهت حقیقی و غیر مغناطیسی دارند. نگارنده قدمت این «سمت‌نما»ی باستانی را با مقایسه با دیگر آثار سنگی و همچنین لایه‌های اکسیده‌شده و فرسایش یافته سنگ، در حدود دو تا سه هزار سال تخمین می‌زند.    در پایان این صفحه:


 

یادداشت‌های خارک

جزیره خارک، تاقدیسی مرجانی در خلیج فارس به طول و عرض تقریبی هشت در چهار کیلومتر است که از نظر تقسیمات کشوری تابع شهرستان بوشهر می‌باشد. این جزیره از فسیل‌ها و اندام‌های مرجان‌ها، دوکفه‌ای‌ها و دیگر جانداران دریایی که آمیخته با ذرات ماسه هستند، تشکیل شده و تنها لایه‌ای نازک از سطح جزیره که ضخامتی در حدود بیست سانتیمتر تا پنج متر و چگالی‌ای در حدود 1.5 دارد، دارای سختی بیشتر است. لایه‌های زیرین (که در برش‌های عمودی دیده می‌شوند) از بافتی نرم و رسوبی که در برابر جریان آب کم دوام هستند، ساخته شده است. در بسیاری از نواحی خارک، فرسایش آب و باد موجب از بین رفتن لایه‌های زیرین و سقوط و تلاشی لایه‌های مقاوم فوقانی که حامل آثار و نقوش باستانی هستند، شده است. این روند فرسایش هم اکنون هم در حال تغییر مختصات ناهمواری‌های جزیره است.


 

خال‌کوبی‌های توران

در مقایسه با بیت‌هایی از شاهنامه فردوسی

کاوش‌های چندین ساله گروه‌های باستان‌شناسی آلمان و موزه هرمیتاژ روسیه در آسیای میانه شرقی (جمهوری خودمختار تووا و شهرهای توران، پازیریک و ارژن)، منجر به پیدایی چندین نمونه از آثار خال‌کوبی بر روی بدن انسان شد. گزارش‌های هیئت‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که این خال‌کوبی‌ها بر روی بدن شاهان، شاهزادگان و پهلوانان یا سرداران انجام می‌شده و نمونه‌های آن، هم بر روی بدن مردان و هم بر روی بدن زنان دیده شده است. با توجه به طبقه‌بندی نقش‌ خال‌ها و گور منسوب به آنها، می‌توان گمان داد که این خال‌کوبی‌ها نه تنها برای زیب و زینت، بلکه‌ای نشانه‌ای از هویت صاحب نقش، پیوستگی خاندانی، و نیز وجه تمایز آنان با دیگر اعضای یک خاندان و خاندان‌های دیگر بوده است. نقش‌های خال‌کوبی شده بر روی بدن هر شخص- به مانند یک مُـهـر- وسیله‌ای برای تشخیص هویت فرد بوده است.


 

انسان در ایران

سرگذشت انسان در ایران از کهن‌ترین روزگاران تا پایان دوره هخامنشی

برنامه ضبط و پخش هفتگی سلسله گفتارهای این نگارنده با عنوان «انسان در ایران» در رادیو صدای آشنا به بخش دوازدهم رسیده است. انسان در ایران شامل این بخش‌ها و موضوع‌های کلی است که متن آنها پس از ویرایش نوارهای رادیویی، بمرور منتشر خواهد شد.


ايران، سرزمين هميشگی آرياییان

مهاجرت‌های آریاییان و چگونگی آب‌وهوا و دریاهای باستانی ایران

برگرفته از کتاب «ایران، سرزمین همیشگی آریاییان» (مهاجرت هاي آرياييان و چگونگي آب‌وهوا و درياهای باستاني ايران)، چاپ سوم، تهران، 1384.

بیشتر منابع تاریخی، مردمان امروزه ایران را بازماندگان آریاییانی می‌دانند كه از سرزمین‌های دوردستِ شمالی به سوی جنوب و سرزمین فعلی ایران كوچ كرده‌اند و مردمان بومی و تمدن‌های این سرزمین را از بین برده و خود جایگزین آنان شده‌اند. تاریخ این مهاجرت‌ها با اختلاف‌های زیاد در دامنه وسیعی از حدود 3000 سال تا 5000 سال پیش؛ و خاستگاه اولیه این مهاجرت‌ها نیز با اختلاف‌هایی زیادتر، در گستره وسیعی از غرب و شمال و مركز اروپا تا شرق آسیا، حوزه دریای بالتیك، شبه‌جزیره اسكاندیناوی، دشت‌های شمال آسیای میانه و قفقاز، سیبری و حتی قطب شمال ذكر شده است. دامنه وسیع این اختلاف‌ها، خود نشان‌دهنده سستی نظریه‌ها و كمبود دلایل و برهان‌های اقامه شده برای آن است. >>>


فواید افزایش رطوبت

بر آرامگاه کورش و دیگر بناهای سنگی باستانی

هر اندازه که از رطوبت هوا کاسته شود، موجب فعال‌شدن بیشتر شرایط آب‌و‌هوایی خشک و بیابانی، افزایش دامنه تغییرات دمای روزانه و سالانه، و در نتیجه تخریب بیشتر سازه سنگی خواهد شد. عکس این روند نیز صادق است و افزایش رطوبت در منطقه، موجب کاهش دامنه تغییرات دما و پایداری بیشتر سازه‌های سنگی خواهد شد.


 

تپه آنـو

این مقاله برای مدخل (آنـو/ اَنَـو) در «دانشنامه بزرگ ایران» نوشته شده است.

 آنـو/ اَنَـو (En: Anaw/ Ру, Тадж: Анав) تپه‌ای باستانی با پیشینه هفت هزار سال به وسعت تقریبی یک هکتار در نزدیکی روستایی به همین نام که در فاصله دوازده کیلومتری جنوب خاوری شهر «اشک آباد» (منسوب به نام «اشک/ ارشک»، نخستین شاه اشکانی) در جمهوری ترکمنستان امروزی و در دامنه شمالی رشته‌کوه‌های «کوپَـت» (کوپت داغ) جای دارد. (اشک آباد در ایران به نام نادرست «عشق آباد» معروف شده است).


 

تخت جمشید

انجمن قانون گذاری جهان باستان

برگرفته از کتاب «تخت‌جمشید، بنای میهنی ایرانیان و انجمن همپرسگی ملی»، 1379، از همین نگارنده،

تخت‌جمشید، بنای نمادین ملی ایرانیان و نشانه اقتدار و شكوه آنان و نماد توانایی‌های علمی و فنی و هنری نیاكان ما بوده است. تخت‌جمشید جلوه‌گاه همیستگی ملی و سرزندگی و بالندگی روان ایرانیست. ایرانیان را اراده بر آن بوده كه اگر می‌باید بنایی در نشان شكوه و بزرگی ایران برساخته شود، از آن برای كاركرد یكی از نهادهای ملی كشور بهره‌برداری شود و بهترین نماد ملی میهن، همانا «انجمن همپرسگی ملی» یا «انجمن بهان» می‌بود. همان كه امروزه آنرا مجلس شورای ملی یا در گستره‌ای پهناورتر، سازمان ملل می‌نامند.


 

چگالی سنگ‌های هخامنشی

تخت جمشید و شوش

آگاهی از چگالی سنگ‌های بکاررفته در ساخت بناهای باستانی، می‌تواند بجز طرح احتمالاتی در زمینه ترکیب‌های کانی موجود در سنگ، برای تخمین وزن سازه‌های سنگی مفید باشد. تخمین وزن سازه‌ها می‌تواند در عملیات مرمت و بازسازی آثار و نیز در بررسی و پی‌بردن از شیوه‌های حمل‌ونقل و حتی شناسایی محل معدن‌های استخراج‌ سنگ کاربرد داشته باشد. نگارنده این بررسی را بر روی دو نمونه از سنگ‌های تخت‌جمشید و کاخ آپادانا در شوش انجام داده است. هر دوی این نمونه‌ها از میان سنگ‌های متداول خاکستری‌رنگ که در ساخت ستون‌ها، سرستون‌ها و جرزهای‌ دیوارها بکار رفته‌اند، انتخاب شده است.


 

آرامگاه کوروش بزرگ

در پاسارگاد

هنگامی که در 75 کیلومتری تخت‌جمشید، راه اصلی اصفهان به شیراز را به سوی پاسارگاد ترک می‌کنیم و از میان درختان بلند و سرسبزی که بر این راه خاطره‌انگیز سایه افکنده‌اند، پیش می‌رویم؛ به نظر می‌آید که در اعماق تاریخ دور و دراز و پر فراز و نشیب و رنگارنگ این سرزمین کهن فرو می‌رویم. انگار کودکان خونگرم و پرنشاطی که در روستاهای کنار راه، با خوشرویی و با مهر راه پاسارگاد را به شما نشان می‌دهند، و آن دخترکان زیبایی که با جامه‌های چین‌دار و بلند و رنگارنگ، گل‌های بنفشه و بابونه صحرایی دشت پاسارگاد را می‌چینند تا داروی دردهای مادرانشان کنند؛ یادگارهایی گرانبها از هزاران سال پیش و از پاسارگاد خاموش و خفته در تاریخ و آن مردان بزرگ هستند. هنوز هم دستان گرم و پرتوان مردان و بوی خوش نان و تنور خانگی زنان پاسارگاد نشان می‌دهد که اجاق ایرانیان همچنان روشن و همچنان گرم است


 

نام کورش

نام كورش بزرگ، پادشاه هخامنشی در كهن‌ترین سند شناخته‌شده كه همانا منشور کورش هخامنشی باشد، به گونه «كـو ـ رَ ـ اَش» آمده است. از آنجا كه متن منشور به خط و زبان اَكَـدی (بابلی نو) نگاشته شده است، می‌توان بر این گمان بود كه نام كورش نیز در آن فرمان بر مبنای آوا و تلفظ بابلی آن نویسانده شده است.


 

اردشير چهارم

آخرين پادشاه هخامنشی

تاریخ سلسله‌های پادشاهی آكنده از كوشش‌ها یا شورش‌هایی برای دستیابی قانونی یا غیرقانونی به قدرت فرمانروایی بوده است. چنانچه مدعی می‌توانست پادشاهی را (حتی با شیوه‌های غیرقانونی) به چنگ آورد، نام او به عنوان یكی از شاهان قانونی شناخته می‌شد. و چنانچه مدعی نمی‌توانست تاج و تخت را (حتی با شیوه‌های قانونی) فرا چنگ آورد، او چیزی بیش از یك «شورشی» و «غاصب» نمی‌بوده است. این قانون و قاعده دیرینه و همچنان پابرجای دنیای سیاست است


 

خاستگاه ايرانی پالاواییان و تامیلیان

چندی پیش نامه‌ای از آقای آمالا سینگ، یکی از «پالاواییان» جنوب شبه قاره به دستم رسید. ایشان در نامه خود گفته‌اند ما انجمنی هستیم که در زمینه مهاجرت احتمالی پالاواییان یا «تامیلیان» از ایران باستان به هندوستان، و همچنین خاستگاه ایرانیِ پالاوایی‌ها تحقیق می‌کنیم. آنان بر این باورند که تاریخ گمشده و ریشه زبان تامیلی در سرزمین ایران نهفته است و حتی یکی از اعضای آنان به نام آقای دکتر لگاناتان، مدعی است که پیوندهایی را مابین زبان تامیلی و زبان‌های ایرانی، سومری و عیلامی یافته است و حتی چنین می‌اندیشد که نام کشور سریلانکا بازمانده‌ای از نام عیلام است.  اعضای این انجمن ابراز علاقه کرده بودند که من با توجه به نکاتی که در کتاب خود به نام «ایران، سرزمین همیشگی آریاییان» در رد نظریه مهاجرت آریاییان از سرزمین‌های شمالی، آورده‌ام؛ در این زمینه سخنانی برای آنان بازگو کنم. (گزیده‌ای از کتاب یادشده بالا به فارسی و انگلیسی در همان صفحه آمده و در گروه  تاریخ تامیل  نیز به نظرخواهی گذاشته شده است).