New Page 1
ملاحظات تاريخي
کشور سوريه از لحاظ تاريخي تا قبل از قرون جديد مشتمل بوده و بر كشورهاي سوريه و
لبنان فعلي و قسمتهايي از اردن و فلسطين كه تا سال 1926لبنان جزء آن بود.سوريه يكي
از مهمترين مناطق مسكوني آسيا محسوب شده و در هزاره سوم قبل از ميلاد، قوم سامي
آموري در سوريه ساكن شده و حكومتي تشكيل دادند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد دوام
آورد. قسمتهايي از سوريه نيز در قرون پيش از ميلاد جزء فنيقيه (لبنان امروز)بود. در
اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد قوم ديگري نيز بنام آرامي در اين كشورمستفر شد.در
قرون پيش از ميلاد سوريه بارها به تصرف مصريها، آشوريها، بابليها و ايرانيان درآمده
و هريك ازفاتحان سوريه را در فواصلي مديد يا كوتاه در دست داشتند و بهمين خاطر مردم
سوريه رنجهاي فراوان كشيده اند.در دوره استيلاي ايران بر سوريه زندگي مردم بهبود
يافت. در سال 331 قبل از ميلاد سوريه همانند قسمت اعظم آسياي غربي بتصرف اسكندر
مقدوني درآمده و سپس باوفات و تجزيه امپراطوري وي، سوريه جزء قلمرو سلوكيان گرديد.
حكومت سلوكيان بر اين كشور متزلزل بود و در سال 63 پس از ميلاد امپراطوري روم بر
سوريه دست يافت.طي دوره تسلط آنان جنگهاي فراواني با دولت اشكاني در سوريه بوقوع
پيوست. فرهنگ سوري تا حد زيادي در تمدن روم نفوذ كرد.پس از تجزيه دولت روم در سال
395 ميلادي به دولت روم شرقي و غربي، سوريه جزء قلمرو امپراطوري روم شرقي (بيزانس)
گرديد. بتدريج استيلاي بيزانس بر سوريه ضعيف شد. در قرن هفتم ميلادي در زمان خلافت
ابوبكر در سرزمينهاي اسلامي، خالدبن ولدي سردار اسلام مأمور فتح سوريه درآن زمان
شام شد.سپاهيان اسلام در دو جنگ روميان را شكست داده و بدين ترتيب شام يكي از بلاد
اسلام گرديد.درزمان خلافت سومين خليفه(عثمان)،حكومت شام به معاويه ابن ابوسفيان
واگذار گرديد. معاويه در زمان خلافت علي (ع) برضد وي شوريده و پس از اينكه به خلافت
رسيد، دمشق را به پايتختي انتخاب كرد.دمشق تا سال 725ميلادي (127 هجري قمري) مركز
خلافت بني اميه بود و در آن سال با سقوط بني اميه بدست ايرانيان به رهبري ابومسلم
سردار خراساني كه موجب بقدرت رسيدن خاندان بني عباس گرديد،شام اعتبار سابق خود را
از دست داد. با ضعيف شدن سلطه عباسيان، سوريه داراي حكومتهاي محلي نسبتامستقلي
گرديد كه مهم ترين آنان سلسله حمدانيان بود.در سال 1004 ميلادي (394 قمري) دولت
حمداني سقوط کرده و کشور سوريه تحت استيلاي مصر(سلسله فاطمي)درآمد. فرمانروايي
فاطميان برسوريه چند دهه ادامه يافت تا در اواخر قرن11ميلادي شعبه اي ازتركان
سلجوقي بنام سلاجقه شام بقدرت رسيده و طي سالهاي 1117 – 1095 بر نواحي مختلف سوريه
حكومت راندند.طي جنگهاي صليببي كه درسالهاي1270-1096ميان مسيحيان و مسلمانان رخ
داد، تامدتها اروپائيان از استحكامات و بنادري در آنجا برخوردار بودند.طي قرن
دوازدهم اتابكان شام نيز تا مدتي بر سوريه حكمراني نمودند.در اوائل قرن سيزدهم،
ممالك مصرآخرين استحكامات صليبيون را ازبين برده و بدينگونه سوريه جزء قلمرو
مصرگرديد.در اين اثنا بود كه سوريه همانند سايرنواحي آسياي غربي مورد هجوم مغولان
واقع گرديد، اما حكومت ممالك مصر بر سوريه تا سال 1516 ميلادي(922 ه. ق) به قوت خود
باقي ماند.در سال 1516، زماني كه سلطان سليم اول در عثماني حكومت مي كرد، سوريه
بتصرف عثمانيان درآمده و سوريه به پاشا نشينهايي تقسيم گرديد.روي هم رفته، دوره
استيلاي عثماني بر سوريه همانند دوران حكومت آنان درسايرممالك عربي دوره تيرگي اين
سرزمين است. انحطاط فرهنگي واقتصادي سوريه تا اوائل قرن19ادامه داشته وجمعيت کشوركه
طي قرن7ميلادي 4ميليون نفرتخمين زده مي شد،در اين دوره به5/1ميليون نفر کاهش
يافت.در سال 1799 با فتح مصر توسط ناپلئون بناپارت سوريه نيز به اشغال فرانسه
درآمد. با استقلال نسبي مصر،سوريه مجددا به عثماني واگذارگرديد. در دوره مجدد حكومت
عثمانيان، مسيحيان سوريه كه در زمان حكومت مصريان آزادي يافته بودند مورد آزار واقع
شده و با تشكيل نهضت هاي ضدمسيحيت هزاران مسيحي قتل عام گرديد. در ضمن شورشهايي نيز
بر ضد سلطه عثماني در سوريه درگرفت كه جملگي سركوب گرديد.اين امور راه مداخلات دول
اروپايي را بيش از پيش باز كرده و سرانجام در سال 1860 فرانسه (با موافقت ساير دول
مقتدر اروپايي) بعنوان كمك به سلطان عثماني در اداره امور سوريه،در بيروت (كه در
آنزمان جزء سوريه بود) نيرو پياده كرد. با ورود دولت عثماني در سال 1914 به جنگ
جاني اول، مليون عرب زمينه را براي اجراي مقاصد استقلال طلبانه خود مساعد ديده و
شروع به فعاليت كردند. در اين اثنا همچنين، زمينه براي ايجاددولت يهودي درفلسطين
آغاز گرديد.پس از پايان جنگ اول جهاني (وشكست عثماني)، فيصل اول (كه بعدها اولين
پادشاه عراق شد) از سوي كنگره مردم سوريه به پادشاهي كشور انتخاب گرديد، اما متفقين
به اين امر اعتنايي نكرده و سوريه (شامل سوريه و لبنان فعلي) راتحت قيموميت فرانسه
قراردادند (آوريل سال1920).فرانسويان بعنوان تأمين حقوق اقليتها،اين سرزمين را به
بخشهاي كوچكي تقسيم كردند. مليون كه اين سياست تفرقه اندازي را وسيله اي جهت ادامه
سلطه فرانسه مي شمردند، قيام كرده و در نتيجه فرانسه درسال 1925 امتيازاتي به مردم
داد.درسال1926،لبنان ازسوريه تجزيه وكشوري جداگانه شد.پس از مذاكرات طولاني طي
سالهاي 1930و1932، تواققاتي درجهت تأسيس سوريه خودمختار بعمل آمد،اما مبارزات مليون
براي استقلال ادامه و شدت يافت.طي سال 1939، با واگذاري ناحيه اسكندرون از سوريه به
تركيه احساسات ضدفرانسوي تشديدشد.دراوائل جنگ جهاني دوم فرانسويها پايگاههايي
درسوريه مستقر نمودند كه پس از سقوط فرانسه در ژوئن سال1940 بدست آلمان هيلتري
،نسبت به دولت دست نشانده نازيها اعلام وفاداري كردند.در ماه ژوئن سال 1941 نيروهاي
برتيانيا و فرانسه آزاد سوريه را اشغال كردند. ژنرال كاترو فرمانده نيروهاي فرانسه
آزاد، استقلال و سپس تأسيس جمهوري سوريه را در شانزدهم سپتامبر1941اعلام نمودوشيخ
تاج الدين حسني رئيس جمهور شد.درانتخابات سال 1943،جبهه ملي به پيروزي دست يافت و
شكري القوتلي رئيس جمهور شد. استقلال كامل سوريه از اين دوره آغاز ميگردد.در ماه
آوريل سال1946،سوريه بكلي از وجود سربازان خارجي پاك شده و اغتشاشات داخلي شدت
گرفت. سوريه در سال 1948،درجنگ كشورهاي عرب بااسرائيل شركت كرد.درسال،1949 كودتايي
به رهبري حسني الزعيم دولت القوتلي را برانداخت.در همان سال بدست سامي الحناوي بر
ضد حسني الزعيم كودتاي موفقي صورت گرفت، اما چندي ازكودتاي وي نگذشته بود كه اديب
شيشكلي رئيس جمهور را مجبور به استعفا نموده وخود مستقيما به حكومت پرداخت. شيشكلي
در سال 1953،رسما به رياست جمهوري برگزيده شد،امابراثر بروزاغتشاشات طي سال
بعدمجبور به استعفاء گرديد.هاشم الاتاسي دوباره مقام سابق خود رابدست آورد.دراين
اثنا همچنين، حزب سوسياليست بعث با ائتلاف با مليون محافظه كار درصدد اتحاد با مصر
ناصري برآمده وسوريه با انعقاد پيماني با شوروي به دول سوسياليستي نزديك شد.در
اوائل فوريه سال 1958،سوريه و مصر جمهوري متحد عرب را تشكيل دادندكه رياست اين
جمهوري به عهده جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر بود.در سپتامبر سال 1961، نظاميان در
دمشق قيام كرده، با كودتا قدرت را درست گرفته و سربازان و مأمورين مصري را ازكشور
بيرون راندند. يكسال و نيم بعد طي مارس سال 1963، افسران سوري پيرو ناصر بعنوان
اتحاد اعراب علم طغيان برافراشته و حكومت را دردست گرفتند. درسال 1965،كودتاي ديگري
صورت گرفت كه دوامي نياورد تا اينکه در فوريه سال 1966،كودتاي نظامي ديگري صلاح
الجديد را بقدرت رساند.روابط سوريه با عراق در همين دورانها رو به تيرگي نهاد. گرچه
كودتاي ديگري كه در ماه سپتامبر روي داد با شكست روبرو شد،اما سرانجام كودتاي
جديدي در اواخر سال 1966 نورالدين الاتاسي (اتاسي) را به حكومت رسانيد.در سال
1967،سوريه همراه با ساير كشورهاي عرب به جنگ با اسرائيل پرداخت كه در پايان قسمتي
از خاك سوريه درارتفاعات جولان به اشغال اسرائيل درآمد.ازسال 1968، اختلافات درون
حزبي بعث ميان2جناح به رهبري پرزيدنت اتاسي و حافظ اسد شدت يافت. سرانجام درسال
1970،ژنرال حافظ اسد باكودتا قدرت راكاملادر دست گرفت و درسال1971مقام رياست جمهوري
وي رسما اعلام گرديد.درسال1973،سوريه مجددا درجنگ اعراب و اسرائيل بعنوان يكي از
طرفهاي اصلي وارد شده و خسارات نظامي عظيمي بر اسرائيل وارد آورد.طي سالهاي
اخير،سوريه بارها سعي در اتحاد سياسي با كشورهاي عرب را داشته كه همواره با شكست
مواجه شده است.
درسال 1976، با خيانت سادات به اعراب، سوريه روابط خودبامصرراقطع كرده وجبهه
پايداري راباشركت چندكشورمترقي عرب بنيان نهاد.درسال1979،توطئه كودتاكه بوسيله
نظاميان شهرحلب طرح ريزي شده بود خني شد.درسال1980، پس از بقدرت رسيدن صدام حسين
درعراق طي سال 1979و جنگ آن كشور با ايران، روابط سوريه با كشور عراق روبه تيرگي
گذاشته و روابط ديپلماتيك دو كشور قطع شد.
درسال1980،سوريه و ليبي اعلام اتحاد درآينده روابط به صف آرائي نظامي
نيزانجاميد.بحران عظيمي نيزميان سوريه واسرائيل درخصوص استقرار سلاحهاي موشكي
ضدهوايي سوريه و لبنان بوجود آمد كه تحت عنوان بحران موشكي معروف شد.درسال 1981، با
بروز انفجارهاي متعدد در دمشق توسط سازمان اخوان المسلمين صدها تن كشته و زخمي
شدند. چند ماه اول و اواسط سال1982،سوريه تاحدي درگيرنبرد لبنان بدنبال هجوم
صهيونيستهابود.پس ازفشار صهيونيستها و اخراج فلسطينيان از لبنان سوريه تعدادي از
آنها را پذيرفت.
ملاحظات جغرافيايي
کشورسوريه با 180،185كيلومترمربع وسعت (هشتاد وسومين كشور جهان)درنيمكره شمالي،
در جنوب غربي قاره آسيا، در كنار درياي مديترانه و در همسايگي كشورهاي تركيه در
شمال، عراق درشرق و جنوب شرقي،اردن در جنوب، فلسطين در جنوب غربي و لبنان درغرب
واقع گرديده است. از جمله استانهاي سوريه بترتيب وسعت مي توان ازحمص،
ديرالزور،حسكه، رقه، حلب، دمشق، حماه،سويداء(چبل الدروز)،درعا،ادذلب، لاذقيه،
فنيطره و طرطوس نام برد.از جمله مهمترين ارتفاعات کشور مي توان ازكوههاي لبنان
شرقي، علويين،جبل الدروز، بشري و عبدالعزيز نام برد.جلگه هاي آن عمدتا دركناره ها
و نواحي جنوب غربي کشور واقع گرديده است. بيابانها قسمت اعظم کشور را پوشانده و
صحراي سوريه (باديه الشام) در جنوب شرقي سوريه واقع گرديده است. ازجمله رودهاي مهم
کشورنيزميتوانازرودهاي فرات،خابور،عاصي،عفرين، قوين و دجله نام برد. طويلترين رود
کشور،رودفرات با(696،2كيلومتر) طول است كه حدود نيمي از آن در کشورهاي تركيه و عراق
جاري است.آب و هواي سوريه در كناره ها و نواحي جنوب غربي معتدل و مرطوب (مديترانه
اي) و در ساير نقاط گرم و خشك است. بلندترين نقطه کشور ارتفاعات جبل الشيخ با
814،2مترارتفاع است.
ملاحظات سياسي
حكومت كشور سوريه جمهوري است.قوه مقننه از يك مجلس قانونگذاري بنام مجلس خلق با
195عضو تشكيل يافته است.قانون اساي موجود در سال 1973 تدوين شده و براساس آخرين
تقسيمات كشوري، سوريه از13استان و شهر مستقل دمشق متشكل گرديده كه زيرنظر فرماندار
وشوراي منتخب اداره مي گردد. فعاليت احزاب درسوريه نسبتا آزاد است.از جمله مهمترين
احزاب کشور مي توان از حزب سوسياليستي عربي بعث، جنبش سوسياليستهاي عرب،حزب
كمونيست،اتحاديه سوسياليستي عرب و سوسياليستهاي وحدت خواه نام برد.احزاب فوق از
سال 1970 در جبهه مترقي ملي بر رهبري حزب سوسيالستي عرب بعث متحد شده اند. طي
سالهاي 46 – 1944، سوريه به طور كامل از فرانسه استقلال يافته و وز ملي آن
برابر هفدهم آوريل است. اين کشوردرسال 1945 به عضويت سازمان ملل درآمده و علاوه بر
آن درسازمانهاي اتحاديه عرب،كنفرانس اسلامي،جبهه پايداري اعراب،كشورهاي غيرمتعهد،سي
سي دي، اكوا،فائو، يا اآ،بانك جهاني، ايكائو، آيدا، ايفك، ايلو، ايمكو، ايمف، ايتو،
اويا،يونسكو، يوپو، وهو، ومو،بازار مشترك عربي و رابطه بازرگاني با جامعه
اقتصادي اروپا نيز عضويت دارد.
ملاحظات اقتصادي
از جمله مهمترين صنايع كشور ميتوان از پالايش نفت،نساجي،سيمان،شيشه، موادغذايي،
صابون سازي، كبريت سازي و صنايع دستي اشاره نمود.گندم ،جو، پنبه، مركبات و زيتون
نيز مهمترين محصولات كشاورزي كشورسوريه را تشكيل مي دهند.سرانه زمين مزروعي براي هر
نفر بالغ بر 72/0 هكتار ميباشد. توليد ساليانه گوشت گاو 000، 14 تن و گوشت گوسفند
000، 60 تن ميباشد.از جمله مهمترين معادن و منابع سوريه مي توان به گاز طبيعي و
نفت، فسفات، گچ، كرم،نيكل،منگنز ، سرب و سنگ نمك اشاره نمود. ذخاير زيرزميني نفت
کشور نيز بر2 ميليارد بشكه بالغ مي گردد. نيروي كار كشور بالغ بر 000، 800، 1 نفر
است كه 20% آن در صنايع ، 50% در بخش كشاورزي و 30% در بازرگاني و تجارت مشغول به
فعاليت مي باشند.
واحد پول کشورسوريه،ليره سوريه (Syrf)معادل 100پياستر برابر با 9/3 ليره معادل
يك دلاراست. نرخ توليد ناخالص ملي در سال 1979 حدود 35/8 ميليارد دلار بوده (درآمد
سرانه 983 دلار ) كه 26% آن از صنايع و 18% از كشاورزي حاصل مي گردد.نرخ سالانه رشد
توليد ناخالص ملي حدود 1/6% است.ازجمله مهمترين محصولات وارداتي سوريه ميتوان از
منسوجات،ماشين آلات،مشتقات نفت، اتومبيل وموادغذايي نام برد که عمدتا ازكشورهاي
آلمان(12%) ،ايتاليا (9%) ،فرانسه (9%) و لبنان(8%) وارد ميگردد.نرخ صادرات كشور
64/1 ميليارد دلار است كه عمدتا برمحصولات نفتي (62% از كل صادرات) و پنبه خام
مشتمل مي گردد به كشورهاي آلمان(33%)،شوروي سابق (14%) و انگلستان(10%) صادر مي
گردد.
ملاحظات علمي
53% مردم کشور از نعمت سواد برخوردار بوده و 58% نوجوانان 19 – 5سال در حال
تحصيل در مدارس مي باشند. تعداد دانش آموزان در سال 1979 حدود 000، 000، 2 نفر بوده
كه در 686، 8 مدرسه و دبيرستان در حال تحصيل بوده و براي هر 28 دانش آموز1معلم وجود
دارد. تعداد دانشجويان سوري نيز در سال 1979، بر 000، 96 نفر بالغ مي گردد. طي
سال1981،بالغ بر2ميليون نفر از شهروندان سوري كه 42% از آنان بيش از 12سال سن
داشتند، از نعمت سواد محروم بودند.اين در حاليست که با اقدامات چشمگيردولت درخصوص
ريشه کن سازي بيسوادي ازسال1991،بالغ بر57000 نفر ازشهروندان سوري با حمايت وزارت
آموزش و پرورش و وزارت كار و تأمين اجتماعي به كلاس هاي سواد آموزي روي آوردند.در
حال حاضر حدود 71% شهروندان سوري (86%مردان و 56%زنان) از نعمت سواد برخوردار مي
باشند. طبق آماربدست آمده طي سال1996،نرخ ثبت نام ناخالص بنا به سطوح مختلف آموزشي
به شرح ذيل مي باشد :
پيش دبستاني : 7درصد
اولين سطح : 101درصد
دومين سطح : 42درصد
|