نظام آموزشي كشورهاي جهان

صفحه اصلی سایت محشر بخش سرگرمی تفریحی محشر اس ام اس جوک و لطیفه های جدید فارسی مطالب و عکس های جالب خواندنی دیدنی عکس ایرانی و خارجی خطای دید - به چشمان خود اعتماد نکنید اتاق چت روم فارسی گفتگو دوستیابی عاشقانه متن زیبا ساز محشر نکته های زیبایی آرایشی و بهداشتی کاملترین مرجع انواع فال ، طالع بینی و آدم شناسی به سبک های مختلف آموزش آشپزی ، تهیه انواع ترشیجات دسر شیرینی غذای ايرانی غذای فرنگی غذای کودک و نوشیدنی اطلاعات راهنما تلفن کل کشور نقشه جهان نقشه تهران فرهنگ اسامي پسر و دختر ایرانی آموزش انواع داستان و رمان در کتابخانه محشر سایتهای اینترنتی فارسی لینک های مختلف ایرانی و خارجی ارسال رایگان کارت تبریک های عکس و فلش برای مناسبت های عاشقانه ولنتاین تولد و غیره ترجمه تصویر های عاشقانه عشق یعنی ... محاسبه گر عشق ابزارهاي موبايل جدید ترین اخبار ایران و جهان اطلاعات غذایی تغذيه رژیم و سلامتي جدیدترین رکورد ها و ترین ها گالری عکس های جالب غیر ایرانی ضرب المثل های فارسی ايران همراه با عکس قرآن به سه زبان فارسي عربي انگليسي ترفند هاي كارآمد اینترنتی کامپیوتر و موبایل بخش بين الملل در محشر چك كردن عکس و وضعيت اي دي ياهو در مسنجر با امکانات جالب دانلود رايگان نقشه کامل شهر تهران براي تمامي موبايل هاي سامسونگ - سونی اریکسون - نوکيا پخش زنده و مستقیم شبکه های راديو و تلويزيون آنلاين معرفی شهر های ایران تبليغات در محبوبترین سایت فارسی نقشه سایت

اصلاحات آموزشي


New Page 1

اصلاحات آموزشي

اصلاحات ارائه شده پس از دورة اصلاحات ميجي و جنگ جهاني دوم راه را براي توسعه آموزش در ژاپن هموار كرد. با اين حال، اخيراً مشكلاتي چند در مدارس كشور بروز كرده است كه خشونت، ارعاب،رقابت سخت و بي امان جهت كسب جايي در بهترين مدارس را شامل  مي‌شود. به علاوه ضرورت تبديل اين سيستم به سيستمي مناسب تر براي عصر حاضر جامعة ژاپن كه در حال بازسازي صنعتي،و توسعة فن آوري و جهاني شدن مي‌باشد، روز به روز آشكارتر مي‌شود.ژاپن در حال حاضر، اصلاحات آموزشي را هماهنگ با گزارش 1987 شوراي ملي اصلاح آموزشي (هيأت مشاوران نخست وزير) به مورد اجرامي‌گذارند. اين گزارش پيشنهاد  مي‌كند كه :

. در سطح مقدماتي و تكميلي متوسطه، انتخاب موضوعات درسي با نوسان بيشتري ارائه  مي‌شود

. نظام امتحان ورودي دانشگاه مورد تجديد نظر قرار گيرد و به هر دانشگاهي اجازة رهبري امتحان خودش داده شود

. فرصت‌هاي آموزشي براي آناني كه در مدرسه ثبت نام نكرده‌ اند، افزايش يابد

سيستم پذيرش دانشجويان خارجي بهبود يابد. مدارس ژاپن هفتة شش روزه‌ داشتند، اما از آوريل 1995، دانش‌آموزان دو روز شنبة هر ماه را تعطيل بوده اند.

اصلاحات آموزشي پيش از جنگ جهاني دوم

به موازات انحلال «پليس فكر» در زمان جنگ وبيشترجمعيتهاي نظامي گرا، اصلاح آموزش وپرورش يكي از توفيقهاي چشمگير اشغال ژاپن از طرف آمريكا بود.اما طولي نكشيد كه با بازگشت سيادت به ژاپن درسال 1952شاهد تلاشهايي براي معكوس كردن بسياري از اصلاحات آموزشي شديم .

حوزه هايي كه اين امر ، نخست در آنها روي نمود تجديد انتصاب عضوهاي شوراهاي آموزش وپرورش از طرف دولت ، وزير نظرگرفتن كتابهاي درسي بود.فشار عمدة نيروي اشغالگر در قسمت آموزش و پرورش متوجه تمركز زدايي ودر نتيجه مردمسالار ساختن نظام آموز شگاهي در ژاپن بود كه پيش از آن زير نظارت مستقيم وزارت آموزش وپرورش قرار داشت .فرسايش تدريجي اصلاحات آموزشي ، نشان دهنده مخالفت با اين تلاشها از طرف يكي از بزرگترين اتحاديه ها ، «اتحادية‌ معلمان مبارز ژاپن » (نيكيوسو)، كه از جنبه سياسي متمايل به چپ است ، ابراز گرديده است .اما تا اين تاريخ كوشش نيكيوسو موجب كندي «جريان عكس » شده است ، اما آن را متوقف نساخته است.

روند دموكراتيك بعدازجنگ جهاني اول (در دهة 1920) توسط مبارزة جديد مدرسه يا تجربيات در “ آموزش نوين” در سطح آموزش ابتدايي ارائه  مي‌شد. سير وگرايش ليبراليسم در سطوح آموزش دبيرستاني و آموزش عالي نيز به تدريج چشمگير گرديد. با اين حال با بحراني شدن زمينه ‌هاي اقتصاد، سياست، و جهان، مسئولين نظامي و دولت فشار‌هايي اعمال كردند. كه اين مسئله در اواخر دهة 30 هويدا شد. در اوايل دورة ميجي كتب درسي مدارس ابتداي به طور رايگان در دسترس بود ،‌اما تا سال 1886 كه سيستم آموزش پايه  مصوبه دولت اعمال شد، كنترل دولت احساس شد، و در سال 1903 تصريح شد كه كتب توسط دولت گردآوري  مي‌شوند. از آن پس كتب درسي مدارس ابتدايي توسط وزارت آموزش تهيه شد. در طول جنگ جهاني دوم ماية ملي گرايانه و مبتني برنظامي گري داشت.سرانجام، ژاپن به جنگ جهاني وارد شد و زماني كه جزاير اصلي بمباران شدند، دانش‌آموزان كلاس‌هاي بالاتر براي كار در كارخانه ‌ها و كمك به كشاورزان بسيج شدند و تمام مدارس كلاس‌هاي پايين تر به دلايل امنيتي به مناطق روستايي منتقل شدند.

به هر علتي كه بود، آموزش ژاپن به طور ثابت توسعه يافت و تا پيش از جنگ و در سال 1940، تعداد دانش‌آموزان مدارس متوسطه به 000/430 ؛ دانش‌آموزان دبيرستان‌هاي دخترانه به 000/550 ؛ دانش‌آموزان مدارس حرفه‌اي به 000/620 و شاگردان مدارس تكميلي حرفه‌اي به 26000 نفر رسيد كه تعداد عظيم 000/860 نفر را تشكيل  مي‌داد.

در سال 1947، 59 دانشگاه با بيش از 000/90 دانشجو و 37000 دانشجو در دوره ‌هاي آمادگي وجود داشت. تعداد دبيرستان‌ها 32، با 29000 دانش‌آموز ثبت نام شده، و 359 مدرسه عالي ويژه با 320000 دانشجو، مدارس تربيت معلم در سطح آموزش عالي بالغ بر 140، با 80000 دانشجو بود. در نتيجه تعداد كل دانشجويان ثبت نام شده در مؤسسات آموزش عالي درست پيش از اصلاحات عظيم سيستم آموزشي كه بعد از جنگ جهاني دوم به مورد اجرا گذاشته شد به 540000 نفر رسيد.

اصلاحات آموزشي پس از جنگ جهاني دوم

سيستم آموزشي ژاپن در سال 1947به شدت تغيير يافت. در سال 1946،كميسيون آموزش بين الملل  با مديريت دكتر جي دي استودارد به عنوان رهبر از ژاپن ديدار كرد تا گزارشي در مورد بازسازي آموزش در ژاپن تهيه كند. از طرف ژاپن هم آناني كه نقطه نظرات دموكراتيكي در مورد آموزش داشتند جهت از سر گيري سياست و تئوري جديدي در مورد آموزش تلاش كردند.

در نتيجه، اين تلاش‌ها به تصويب قانون آموزش انجاميد و اصول آموزش بر مبناي دموكراسي و صلح طلبي تدوين شد. فراملي گرايي و نظاميگري ممنوع شد؛ و در عوض بر احترام به حقوق اساسي (بر اساس قانون اساسي ژاپن مصوبه 1946) شديداً تأكيد شد. بازنويس سلطنتي در مورد آموزش، منبع اصلي تئوري آموزش كه در نيمة قرن قبلي بر سياست آموزشي ژاپن تسلط يافته بود، در جلسة مجمع ملي سال 1948 از درجة اعتبار ساقط شد.دموكرات شدن سيستم آموزش پس از جنگ به واسطه اجراي  اقدامات ذيل ميسر گرديد:

. ادارة متمركز آموزش به سيستمي غيرمتمركز مبدل شد. به اين منظور،مسئوليت بورد‌هاي آموزشي متشكل از اعضاء انتخابي ساكنان محلي تقويت شد‌، و بخش عظيمي از مسئوليت وزارت آموزش به هر يك از ادارات محلي آموزش تفويض شد. بدين منظور مديريت آموزشي از رياست مركزي بي‌نيازمي‌شد.براساس قانون برابري فرصت در آموزش، تفكيك بر اساس جنسيت ممنوع و آموزش مختلط تشويق شد.به علاوه سيستم پيش ازجنگ آموزش مدرسه‌اي به سيستم آمريكايي 4-3-3-6  تغيير يافت.

. برنامة درسي نبايد همچون قبل توسط دولت كنترل شود بلكه بايستي با مرحله پيشرفت و بر اساس فرديت هر كودكي و نيز زندگي هر گروهي هماهنگ باشد.تجربة كودك بايد ارزيابي شود، و به منظور پرورش استعداد حل مسائل بر پاية علم تحصيل شود.

. آزادي معلمان در تدريس بايد شناخته شود،و آزادي تشكيل اتحاديه ‌هاي آموزگاران و شركت در فعاليت‌هاي سياسي به عنوان شهروند تضمين شود. آزادي به اين شكل و تضمين به اين گونه پيش از جنگ وجود نداشت. به دانشگاه خودگردان، نه تنها بايد اعمال متدوال و معمولي محول شود، بلكه بايد بر پايه‌اي قانوني در چارچوب يك نظام به آن داده شود. قانون اساسي جديد ژاپن (1946)، 9 سال آموزش پايه را تضمين نمود، كه شش سال مدرسه ابتدايي و سه سال مدرسه مقدماتي متوسطه مي‌باشد. براي نخستين بار قانون اساسي حق هر شهروند جهت دريافت آموزش رابنياد نهاد و اين بار مالي عظيمي را بر دوش مردم نهاد. تأسيس مدارس مقدماتي متوسطه دشوار بود، چون دولت پس از جنـگ بودجه نداشت و مردم بايد خود بودجة مدارس را تأمين  مي‌كردند. با اين حال، مردم ژاپن از افزايش 3 سالة آموزش پايه با تمام وجود استقبال كردند و مدارس مقدماتي متوسطه در سراسر كشور، بنياد نهاده شد.

سال 1945 پايان دورة‌ درس اخلاق و تلاش براي توليد استاندارد شدة‌ ميهن پرست درستكار و فرمانبردار در ابتدايي را نشان مي دهد .اما پس از نيم قرن كه طي آن اين نكات مركز توجه بوده است امكان ندارد كه دبستان اهميت سياسي خود را از دست بدهد .مدرسه تا به امروز يكي از سرچشمه هاي عمدة‌ مبارزات سياسي بوده اند.تغييراتي كه در زمان اشغال كشور داده شد بنيادي بود .توليد كتاب درسي به مؤسسات آزاد واگذار شد و فقط اجازه اي مصلحتي از طرف مقامات مركز صادرمي شد .شوراهاي آموزش وپرورش ،كه در محل انتخاب مي شدند ،براي همة‌ كاركنان مدرسه ، ودر مورد برنامه و انتخاب كتابهاي درسي ـ كه قبلا با وزارتخانه بود ـ نفوذ و تأثير داشتند .درسي اخلاق دوشادوش تاريخ و جغرافيا ناپديد گرديد ،و درس علوم اجتماعي جاي آنها را گرفت .بنا بر فرض ، قرار بود شناختي عيني و انتقادي از ماهيت و تاريخچة‌ مؤ‌سسات ژاپني به خواننده داده شود .تاريخ براي اين نوشته شده بود كه ،به جاي شرح سلطنت پرشكوه امپراتوران گذشته ، به شرح تقسيمهاي طبقاتي ،پيشرفتهاي ا قتصادي ،ومبارزه در راه آزادي و برابري در مقابل ستم و خودكامگي بپردازد .معلمان در اتحادية‌ صنفي نيرومندي كه زير سلطة‌ رهبران تندرو جناح چپ بود گرد آمدند ، وتوا نستنددربسياري از نواحي موجبات پيدايش اكثر كميته هاي آموزش وپرورش مساعد رافراهم آورند.دهه اي كه بعد از پايان دورة‌ اشغال آغازشد ناظر بر فشار بسيار از طرف حزبهاي محافظه كار مسلط بر حكومت بود براي «تصحيح زياده رويها» ي اين اصلااحات ; وقانونهاي كه درپي رسيدن به اين هدف تصويب شد ماية‌ برخي از شديدترين بحرانهاي سياسي اين دوره گرديد .

ازسرمنشأ خاص اين مبارزات يكي قانون منع معلمان بود از پيوستن به حزبهاي سياسي ، و منع اتحادية‌ آنان بود از انتشاركتا ب و مجلة سيا سي ،و قانون كميتهاي انتصابي بود به جاي كمينه هاي انتخابي ، و قانون ناموفق استقرار مجدد نظارت مركزي بود و كتابهاي درسي ، و تأسيس دورة‌ درسي تازه اي براي تعليمات اخلاقي ، و برقراري نظام درجه بندي شايستگي معلمان كه موجب وابستگي بيشتر آنان به مقررات سياسي و زمينه هاي ديگر مي شد . شايد در جهان نظام آموزشي ديگري نتوان يافت كه به نحوي چنين پيوسته و با اين حرارت درباره اش مبارزه شده با شد .قسمتي از اين مبارزه ها ، مبارزه برسر قدرت بين دولت و اتحادية‌ معلمان بود كه مي خواست انسجام سازماني و امتيازات عضوهاي خود را حفظ كند .اما آنچه حزب سوسياليست را برآن داشت كه با همة‌ وسايل قانوني و غير قانوني كه در اختيار داشت در برابر اين اقدامات دولت مقاومت كند چيزي بودبا لاتر از وابستگي به منابع مالي و سازماني اين اتحاديه .سوسياليستها اين اقدامات را تلاشي آگاهانه از طرف محافظه كاران مي ديدند براي استقرار نظارت بر انديشه ، از نوعي كه از پيش از جنگ وجود داشت و آن عده از روشنفكران دانشگاهي هم كه افكاري ميانه روتر داشتند در اين بيم با محافظه كاران همراه بودند ـ گواه براين مدعااعتراض گروهي از رئيسان دانشگاهها بود به القاء شوراهاي آموزشي انتخابي در 1956 ….                                                  «جريان عكس» بكندي ، اما به استواري ، و شايد كاراترين نحو با وسايلي پيش مي رفت كه نياز به قانون نداشته باشد ودر نتيجه توجه هارا به خود جلب نكند. تنگ كردن تدريجي حلقة‌ نظارت مركزي وزارتخانه به وسيلة‌ اقدامات مالياتي و غيره ،ديگر به بخشنامه هاي مشورتي آن وزارتخانه قدرت اجرايي داده است ، و موضوع اجازه براي كتابهاي درسي به تدريج جديتر كرده است .از بركت مصلحت انديشي اخير، تعبيرها و تفسيرهاي ساده دلانة‌ تاريخ ژاپن در پرتو مبارزات طبقاتي ،از كتابهاي درسي ژاپني زدوده شده است ، اما هنوز بچة‌ ژاپني ،بسياربيشتر ازهمتاهاي خود دربيشتركشورهاي صنعتي ، روايتي از تاريخ گذشتة‌ كشورش با تعصبي بسياركمترو بسيار نزديكتر به اصول و موازين نويسندگان تاريخ براي مدارس مي آموزد.

در س جديد اخلاق ، هم وظايف بجه ها را به آنان يادآوري مي كند ،وهم حقوق مردمسا لارانة‌ شهروندان را ، اما به صورتي كه مانند پيش از جنگ بسيار زيانبار و به نحو ويرا نه كننده اي فرد گرايانه به نظر نمي رسد .اگر امروز به اندازة‌ ده سال پيش مسلم نيست كه نسبت بزرگي از نسلي كه بارمي آيد اولين آراء خود را به نفع حزب سوسياليست به صندوق خواهد ريخت ، اما اين نيز به هيچ روي مسلم نيست كه آنان بآساني قرباني جاذبه هاي خود كامانة مستبدان مي شود .صرف نظر از محتواي آموزش وپرورش ،به نظر مي رسد كه درجو مدارس بعد از جنگ تغييري قابل ملاحظه پيدا شده است .آزادي بيشتري براي بحث در كلاس درس وجود دارد و معلم ديگر مايل نيست كه مقامي براي خود حفظ كند كه وي را از شاگردان جداسازد.

زودون رنگ سياسي از تحصيلات در بعداز جنگ ، ممكن است نسل جديد را روي هم رفته كمتر از پدر ومادرشان از امور سيا سي آگاه سازد.جواني كه در1935 از دبستان بيرون مي آمد شايد خودرا قابل نمي دانست كه دربارة‌ اين كه سياست خارجي ژاپن چه بايد باشد اظهار عقيده كند ، اما دست كم فكر مي كرد كه لازم است روزنامه ها را باتوجه و علاقه بخواند.جوان امروزي شايد بيشترعلاقه مند باشد كه يك دستگاه تلويزيون ترانزيستوري تهيه كند. به همان اندازه كه در جامعه هاي مغرب زمين دشوار است ، در جامعة‌ ژاپني مشكل است كه نشانه هاي مجاب كننده اي براي سير به سوي« بي علاقگي» ، « واگذاري امور به بخش خصوصي » ،«خواب مصنوعي وسايل ارتباط جمعي » ، يا « پيشروي در جهت مصرف » يافت ، و قرايني كه آمارهاي انتخاباتي به دست مي دهند مبهم است. قدر متيقن اين است كه ژاپن از لحاظ اين امور با جوامع غربي فرق چنداني ندارد .نكتة‌ ديگري هم در خور ذكر است . بعداز جنگ به زنان حق رأي داده شد و همة‌ مؤسسات تحصيلات عالي اصولا به صورت مختلط درآمد ،هرچند اكثر دختران دانشجو هنوز به دانشكده هاي خاص زنان روي مي آورند .نسبت رأي زنان درهر يك از انتخا بات بعداز جنگ به طور منظم بالاتر رفته است ـ نسبت آراء زنان كه در 1946 معادل 15درصد از رأي مردان كمتر بود ، در 1958 فقط به 7 درصد كمتر رسيد ـ و قرايني در دست است كه رأي زن فقط جزئي از رأي خانواده نيست .اين واقعيت كه دروس تعليمات مدني واخلاق درهمة‌ سطوح به طور مختلط براي زن و مرد تدريس مي گردد در آينده موجب خواهد شد كه زنان جزء بزرگتري از جامعة‌ فعال سيا سي را تشكيل دهند در كشوري كه تفاوت اسا سي ميان ارزشهاي شخصيتي مردان وزنان وجود داشته است ، ممكن است سياست  دگرگون شود وديگر محيط اختصاصي فعاليت مردان نباشد.كتابهاي درسي علوم اجتماعي مدارس و مراکز آموزشيتقريبا ارزشهاي جامعه را به دقت منعكس ميسازند. درسها و نتايج اخلاقي آنها ، چون به زباني مستقيم و ساده عرضه مي شوند ، با خطي پررنگ چيزهاي را مشخص ميسازند كه جامعه ، يا جزئي از جامعه، آموختن و جذ بشان را براي نسل جوان لازم مي دانند .درژاپن امروزين اين گونه كتابهاي درسي تفاوتي چشمگير با كتابهاي دارد كه پيش از تسليم ژاپن در 1945 مورد استفاده بود ، و به عنوان گواهي بر تغيير سريع ارزشها يي كه درقسمتهايي از جامعة‌ ژاپني صورت پذيرفته است در خور دقت وتوجه است .اخيرا كتابهاي درسي جديد مورد حمله اي سخت واقع شده است . بحث برسر خط مشي آموزشي ، يكي از مهمترين مبارزه ها در ژاپن معاصر است كه خيلي كم دربارة‌ آن تبليغ شده است ،و اين مبارزه فرصتي عالي فراهم آورده است براي نظر دادن دربارة‌، ماهيت تغيير درجامعة‌ژاپني .اين تغيير به شكل بخش بخش و نامنظم بوده وازجنبة‌ كيفي بين آنان كه تعليم مي دهند و آنان كه حكومت مي كنند فرق داشته است .تفاوت بارزي وجود دارد ميان نحوة‌ تعبير و تفسير بخشهاي از روشنفكران از مباني اخلاقي جديد آموزش وپرورش ژاپن ، وطريقي كه بوسيلة‌ آن رهبران سياسي ،ليبرالها(آزاد منشان ) ، و ميانه روها در سالهاي پيش از جنگ با اخلاقيات كهن روزهاي جواني خود آشنا شده اند.كانون مبارزه دقيقا براين نكته متمركز است كه چه كسي كتابهاي درسي را خواهد نوشت .از آن جا كه جامعة ژاپني در سالهاي اخير باز وآزاد بوده است ، كتابهاي درسي امروزي منعكس كنندة‌ ارزشها و علاقه هاي روشنفكران ، يا دست كم اقليت نمونه و پرتحركي است كه حال وهواي ذهني خود را به گروه بزرگترميبخشد.مسلما روشنفكران ،گروه يكدست وكاملا مشخصي را تشكيل نمي دهند،  و همچنين آنها كه «محافظه كار» خوانده مي شوند; اما دردرون هر گروه حوزة‌ وسيعي از توافق و همدستاني وجود دارد .هر گروه براين عقيده راسخ است كه گروه ديگر مصمم است كه با بيگانه ساختن ذهنها و عواطف بيست ميليون دانش آموز دبستاني در ژاپن ، نفوذ ديگري را از ميان ببرد.اختلاف نظر برسر آموزش و پرورش بر اصلاحاتي هم كه درزمان اشغال آمريكاييان صورت پذيرفته است پرتو مي افكند . مي توان ديد كه اين اصلاحات در كجا نارسا بوده است ، كه كجا صورت با محتوا خلط شده، و نيز ميتوان ديد كه كجا نيازهاي دور و دراز را اقناع كرده ا ند .آدمي از اين نيزبه حيرت مي افتد كه چگونه مؤسساتي كه براي مقصد رهايي بوجود آمده اند درخدمت هدفهايي جز هدفهاي خود قرار مي گيرند .مثلا تأييد مناسب بودن كتابهاي درسيي كه دورة‌ اشغال مقرر شد تا ملي گرايي و عقايد نظامي گري از آنها حذف گردد، اكنون به وسيلة‌ مقامات وزارت آموزش وپرورش صورت مي گيرد كه ازاين نظام بهره مي برند، و آنگاه اين تأييد صورت مي گيرد كه تعليمات ضدنظامي گري و ضد ملي گرايي افراطي را بدورريخته باشند .رهبران حكومت در يافته اند كه ميتوان شراب كهنه را در بطريهاي نو ريخت .

رفتار مجلس دراواخر مة‌ 1956 هر گونه ترديدرا دربارة‌ اين كه آموزش و پرورش در صدر مبارزات سياسي امروز ژاپن قراردارد از ميان برد. دولت هاتوياما لايحه اي به مجلس تقديم كرد براي آن كه اعضاي شوراهاي آموزش و پرورش را ، به جاي انتخابي ، ا نتصابي كند. اقليت سوسياليست ، كه نسبت به خواسته هاي اتحادية‌ نيرومند معلمان (نيكيوسو) حساس است ، با همة‌ روشهايي كه براي ساير هيأتهاي پارلماني شناخته است ونيز با روشهايي خاص خود براي جلوگيري از تصويب اين لايحة‌ قانوني مبارزه كرد .دولت ، درجواب اينكار ، 500 پاسبان بسيج كرد و در داخل و در اطراف مجلس گماشت .ازاين رو سوسياليست ها ، كه از حيث تعداد كمتر بودند ، نتوانستند جلو تصويب اين قانون را بگيرند ، و لايحه در اول ژوئن در ميان صحنه هايي از بي نظمي و آشفتگي بتصويب رسيد .اين نشانة‌ اولين تغيير عمده در الگويي سازماني بود كه درزمان اشغال آمريكائيان بنيان گذارده شده بود .بسياري از ليبرالها ( آزاد منشان ) ژاپني به اين نتيجه رسيدندكه سياستمداران محلي حالا ديگر خواهندتوا نست بساط آموزش و پرورش را درهم پيچند و به يكي از صورتهاي پيش از جنگ درآورند .اما بعضي ديگر خاطر نشان ساختند كه شوراهاي منتخب آموزش و پرورش نيز توفيق چشمگيري نيافته اند و همين ليبرالها ( آزاد منشان)در آن زمان از سلطة‌ اربابان محلي برآنان شكايت مي كردند. شايد آنچه بتوان گفت اين است كه شوراها ديگر امكان آن را نخواهند داشت كه به صورت هيأتهاي منتخب كارآمد در آيند ….

لايحه اي در بارة‌ نحوة‌ انتخاب كتابهاي درسي دبستاني كه در1956 به تصويب ديت نرسيد ازجهات مختلف بسيار مهمتر بود از تغييرهايي كه بر شورا هاي آموزش و پرورش تأثير گذاشت .اين عملي بودكه دستگاه تأييد كتابهاي درسي را تغيير مي داد و نظارت وسيعتري را از جانب ديوا نسا لاري ميسر مي ساخت . همين امر مي توا نست در دم بر محتواي آموزش و پرورش اثر گذارد ، و اين كار از ديدگاه تاريخچة‌ كتابهاي درسي ژاپن از همه مهمتر است .پيش از پايان جنگ جهاني دوم ، مدارس در سراسر ژاپن از كتابهايي استفاده مي كردند كه بوسيلة‌ وزارت آموزش و پرورش تهيه شده بود .دستگاه تهية‌ كتابهاي درسي ملي در 1903 تأسيس شد .وفاداري و و ظيفه ، كه در كتابهاي درسي اخلاق ( شوشين ) آموخته مي شد و با درسهاي تاريخ وجغرافيا و زبان تقويت مي گرديد، هستة‌ اصلي ساختار ارزشي اين كتابها بود .اين مسلك به قطعيترين صورت در فرمان امپراتوري دربارة‌ آموزش و پرورش در 1890 بيان شده بود; درآن فرمان اشاره شده بود كه وفاداري و فضيلت فرزندي « افتخارسرشت بنيادي كشور امپراتوري ما

وسرچشمة‌ آموزش و پرورشمان است » . تجديد نظرهاي ا ساسي در كتابهاي درسي ملي به اين ترتيب و به اين مناسبتها بعمل آمد : در 1910 ، بعداز ضميمه سا ختن كره به ژاپن ; در 1918 بعداز جنگ جهاني اول ; در 1933 ، بعداز واقعة منچوري ; ودر 1941 ، در آستانة‌ واقعة‌ پرل هاربر.

جزدر تجديد نظر 1918 ، حتي تجديد نظري گرايش به تقويت محتواي ملي گرايانة‌ كتابهاي درسي داشت. اطلاعات دربارة‌ جهان خارج، نامهاي چهره هاي نامدار خارجي، وتوصيف نظامهاي ديگراجتماعي روبه كاهش گذاشت تا جاي خود را به تأكيد روزافزون برمحاسن و ضع خانواده در ژاپن بدهد. فرمان امپراتوري و تصويرامپراتور، به عنوان نمادهاي آن وضع، درتشريفاتي كه در مدارس برگزار مي شد وردتجليل و تكريم بود. بيشترمحتواي آموزش وپرورش ژاپن راكتابهاي درسي تدارك مي ديدند.معلمان اين كتابها را شرح مي دادند، و درنظر دانش آموزان محتواي آنها نشان دهندة‌ حقيقتي غايي بود ….

اصلاحگران دورة اشغال براي تغيير اين دستگاه كتابهاي درسي محترم و مقدس ، دست به كار شدند. آنان از نظرات مربيان سرشناس آمريكايي ـ وهمكاري پرشور مربيان ژاپني ـ برخوردار بودند ،‌زيرا كه روشنفكران ، بر خلاف زمينداران ، نظامي گرايان ، زايبا تسوها ، و سيا ستمداران ،شايق بودند كه به اصلاحگران ياري دهند .به موجب قانون اساسي جديد آموزش و پرورش ، مصوب 1947، وظيفة‌ دستگاه آموزش و پرورش اين شد كه « با ساختن وضعي دموكراتيك و فرهنگي ، به صلح جهاني و بهزيستي انسان كمك كند ». مقررشد كه آموزش و پرورش در راه « بسط كامل شخصيت » آدمي بكوشد ، وصلح  ومردمسالاري و همكاري بين ا لمللي به صورت مضمونها ي اصلي در نظام نوين در آيد .در پي آن به تجديد نظرهاي اساسي دربرنامة‌ مدارس پرداخته شد .تعليم اخلاق به سبك قديم منسوخ شد ،و تاريخ و جغرا فيا ي دبستا نها به عنوان دو موضوع جدا ازهم از ميان رفت . از آن پس قانونهاي جديد مقرر داشتند كه « براي پروردن درك درستي از اوضاع فعلي و سنن جوامع محلي كودكان ، و سراسر كشور، هر دو ، و پرورش روحية‌ همكاري بين ا لمللي » تلاش شود. نتيجه آنكه درسهاي تازه اي در علوم اجتماعي پديد آمد، با كتابهاي داراي عنوانهايي چون آكاروئي شاكائي ( جامعة‌ منور ) و شاكائي نوكوزو(ساختار جامعه).

اين كتابها ازحيث محتوا  وشيوة‌ كار با مديحه هاي سابق ساموراييها و ا مپرا توران فرق اساسي داشت .

بعداز جنگ دوم جهاني ،كتابهاي درسي ژاپن را مؤسسات خصوصي تهيه ميكنند. طرز كار بدين قراراست : وزارت آموزش و پرورش طرح مطالبي را كه بايد در هر سطح و سني تدريس شود ، و مطالبي را كه بايد بدانها پرداخت، معين ميكند .در ماه نوامبر يا دسامبر هرسال ناشران طرح كتابهاي خود را به وزارت آموزش و پرورش عرضه مي كنند و آن وزارتخانه مطالعة‌ آنهارا به پنج تن مي سپارد كه از ميان فهرستي از مربيان صاحب ا هليت برگزيده شده اند .اين مردان طرحها را با برنامه هاي تفصيلي  مي سنجند و نظر مي دهند كه محتواي آنها با بيطرفي درسياست و دين و با «مواد مربوط آموزش وپرورش درقانون اساسي » سازگارهست يا نيست .به بياني ديگر، طرحها بايد پشتيبان گرايش بين ا لمللي وصلح و مردمسا لاري باشد . بررسي كنندگان نمي دانند كه دست نوشتة‌ چه كسي را مطالعه مي كنند و رأيي كه ميدهند بي ذكر نام گزارش مي شود. مرحلة‌بعداين است كه  اگر درميان بررسي كنندگان اصلي طرح كتابها اختلاف نظر شديد روي دهد به شورايي شانزده نفري ، كه آن نيز از طرف اين وزارتخانه برگزيده شده است ، ارجاع  مي گردد .تا اين ا واخر رأي اين شورا ، كه معروف به « نظر سنجي نهايي »  بود ، صورت ظاهر و مسمايي بيش نبود.

اگر نسخة‌ خطي كتابها مورد تصويب قرار گيرد ، ناشر مي تواند كتابش را در فهرست كتابهاي درسي درج كند . آنگاه نسخه هاي نمونه را به هزا ر نمايشگاه كتابهاي درسي مي فرستد كه در اواخر ژوئن درسراسر كشور برگزار مي شود . نمايندگان مدارس و شوراهاي مدارس به اين نما يشگاهها مراجعه مي كنند ، كتابهاي مورد پسند خود را بر مي گزينند ، و سفارش مي دهند .آنگاه هر ناشر ، كتاب خود درابه تعدادي كه لازم است و سفارش شده چاپ مي كند.مانند پيش از جنگ، پدران و ما دران

كتابهاي مورد نياز فرزندان خود را مي خرند .كتابهاي ديگر يك شكل و مطابق معياري واحد نيست

وچون دائم تغيير مي كند و صحافيشان  بد است و زود متلاشي مي شود به صورت كسب مهمي براي بخش خصوصي درآمده است . كارهاي متعددي در امر اين كتابها دخيل است ; در 1955 ، نود و دو ناشر بيش از230 ميليون كتاب درسي چاپ كردند يك معلم كلاس ششم مجبور شد بين 173 كتاب يكي را انتخاب كند

اما مبارزة‌ واقعي برسر محتواي كتابها است . در ا وت  1955 حزب ليبرال ـ دموكرات جزوه اي منتشر كرد زير عنوان اورئوبكي كيوكاشونو موندائي (افتضاح كتابهاي درسي).

اين جزوه را يكي از كميسيونهاي اين حزب تهيه كرده بود كه پرونده هاي كميته اي از مجلس نمايندگان و حمله هاي بسياري از مردم به كتابهاي درسي ، اسا س كارش بود . اين كميسيون كوشيد كه اتحادية‌ معلمان را با حزب كمونيست ژاپن ربط دهد و رهبران اتحاديه را متهم ساخت كه كتابها ي گمراه كننده و منحرف سازنده اي مي نويسندكه ذهن جوانان را مسموم و كيسة‌ پدرا ن ومادرانشان راخالي ميكند  حمله، سخت مبالغه آميز بود. مقامات وزارت آموزش وپرورش به سرعت اعلام داشتند كه هرگز اين جزوه را نديده اند و مطبوعات در وارد آوردن اتهام مكارتي گرايي ‌] لجن مالي [ سرعت بخرج دادند. اما جزوه نتايجي به بار آورد.شايد برخي از خوا نندگان را مجاب كرده باشد ، زيراكه به وسيلة‌ دفترهاي حزب در سراسر كشورمنتشر شده بود ناشران را ترساند ، و آنان درسال بعد بيشتر كتابهاي مورد حمله را بي سر وصدا از جريان خارج كردند .و روشنفكران را به فساد رهبرا ن ليبرال ـدموكرات متقاعد ساخت ، گرچه نياز چنداني به متقاعدشدن نبود.همان رهبران سپس لايحة‌ تغيير نظام تأييد كتابهاي درسي راتهيه كردند كه در1956 به تصويب ديت نرسيد .از آن پس ، بعضي اقدامات اداري براي رسيدن به همان نتايج بعمل آمده است .از دورة‌اول دبيرستان شروع كرده اند ، كتابهاي علوم اجتماعي بارديگر به بخشهاي تاريخ وجغرافيا و مسائل جاري تقسيم شده است .اعضاي شوراي شانزده نفري از ميان هشتاد تن انتخاب مي شوند ،

به نحوي كه هر موضوع بوسيلة‌ اهل فن بررسي مي شود . خط مشيهاي تازه اي در مورد كتابهاي درسي « جدال انگيز » پيش گرفته شده است ، و « نظرسنجي نهايي » حالا  نقش فعالتري برعهده گرفته است .

موردي كه به خصوص بسيار چشمگير بود رد كردند كتابي بود مربوط به دورة‌ اول دبيرستان ، به نام نيهون نوشا كائي (جامعه ژاپني ) كه يكي از پروفروشترين كتابها درسراسر كشوربود ونيم ميليون نسخة‌ آن بفروش رسيد . شوراي« نظرسنجي نهايي» نسخة‌ تجديدنظر شدة اين كتاب را بر اين اساس ردكردكه زياده ازحدطرفدار قانون جديد اساسي است ، ودرنظري كه نسبت به حقوق اساسي بشر داده است نامتعادل است ،واز جنگ جهاني دوم تصويري با رنگهاي فوق  العاده تيره و تار رسم كرده است .

… واضح است كه وزارت آموزش وپرورش ،خواه از راه پيشنهادتغييرات قانوني به منظورخود برسد، خواه نرسد ، آن قدر قدرت دارد كه از كتابهاي درسي بيش از حد متمايل به چپ جلوگيري كند وكتابهاي موجود راملزم به تجديد نظر سازد. بسياري از نويسندگان كتابهاي درسي عميقا نگران روندي هستند كه ميهن پرستي به سبك قديم را ترويج مي كند. جلوه اي از موضع آنان خودداري آموزگاران دبستانهاي چندين شهرا ست ازرهبري شاگردانشان د رخواندن سرود ملي ، براين اساس كه تكريم و تعظيم خاندان امپراتوري با مردمسا لاري نوين هماهنگي ندارد. درضمن‌ ، ديدن اين منظره خيلي خنده آور است كه سالخوردگان محافظه كار دربارة‌ آنچه جوانان بايد بخوانند داوري مي كنندتا مراقب هماهنگي آن با قوانيني باشند كه نسل جوان وضع نكرده ،وستشان ندارد، و خواستار تغييرشان است .

موضوع تأييد كتابهاي درسي ، كه از اواسط دهة‌ 1950 چون آتش زير خاكستربود، درسالهاي اخيرسخت موجب مجادله شده است.

اصلاحات آموزشي قرن 21

اصلي ترين طرح اصلاحاتي حوزه آموزش طي قرن21،طرح رنگين كمان (متشكل ازهفت استراتژي برتر) مي باشد.

سال ابتكار عمل در اصلاحات آموزشي (سال 2001)

سال 2001 = سال اول ابتكار عمل در اصلاحات آموزشي است.. تصوير كلي تلاش‌هاي آتي مورد نياز اصلاحات آموزشي در برگيرندة سياست‌هاي مهم، اقدامات و برنامة زمان بندي شده، بر اساس پيشنهاد « گزارش نهايي كميسيون ملي اصلاحات آموزشي » ارائه مي‌شود. رونداصلاحات آموزشي نيازمند اجراي سريع و قاطعانة مطابق با اين طرح  مي‌باشد.

اصلاحات مرحلة اول

از جمله مهمترين اصلاحات اعمال شده آموزشي طي مرحله اول اصلاحات قرن21 ميتوان از موارد ذيل نام برد:

. تسليم شش صورتحساب مربوط به اصلاحات آموزشي در جلسة انجمن عادي

. تأمين بودجه لازم جهت رفرم آموزشي در بودجه سالانه 2001

اصلاحات مرحلة دوم

 از جمله مهمترين اصلاحات اعمال شده آموزشي طي مرحله دوم اصلاحات قرن21 ميتوان از موارد ذيل نام برد:

. بازنگري قانون اساسي آموزش و توسعه طرحي جامع جهت ارتقاء اقدامات آموزشي (اين وظايف در شوراي مركزي آموزش بررسي گرديد)

. اقدامات ممكن با بررسي بيشتر در بودجه سال مالي 2001 مورد تأييد متخصصان قرار گرفت.

. طراحي سيستمي جهت ترغيب جوانان بالاي 18 سال به شركت در خدمات گروهي

. جان تازه بخشيدن به مدارس، خانواده و جوامع

. ارتقاء مهارت و تخصص علمي دانش‌آموزان در كلاس‌هاي درس

. اجراي سيستم كلاس‌هاي 20 نفره براي دروس اصلي و پيشبرد كلاس‌هاي كارآموزي

. بهبود كلاس‌هاي درس به منظور توانايي رهبري كلاس‌هاي ‌IT و سيستم كلاس‌هاي 20 نفره (بنا نهادن محيطي آموزشي براي نسل جديد)

. اجراي مطالعات و دستاورد‌هاي علمي ملي

. تشويق جوانان ژاپني‌ به مشاركت در خدمات گروهي و برنامه ‌هاي گوناگون

. تشويق جوانان به مشاركت در خدمات اجتماعي و برنامه ‌هاي گوناگون

. تخصيص بودجه ويزه آموزش كودكان با عنوان “ بودجه روياي كودكان ”

. توسعه آموزش اخلاق

. انجام اقداماتي جهت جان تازه بخشيدن به آموزش در خانه و در جامعه

. تبديل محيط آموزشي به محيطي لذت بخش و خالي از نگراني

. توسعه فعاليت‌هاي فرهنگي و ورزشي ( تشويق فعاليت‌هاي باشگاهي)

. انجام اقداماتي مناسب در رابطه با بسط رفتار‌هاي ناهنجار در ميان كودكان

. محافظت كودكان در مقابل دسترسي به اطلاعات نامناسب

. ايجاد مدارسي كه بتوانند مورد اعتماد والدين و جامعه باشند.

. اجراي سيستم ارزيابي و معرفي كتاب و اصول مشاوره در مدرسه

. جان تازه بخشيدن به بورد مدرسه توسط مشاركت والدين و مشاركت اطلاعاتي

. توسعه ارتقاء تأسيس انواع جديد مدارس جهت هماهنگ سازي نياز‌هاي جوامع مختلف

. تربيت معلمان به عنوان “ حرفه اي‌هاي ” واقعي آموزش

. ارائه سيستم اعطاي پاداش به معلمان برجسته

. برقراري سيستم بهره مندي معلمان از تجربة كاري اجتماعي باشند

. انجام اقدامات مناسبي چون تعليمات آموزشي در مورد معلمان فاقد صلاحيت و نالايق

. ترويج تأسيس دانشگاه‌هاي منطبق با استاندارد جهاني

. تقويت آموزشي دانشگاهي و عمليات تحقيقي براي پرورش رهبران نسل آينده (ارتقاء و بهبود سيستمي جهت پذيرش دانش‌آموزان 17 ساله به دانشگاه‌ها، ارائه سيستمي جامع جهت پذيرش دانش‌آموزاني سال سوم متوسطه در مراكز دانشگاهي)

. فراهم كردن محيطي رقابتي (اعطاي جايگاه مؤسسات بزرگ اجرايي و مستقل به دانشگاه‌هاي ملي، ايجاد استخدام ترم ثابت براي انتقال راحت پروفسور‌ها و افزايش بورسيه ‌هاي رقابتي.)

. اجراي سيستم قاطع رده بندي دانشجويان دانشگاه و تمركز بر توانائي‌هاي آموزشي علمي آنان

. برقراري فلسفة آموزشي مناسب و بهبود تداركات آموزشي

. بازنگري قانون اساسي آموزش براي تصويب قوانين مناسبتر آموزشي

. توسعه طرحي جامع جهت توسعه ارائه طرح هاي آموزشي

 اصلاحات بنيادين

از دوران پس از جنگ تا به حال، قانون اساسي آموزش كه حاوي قوانين اين آموزش در ژاپن  مي‌باشد، به طور رسمي مورد پذيرش قرار گرفته است. احياء سريع صنعت و رشد بالاي اقتصادي كه پس از دهة 1950 حاصل شده بود سياست دولت در رابطه با آموزش را تغيير داد. مشكل اين بود كه چگونه دموكرات كردن آموزش (تساوي فرصت) و توسعه منابع انساني اندازه گيري شده توسط اصول كارآيي  مي‌تواند به صورتي هماهنگ به هم مربوط شوند.

در مواجهه با اين مشكل، دولت تأكيد را بر كارآيي ميگذارد و در نظرمي‌گيرد كه ضرورت دارد از عدم كارآيي حاصل از تمركز زدايي مديريت آموزش احتراز شود و آموزش را قادرمي‌سازد تا به برنامه‌‌هاي دولت به شكلي مؤثرتر پاسخ گويد. به اين علت متمركز سازي مديريت آموزش يك بار ديگر به منصة ظهور خود رسيد.اگر چه برخي عقايد انتقادي وجود داشت، اما انتخاب ادارات محلي آموزش در سال 1955 از ميان رفت، و مسئوليت وزارت آموزش در مورد مديريت آموزشي محلي تقويت گرديد.وزارت آموزش نياز به طرفداري صريح تر از يك دورة تحصيلي، يعني برنامة درسي ‌ها و چارچوب‌هاي كاري روش تدريس داشت ؛ اعطاي امتياز كتاب‌هاي درسي روز به روز روشن تر شد و تأثير وزارتخانه بر مديريت آموزش محلي افزايش يافت. با اين حال، برخي از دولت‌هاي محلي سعي  مي‌كردند كنترل‌هايي را بر مديريت آموزش نواحي خود اعمال كنند و اجازه  مي‌دادند مشاركت بيشتري توسط عامه انجام شود.

دولت نيز با استقرار مدارس عالي حرفه‌اي صنعتي با دوره ‌هاي پنج ساله كه سه سال تكميلي متوسطه بود باضافة 2 سال بعد از آن، براي آموزش حرفه‌اي پاسخگوي نياز‌هاي شغلي بود. فارغ التحصيلان اين مدارس عالي واجد شرايط پذيرش در بخش صنعت  مي‌باشد. همان طور كه در بالا مشاهده شد، تغييرات ايجاد شده بر اثر نياز‌هاي زمان در بسياري از ابعاد سياست‌هاي پس از جنگ، يعني درمديريت آموزش و سيستم مدارس قابل مشاهده هستند. به طور طبيعي، ژاپن در حال حاضر درحال روبرويي با برخي ازمسائل بحث انگيز در زمينة آموزش مي‌باشد.چگونگي حل مشكلات آموزشي از اين قبيل درجهت خواسته ‌ها و منافع مردم و دارا بودن سهم به سزايي در فراهم آوردن صلحي پايدار براي بشريت نه تنها براي ژاپن حائز اهميت مي‌باشد، براي كشور‌هاي پيشرفته و درحال توسعة جهان نيز اهميت دارد.