نام هنرمند رضامیرکریمی طبقه بندی الفبایی م   شرح رضامیرکریمی کارگردان صاحب سبک سینمای کشورمان دربرنامه شب های روشن حضوریافت.آنچه درپی می آید حاصل گفتگوی حسین پاکدل مجری برنامه با وی است: رضا میرکریمی سال 1345 در تهران به دنیا آمده اما بزرگ شده شهر زنجان است. تا ده سالگی در دزفول بوده و بعد از آن به زنجان می آید. پدرم در دوران کودکی گرمترین و سردترین دمای هوا را تجربه کرده است خودش می گوید : بعد از اینکه به زنجان برگشتم ظرف مدت شش ماه توانستم زبان ترکی را یاد بگیرم چون باید به مدرسه ای می رفتم که همه کاملا ترکی صحبت می کردند و دو فرهنگ کاملا متفاوت از هم را تجربه کرده ام رشته ای که در آن فارغ التحصیل شدم رشته گرافیک بود. تلاشم را کردم که تجربه ای را در زمینه فیلم و فیلم سازی داشته باشم دو فیلم کوتاه ساختم و همان دوفیلم به من کمک کرد تا به دنیای سینما راه پیدا کنم. در کنکور رشته اول من سینما بود اما چون کنکور سینما دو مرحله ای بود و در مصاحبه رد شدم ناچار گزینه بعدی را انتخاب کردم که اسم آن گرافیک نبود ترجمه فارسی آن ارتباط تصویری هنرها بود و من چون زوم کرده بودم روی سینما معنی گرافیک و ارتباط تصویری هنرها را نمی دانستم واژه ها برایم جالب بود و می دانستم این ارتباط تصویری هنرها یک جایی به درد می خورد. و حالا که فکر می کنم می بینم در آن زمان تصمیم درستی گرفتم چون سینما و ارتباط تصویری با هم مرتبط هستند و من با این دیدگاه رشته گرافیک را انتخاب و ادامه دادم چون دست قوی در طراحی نداشتم و قدرت تجزیه و تحلیل آثار هنرهای تجسمی را داشتم. بیشتر به دنبال این بودم که چگونه می توانم در گرافیک عناصر را کنار هم بچینم چگونه آنهار را تجزیه و تحلیل کنم و کاربردها آن را پیدا کنم بیشترین کارم در دوران تحصیل این بود که بروم در کتابخانه بنشینم و کتابهایی که مربوط به هنرهای تجسمی بود را ورق بزنم و با دیدن هرعکسی چند دقیقه مکث در ذهنم آنها را تجزیه و تحلیل می کردم و همین موضوع باعث شد انباشتی از هنرهای تجربیات تصویری تجسمی در ذهنم ایجاد شود . بهمین خاطر بر سر فیلمبرداری براحتی می توانم تشخیص دهم زاویه ای که انتخاب کرده ایم زاویه درستی نیست یا لنزی که بکار برده ایم برای این تصویر مناسب نیست. انباشت تصویری در ذهنم باعث این تشخیص شده است.در دانشکده از این فرصت خیلی خوب استفاده و سعی کردم جان مطلب را بگیرم هرچند که می دانستم من گرافیست خوبی نخواهم شد. یک دوره پانزده ساله را با تلویزیون همکاری داشتم چند مجموعه تلویزیونی برای گروه کودک و نوجوان ساختم از جمله بچه های مدرسه همت ، ماجراهای آفتاب و عزیز خانم و یکی دو کار کوتاه دیگر و یکی دو کار مستند ورزشی.این کارها تجربه مرا برای صحبت کردن با بازیگران حرفه ای و بازیگرام گروه کودک و نوجوان زیاد کرد و این اعتماد به نفس را در من بوجود آورد که در سال 1379 اولین کار سینمایی خودم را انجام دهم فیلم کودک و سرباز علیرغم سادگی که داشت ارتباط خوبی با بیننده برقرار کرد و جوایزی را برای من به ارمغان داشت و به نوعی سنگ بنای حرکت های بعدی من شد. فیلم زیر نور ماه تجربه خوبی بود. بعد از فیلم زیر نور ماه تجربیات دیگری هم داشتم "اینجا چراغی روشن است" یک درام شاعرانه و انتزاعی بود و از آن رئالیسم فیلم زیر نور ماه فاصله می گرفت. بعد از فیلم اینجا چراغی روشن است فیلم خیلی دور خیلی نزدیک را ساختم بعد از این فیلم که موفقیت های زیادی را برای من به ارمغان آورد دوست داشتم تجربه جدیدی کاری را به لحاظ فرم و محتوا یک قصه کاملا ساده با کمترین درام که حاصل آن فیلم" به همین سادگی" بود من بیشتر اهل تجربه هستم و برای خودم ماموریتی طراحی کردم. فکر می کنم در ابتدای این راه هستم. از اگر بخواهم از کارگردانهایی که به گونه ای در من تاثیر گذار بوده اند اسم ببرم که یک لیست بلند بالایی احتیاج است و به همه آنها به شکلی مدیون هستم اما ازبین آنها "کورو ساوا" بیشترین نقش و تاثیر را در من داشته، فیلمهای کورو ساوا را از بچگی دوست داشته ام من همواره احساس می کنم چرا نباید در مورد چیزهایی که در اطرافمان احساس می کنیم حرف بزنیم . شاید با حرف زدن در مورد همان چیزها که فکر می کنیم معضل جامعه ما هستند بتوانیم راه حلی برای آنها پیدا کنیم و معادلات و تبادلات فردی و اجتماعی به گونه ای حل شود. مجری : وقتی به آقای میر کریمی نگاه می کنم در عرصه فیلم سازی می بینم رضا میرکریمی چقدر سهل و ممتنع است به همین سادگی. اما وقتی به لوکیشن های او نگاه می کنم می بینم نه اینگونه نیست و لوکیشن های خیلی سخت و دشواری انتخاب می کنی ، نظرخودت چیست ؟ پاسخ : من وقتی مشغول ساختن فیلم هستم ، فکر می کنم فکر می کنم که کار سخت و دشواری را انجام می دهم البته وقتی واکنش ها را می بینم گاهی اوقات مغرور هم می شوم و به خودم می گویم: نه مثل اینکه کار مهمی انجام داده ام مجری: اما در مجموع شما یک رویکرد ویژه به ادبیات دارید در این مورد توضیح دهید؟ البته نمیتوان به شکل مستقیم گفت که من اینگونه فکر می کنم زیرا در ادبیات آن چیزی که بی واسطه بعد از کلام شکل می گیرد ، معناست و هردو اینها در ذهن مخاطب می ماند و مخاطب با کوچکترین و کمترین دخل و تصوری از طرف مولف ، تصویر ذهنی خودش را می سازد. در سینما قدم گذاردن به جایی که این اجازه را به بدهید که فضای ذهنی و تصویری مخاطب آزاد باشد بخشی از فضا را خودش بسازد و مشارکت داشته باشد در تولید معنایی که شما دارید به سمت آن می روید یک جوری ادبیاتی صحبت کردن است یک جور رمان خواندن یا قصه خواندن است یا بهتر بگویم از شما دعوت و مشارکت می کند در تولید آن معنا مشارکت کنید . مجری : فیلم به همین سادگی در مجموع چند جایزه گرفت و این جوائز چه مواردی را شامل می شد پاسخ : 2 جایزه در بخش بین الملل گرفت و سه جایزه در بخش داخلی . یک جایزه آن مربوط به فیلمنامه که مشترکاً به من و آقای شادمهر راستین تعلق گرفت. جایزه کارگردانی در بخش آسیا جایزه بهترین بازیگر زن به خانم هنگامه قاضیانی در بخش ایران و جایزه بهترین فیلم جشنواره که در مجموع 5 جایزه بود . مجری : یک مقدار در مورد جشنواره مسکو بگوئید و آیا در آنجا هم جایزه گرفتید یا خیر؟ در کل فستیوالهای جهانی طبقه بندی های خاص خود را دارند بعضی ها الف و درجه یک محسوب میشوند. جشنواره مسکو از نوع الف است که قدمت پنجاه ساله دارد به همین سادگی در بخش مسابقه این جشنواره بود و استقبال خوبی از آن شد که برای من جالب بود. بینندگان خارجی فیلمی را دیدند که راجع به یک شخصیت ایرانی بود. دراین فیلم مولفه های ایرانی رعایت شده است و خیلی از کدها و آدرس ها در آن ایرانی است خیلی دوست داشتم ببینم واکنش های این بینندگان چیست؟ خیلی از آن واکنش ها را نزدیک دیدم به آنچه که در ایران دیده بودم این فیلم زیرنویس به زبان انگلیسی و روسی داشت، مخاطبین زیادی داشت منتقدین روسی جایزه بزرگ را به این فیلم دادند و جایزه بهترین فیلم این جشنواره نیز به فیلمبه همین سادگی تعلق گرفت. جایزه آن یک تندیس طلایی بود که به آن می گفتند تندیس گ اورگ مقدس طلایی ، که یکی از قهرمانان اسطوره ای آنجاست. البته این جشنواره چون قدمت پنجاه ساله دارد برمی گردد به قبل از فروپاشی شوروی سابق. در آن دوره هم سینمای بلوک شرق سینمای قوی بود هرچند که بعد از فروپاشی شوروی این کشور پاره پاره شد اما جشنواره ها و فستیوالهای آن بقوت خود باقی است . در این جشنواره فقط یک فیلم از کشور روسیه در بخش مسابقه حضور داشت. 16فیلم دیگر از کشورهای مختلف بود از آمریکا ، اسپانیا ، انگلستان ، فرانسه ، کره هند و جاهای مختلف چین و ایران هم حضور داشت. مجری : یک مقدار در مورد نگاه واقع گرایانه در آثارتان صحبت کنید پاسخ : اگر در مورد فیلم اخر خودم بخواهم صحبت کنم باید بگویم ما نباید قصه هایمان را در صفحه حوادث روزنامه ها جستجو کنیم درست است آن اتفاقاتی که در روزنامه ها می خوانیم ممکن است هشداری باشد به جامعه ما باشد اما به شکل وسیع ممکن است یک جامعه ای بیمار باشد با نقل قول آن حوادث ما آگاهی و بینش دهیم اما کارهنری پیشگیری است نه درمان شما وقتی بخواهی پیشگیری کنی همه چیز از یک اتقاق کوچک شروع می شود مثلا یک روز در اتوبوس درحال حرکت بودیم که یک پسر بچه ای کیسه زباله را از پنجره به بیرون پرت کرد و من بلافاصله به او تذکر دادم اتفاقا آن روز مصادف بود با اعلام خبر آن جوانی که در پاکدشت چند کودک را کشته بود. ناخود آگاه ذهنم به آنجا رفت که گناه از کجا شروع می شود شاید پایه گناهان بزرگتر ما همان انداختن کیسه زباله بر سر دیگران باشد از داخل اتوبوس ، آیا ما هم سهمی داریم در گناه آن آدم و آیا او کیفر گناه ما را هم پس می دهد؟ مگر نه اینست که سینما کارش حساس کردن مخاطب به دنیای پیرامون خودش است . چرا ریشه این اتفاقات را در لایه های دست نیافتنی جستجو می کنیم ؟ بسیاری از این اتفاقات در اطراف ما به همین سادگی اتفاق می افتد و ما از آن ها غافل هستیم. در تفکرات دینی مان هم بدین گونه است اتفاقا عرفانهای اینگونه ای بیشتر مورد توجه است عرفانهایی که قرار نیست یک نفر متحول شود بلکه قرار است معجزه را در طلوع و غروب خورشید ببینم پیدا کردن این نشانه ها از دل اشیاء و اتفاقات و ماجراهایی که به شکل کاملا ساده در اطراف ما می افتد به این فکر می کنم که وظیفه بسیار مهمی برای هنرمندان ما است. مجری : کار بعدی شما چیست توضیح دهید؟ پاسخ : مشغول نوشتن فیلمنامه ای هستیم با آقای شادمهرراستین که اسم آن یک حبه قند است . و باز هم فکر می کنم یک تجربه متفاوت با کارهای قبلی خودم است که شخصیت محور نیست و جان مایه آن هم طنز است . برچسب عنوان2 مقدار عنوان2   برچسب شرح2 مقدار شرح2 HyperLink