نام هنرمند رضا شفیعی جم طبقه بندی الفبایی ش   شرح رضا شفیعی جم بازیگر نقشی متفاوت درسریال پیامکی از دیار باقی به کارگردانی سیروس مقدم ، این بار مهمان برنامه چشم انداز بود که رو دررو با امیراحمدی مجری برنامه به گفت و شنود پرداخت و آنچه درپی می آید حاصل این برنامه است : مجری: کار با سیروس مقدم درفیلمی که فضای طنز داشت چگونه بود؟ پاسخ: این نخستین بار بود که با ایشان کارمی کردم و چون مرا دربازی کردن خیلی آزاد گذاشته بودند درپاسخ به شما می گویم که کار با ایشان راحت بود دراین سریال فهمیدم با کارگردانی کارمی کنم که می داند چه کاری می خواهد انجام دهد. وی بسیار دقیق و حساب شده عمل می کرد. کارگردان های معدودی مثل سیروس مقدم بازیگر را جلوی دوربین رها می کنند تا بازیگر خودش را نشان دهد و اصلا به حرکات ، طرز لباس پوشیدن و گریم او کاری ندارند. با توجه به اینکه این سریال نخستین کارطنز ایشان بود خیلی موفق عمل کردند و از همین جا به ایشان خسته نباشید می گویم . مجری : با توجه به شناختی که از شما داشتند نقش را کامل به شما واگذار کرده بودند یا گاهی اوقات در ارائه نقش به شما کمک می کردند ؟ پاسخ : صد در صد، بالاخره ایشان کارگردان بودند و بر اجرای بازیگران نظارت می کردند از سعید آقاخانی هم بخاطر اینکه مسئولیت بازیگردانی کار را به عهده داشت ، تشکرمی کنم که خیلی خوب از پس کار بر آمد من آزاد بودم اما نظارت برکارم هم می شد. خانم الهه از سوئد : آقای شفیع جم آیا شما درحال حاضر در کار تئاتر هم هستید؟ پاسخ : خیر البته کارم را با تئاتر شروع کردم اما درحال حاضر فعالیتی درزمینه تئاتر ندارم و به قدری گرفتار کارهای دیگر هستم که نمی توانم به تئاتر برسم. مجری : بعد از بازی در نقطه چین ، کوچه اقاقیا ، جایزه بزرگ و دیگر سریال های طنز به نظر می رسد نقش هایی که بازی می کنید تکراری است، نقش طنز جدیدی از شما ندیدیم نظرتان دراین مورد چیست؟ پاسخ : البته من در هر سریال طنز تلاش کردم تیپ جدیدی ارائه دهم . مثلا در باغ مظفر نقش گل مراد در چهارخونه من و همه عوامل تلاش خود را کردیم منتها چون یک کار روتین 90 قسمتی بود یک مقدار مشکل توانستند آنرا جمع کنند من اصلا نتوانستم تیپ ارائه بدهم این هم بخاطر این بود که ابزار لازم دراختیار من قرار داده نشد مثلا یک نوع موی بلند لخت می خواستم و واقعا بقدری کار سریع جمع شد که فرصت ایجاد یک تیپ جدید پیش نیامد . کارهای روتین سخت است چون باید روزی یک قسمت را کارکنیم و این زمان کم و فرصت کوتاه از یک طرف و سرعت کار از طرف دیگر این فرصت را نمی دهد به اضافه اینکه نویسندگان کار جوان بودند و شاید نخستین کارشان هم بود این کار در خیلی مراحل ضعف داشت و آن تیپی که من قرار بود اجراء کنم درهمان مرحله جنینی ماند. مجری : تحمل این وضع برای شما سخت نبود؟ پاسخ : چراخیلی سخت بود واقعا روزشماری می کردم این کار زودتر تمام شود از عوامل خواهش کردم اگر اجازه بدهند من برسرکار دیگری بروم. آنها هم کارشان سخت بود چون اولین کارشان درمجموعه 90 قسمتی بود به کیفیت کاراهمیت نمی دادند. خانم نازیلا از نروژ : آخر این سریال خیلی ناگهانی به پایان رسید نظر شما در این مورد چیست؟ پاسخ : آخر اکثر سریالها به همین گونه است که بیننده در ذهن خود آنرا ادامه دهد چون اگر می خواست به عاقبت و سرگذشت تک تک افراد این سریال بپردازد یک سریال 40 قسمتی می شد. خانم مرجان از آلمان : بیوگرافی آقای شفیع جم گفته شود چون ایشان با لهجه های مختلف درسریالها بازی کرده اند؟ من قبل از این که وارد عرصه فیلم وسریال شوم نقاش بودم و چهره می کشیدم و یک دنیای دیگری برای خودم داشتم همه آدمها سوژه من بودند عکس می کشیدم و عکس می گرفتم . من اهل تهران هستم و در تهران متولد شده ام مادرم کرمانشاهی و پدرم اهل تهران بودند . مجری : یک مقدار از آقای داود اسدی خدابیامرز با توجه به کارهایی که درساعت خوش باهم داشتید برایمان بگویید؟ پاسخ : من درسال 73،74 با گروه بچه های ساعت خوش آشنا شدم با داود همان جا آشنا شدم . ما یک مجموعه ای داشتیم با عنوان "کاراگاه درک" که با هم کار کردیم داود بعنوان معاون من نقش هنری را بازی می کرد من نمی دانم درمورد ایشان چه بگویم ایشان خیلی ناگهانی از پیش ما رفت اما کارهای زیادی با هم داشتیم داود فوق العاده هنرمند بود نقاش بود نویسنده خیلی توانایی بود ولی متاسفانه از داود اسدی خیلی کم استفاده کردند چه در کار تولید سریال و چه سینمایی، من توصیه ام اینست که از همه هنرمندان استفاده شود. حیف است این همه استعداد و انرژی که از آن استفاده نشود مثلا در کوچه اقاقیا چون با مرحوم منوچهر نوذری همبازی بودم دیدم که ایشان فوق العاده بود و روی دست ایشان هنوز ندیده ام . ایشان در هر کار طنز یک حکایت طنز برای ما تعریف می کرد و در زمان جنگ هم چقدر به مردم روحیه می داد . مردی با استعداد و با معلومات بالا بود. این آدمها درزندگی شخصی خود خیلی مشکل داشتند و خودشان بزور می خندیدند اما عشقشان این بود که لبخند را به لب مردم بیاورند و آنها را به گونه ای خوشحال و شاد کنند دوست دارم همیشه از این عزیزان قدردانی شود و از زحماتی که کشیدند یادی بشود . انشاا... هنرمندان و مردم عزیز قدر همدیگر را بدانند. آقای فرخ منش از سوئد: با تشکر از بازی شما دراین سریال سوالم این بود که آیا شما خودتان خواستید با این لهجه صحبت کنید یا به پیشنهاد کارگردان این کار را انجام دادید بسیار کار زیبا و لهجه شیرینی داشتید. پاسخ : این کار از طرف خودم صورت گرفت و خودم خواستم با لهجه لری دراین سریال بازی کنم چون لهجه مادری من نیز محسوب می شد. در اوایل کار از این نگران بودیم که ممکن است به عده ای بر بخورد اما بعد از سه چهار قسمت از این سریال من به استودیو دعوت شدم و لهجه این بازیگر را دوبله کردم . البته درفیلم ارتفاع پست آقای حاتمی کیا به این لهجه صحبت کرده بودم. نرگس خانم از وین : خیلی به شما تبریک می گویم از شما و آقای سیروس مقدم فوق العاده سپاسگزارم . خانم ساعدی از آلمان : لطفا یک بیوگرافی از خودتان ارائه دهید (درکجا زندگی می کنید، چند تا خواهر و برادر دارید،متاهل هستید یا مجرد؟) پاسخ: من دوساله بودم که در محله قصرالدشت زندگی می کردیم بعد دوسال در باقرخان زندگی کردیم. بعد از آن محله کودکی خودم در شهرآرا مدرسه مبشر که بعد به تقوا تغییر نام داد می رفتم دوره راهنمایی را درنظام ما فی گذراندم و بعد از آن هنرستان گرافیگ رفتم ازدواج نکردمچون تا به حال قسمت نشده و زمان و فرصت این کار را نداشتم و یک خواهربه نام سالمین و یک برادر به نام مهرداد دارم. خانم محمودی : وقتی نقش منفی بازی می کنید این نقش منفی در روحیه و روان شما تاثیر می گذارد یا خیر؟ پاسخ : نه اصلا تاثیر نمی گذارد چون این یک نوع نمایش است و ما باید تیپ یک انسان منفی را بازی کنیم و درسریال پیامک از دیار باقی هم خودم نقش غلام را انتخاب کردم چون در ابتدا قرار بر این بود که نقش آقای حامد کمیلی یا سروش گودرزی را بازی کنم اما بعد با کارگردان فیلم صحبت کردم و به او گفتم من نقش غلام را دوست دارم چون خیلی جای کار دارد و خیلی می توان روی آن مانور داد بنظرم نقش منفی نبود درست است که دزدی می کرد اما من آنرا مثبت تراز نقش های دیگری می دیدم. برچسب عنوان2 مقدار عنوان2   برچسب شرح2 مقدار شرح2 HyperLink