تمرکز بر روی مطالعه و مطالعه موفق-فصل ششم : مرکز حواس در کلاس

Learning / Studyng Successful / index 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13

فصل ششم
تمرکز حواس در کلاس



یکی ازشایع ترین مشکل ها ، عدم تمرکزحواس در کلاس های درس، جلسات سخنرانی، سمینارها و کنفرانس هاست.

بیشترافراد با آن که با اشتیاق فراوان وتمرکزخوب سرجلسه حاضرمی شوند و به سخنران یا مدرس گوش می سپارند، پس ازچند دقیقه حواسشان پرت می شود ووقتی به خود می آیند، می بینند که دقایقی چند گذشته ودراین مدت کاملاً درجای دیگری بوده اند.

شاید دریک جلسه ی دوساعته، شما چهل دقیقه با تمرکزعالی به جذب مشغول باشید و هشتاد دقیقه ی دیگررا به طورپراکنده مشغول افکارذهنی خودتان باشید. اگرشما بتوانید در همان کلاس تمامی مطالب را بگیرید، خود باعث می شود که حجم عمده ای ازفعالیت مطالعه شما درمنزل کاسته شود. شاید تا به حال با افرادی درخورد کرده باشید که فقط درکلاس حضور می یابند و بسیارکم درمنزل مطالعه می کنند. معمولاً شما رد این حالت به خود و اطرافیان خود می گویید: نمی دانم چرا با این که من ساعت ها درمنزل درس می خوانم یک دهم آن را هم نمی خواند، همیشه نمره های من ازاو کمتراست.

شما باید توجه داشته باشید که مدت زمان مطالعه ی شما مطلقاً مهم نیست بلکه زمان مطالعه ی مفید و متمرکزشماست که مهم است. بسیاری ازاوقات شما ساعت ها کتاب به دست دارید ومشغول مطالعه اید اما زمان مطالعه ی متمرکزو مفید شما ازیک ساعت بیشترتجاوز نمی کند.

علاوه براین، درصد مهم و عمده ای ازیادگیری درکلاس درس صورت می گیرد. شاید خودتان تجربه کرده باشید که آموختن درسی که زمان تدریس آن، شما درکلاس حاضرنبوده- اید، چقدردشواراست.

اما حضوردرکلاس ازنظرفیزیکی چندان مهم نیست بلکه شما باید حضورمؤثرو متمرکزی درکلاس داشته باشید.

ما هم اکنون می خواهیم تکنیک هایی را ارائه دهیم که شما با عمل کردن به آن ها و فقط با عمل کردن به آن ها بتوانید دانش آموزو دانشجویی فعال ودرگیرباشید.


تکنیک های حضورفعال درکلاس


1. همراهی با مدرس



بسیارمهم است که خودتان را با سرعت، نحوه وشیوه ی تدریس معلم یا استاد خود هماهنگ سازید و با اوحرکت کنید. هم شتاب بیش ازمدرس داشتن ذهن را آشفته و مغشوش می کند و هم سرعت کند شما و عقب ماندن ازاو.

هماهنگ نبودن با سرعت و روش و بیان مدرس، شما را او جذب مطالب بعدی محروم می کند.

آنچه که درهمراهی با مدرس مهم است، دروهله ی اول، خوب شنیدن است.

اغلب شما با آنکه صدای معلم را به وضوح نمی شنوید یا گفتارسخنران را متوجه نمی- شوید ازاین که ازاو بخواهید درباره آن مطلب را رساترو واضح تربیان کند، واهمه دارید.

گاهی صدای سخنران به انتهای کلاس نمی رود، گاهی تند و گذرا صحبت می کند گاهی صحبتش نامفهوم است و برخی اوقات نیزبه مطلبی درگذشته استناد می کند که شما ازآن هیچ اطلاعی ندارید.

یادتان باشد شما برای این به کلاس یا جلسه ی سخنرانی آمده اید که مطلبی را فرابگیرید ومعلم هم دقیقاً همین را می خواهد. بنابراین اگرکوچکترین ابهام یا عدم وضوحی را درمطلب یا صدای معلم احساس کردید، باید شهامت ازاوبخواهید که مطلب را دوباره بگوید.

سؤال کردن ازمعلم گناه نیست و نباید احساس گناهی را هم به دنبال داشته باشد. به ویژه دانش آموزان دوره ی ابتدایی خیلی ازسؤال کردن بیم دارند. بسیاری ازوقت ها پیش می آید که مثلاً معلم تکلیفی را به بچه ها می گوید که برای فردا انجام دهند و دانش آموزدرست متوجه این تکلیف نمی شود، با وجود این چون می ترسد که سؤال کند، چیزی نمی گوید و چه بسا که فردا به خاطرانجام ندادن آن تکلیف مؤاخذه و تنبیه شود.

دوباره تأکید می کنیم که اگرنکته ای را متوجه نشدید یا نشنیدید، حتماً بپرسید چه بسا که آن نکته ی کلیدی بوده، تمام درس آن روزوابسته به همان نکته باشد.

2. شنونده ای فعال باشید


شما بارها به این عبارت تأکیدی برخورد کرده اید: شنونده ای فعال باشید، اما مفهوم این عبارت چیست؟ یعنی باید چگونه باشیم؟ شنونده ی فعال چه خصوصیات و ویژگی هایی دارد؟

بهترین و مؤثرترین راه برای این که شما یک شنونده ی فعال باشید این است که یادداشت بردارید.

چه نیازبه یادداشت برداری را سرکلاس احساس می کنید چه نمی کنید، حتماً ازصحبت مدرس یا سخنران، یادداشت بردارید.

اما منظورما ازیادداشت برداری دراینجا با آنچه که درروش مطالعه ی متمرکزگفتیم فرق می کند که اکنون به شرح آن می پردازیم.


یادداشت برداری داخل کلاس


قلم وکاغذ به دست می گیرید و درکلاس حاضرمی شوید. یادتان هست که گفتیم یک مطالعه ی اجمالی و یک بررسی ابتدایی ازدرس، شب قبل ازکلاس انجام دهید؟ این کاررا برای کسب اطلاعات اولیه و هشیاری ذهنی درکلاس انجام داده اید.

اگرشما بدون هیچ مطالعه ای سرکلاس شیمی حاضرشوید، وقتی معلم می گوید امروز درس ما هیبریداسیون است و شما هم نه ازقبل درباره ی هیبریداسیون چیزی می دانید نه نگاهی اجمالی به کتاب انداخته اید، تا چند لحظه خود را درکلاس بیگانه احساس می کنید. خود را کاملاً گیج می بینید. و این حالت، خود باعث می شود که نسبت به این درس بی علاقه شوید و به سرعت تمرکزحواستان را ازدست بدهید و ذهنتان را به سیردرجاهای دیگر مشغول سازید.

درست برعکس، اگرشما با مطالعه ی اولیه سرکلاس حاضرشوید، احساس خیلی خوبی درکلاس خواهید داشت، ذهنتان مشتاق است، می خواهید هرچه سریع ترازرازهیبریداسیون سردربیاورید و درنتیجه تمرکزحواسی عالی پیدا می کنید.

اهمیت مطالعه ی اولیه را پیش ازاین هم توضیح داده بودیم. حالا که شما با این آمادگی ذهنی و کنجکاوی و علاقمندی دارید به صحبت های معلم گوش می کنید، هرنکته ای را که فرا می گیرید بادداشت کنید.

هم اکنون شما می گویید فلان معلم یا استاد به ما اصلاً اجازه ی یادداشت برداری نمی- دهد. به شما می گوییم که اوکاملاً کاردرستی می کند. چرا که شما معمولاً به شیوه ی سنتی خود، " جمله" های معلم را یادداشت می کنید و نوشتن یک جمله ازصحبت های معلم عملاً شما را ازگوش دادن و درک جمله ی بعدی بازمی دارد.

شما به هیچ عنوان نباید جمله ای یادداشت کنید بلکه باید به صورت اشاره ای ومختصر. ازواژه های کلیدی استفاده کنید که چون جرقه ای تمام موضوع را به یاد شما می آورد.

این گونه می توانید همزمان با تدریس استاد، یادداشت کنید وپشت سرهم یادداشت بردارید درحالی که نه وقت شما گرفته می شود نه ازدرک مطلب بعدی بازمی مانید و نه مدرس را ناراضی می کنید. به جای همه ی این ها چند کارمهم انجام دهید:

اول این که بارذهنی خود را درکلاس لحظه به لحظه تخلیه می کنید و نکته ای را که فرا می گیرید یادداشت می کنید و ذهن خود را همچنان بازو گسترده و خالی نگاه می دارید. یعنی شکل حضورشما درپایان کلاس با شروع کلاس چندان تفاوتی نمی کند.

دوم این که چون خودتان را ملزم می دانید هرچه را که فرا می گیرید به سرعت برروی کاغذ بیاورید، ذهن شما در یک حالت آماده باش قرارمی گیرد و شما ازتمرکزحواسی عالی برخودارمی شوید و کاملاً ازخود مراقبت می کنید که چیزی را جا نیندازید.

فقط کافی است که یک باراین عمل یادداشت برداری را به شیوه ی درستی که گفتیم تجربه کنید تا ببینید که چقدربرایتان لذت بخش است.

حتی کم کم به شکل یک بازی مهیج برایتان درمی آید. این شیوه ی یادداشت برداری به صورت کمی حرفه ای تروماهرانه تر درخبرنگاران دیده می شود که درمصاحبه های خود ازگفته های سخنران یادداشت برداری می کنند وسپس خود ازگفته های سخنران یادداشت برداری می کنند وسپس ازروی آن، متن را تصحیح می کنند.

و اما سومین فایده ی یادداشت برداری این است که باعث می شود شما سرکلاس خواب آلوده نشوید وچرت نزنید به ویژه دراوقاتی که معلم یا سخنران بسیارآرام وملایم و حتی کمی خسته کننده درس می دهد و شیوه ی تدریس او برای شما درگیری ذهنی لازم را ایجاد نمی- کند.

شما با یادداشت برداری، حضورخودتان را درکلاس مهیج ترو مؤثرترمی کنید.

بسیاربعید است که کسی به این شیوه درکلاس یادداشت برداری کند و خوابش بگیرد. شما وقتی سرکلاس خوابتان می گیرد که ذهنتان ساکت و ساکن شود. نه معلم درشما درگیری ذهنی ایجاد می کند به خود به این کارمشغول می شوید. به ویژه وقتی سخنران ازنوع سخنرانان آرام و ساکن است، شما باید یادداشت برداری را جدی تربگیرید. نگویید: من این مطلب را بلدم و نیازی به یادداشت کردن ندارم. نگویید: من همه ی این مطالب را هم اکنون به حافظه ام می سپارم و نیازی نیست که یادداشت کنم و . . .

شما می دانید که یکی از مهم ترین اهداف یادداشت برداری درکلاس، همین زنده و هشیاربودنتان سرکلاس است.


یک مانع بزرگ



مطالعه ی اجمالی قبل ازکلاس وکسب اطلاعات پیش ازحضوردرکلاس می تواند یک اشکال بسیاربزرگ تولید کند و آن: رقابت با استاد است. به عبارت بهتر: به مبارزه طلبیدن استاد.

به این شکل شما ذهن خود را مدام متوجه دانسته های خود می کنید و منتظرید تا در اولین فرصت آن ها را بیان کنید و یا این که عمداً سؤالی می کنید که فقط نشان دهید مطلب را پیشاپیش می دانید.

یادتان باشد که هدف ازکسب اطلاعات اولیه فقط ایجاد یک نوع کنجکاوی و علاقمندی و تمرکزحواس است برای گوش دادن و یاد گرفتن بیشتر نه برای صحبت کردن و خودنمایی بیشتر.

برای این که ذهنتان خالی باشد اطلاعات خود را قبل ازکلاس برروی کاغذ بیاورید و بالای آن هم بنویسید:

هدف من این است که با گوش دادن به درس امروز، این اطلاعات ناقص خود را کامل- ترکنم.

وقتی این را می نویسید درخود میل بیشتری را برای فراگیری ایجاد می کنید و با خود تعهد می کنید که سخن نگویید. قرار است ما درکلاس، یک شنونده ی فعال باشیم به یک سخنران مبارز.

به هیچ عنوان درلحظه ی حضورتان درکلاس، اطلاعات قبلی خود را به اطلاعات معلم مقایسه نکنید. این مقایسه، ذهن شما را به خود مشغول می کند و دقایقی حواس شما را پرت می کند.

مقایسه ی اطلاعات خودتان با اطلاعاتی که سرکلاس ازمعلم می گیرید، فقط باید درچند دقیقه ی پایان کلاس و یا حتی بعد ازآن صورت گیرد. اگرسرکلاس این مقایسه را انجام دهید چه احساس کنید این دو باهم تفاوت دارند، تمرکزحواس خود را ازدست می دهید و حواستان پرت می شود. درحالت اول، شادی وشعف و هیجان ذهنی، عامل حواس پرتی شماست و در حالت دوم، احساس متفاوت بودن دانسته های قبلی شما ازاطلاعات معلم، ذهن شما را برانگیخته می کند که سؤالی کنید و حتی شاید تمایل داشته باشید که به نوعی دانسته های خودتان را توجیه کنید که این موجبات حواس پرتی شما را فراهم می کند.


ازچه چیزهایی یادداشت برداریم؟



یادداشت برداری درکلاس، سه شاخه دارد. شاخه ی اول، یادداشت برداری ازنکات مهمی است که معلم می گوید که درمورد آن توضیح دادیم.

شاخه ی دوم، یادداشت برداری ازسؤالاتی است که به ذهنتان می رسد. البته اگرروند کلاس آرام و طرح سؤال درطول کلاس مجازباشد، ما توصیه می کنیم سؤال خود را فوراً بپرسید. اما اگرمعلم بگوید به سؤالات شما درآخرکلاس پاسخ می دهم، مطلقاً سؤال خود را رها نکنید. حتماً آن را مختصراً درگوشه ای بنویسید که آخرکلاس بپرسید. اگریگویید: بعداً آن را می پرسم و یادداشت نکنید، تا پایان کلاس ذهن شما را مشغول می کند و این مانع فراگیری اطلاعات بعدی با تمرکزعالی می شود. به ویژه اگرسؤالتان برای شما جالب و جذاب باشد مدام درطول کلاس به پردازش سؤالتان مشغول می شوید و منتظرید که کلاس به پایان برسد وسؤال جالب خود را مطرح کنید. خیلی ازاوقات، حتی این انتظار، ما را به جایی می رساند که دیگردریافت پاسخ برایمان اهمیت چندانی ندارد بلکه فقط می خواهیم ازطرح این سؤال جالب درحضوردیگران با صدای بلند لذت ببریم. به ویژه اگربدانیم آفرین وتحسین معلم را هم به دنبال خواهد داشت. بنابراین حتماً سؤال خود را یادداشت کنید. بارذهن خود را سبک کنید و به گوش دادن و یادداشت برداری ازگفته ها ادامه دهید.

شاخه ی سوم، یادداشت برداری ازعوامل حواس پرتی است. سرکلاس درس هم به احتمال فراوان، افکارزیادی درذهن شما غوطه می خورند که ذهن شما را منحرف می کنند.

درگوشه ای، ازآنچه که حواس شما را پرت می کند، یادداشت برداری کنید. دربالای این یادداشت بنویسید آنچه که باید پس از کلاس به آن فکرکنم یا انجام دهم.

این کارراهم اگربخواهید به تأخیربیاندازید، یا به حافظه بسپارید و یادداشت نکنید، باز میدان ذهنی خود را تا پایان کلاس، اشغال می کنید.

یادمان هست که قلم و کاغذ مهم ترین ابزاربرای تمرکزحواس هستند.


بازهم درفایده ی یادداشت برداری


به عنوان آخرین فایده ی یادداشت برداری، باید بگوییم که این عمل، شما را همیشه در حالت سوگیری قرارمی دهد.

درکتاب " زمینه ی روان شناسی" نوشته ی " اتکینسون – هیلگارد" گفته می شود: "همیشه با تغییرات محرک است که تحریک پذیرجهت می گیرد." برای روشن شدن این مطلب مثالی می زنیم:

فرض کنید شما درخانه تنها هستید و صدای پایی را ازپشت بام منزل خود می شنوید (صدای پا، محرک است و شما ، تحریک پذیر) . وقتی صدای پا بلندتر می شود یا به هر شکلی تغییرمی کند، شما گوشتان را تیزترمی کنید ( به زبان روان شناسی " سوگیری" می- کنید) . اما اگرصدای پا یکنواخت باشد یا تغییرات محسوس نداشته باشد به زودی برای شما عادی می شود و شما دیگربرآن تمرکزنمی کنید.

درکلاس درس، معلم محرک است و شما تحریک پذیر. تغییرات معلم به صورت حرکات دست، چهره ولحن وطنین صدا باعث می شود که شما مدام سوگیری کنید و تمرکز شما براوباشد.

بسیاری ازمعلمان که به این نکته واقف هستند، درتدریس خود ازاین تغییرات، زیاد استفاده می کنند و توجه شما را کاملاً به خود جلب می کنند. دراین موارد دیگرنیازی نیست که شما خودتان را تغییردهید.

اما معلمانی هم هستند که صدایی یکنواخت دارند وموقع تدریس، بی تحرکند. درکلاسِِ ِ چنین معلمانی است که شما باید به عنوان تحریک پذیر، درخود ایجاد کنید تا تمرکزحواستان پایدارباقی بماند.

درمثالی که برای سوگیری زدیم، وقتی صدای پا ازپشت بام به گوش می رسید، یکنواخت می شد، شما می توانید با تغییرمکان خود و بالا رفتن ازپله ها و نزدیک شدن به صدا، درخود سوگیری و تمرکزحواس ایجاد کنید.

یادداشت برداری داخل کلاس نیزدرشما چنین حالت آماده باش و تحرکی را ایجادمی کند. جهت گیری برای شنیدن بهترودرک بیشترو بهتر. بنابراین ، یادداشت برداری را جدی بگیرید.
اهمیت جلونشستن


همیشه به خاطرداشته باشید که واقعاً رابطه ای بین کسانی که جلومی نشینید و کسانی که درسشان خوب است وجود دارد.

توجه کنید، کسانی که صندلی ها ونیمکت های جلویی را اشغال می کنند، درمیدان دید خود، فقط معلم و تخته را خواهند داشت. اما کسانی که درردیف دوم می نشینند، علاوه بر معلم وتخته، افراد ردیف اول را هم می بینند وهمین طورتا ردیف آخرکه دیگرهمه ی ردیف- های جلویی درمیدان دید قرارمی گیرند. به عبارت دیگر، عوامل حواس پرتی درجلوی کلاس حداقل و درانتهای کلاس حداکثراست. ازآن انتها، همه چیزمشخص است. چشم افرادی که در این انتها می نشینید، کوچک ترین حرکات افراد جلویی را می بیند و این دیدن یعنی حواس پرتی.

ما می گوییم: حتی الامکان درردیف های جلویی بنشینید. ممکن است بگویید این طور هم نمی شود که همه درردیف اول بنشینند. ما هم حرف شما را قبول داریم اما مخاطبان ما آن کسانی هستند که همیشه تا وارد کلاس یا جلسات سخنرانی می شوند، با وجود آن که ردیف- های جلویی خالی است، خودشان می روند و درردیف های آخرمی نشینند.

به این افراد می خواهیم بگوییم که با این عمل خود پیشاپیش زمینه ی بسیارمساعد حواس پرتی را برای خود به وجود آورده اند. اگربخواهید درآن آخربنشینید که هیچ چیزازدید شما مخفی نماند، درواقع حواس پرتی را به تمرکزحواس ترجیح داده اید و خود را برای آن آماده کرده اید.

توصیه می کنیم که حتی الامکان ، ردیف های جلو را برای نشستن انتخاب کنید. بازهم تأکید می کنیم که واقعاً رابطه ای بین کسانی که جلو می نشینید و پیشرفت تحصیلی، وجود دارد. این ارتباط، کاملاً منطقی است و این طورنیست که عوامل حواس پرتی خود را کمتر سازید. دقت و تمرکزحواس خود را افزایش دهید و به پیشرفت تحصیلی خود کمک مؤثرکنید.


نقش فرمان ذهنی


" آنتونی رانینز"، نویسنده ی کتاب های جالب و پرفروش " به سوی کامیابی" دریکی از سمینارهای خود مثالی زیبا می آورد که خوب است قبل ازطرح نقش فرمان ذهنی، برای روشن شدن مطالب، اشادره ای داشته باشیم به این مثال:

پدری به فرزندش می گوید: " بروازآشپزخانه ، نمکدان را بیاور" ، بچه بی درنگ می-گوید: " نیست" یا " نمی توانم پیدا کنم" و . . .

پدرمی گوید: " تو برو، پیدا می کنی."

بچه پاسخ می دهد: " می دانم که پیدا نمی کنم ولی می روم."

بچه به آشپزخانه می رود و تمام آشپزخانه را می گردد اما نمکدان را پیدا نمی کند. پدرش را صدا می زند و می گوید که نمکدان اینجا نیست. پدربه آشپزخانه می آید و خیلی زود می گوید: " نمکدان که اینجاست! جلوی چشمت بود، چطورآن را ندیدی؟ "

بچه متعجب و متحیرمی ماند که چرا با تمام جستجوی خود، نمکدان را که جلوی چشمش بود، پیدا نکرده است.

دراین داستان که شاید درخاطره ی شما هم به نوعی مستند باشد، واقعیت چیست؟ چرا بچه نمکدان را پیدا نمی کند؟

واقعیت این است که این بچه قبل ازآن که به دنبال نمکدان برود بارها به خود گفت: نیست، نمی توانم پیدایش کنم. یعنی به ذهنش فرمان داد: نمکدان را پیدا نکن! مغزبچه این فرمان را دریافت کرد. حالا بچه به آشپزخانه می رود و به جستجو می پردازد اما با آن که نمکدان درمیدان دیدش قراردارد، آن را نمی بیند یعنی مغز، برنامه ی قبلی دارد که آن را شناسایی وپیدا نکند و به همین خاطر، به اصطلاح آن را پس می زند.

مغزبچه مانند یک ماشین فقط فرمانی را که بچه به او داده بود، اجرا می کند.

نقش فرمان ها ی ذهنی درتمام موفقیت های زندگی وازجمله موفقیت های تحصیلی بسیارمهم است.

قبل ازاین که به کلاس بروید، برای خود هدف تعیین کنید. به ذهن خود بگویید که چرا به کلاس می روید، آیا فقط برای این که برایتان غیبت ثبت نشود می روید؟ آیا برای خندیدن می روید؟ آیا برای چرت زدن می روید؟ و یا این که قصد دارید چیزی را بفهمید ویاد بگیرید؟ اگراین طوراست دقیقاً برای خود مشخص کنید که می خواهید چه چیزرا یاد بگیرید و درجستجوی چه هستید؟

همین برنامه ی ذهنی که قبل ازکلاس به خود می دهید، تمام فعالیت های شما را در کلاس پیرو خود می سازید. بنابراین کلاس را جدی بگیرید وقبل ازحضوردرآن به ذهن خود برنامه ای جدی بدهید. دقیقاً مشخص کنید که می خواهید چه چیزی ازاین کلاس یاد بگیرید. این موضوع به موفقیت شما بسیارکمک خواهد کرد. یادتان هست که درتعیین هدف، گفتیم هدف باید جزیی، روشن ودقیق باشد. پس به ذهن خود بگویید که چه مطلبی را می خواهید بیاموزید. درخواستی مشخص ازذهن خود داشته باشید.

مثلاً به خود بگویید:

امروزمی خواهم بفهمم واقعاً چرا و چطوررعد وبرق ایجاد می شود؟

امروزمی خواهم بدانم چطورمی توان ازیک عدد اعشاری، جذرگرفت؟

و . . .

هدف خود را ازحضوردرکلاس با صدای بلند یا درذهن خود، برای خود کاملاً مشخص سازید.

فرمان های ذهنی منفی و مخرب به ذهن خود ندهید. مثلاً همان فرمان " امروزبه کلاس می روم که بخندم" یا " بروم ببینم چه می شود" یا " بروم که غیبت نخورم" و . . . وقتی این فرمان ها را به ذهن خود می دهید، درواقع به آن، این برنامه را داده اید که: هیچ چیزیاد نگیر.

وقتی هدف خود را ازحضوردرکلاس، خندیدن معرفی می کنید، تمام فکرشما به رویداد طنزآمیزی که درکلاس پیش می آید، متمرکزمی شود ویا سرگردان به هرموضوعی واکنش نشان می دهید وتوجه می کنید و قادرنیستید بردرس که مسلماً هدف اصلی حضورشما در کلاس است، تمرکزپیدا کنید.

یک عده هم هستند که وقتی به سمیناریا سخنرانی یا همین کلاس درس می روند به خود فرمان ذهنی ایراد گرفتن ازاستاد یا سخنران را می دهند. " ببینیم چقدرایراد دارد" ، " چند اشتباه می کند" و . . .

افرادی که دریک جلسه ی سخنرانی یا کلاس درس حضوردارند، شرایط نسبتاً یکسانی دارند اما چرا برداشت آن ها ازکلاس متفاوت است؟ علت آن است که فرمان های ذهنی ابتدایی حضورشان درکلاس با هم فرق داشته است.

یکی ازکلاس بیرون می آید و می گوید: چه نکته ی جالبی را یاد گرفتم. یکی می گوید: هیچ فهمیدید که فلان جا اشتباه کرد؟ یکی می گوید: چه حرف خنده داری درفلان لحظه ی کلاس گفت! ویکی هم می گوید: چه کلاس خسته کننده ای بود. من که فقط چرت زدم و هیچ چیزیاد نگرفتم.

نفرآخرکسی است که یا به خود فرمان چرت زدن داده یا این که اصلاً هیچ فرمانی قبل ازکلاس به ذهن خود نداده است که حالت دوم معمول تروشایع تراست.

با توجه به همه ی این نکات که گفتیم، شما ازاین پس:

ابتدا درمنزل مطالعه ای اجمالی برمطالبی که می خواهند تدریس کنند، خواهید داشت.

سپس قبل ازورود به کلاس، فرمان ذهنی دقیقی را به مغزخود می دهید وذهن خود را از حضوردرکلاس هدفدارمی کنید.

بعد ازورود به کلاس، حتی الامکان درردیف های جلومی نشینید و مانند یک شنونده ی فعال به درس گوش می دهید ویادداشت برداری می کنید. اگرهم سؤالی داشتید یا درطول کلاس می پرسید و یا آن را ثبت می کنید و درآخرکلاس ازمعلم سؤال می کنید.

به این ترتیب شما حضورمتمرکز وفعال و مثمرثمری درکلاس خواهید داشت ودرصد مهمی از یادگیری مطلب را همان سرکلاس به دست خواهید آورد.

 
فصل بعدي ( فصل هفتم ) بازگشت به مقدمه فصل قبلي ( فصل پنجم )