مطالب جالب خواندنی و دیدنی FUN

Fun  

هيپنوتيزم و روح آدمی

درباره ابعاد روحي و رواني انسان، نظريه هاي بسياري وجود دارد که بعضي از آنها مبناي علمي داشته و برخي از آنها نيز پايه علمي نداشته، ريشه در خرافات و انحرافات دارند و اغلب از اشتباهات شخصي و اطلاعات ناکافي ناشي مي شوند ؛ اما حالت ديگري نيز وجود دارد و آن در مورد مباحثي است که به طور عملي اثبات شده، ولي به صورت علمي نمي توان آنها را به عنوان يک قانون و اصل ثابت کرد.
معمولا اين گونه موضوعات موافقان و مخالفان بسياري دارند که با پيشرفت علم ، اختلاف نظر اين دو گروه نيز رفته رفته کاهش مي يابد.
هيپنوتيزم يکي از همين مباحث است که در ابتداي آشنايي بشر با اين پديده ، نظرات متفاوتي درخصوص آن مطرح شد و اين تفاوت نظرها به اين علت بود که جنبه هاي عملي هيپنوتيزم ، زودتر از جنبه هاي علمي آن مکشوف شد.

سرگذشت هيپنوتيزم
هيپنوتيزم قدمت تاريخي داشته و ظهور آن از کشورهايي مانند ايران ، هند، مصر و يونان آغاز شده است. در ايران باستان افرادي با عنوان «مغ»، در هند افرادي با نام «مرتاض» و در مصر و يونان افرادي با عنوان «کاهن» ضمن تحمل رياضت هاي بسيار موفق مي شدند که خود و يا ديگران را به مرحله اي از حالت خلسه برسانند و کارهاي خارق العاده اي انجام دهند.
در عصر جديد، دکتر «فرانس آنتوان مسمر» اين قوانين را با نام هيپنوتيزم به دنياي معاصر معرفي کرد که بعدها توسط شخصي به نام دکتر اعلم الملک ثقفي در ايران مطرح شد.

هيپنوتيزم چيست؟
هيپنوتيزم کلمه اي است که از واژه يوناني «هيپنوز» به معني خواب گرفته شده و تعاريف مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است، مانند «بازگشت به سير قهقرايي» يا «تمرکز فوق العاده ذهن» و يا «خواب مصنوعي بر اثر تلقين» و... که به دو نوع خود هيپنوتيزم و دگر هيپنوتيزم تقسيم مي شود.
علاوه بر اين تعاريف مي توان گفت که هيپنوتيزم ، برقراري ارتباط مستقيم و قابل کنترل آگاهي ظاهري يا «ضمير خودآگاه» با قسمتي ديگر از آگاهي انسان به نام «ضمير ناخودآگاه» است که با ايجاد شرايط خاصي مقدور مي شود.
روانشناسان و دانشمندان علوم رواني اثبات کرده اند که آگاهي انسان از دو بخش «خودآگاه» يا شعور ظاهري و «ناخودآگاه» يا شعور باطني تشکيل شده است. ضمير خودآگاه مسووليت کنترل حواس ظاهري انسان را در حالت هوشياري به عهده دارد و به عبارت ديگر مي توان گفت که اعمال ارادي انسان ، ناشي از کنترل و دخالت ضمير خودآگاه است.
ضمير ناخودآگاه نيز مسوول کنترل اعمال غيرارادي مانند ضربان قلب ، تنفس ، افکار غيرارادي و... است و علاوه بر اين قابليت دسترسي به اطلاعات ، احساسات و خاطرات گذشته را دارد.
آگاهي روزمره ما از خود و جهان پيرامون که توسط حواس پنجگانه ادراک مي شود، همان بخش خودآگاه ضمير ماست ؛ اما توانايي اصلي آگاهي در ضمير ناخودآگاه ما نهفته است که معمولا در حالت بيداري متوجه فعاليت و حضور آن نيستيم.
نکته مهم اين که ، آگاهي ضمير خودآگاه فقط مختص زمان بيداري است ، ولي ضمير ناخودآگاه دائما هشيار است و همه اطلاعات ورودي را چه در خواب و چه در بيداري ثبت مي کند. نکته مهمتر که عامل تعيين کننده اي در شکل گيري شخصيت انسان هاست ، ارتباط مستقيم و تاثيرپذيري مستقيم و دوطرفه ضميرهاي خودآگاه و ناخودآگاه از يکديگر است.
با ذکر يک مثال مي توان درک بهتري از رابطه بين اين دو بخش از آگاهي انسان و توانايي هاي هريک به دست آورد. خانه اي را تصور کنيد که هيچ ارتباطي با بيرون ندارد و شخصي خردمند، ولي نابينا درون آن سکونت دارد.
همچنين فردي جوان و چالاک اما کم تجربه را در نظر بگيريد که مي تواند آزادانه به درون خانه يا بيرون از آن برود و هميشه درصدد اجراي فرامين شخص خردمند است.
مرد خردمند بسيار نيرومند است ، ولي تنها راه ارتباط او به جهان خارج از خانه ، فقط اعتماد به مشاهداتي است که فرد جوان برايش تعريف مي کند و البته او مجبور است که به همه گفتارهاي فرد جوان اعتماد کامل داشته باشد.
سپس براساس گفته هاي فرد جوان ، دستوراتي را صادر مي کند که نحوه عملکرد فرد جوان را رقم مي زند. مسلما موفقيت و صحت عملکرد فرد جوان بستگي به دقت او در مشاهدات و نوع مشاهداتش دارد، چراکه براساس همان مشاهدات فرامين شخص خردمند صادر مي شود.
در اين مثال شخص خردمند معرف ضمير ناخودآگاه و فرد جوان معرف ضمير خودآگاه ذهن انسان است و رابطه ضميرهاي ناخودآگاه و خودآگاه ذهن انسان ، مانند رابطه آنهاست.
از اين رو آنچه ما با حواس پنجگانه خود در طي شبانه روز ادراک مي کنيم ، به منزله اطلاعاتي است که دائما به ضمير ناخودآگاه ذهنمان مي دهيم که مطابق مثال مذکور و براساس رابطه و تاثيرگذاري مستقيم دو ضمير بر يکديگر، متقابلا رفتارها و عملکرد ما تعيين مي شود.
از طرفي همان طور که اشاره شد، آگاهي ضمير خودآگاه فقط مختص زمان بيداري است ، ولي ضمير ناخودآگاه دائما هشيار است. اساس هيپنوتيزم بر مبناي همين قابليت ها و ارتباط ضميرها استوار است.
يک هيپنوتيزور براي هيپنوتيزم کردن سوژه خود همواره سعي مي کند تا شرايطي را ايجاد کند که در نهايت موفق شود از طريق ضمير خودآگاه سوژه ، کنترل ضمير خودآگاه او را بدست گيرد.
براي تامين اين منظور، وجود عواملي مانند همکاري سوژه، توجيه بودن سوژه از نحوه هيپنوتيزم ، ايجاد محيطي کاملا آرام و استفاده از عامل تلقين به سوژه لازم و تعيين کننده است.
امروزه روشهاي انواع هيپنوتيزم به صورت علمي و آکادميک طبقه بندي شده و توسط استادان و دانشمندان اين علم ، براي مقاصد گوناگون به کار مي رود.

کاربردهاي هيپنوتيزم
در حال حاضر بيشترين کاربرد هيپنوتيزم مربوط به حوزه پزشکي است. مواردي از قبيل تسکين درد بيماران ، ايجاد بي حسي و بيهوشي در زمينه هاي دندانپزشکي و جراحي هاي عمومي، درمان بيماري هايي که منشا رواني دارند از قبيل ضعف حافظه، مشکل در يادگيري ، بي خوابي ، ترس ، اعتياد، وسواس و... همگي در محدوده کاربردهاي پزشکي هيپنوتيزم هستند.
با اين همه نبايد از نظر دور داشت که در طول تاريخ بسياري از انسانها پس از دستيابي به قدرتهاي نهان و اسرار وجودي خود و رسيدن به قدرتهاي ماورايي گمراه شده و از مسير خداشناسي و رشد معنوي بازمانده اند.
نکته مهم اينجاست که خداوند سبحان در طراحي قوانين دين ، به ساختار وجودي انسان و قدرتهايي که در او به وديعه نهاده توجه خاصي داشته است ؛ به عنوان مثال نماز که از آن به عنوان ستون دين ياد مي شود بارزترين نمونه اين قوانين است که گذشته از اسراري که در باطن آن نهفته است ، ظواهر آن نيز طوري طراحي شده که بر اثر تکرار و ايجاد تمرکز، باعث مي شود انسان از مستقيم ترين و موثرترين راه با خداوند ارتباط برقرار کند، به نحوي که در کاملترين شکل آن ، هيچ عاملي نتواند حواس او را از عبادت و سخن گفتن با معبود و معشوقش به سمت ديگري معطوف کند در ساير عبادات نيز اصل حضور قلب خلوص نيت و نيت قرب الهي بر همين پايه استوار است.
به همين ترتيب منهياتي که مطابق قوانين دين براي انسان در نظر گرفته شده نيز براساس همين اصول و با توجه به ساختار رواني انسان تدوين شده اند. امروزه با توجه به ازدياد عوامل مغاير با فطرت انسان از جمله بي بندوباري، بي مسووليتي در قبال يکديگر، مد شدن ضد ارزشها و هزاران عامل منفي ديگر، بشر يکي از مشکل ترين آزمون هاي تاريخ را پيش رو دارد.
امروز زماني است که اگر کسي با تمام توان از خود مواظبت نکند و خود را به امواج حوادث زمان بسپارد، اميدي به نجاتش نخواهد بود. بيشتر اتفاقاتي که در جهان بوقوع مي پيوندد از طريق اثرگذاري بر ضمير خودآگاه، ضمير ناخودآگاه انسان را به سوي باطل و دور شدن از حقيقت وجودي انسان و منحرف شدن از اهداف متعالي او سوق مي دهند.
از اين رو با توجه به آنچه گفته شد، به جرات مي توان گفت که موثرترين و مطمئن ترين راه نجات و رشد انسان عمل به قوانين دين و پيروي از دستورات خداوند است.
در خاتمه با توجه به حساسيت موضوع هيپنوتيزم و نقاط قوت و ضعفي که ممکن است براي انسان داشته باشد، نظرات چند تن از آيات عظام را در اين خصوص مطرح کرده و مجددا خاطرنشان مي کنيم که با توجه به اين که انسان حامل روح الهي و اشرف مخلوقات است، داراي قدرتهاي نامحدودي نيز هست ؛ ولي بزرگترين آفتي که انسان را تهديد مي کند، گمراه شدن او بواسطه استفاده نادرست از اين قدرت و دور شدن از راه راست و اهداف شريعت است.
حضرت آيت الله خامنه اي استفاده از هيپنوتيزم را اگر همراه کار حرامي انجام نشود و به قصد امر حرامي نباشد، جايز دانسته و تعليم و تعلم آن را نيز جايز اعلام کرده اند. حضرت آيت الله مکارم شيرازي استفاده از هيپنوتيزم را مشروط بر آن که کشف امور پنهاني صورت نگيرد، بدون اشکال دانسته اند.
حضرت آيت الله بهجت هيپنوتيزم را در صورتي که سبب اضرار يا ايذائ به نفس يا غير نباشد، جايز دانسته و با همين فرض تعليم و تعلم آن را نيز جايز اعلام کرده اند. حضرت آيت الله صانعي نيز کاربرد علم هيپنوتيزم در علوم پزشکي را حرام ندانسته اند.بازگشت به بخش مطالب جالب خواندنی و دیدنی در سایت محشر دات کام