بخش های متنوع سایت محشر دات کام ، این سایت را به محبوبترین و پربیننده ترین سایت فارسی تبدیل نموده است؛ شما نیز سایت محشر را صفحه اصلی خود کنید تا روزانه به مطالب جالب این سایت دسترسی داشته باشید
  
نام هنرمند
فریبا کامران
طبقه بندی الفبایی
ك
 
شرح
امید زندگانی در برنامه چشم انداز میزبان فریبا کامران بازیگر "یک مشت پر عقاب" و "بیداری" بود که سئوال و جوابهای زیرحاصل آن برنامه است .
مجری : سن ؟
پاسخ : 40 سال
مجری : آیا احساس پیری می کنید ؟
پاسخ : هنوز خیر ، هنوز انرژی دارم ، وقت دارم ، آرزو دارم
مجری : چگونه و کی وارد عرصه سینما و فیلم شدید؟
پاسخ حدود سن بیست و یک سالگی با شرکت دریک یا چند دوره کلاسهای آزاد تئاتر در دانشگاه تهران و بعد در سال 1366 در کنکور هنر شرکت کردم.
مجری : اولین کار حرفه ای شما ؟
پاسخ : تئاتر بود بیشتر تئاتر کارکردم وقتی وارد این عرصه شدم هنر خیلی در زندگی ام تاثیر گذار بود. زندگی ام جهت دار شد و معنا پیدا کرد ، دنیا برایم خیلی بزرگ شد.
مجری : از طرف خانواده و اطرافیان یا دوستان با مخالفت هم روبرو شدید؟
نه خیر یک مقدار مادرم دراین مورد سخت گیری می کرد و می گفت باید پزشک شوم رشته تحصیلی دوران دبیرستانم علوم تجربی بود و چون در آن زمان نقاشی هم می کردم به هنر و رشته های هنری خیلی علاقمند شدم و و دوگزینه را در انتخاب رشته در نظر گرفتم یکی هنرهای تجسمی و دیگری هنرهای نمایشی ، ولی در نهایت چون رشته هنرهای نمایشی را خیلی دوست داشتم آنرا انتخاب کردم و درآن رشته ادامه تحصیل داده و فارغ التحصیل شدم.
خانم امیرسلطانی از آلمان: از خانم کامران بخاطر بازی در یک مشت پرعقاب تشکر می کنیم اما بازی ایشان را در بیداری بیاد نمی آوریم آیا ازدواج کرده و فرزندی هم دارید؟
پاسخ : نقش من درسریال بیداری دیرتر وارد فیلمنامه شده است و بدلیل اینکه ده قسمت از این سریال برای بینندگان در امریکا پخش شده هنوز به آن قسمت که اینجانب در آن بازی می کنم نرسیده انشاالله در قسمت های بعدی مرا خواهید دید. درمورد سوال دوم باید بگویم بله من ازدواج کرده ام و یک دختر 12 ساله نیز دارم.
مجری: آیا کاربازیگری و مشغله کاری برای شما که خانم خانه هستید مشکل ساز بوده یا خیر ؟
پاسخ : بله مشکل که هست اما چون من انرژی مضاعفی از خود می گذارم در مورد مسائل خانه داری ، بچه داری ، همسرداری ارتباط با مادر و پدر و فامیل هایم مشکل را حل کرده ام. هماهنگ کردن همه اینها با هم سخت است با توجه به اینکه به کار و حرفه خود نیز خیلی علاقمند هستم .
مجری : از کدامیک از این عناصر بیشترین انرژی را می گیرید؟
پاسخ : از زندگیم و از دخترم بیشترین انرژی را می گیرم.
مجری: آیا ممکن است زمانی پیش بیاید که برای شغل و حرفه خود انرژی بیشتری بگذارید و درعوض برای زندگی و دخترتان کمتر بگذارید ؟
پاسخ : بله ممکن است . اما حتما مقطعی خواهد بود و بصورت طولانی مدت و ههمیشگی نیست
مجری : اگر به شما بگویند بخاطر انجام کاری مجبور هستید یکسال از زندگی و دخترتان دورباشید آیا آن پیشنهاد را قبول می کنید .
پاسخ : بله اگر ارزش و اعتباری داشته باشد آن کار را بررسی کامل می کنم و قبول خواهم کرد آن هم بدلیل اینکه مادرم نقش مادر اول فرزندم را دارد و خود من مادر دوم او هستم و یک نوع وابستگی خاصی بین آن دو وجود دارد.
مجری: آیا فرزندتان گرایش به هنر خاصی هم دارند ؟
پاسخ : بله کلاس موسیقی می رود ساز پیانو را آموزش می بیند.
مجری : از سریال یک مشت پرعقاب برایمان بگویید. چطور این نقش به شما پیشنهاد شد و شما چطور آنرا قبول کردید آیا تهیه کننده با شما تماس گرفت و اینکه چرا اسم این سریال یک مشت پر عقاب بود؟
دلیل انتخاب اسم سریال در قسمت آخر مشخص می شود چون در انتهای این سریال چیزی از آن تندیس عقاب باقی نمی ماند و بخاطر همین اسم آنرا یک مشت پرعقاب گذاشته اند.
درمورد نقش خود دراین سریال باید بگویم بعد از اینکه فیلمنامه را خواندم ، اول نقش را قبول نکردم چون حس می کردم نقش ماهرخ خنثی است . بودن و نبودنش زیاد تاثیر گذار نیست ولی بعد از آن به خاطر تماس دستیار آقای هاشمی و بعد از آن آقای رضا کیانیان بخاط سابقه کاری که در "فرش باد " با ایشان داشتم نقش را پذیرفتم. بعد از اینکه به دفتر آقای هاشمی دعوت شدم وی درمورد نقش با من صحبت کرد و نقش را برای من پررنگ تر کرد و در مورد متن توضیح کامل و جامعی به من داد و این امیدواری را داد که اصلا نگران خنثی بودن این نقش نباشم و گفت این نقش کم کم در طول سریال پررنگ تر خواهد شد از طرفی هم من دیدم یک تیم کاملا حرفه ای ، پیشکسوت و گزیده کار در ساخت آن نقش دارند (چه به لحاظ عوامل و چه به لحاظ بازیگری ) دیوانگی بود اگر این نقش را قبول نمی کردم به همین خاطر اطمینان کردم و رفتم. الان خیلی خوشحالم البته نه به خاطر بازی خودم بلکه به خاطر مجموعۀ کار، چون وقتی سریال به لحاظ بازتاب مردمی با استقبال زیادی روبرو شده بود، احساس خوبی به همه ما دست داد. وقتی سریال آماده پخش و ماهرخ را دیدم متوجه شدم ماهرخ مانند حلقه ای است که حلقه های دیگر را بهم ربط می دهد و دیگر آن نقش خنثی نیست. هرکجا که قراربود مسیرداستان عوض شود ماهرخ به میان می آمد و تاثیر خود را می گذاشت.
مجری : آیا در دوره کارتان دوران سکون هم داشته اید؟
پاسخ: بله این اتفاق افتاده است .
مجری : خیلی از هنرمندان در این گونه مواقع دچار افسردگی می شوند ، غمگین می شوند ، خیلی ها دوباره به بازیابی خودشان می پردازند خیلی ها با دفتر تهیه کنندگان تماس می گیرند شما کدام شیـوه را پیشه کردید؟
پاسخ : این رکود ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد چون یک زمان در اوج هستی و کارهایت پشت سرهم پخش می شود و بیشتر دیده می شوی و یک زمانی هم بخاطر دلائلی مثل شرایط کاری یا چیزهای دیگر ممکن است کاری پیشنهاد نشود و اما در مورد من وضعیت یک مقدار فرق می کند چون من یک شغل ثابت در کنار این شغل دارم. من کارمند بانک هستم البته با چک و پول و آمار و ارقام سروکار ندارم درقسمت اداری بانک مشغول به کارهستم .
مجری : بعد در زمانی که درگیرکار بازیگری می شوید مشکل پیدا نمی کنید؟
پاسخ: خیربمن مرخصی بدون حقوق می دهند و همین کارثابت باعث می شود که من دچار افسردگی روحی نشوم.
مجری : از خودتان چقدر انتظار داشته اید و چقدر به آن انتظار رسیده اید؟

پاسخ : همیشه انتظارم از خودم بیش از این بوده و همیشه به خودم می گویم توانایی های تو بیش از این است البته خودم را بازیگر حرفه ای نمی دانم بدلیل اینکه در دنیا بازیگر حرفه ای به کسی گفته می شود که تمام خرج و مخارج و امرار و معاش زندگی خود از طریق حرفه بازیگری بدست می آورد اما درمورد من اینگونه نیست.
مجری : کاملا درست است زیرا زمان دانشجویی وقتی ما می خواستیم تئاتری بنام پیروزی در شیکاگو به کارگردانی آقای داود رشیدی کارکنیم به ما گفتند شما برای اجراء این تئاتر نمی توانید از سالن تئاتر شهر استفاده کنید می توانید برای اجراء تئاتر خود از سالن مولوی یا سنگلچ استفاده کنید . ما خیلی ناراحت شدیم و اعتراض کردیم آنها به ما گفتند شما در حال حاضر دانشجو هستید و در حال تحصیل و سالن تئاتر شهر مختص حرفه ای هاست ، پرسیدیم حرفه ای ها چه کسانی هستند گفتند : حرفه ای ها به کسانی می گویند که از آن طریق امرار معاش می کنند و بدین شکل ما قانع شدیم و متوجه شدیم حق با آنهاست .
میهمان : من معتقد هستم کشور خودمان بازیگر حرفه ای به آن معنا نداریم چون همه دارند بطور آزاد کار می کنند البته ما در کشور خودمان خانه سینما و تئاتر داریم اما فکر نمی کنم هیچ کدام از بازیگرها تحت پوشش آنها باشند از طرفی هم خیلی زشت است که یک بازیگر دائما گوشی تلفن در دستش باشد و درمورد مبلغ بازی و نقش خود با تهیه کننده وکارگردان صحبت کنند و از طرفی ممکن است اتفاق بیفتد که از یک بازیگر بپرسند چرا این نقش را قبول کرده ای پاسخ دهد کار دیگر غیر از این بلد نیستم چون تمام عشق علاقه اش بازیگری است.
مجری : سرکارخانم پارسال بمناسبت روز زن ومادر چه هدیه ای دریافت کردید؟
پاسخ : به خاطر ندارم .
مجری : برنامه های آیندتان را بگویید؟
پاسخ: یک کار تئاتر پیشنهاد شد و یک کار سینمایی در نوبت اکران دارم
برچسب عنوان2
مقدار عنوان2
 
برچسب شرح2
مقدار شرح2
HyperLink